ديشب در برنامهي پربينندهي خبر 20:30 شبكهي دوّم سيما، براي دوّمين روز پياپي به ماجراي 120 هكتار از جنگلهاي جلگهاي لاكان رشت اشاره شد و گويندهي برنامه اعلام كرد: «مسئول بيمسئوليت از كار بركنار شد!» و آن مسئول بيمسئوليت كسي نبود جز «حميد نصري»، مديركل شجاع گيلان كه يكبار ديگر هم چوب اين ناعدالتي آشكار را خورده و به دليل مقابله با عدهاي جنگلخوار مدتي از پست دولتي خويش معلق شده بود.
امّا ايمان دارم همان گونه كه در بار نخست، ماه زير ابر پنهان نماند و حكم قضايي انفصال خدمت وي لغو شد، اين بار نيز چنين اتفاقي خواهد افتاد و روسياهياش، علاوه بر مسببين اصلي ماجرا، به گردانندگان خبري سيما هم خواهد رسيد.
آقاي كامران نجفزادهي عزيز! روي سخنم بهويژه با شماست كه ادعاي متفاوت بودن داري و البته به حق توانستهاي در طول دو سه سال گذشته كليشهي روايت خبر را در رسانهي ملّي بشكني و متحوّل سازي. امّا چرا بخش خبري 20:30 بيش از 10 روز كامل در بارهي اين ماجرا سكوت كرد و هيچ خبري را منتشر نكرد؟! آن هم رسانهاي كه برخي اوقات و در مورد برخي خبرها، بسيار سريعتر از نهادهاي انتظامي، امنيتي و قضايي عمل كرده است. آيا ميدانيد براي نخستين بار چه كسي در برابر لودرهاي ويرانگر جنگل لاكان مقاومت كرد و چه كسي اين خبر را به گوش مديران مركزنشين رساند؟! اگر حميد نصري، مسئول بيكفايت است، چرا براي نخستينبار اين خبر را منتشر كرد و دربرابر تخريب و اجراي حكم وزير ايستادگي به خرج داد؟
اصلاً چرا خبرنگار شما در مركز رشت، گزارش مستقلي از اين ماجرا تهيه نكرد و آنقدر صبر كرديد تا بعد از عكسالعمل نهايي وزير و انتشار خبر در پورتال سازمان و اغلب رسانههاي نوشتاري و خبرگزاريها و وبلاگها، تازه به صرافت انتشار آن اقدام كنيد؟! آيا اين همان بخش خبري مستقل و ضد كليشهاي بود كه وعدهاش را به مردم داده بوديد؟! آيا اينگونه ميخواهيد ايرانيان را از گوش فرادادن به خبرهاي رسانهاي آن سوي مرز بازداريد؟!
اگر راست ميگوييد، دوربين را برداريد و به لاكان برويد و از مردم و تشكلهاي زيستمحيطي و كارمندان منابع طبيعي و استانداري گيلان و … بپرسيد كه ماجرا چه بوده است؟ و نشان دهيد كه واقعاً ميتوانيد دانشگاه باشيد و هيچگاه مصلحت ملّي را فداي مصلحت دولتي نخواهيد كرد.
مؤخره:
برخي اوقات در خبرها ميخوانيم و ميشنويم كه به منظور مبارزه با فساد مالي يا بيكفايتي، فلان مقام يا سرمايهدار مشهور يا مدير دولتي از كار بركنار يا روانه زندان شد. مورد حميد نصري عزيز و انعكاس رسانهاي خبر بركناري آن، اين ترديد جدي را در مخاطب ميآفريند كه به راستي تا چه اندازه ميتوان به درستي اين خبرها اعتماد كرد؟!
كامران عزيز!
آيا اين بزرگترين آفت رسانهي ملّي نخواهد بود؟!
