خبرهای سبز در یک نشست مغزپسته‌ای!

    شنبه‌ی هفته‌ی گذشته در شصتمین جلسه کمیته‌ی محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی، به نمایندگی از مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور شرکت کردم. نشست‌های پیوسته‌ای که در نخستین شنبه‌ی هر ماه برگزار می‌شود و می‌کوشد تا روند پیشرفت گرایه‌های محیط زیستی را در وزارت متبوع پایش کند.
    در این نشست دکتر سید غلامرضا میرکی، مدیر دفتر محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی چند خبر خوب را اعلام کرد: این که وزیر جهاد کشاورزی – دکتر صادق خلیلیان – بر عزم خود برای حرکت از کشاورزی معیشتی به سوی کشاورزی اقتصادی با حفظ منابع پایه‌ی تولید کاملاً استوار بوده و آن را پیگیری می‌کند. معنی این سخن آن است که آن تولیدی در کشاورزی افتخارآفرین است که به بهای تخریب محیط زیست و تزریق سم بر پیکر رنجور طبیعت به دست نیاید. بنابراین، شعار خودکفایی در کشاورزی را زمانی می‌توان داد و با افتخار برایش جشن گرفت که همزمان شاهد افزایش پایداری در شاخص‌های محیط زیستی سرزمین مادری هم باشیم.
    دومین نکته آن بود که ایشان از عزم جدی محمدی‌زاده برای تشکیل کمیته‌های توسعه‌ی پایدار در تمامی وزارتخانه‌های کشور خبر داد؛ رخدادی که اگر از مرحله‌ی شعار به عمل درآید و تنها به یک ویترین بزک کرده برایوزارتخانه‌های کشور بدل نشود، می‌تواند گامی استوار در مسیر تحقق آرمان‌های اصل 50 قانون اساسی به شمار رود.
    در این جلسه کاوه حاتمی هم گزارشی از روند برگزاری اجلاس کپنهاگ و دستاوردها و شکست‌های آن ارایه داد که البته به او یادآوری کردم: گاه گزارش تلخ و بدبینانه‌اش را با تحلیل‌های یک‌سویه‌ی خبرگزاری فارس می‌شد اشتباه گرفت! نمی‌شد؟ (خوشبختانه البته او هیچ نسبتی با آن یکی حاتمی ندارد! نگران نشوید!!)
    آخرین موضوع مورد بحث، تلاش همکاران ما در شیلات بود برای آن که معیارها و شاخص‌های محیط زیستی را وارد چرخه‌ی این صنعت مهم کشور کنند و البته ذکر خیری هم از سید محمّد مجابی شد؛ به عنوان بهترین مدیری که تاکنون داشته‌اند.
    برای میرکی عزیز و همکاران سختکوشش  در این دفتر سبز رنگ، آرزوی موفقیت بیشتر دارم.

12 فکر می‌کنند “خبرهای سبز در یک نشست مغزپسته‌ای!

  1. اهورا

    سلام

    اين يکي دو دقيقه که تو وبلاگت سرک کشيدم احساس خوبي داشتم … لذت بردم

    اگه خواستی به وبلاگ من سر بزنی قدمت بروی چشم …

    گروه ما در حال طراحي يه سايت متفاوته به نام پرشين لاک …

    براي هرچه بهتر شدن سايت پرشين لاک

    قصد داريم از بهترين ها در همه زمينه ها کمک بگيريم …

    خوشحال ميشم با هم همکاري داشته باشیم .

  2. امير سررشته داري

    سلام بر درويش هميشه سبز من(محيط زيستي نه اون يكي سبز …!) عجب خبراي قشنگي بود. به قول خودت نبود؟ جناب وزير كه اهداف بسيار سبزي را دارند. از ايشان بسيار شنيده ام. مخصوصا از اينكه در اكثر جلساتي كه شركت مي كنند بيشتر سكوت پيشه مي كنند. احتمالا برنامه اي هم كه اعلام كردند همان است كه جناب رييس جمهور در اهواز بيان كردند و فرمودند كه تا 5 سال آينده به آرزوي سي ساله و شايد هم 50 ساله خواهيم رسيد و كشاورزي مشكلي نخواهد داشت. خوشحالم هفته بسيار خوبي را شروع مي كنيم! و اما از جناب محمدي زاده هم غير از اين انتظار نمي رفت. خصوصا با آن وضعيت بسيار جالب كه در كميته آلودگي فرسايش بادي بود كه با عراقيها داشتيم و آب حذف شد،‌احتمالا برنامه هاي جديد مطمئنا بر طبق برنامه هاي سبز و توسعه پايدار اجرا خواهد شد. من كه قطعا شكي ندارم. دارم،يا داري؟ به قول هملت كوچولو، زنده باد روياهاي زيبا. زنده باد آرزوهاي كودكانه.
    ارادتمند

  3. امير سررشته داري

    حقيقتش خيلي وقت بود تئاتر نرفته بودم و شايد همين باعث شد بيشتر لذت برم ولي در عين حال نمايش لطيفي بود كه سادگي دايالوگش برايم دل نشين بود و بازي ليلي رشيدي و جناب جهانزاده بيشتر به دلم نشست. دلقك هم جالب بود ولي خيلي حرفي براي گفتن نداشت. كاراكتر خرس را هم پسنديدم. صدرا علي رغم اينكه بسيار شيطان است تا آخر نشست و شلوغ نكرد ولي اومد بيرون و گفت بابا ايندفعه منو جايي ببر كه مثل نمايش كليله و دمنه باشه فقط از پادشاه خوشم اومد و دلقك! البته تا حدي حق داشت نمايش بيشتر مناسب گروه سني ج و د بود. در هر صورت از پيشنهادت بسيار ممنونم. بازم منتظرم.
    ارادت

  4. امير سررشته داري

    شرمنده ام محمد جان نتوانتستم منظورش را درك كنم ولي احتمال مي دهم منظور همان دروغها و نيرنگهايي باشد كه به صورت صداهايي ماورايي (رجوعي بنما به كتاب ژوزف بالسامو جلد دوم)از انسانها ساطع مي شود كه همگان نمي فهمند ولي دلقك به صورت نمادي از انسانهاي پاك ميشنود. چون در آخر كار ديگر اين صداها را نمي شنويد. اگر درست متوجه نشدم آگاهم كن.
    ارادت

  5. محمد درویش نویسنده

    درود … تقریباً زده ای بر خال! به نظرم بیانیه یا مانیفست هملت کوچولو همین صدای جیرجیر بود … صداهایی که همواره در کاخ های ستم به گوش می رسد، حرف های درگوشی، محرم ها و نامحرم ها … شهروند درجه یک و دو بودن ها … و آدمهایی که پول می گیرند تا این صداها را رصد کنند و گاه در میانه ی راه می برند و خسته می شوند از این همه فالگوش ایستادن مرگ آفرین … چاره کار هم در فرار از این دخمه اشرافی و پناه آوردن به ذات طبیعت و جنگل است.

  6. شقایق

    اول از همه مرسی که در کامنت ها آنچه می خواستم بخوانم را خواندم؛صدای جیر جیر گوشهای دلقک هملت را می گویم!

    پاسخ:

    قابلي نداشت! داشت؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.