خوشحالم که میتوانم خبر انتشار کتاب «سند راهبردی توسعه تحقیقات منابع طبیعی ایران؛ مبانی، راهبردها و راهکارها» را اعلام کنم. کتابی که برای نخستین بار کوشیده است تا در یک افق 20 ساله در حوزه منابع طبیعی ایران، برنامه و راهبرد اجرایی و پژوهشی ارایه دهد. فصل مربوط به برنامه مدیریت بیابان – چشمانداز 1404 نیز با مسئولیت و نگارش نگارنده و با همیاری تمامی ذینفعان این حوزه تهیه شده است. از همکار عزیزم، سید جعفر سید اخلاقی که مسئولیت ادیتوری کل مجموعه را برعهده داشتند، قدردانی میکنم. همچنین همت محمّد حسن عصاره در سامان بایستهی این مجموعهی گرانسنگ و راهبردی ستودنی است.
درود بر همهی آنانی که به سربلندی ایران عزیز و سرسبزی و شادابی و پایداریاش میاندیشند.
گفتنی آن که این کتاب توسط انتشارات مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و به قیمت 20 هزار تومان، هماکنون آمادهی فروش است و به ویژه دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در رشتههای مرتبط میتوانند از صدها عنوان پروژههای تحقیقاتی مورد نیاز کشور – که در این مجموعه در رشتههای جنگل، مرتع، بیابان، گیاهان دارویی، ژنتیک و فیزیولوژی، آفات و … گردآوری شده است – بهرهبرداری کرده و پژوهش خود را کلید بزنند.
باعث خوشحالی است.تبریک می گویم.
از کجا باید این کتاب را تهیه کنیم؟
خواهش می کنم … برای خرید این کتاب یا باید به موسسه بیایید و یا با تلفن 44580222 تماس بگیرید تا نحوه خرید و ارسال پستی را به شما اعلام دارند.
درود.
کاش دفتر ترویج سازمان جنگل ها توجه میکرد و تعدادی خریداری و به ادارات کل استان ها ارسال میکرد؛ راستی در تنظیم سند تعامل و هماهنگی با بخش اجرا(سازمان جنگل ها ..) هم میشده یا کما فی سابق!هر کدام راه خود را رفته اند؛ آخه سند سازمان جنگل ها هم آماده شده؟
درود بر هومان عزیز:
نخست آن که انگار سرمای بروجن به وبلاگت هم سرایت کرده و دچار انجماد شده ای رفیق!
دوم این که استثناً این بار سند با همراهی کامل بخش پژوهش و اجرا به ویژه در دو حوزه بیابان و مرتع به رشته تحریر درآمده است.
و سوم اینکه می توانید نامه ای به روابط عمومی مؤسسه نوشته و درخواست ارسال چند جلد از این کتاب را برای مرکز خود بکنید.
خدا قوت دوست عزیز و موفق باشید.
ممنون از همراهی تان.
تبریک و خجسته باد این نامک (نامک یا نامه پارسی کتاب است)
می شود یک عدد از این نامک به من امضا شده بدهید تا به کتاب خانه دانشکده بدهم؟
با کمال میل رفیق.
درويش عزيز با اينكه خودم هم به عنوان دبير برنامه راهبردي (استراتژيك) حفاظت خاك فعاليت زيادي كردم و مجري زيربرنامه راهبردي روشهاي حفاظت خاك در فرسايش سطحي بودم و هستم بايد عرض كنم كه متأسفانه عملا هيچ كدام از طرحها و برنامه هاي راهبردي سازمان، ساختارهاي يك برنامه ريزي استراتژيك اصولي را در بر ندارد و آنچه كه با تلاش دوستان از زمان آقاي خلقاني و مشاور ايشان در اين زمينه، آقاي صابري آغاز شد يك برنامه ريزي دقيق و منسجم استراتژيك محسوب نمي شود. البته اين موارد را من براي آقاي صابري و پرهمت در همان زمان به وضوح در جلسه مربوطه توضيح دادم ولي ايشان معتقد بودند از يك جايي بايد شروع كرد كه من شخصا با اين نظريه مخالفم.
