جاده‌ای که هیچ کس آن را دوست ندارد، جز پیمان‌کار مربوطه!

    در این روزها، اقدام یک قاضی دادگاه در آمریکا، خشم بسیاری از عدالت‌مداران را در سراسر جهان برانگیخته است و حتا وزارت دادگستری آمریکا نیز، نسبت به رأی عجیب قاضی این دادگاه، ابراز تأسف کرده است! آن قاضی برای نخستین بار در طول دوران برپایی عدلیه در جهان، گفته است: از آنجا که متهمان بلک واتر، برای اقرارهای خود تحت فشار نبوده‌اند، سخنان و اعتراف‌های ایشان قابل پذیرش نیست و حکم برائت قاتلین شهروندان عراقی را صادر کرده است! شنبه‌ی گذشته هم برنامه پیک بامدادی رادیو، از این اقدام قاضی دادگاه با عنوان رویکردی شگفت‌انگیز و بی سابقه در جهان یاد کرده و آن را نمونه کامل عدالت مضحک آمریکایی معرفی کرده است.
    خواستم به گردانندگان این برنامه که ظاهراً به دنبال کشف و معرفی و تحلیل چیزهای عجیب و غریب هستند، اطلاع دهم تا سری به خانه‌ی مجازی دیده‌بان طبیعت بختیاری بزنند تا ببینند و بخوانند که چگونه می‌خواهند جاده‌ای را برای مردمی بزنند که آن مردم با نوشتن و امضای تومار، صراحتاً مخالفت خود را با احداث چنین جاده‌ی درخت‌کُشاننده‌ای اعلام داشته‌اند!
    می‌دانم، باور کردنی نیست، امّا حقیقت دارد! می‌گویید نه؟ خبرگزاری مهر را بخوانید!

18 فکر می‌کنند “جاده‌ای که هیچ کس آن را دوست ندارد، جز پیمان‌کار مربوطه!

  1. شریفی

    سلام جناب درویش
    واقعا نمیدونم این حماقت رو چگونه و با چه زبانی میتونم به شما, خودم و تمامی دوستداران محیط زیست تسلیت بگم.افسوس,افسوس که از این همه کارشناس هیچوقت استفاده نمیشه.انگار کار کارشناسانه ی همنوعان کشور دوست و همسایه,افغانستان, به مذاق مسئولین مملکت ما بیشتر خوش میاد.
    یکی از این بلوط هایی که بی رحمانه توسط راهسازان از بیخ وبن کنده میشه میتونه همسن یا حتی کهنسال تر از اون بلوط تازه پیدا شده باشه؟نمیتونه؟

    پاسخ:
    نمي دانيد وقتي پيامي از يك هموطن عزيز چون شما دريافت مي كنم كه اينگونه سزاوارانه و غمخوارانه از طبيعت وطن دفاع مي كند؛ تا چه اندازه دل گرم مي شوم. سلام مرا به همه داشجويان عزيز و هوشمند شيراز دوست داشتني برسانيد.

  2. شقایق

    هر بار می دانیم که حقیقت دارد و در دل می گوییم کاش دروغ بود…

    پاسخ:
    و سرانجام روزي دروغ خواهد شد. به پشتوانه چنين مردمي اين اتفاق خواهد افتاد. من ايمان دارم.

  3. کالیراد

    نامه روستائيان چين را که مي بينيد،اثر انگشت روستائياني است که از داشتن مدرسه و آموزگار محروم بوده اند اما مي دانند طبيعت يعني حيات و گواهشان جوهر نشان کردن نامه است.در سوي ديگر دانشگاه رفتگاني را مي بيني که يادشان رفته،طبيعت يعني حيات.
    به ياد بياوريم ما در سرزمين زيبايي ها متولد شده ايم،همين يک دليل براي مديون بودن به طبيعت ايران کافيست،کافي نيست.

    وقتي آسمان به زمين مي نگرد
    بر مظلوميتش مي گريد
    باران را فراوان ديده اي
    اين همان اشک آسمان است
    غربت نشيني کرده اي
    زيست بوم اين سرزمين غريبانه زنده است
    زندگي بودن نيست
    زندگي بخشيدن لبخند است
    کاش مي بخشيدي به زمين لبخندي

    پاسخ:
    كامنت هاي شما معمولاً زيباست … اما اين يكي محشر بود. درود …

  4. شقایق

    خانم کالیراد ؛
    طرز نگاهتون واقعا دوست داشتنی ست ؛ زنده باشید.

