چرا از «درختكاري» نوشتن برايم دشوار شده است؟!

 

 

كدام روز درختكاري؟!

 

15 اسفند ماه است؛ روزي كه علي‌القاعده بايد براي نگارنده و همه‌ي آنهايي كه چون او در حوزه منابع طبيعي و محيط زيست فعاليت مي‌كنند، روز فرخنده و طرب‌انگيزي باشد؛ همان گونه كه روز كودك براي كودكان، روز زن، براي زنان و روز معلم براي معلمان بايد چنين باشد … اما … و اما … نيست! هست؟!
براي همين است كه اين روزها و اين سال‌ها، ديگر از 15 اسفند، حتي طرح لبخندي نيز بر چهره‌ام نمي‌نشيند، چه رسد به برق اميدي در دل و جانم.
15 اسفند را هر سال با كابوسي ديگر شروع مي‌كنم: اين كابوس مي‌تواند عاشوراي جنگل‌هاي لويزان باشد، يا قلع و قمع پارك ملّي سرخه حصار و يا شايعه‌ي!! قطع درختان در پارك جنگلي خرگوش دره
مهم نيست! حتا ديگر اين هم مهم نيست كه چرا به قول ناصر كرمي عزيز «تاراج بي‌سابقه‌ي خاك كشور را از ياد برده‌ايم و غم نام خليج فارس و مالكيت جزاير سه‌گانه را مي‌خوريم، درحالي كه حجم خاكي كه سالانه از دست مي‌دهيم، برابر مجموع خاكي است كه آن سه جزيره يكجا دارند!»
يكي از دوستان عزيزم به نام دكتر عطا رضايي، امسال و به پيشنهاد و اصرار من، خود را كانديداي نمايندگي مجلس شوراي اسلامي از حوزه انتخابيه خمين كرده است؛ او دانش‌آموخته منابع طبيعي است و از دانشنامه‌ي دكتراي خود در دانشگاه وسترن استراليا در همين حوزه دفاع كرده است؛ با خود گفتم: اگر امثال عطا رضايي و عطا رضايي‌ها به مجلس راه يابند، به واسطه‌ي تخصص و عشقي كه به طبيعت دارند، شايد مظلوميت و حقارت دغدغه‌هاي زيست‌محيطي تا اين حد در سطوح تصميم‌گيري، قانونگذاري و برنامه‌ريزي مملكت فاجعه‌بار نباشد كه امروز هست … امّا اشتباه مي‌پنداشتم … مي‌دانيد نخستين توصيه‌اي كه از سوي دوستان به وي شد چه بود؟ به دكتر رضايي توصيه كردند كه از محيط زيست و منابع طبيعي در برنامه‌هايت ياد نكن! مبادا مردم بفهمند كه تو طرفدار محيط زيست هستي! ديگر احدي به تو رأي نخواهد داد!!

آري دوستان من!
اين درد بزرگ ايران ماست … نمي‌دانم چند نفر از شما آنقدر بدشانس بوده‌ايد تا شماره 16891 روزنامه خراسان به دستتان برسد (مورخ 20 دي ماه 86)؟! در آن شماره روزنامه، يكي از تيترها اين است: «اخطار استاندار خراسان به مديركل منابع طبيعي استان» و در متن خبر آمده است كه جناب محمّد‌جواد محمّدي‌زاده، استاندار خراسان رضوي، 10 روز به مديركل منابع طبيعي استان (آقاي شريعتي) فرصت داده تا نسبت به واگذاري و تغييركاربري اراضي منابع طبيعي تايباد به شهرك صنعتي دستور مساعد صادر كند، وگرنه ديگر نيازي به مديركل منابع طبيعي نداريم!

بله هموطن من!
اين درد بزرگ ايران است كه در آن يك استاندار به خود آنقدر جرأت مي‌دهد: آشكارا عالي‌ترين مقام منابع طبيعي منطقه را به جرم عمل به وظايف و پاسداري از حريم طبيعت تهديد كند و آب هم از آب تكان نخورد!
اين درد را به كه گوييم كه محيط زيست و طبيعت و منابع طبيعي و زيستمندان اين آب و خاك مقدس نه‌تنها هيچ حامي ذي‌نفوذي ندارند كه همه از اغلب مردم گرفته تا بيشتر مسئولين كمر به قتل و حذف آن بسته‌اند …
به راستي چه هفته منابع طبيعي؟ و چه روز درختكاري؟!
كدام جشن سبز؟!
بياييم براي آنچه كه داشتيم و ديگر نداريم، بگرييم …

در همين باره:

به بهانه هفته منابع طبیعی و روز درختکاری

شوخي تلخي به نام «هفته‌ي منابع طبيعي»!

7 فکر می‌کنند “چرا از «درختكاري» نوشتن برايم دشوار شده است؟!

  1. سرباز زمین

    در نظر دارم ویژه نامه ای با عنوان “محیط زیست ایران در سالی که گذشت” را به صورت یک نشریه الکترونیک (با فرمت PDF) منتشر کنم. به همین خاطر تقاضا دارم که در گردآوری این مجموعه به من یاری دهید. لطفاً به این پست نگاهی بیاندازید. متشکرم!
    http://earthsoldier.blogfa.com/post-31.aspx

  2. خسروشاهی

    درویش عزیز احتمالا دکتر رضایی نان را به نرخ روز نخواهد خوردو نباید بخورد همانطور که دکتر بهزاد قره یاضی صریحا و در یک جمله مهمترین شعارش را حمایت از محیط ریست اعلام کرده است.

  3. مجابی

    سلام .
    با تمام فراز وفرودها هفته منابع طبیعی را بشما تبریک می گویم.
    ضمنا فونت مطالب قابل خواندن نیست

  4. محمد درویش نویسنده

    سپاسگزارم آقای مهندس مجابی عزیز. در مورد فونت به راحتی می توانید با استفاده از موس و دکمه کنترل کیبورد کامپیوترتان‘ اندازه دلخواه را بدست آورید.
    پایدار باشید

  5. نرگس

    سلام ، خسته نباشید
    از مطالبتون استفاده کردم . موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.