بايد عرض كنم كه در اين برنامه ها كه به عنوان برنامه هاي راهبردي نام برده مي شود ساختارهاي مديريت سنتي و برنامه ريزيهاي سنتي و كلاسيك در شكل و شمايل برنامه ريزي استراتژيك و بدون لحاظ هيچ كدام از شرايط برنامه ريزي استراتژيك ارائه شده است. اين برنامه ها، برنامه حسوب مي شوند ولي ساختارهاي برنامه ريزي استراتژيك را ندارند.. در ابتدا خواستم مطلبي در اين مورد بنويسم ولي وقتي ديدم افرادي كه دكتراي مديريت استراتژيك دارند (علي رغم مخالفت با آن) زير بار اين قضيه مي روند احساس كردم كه مني كه فقط در حد پنزده بيست واحد تصميم گيري و DSS و مديريت استراتژيك گذرانده ام خيلي مجاز به ارائه مطلب معترضه نيستم. در عين حال نوشته حضرتعالي موجب شد بخشي از آنچه كه مدت مديدي در ذهنم بود دوباره بروز كند و نظرم را در مورد اين برنامه هاي به اصطلاح راهبردي بيانگارم. شما قطعا مي داني كه زير ساختار اجراي يك مديريت و برنامه ريزي استراتژيك طراحي مسئله و تعريف مشكل است. در اكثر برنامه هاي ارائه شده در ديسيپلينهاي مختلف وزارتخانه منابع و منشأ مشكلات به عنوان مشكل مطرح شده اند و اين كاملا غلط است. ضمنا اجراي يك برنامه استراتژيك مستلزم وجود يك ساختار تفكري و اجرايي اطلاعاتي دارد. بازخوردها در برنامه ها بايد كاملا مشخص باشند. گردش كاري، اعتبارات به ازاي هر پروژه، و حتي نفرات و پوزيشنهاي آنها در برنامه هاي بلند مدت هم بايد مشخص باشد. مديران اينگونه برنامه ها بايد مديريت استراتژيك را درك كرده باشند نه آنكه حتي با كوچكترين ساختار تفكري اطلاعاتي هم بيگانه باشند و بعضي از آنها حتي اين گونه ساختارهاي ذهني را مسخره تلقي كنند. ببخشيد محمد جان خيلي روده درازي كردم. ولي دلم مي خواست الان كه اين مسئله دوباره به گونه اي مطرح شد بازهم اتمام حجت خود را كرده باشم. البته اميدوارم كاملا مرا درك كني كه مشكل من با ساختارهاي مديريتي وزارتخانه و دستوراتي است كه از بالا و بدون هيچگونه مطالعه اي صادر مي شود.
ارادتمنديم دربست.
درود بر امیر عزیز … استفاده کردم و البته هم دردیم رفیق! به خصوص آنجا که می نویسی: “مدیران اینگونه برنامه ها باید مدیریت استراتژیک را درک کرده باشند نه آنکه حتی با کوچکترین ساختار تفکری اطلاعاتی هم بیگانه باشند و بعضی از آنها حتی این گونه ساختارهای ذهنی را مسخره تلقی کنند. ”
اما بالاخره باید پارو زد و وانداد! داد؟
محمد جان بحث وادادن نيست. بحث عمل نكردن هم نيست. آنچه كه بايد در اين زمينه ها خصوصا مد نظر قرار يرد اصولي كار كردن و شناسايي ساختارهاي اصلي اينگونه موضوعات است. برنامه ريزي استراتژيك اگر ب پايه ساختارهاي خودش نباشد در هنگام بررسي بازخوردها، هزينه هاي سنگيني را تحميل مي كند. آنجا ديگر بحث شناخت مطرح نمي شود بلكه آگاهي بايد در سطحي باشد كه مدير در يك مجموعه تصميم گيري كند و نه به تنهايي؟ همانطور كه مي داني اجراي يك برنامه استراتژيك مستلزم دخيل كردن تمام ذينفعان در تصميم گيرهاست و اين ذينفعان الزاما كارمندان و كارشناسان وزارتخانه نبايد باشند. خصوصا در بحث منابع طبيعي كه مردم از مهمترين ذينفعان برنامه ها محسوب مي شوند. در شمن بايد در اينجا متذكر شوم كه نظورم از ديدگاه اطلاعاتي همان ساختارهاي تفكري موج سومي است.
رد ضمن اگر طوري نوشتم كه ناراححتان كردم عذرخواهي مي كنم.
مخلص.
ببخشيد در تاريكي كامل مشول تايپ هستم اشتباهات تايپي زياد شد. شرمنده.
نه بابا! چه دلگیری؟ باز هم دم تو گرم که حساسیت نشان می دهی … بقیه را که انگار آب برده است! شاید هم خواب!!
سلام استاد من از شما واسه تلاشای بی وفقه تان کمال تشکر را دارم و از زاهدان دست گرمت را می بوسم
زنده باشی هموطن عزیز زاهدانی من.
درود …
سلام با تشکر از چاپ کتابتون. کاش یه نسخشو به دانشگاه های منابع طبیعی هم می فرستادید