  5. کالیراد

    بازم مرسي،مرسي،مرسي

    براي ديدن آبي آسمان،آسمان آبي لازم است اما کافي نيست
    آبي آسمان را وقتي مي بيني که دريادلان چشمانت باشند
    ومن در سر زمين دوستي،دوستاني را يافتم که آبي مي بينند و سبز مي نگارند و ايمان دارم که خونشان براي اين سرزمين هميشه مي جوشد.
    هميشه پاينده باشيد و قله نشين

  6. کالیراد

    داستان غم انگيز مهاجرت روستائيان با ورود جاده و آثارتمدن شهري را يادتان هست(داستان قديمي و در صندوقچه مادربزرگ مانده)؟
    يادم رفت بگويم زير هر اثر انگشتي نوشته شده:
    ما مي خواهيم ساکن روستايي باشيم و ميزبان مسافراني که به عشق طبيعت با پاي پياده به اينجا رسيده اند.ما طالب ماشين سواراني نيستيم که فکر مي کنند گردشگرند.ما نمي خواهيم روزي کارگر به اصطلاح شهرنشينان متمدن باشيم.ما مسافريني را بر چشم مي نشانيم که آمده اند زاد بوم ما را به ارزش ساکنين محلي و رسوم خاصش ببينند.افتخار پاي پياده رفتن،در کنار پيرمردي عکس گرفتن،لبخند کودک چيني را ديدن و….
    اين افتخار جوهري است که بر کاغذ نهاده شده و افتخار کاغذي است که روستايي بر آن انگشت اصالت فشرده است.
    بيائيد با احترام به طبيعت اصالت اين اصيل مردان را پاس بداريم.

    پاسخ:
    و البته اصيل زنان! نه؟

  7. پارسا لیلاز

    این که چیزی نیست آقای دکتر
    این که جاده است .ما در موارد بالاترش هم دیدیم .خودتان که می دانید و میبینید یک آقایی را هم هیچ کس دوست ندارد جز پیمان کار مربوطه اش که اتفاقا نظرش هم …

    من مجبورم خودسانسوری کنم!

  8. محمد درویش نویسنده

    خب خدا را شكر كه شما مجبور شديد كه خودسانسوري كنيد! وگرنه معلوم نبود چه اتفاقي براي مهار بيابان زايي بيافتد! نه؟
    درود بر پارسا ليلاز عزيز.

  9. پارسا لیلاز

    نه بابا!شوخی بود!ما همه خرد و کلان ارادت خالصانه داریم خدمت ایشان!اصلا ما خس و خاشاکشیم؛تازگیا هم گوساله اش!افتخار هم میکینیم!بالاخره یه روزی گاو میشیم!بده؟

  10. محمد درویش نویسنده

    بزغاله را از قلم انداختي فرزندم! نيانداختي؟ به ويژه آن كه بزغاله‌ها معمولاً چموش تر بوده و تا ريشه‌ي درخت را درنياورند، ول كن معمله نيستند! هستند؟ براي همين است كه ما محيط زيست چي ها، گله اي گوسفند را به دسته اي بز ترجيح مي دهيم!

  11. کالیراد

    دوست و همکار گرامی جناب درویش

    منظور من مردانگی بود

  12. شادی

    تو این اوضاع و شرایط به درخت های کهن هم رحم نمی کنند. کاش درختها میتونستن دادو فریاد کنند..ولی چه فایده که جز لذت بیشتر برای قاتل هاشون سودی نداشت..(چیزی که الان داریم میبینیم..) !

  13. حسن

    امروز چشمم به خبری افتاد در ارتباط با توسعه ناپایدار به قیمت تخریب محیط که یک مقدار خنده دار هم هست.
    گویا از طرف شهردار شهری کسی مامور شده تا مدير اداره حفاظت محيط زيست اين شهر را زیر بگیرد:
    http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1469032&Lang=P
    مراقب باشید این روشهای ابتکاری در مورد شما استفاده نشه!

  14. محمد درویش نویسنده

    امیدوارم سرانجام روزی شرایط به نفع درختان تغییر کند … روزی که ما هم زنده باشیم و بتوانیم درکش کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.