عنوان زیبایی است، نه؟ چه کسی است که دوست نداشته باشد از او و کارهایش با عنوان ستایش برانگیز «نگهبانان بهار زمین» یاد شود؟ چه کسی است که خواهان مرگ زمین باشد؟
حتا شاید بیشتر خوشحال شوید، اگر بدانید ممکن است این صفت دلپذیر اشاره به پدران ما در ایران باستان داشته باشد!
فرد پیرس – یک دانشمند بریتانیایی که در سال 1951 میلادی به دنیا آمده – کتابی نوشته با این عنوان: Keepers of the Spring و در بخشی از آن مینویسد: «نزديك 3 هزار سال پيش، كشاورزاني باهوش و نوآور دريافتند كه با كندن تونلهاي زيرزميني ميتوانند جريان آب را به كشتزارهايشان افزايش دهند. آن تونلها، كه كاريز يا قنات ناميده ميشوند، با شيب ملايم از دامنهي كوه، يعني سرچشمهي آب، تا دهانهي كاريز در كشتزارها كشيده شده بودند. همين نوآوري بود كه آب لازم براي امپراتوري پارسها را فراهم ميكرد.» او فناوري قنات را اين گونه معرفي كرده است: «يكي از بزرگترين طرحهاي مهندسي كه روي كرهي زمين انجام شده است و از نظر دانش سازهای ميتوان آن را با اهرام مصر برابر دانست.» آن گونه كه پیرس در كتاب خود آورده است، اين فناوري در سراسر امپراتوري پارسها گسترش يافت و حتا به اسپانيا هم رسيده است. او این را هم میگوید که هم اكنون نزديك 40 هزار کاریز در ايران امروزي وجود دارد كه ميتوانند هشت برابر رود نيل آب فراهم ميكنند!
امّا شوربختانه ما آن حجم عظیم آب؛ آن رودخانهای که میتوانست 8 برابر نیل برای ما آب به ارمغان آورد را با زدن و حفر چاههای متعدد عمیق و نیمهعمیق و با اجرای طرحهای احمقانهی انتقال آب و احداث سازههای نفرتبرانگیزی به نام سدهای بزرگ مخزنی خشکاندیم تا امروز – و فردا بیشتر – افسوس تاریخ را بخوریم و هرگز نتوانیم در برابر فرزندانمان با افتخار یربلند کنیم. همان گونه که اینک پدران این آب و خاک میتوانند تا همیشهی تاریخ به ما فخر فروشند و افتخار ایران و جهان باقی مانند.
گفتنی آن که فرد پیرس در طول 20 سال گذشته به افزون بر 64 کشور جهان سفر کرده و از طرحهای بزرگ انتقال آب و سدهای آنها بازدید کرده است و در نهایت میگوید: اين طرحهاي بزرگ و فناوريهاي امروزي نتوانستهاند از تنگناها و دشواريهای امروز ما در راه فراهم كردن آب مورد نياز جمعيت در حال رشد بكاهند. ما بايد از آبشناسان باستاني بيشتر بياموزيم. آنها از دانش بومی و منطقهاي بهرهمند بودند و طرحهايي را اجرا ميكردند كه با منطقهي آنها سازگار بود.
ممنون از حسن سالاری عزیز که با کامنتی که در یادداشت پیشین، برایم نوشت، مرا با جزیره دانش آشنا کرد.
بچه ها: آن جزیره را رها نکنید!
چه تاریخ دوست داشتنی داشته ایم و چقدر مایه افتخار است…
کاش برای فرزندانمان هم تاریخی پر شکوه بیافرینیم…یعنی می شود؟
در ضمن چه جزیره خوش آب و هوای خوبی!ممنون!
من هم تلاشم ساختن تاریخی پرافتخار برای اروند است … درود.