پيوست:
خوشبختانه فردي كه هماكنون به جاي حميد نصري مسئوليت را قبول كرده (آقاي مهندس محمّدي) از افكاري مشابه حميد نصري برخوردار است و دستكم اين اميدواري وجود دارد كه جنگلهاي گيلان كماكان از نگهباناني شجاع و با درايت برخوردار باشند. با اين وجود، يكبار ديگر هشدار ميدهم: تا وقتي كه مؤلفههاي فقر در گيلان بيداد ميكند و بيكاري روندي روبه رشد دارد، جنگلهاي گيلان نيز نميتوانند خواب راحتي را تجربه كنند؛ مگر آن كه با اعمال سياستي اصولي و مبتني بر داشتههاي بومشناختي سرزمين، مسير توسعه در استان را تبيين كرده و عملاً نشان دهيم: بدون افزايش وابستگي معيشتي بر سرزمين و با تقويت بخش خدمات و بومگردي، ميتوان توليد ناخالص ملّي را در گيلان به صورتي پايدار افزايش داد. اين همان مشكلي است كه در فارس هم داريم و منجر به احداث سدي فاجعهبار به نام سيوند شد تا مثلاً بتواند مشكل كمبود آب براي كشاورزي را حل كند! امّا كسي نميگويد: چرا بايد ميلياردها ريال براي تأمين آب در بخشي هزينه شود كه در بهترين حالت، راندمان آبياري در آن از 30 درصد تجاوز نميكند؟! به سخني ديگر، ما سد ميسازيم، پول خرج ميكنيم، ميراثهاي طبيعي و تاريخي و ملّي خود را به زير آب فرستاده و نابود ميكنيم تا آبي را تهيه كنيم كه توان هدايت آن را تا سطح مزرعه به گونهاي سزاوارانه برخوردار نبوده و به ناچار 70 درصد آن را هدر ميدهيم! اين را به خصوص به آن گروه از دوستان و دلسوزاني ميگويم كه گاه و بيگاه براي آن كشاورزان بيگناه سعادت شهر و ارسنجاني ابراز نگراني كرده و اين پرسش را مطرح ميكنند كه حفظ آرامگاه كوروش مهمتر است يا تأمين معاش فرزندان زندهي كوروش در فارس؟! باشد كه ديگر شاهد طرح چنين پرسشهاي فرافكنانه و عوامفريبانهاي، آن هم از سوي كساني كه ادعاي طرفداري از مردم و محيط زيست را دارند، نباشيم و خداوند همهي ما را به راه راست هدايت كرده و نيتهامان را شفاف و پاك سازد.
سلام استاد. پست آخرم را اگر فرصت كرديد بخوانيد. يك بخشياش مربوط به شماست. شاد باشيد
به خاطر دفاع از آقای نصری و گفتن حقیقت از شما ممنونم. من در حد توان خودم سعی می کنم این خبر و نوشته شما رو پخش کنم که بقیه کسانی که به اینترنت یا وبلاگ شما دسترسی ندارند مطلع بشن.
پس بالاخره دست از بلاگفا کشیدید و وردپرسی شدید!
خیلی عالی شده؛ صفحات خیلی سریعتر لود میشوند و کنار وبلاگتان حسابی خلوت شده. قالب هم قشنگ است.
امیدوارم موفق باشید.
به راستی اخبار محیط زیستی در اکثر موارد اشک به چشمانم می آورد. ازخبر کشته شدن مهندس پیروی گرفته تا این ترور شخصیت وحشتناک نا آگانه یک به اصطلاح خبر نگار قدری که (همیشه ذهنیتم نسبت به خبرنگاران از دسته ی نجف زاده فاش کردن حقایق است ولی در این مورد مثل اینکه خط حرف اول را زده)شما در موردش نوشتید. همان دعای یىآخر نوشته را می گویم و امیدوارم مستجاب شود.آقای درویش عزیز برای شما هم به شدت دعا می کنم که همیشه سلامت باشیدو بنویسید.سپاس از حضور مسوولانه تان.
آمین…
واقعا متاسفم ، همین!
متاسفانه این بخش خبری با وجود “نوعی دیگر بودنش” ولی بسیار جناحی است و گاهی اوقات بدجوری روی عصب آدم راه میرن. به هر حال اون کسانی که باید خدمت بزرگ آقای نصری را بدانند دانسته اند. برای ایشان و شما آرزوی خیر و سلامتی دارد
سلام..آقای مهندس حمید نصری مدیر لایق شایسته تقدیر بود تا سرزنش…
Very efficiently written article. It will be helpful to everyone who employess it, including yours truly :). Keep up the good work – for sure i will check out more posts.