مارها را رها كنيد … به مردم حموله و گطيش و دغاغله برسيد … به خوزستان برسيد!

امروز تصاويري را در درگاه مجازي خبرگزاري مهر ديدم كه هوش از سرم ربود و دلم را به درد آورد … اينجا روستاي حموله است؛ آنها را هم كه مي‌بينيد، مردمان شريف دغاغله هستند كه روزگاري بهتر از روستانشينان گطيش ندارند! دارند؟
خوزستان، استاني كه 30 درصد از مجموع آب‌هاي سطحي ايران را در پهنه‌اي كمتر از 4 درصد ايران‌زمين روان ساخته است؛ حالا دارد از بي آبي له له مي‌زند! آن هم در حالي كه در 4 ماهه‌ي نخست سال آبي جاري دوران ترسالي را مي‌گذراند!!
با اين وجود، همان طور كه در روايت‌هاي دردناك سيدعلي موسوي‌نژاد – عكاس خبرگزاري مهر – مي‌بينيد، مردمان اين ديار زرخيز و افسانه‌اي بايد در مصيبت‌بارترين شكل ممكن روزگار بگذرانند؛ مصيبت‌هايي كه در برابرش، مردمان شادگان را بايد مسافراني از بهشت دانست! و روستانشينان مكران و عبدالخان و كاظم‌حمد در غرب كرخه را، مرفهين بي‌درد ناميد …

و راستي در چنين شرايطي آيا مي‌شود همچنان به قصه‌ي تلخ مارهاي رازي پرداخت؟ آيا مي‌شه از حمله‌ي ناجوانمردانه‌ي شكارچيان چشم‌بادامي نهنگ به كشتي طرفداران محيط زيست در آب‌هاي اطراف قطب جنوب گفت؟ مگر انسان چقدر گنجايش پذيرش غم را دارد؟
به خدا اين حق ما نيست!
ما مردمي نبوديم كه سزاوار چنين روزگار پژماني باشيم. فقط كافي است تا به تصاویر حكاكی شده بر سنگ‌های تخت جمشيد، دوباره بنگريد:

آيا در آن تصاوير كسي را مي‌بينيد كه خشمگين باشد؟
آيا انساني را در حال تعظيم به انساني ديگر مي‌بينيد؟
آيا كسي را سوار بر اسب و ديگري را پياده مي‌بينيد؟
آيا سرافكندگي و شرمساري در چهره‌ي كسي نمايان است؟
نگاه كنيد در رخساره‌هاي سنگي پارسه و ببينيد كه چگونه هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست.
و چگونه همه شاد و شادمان هستند …
انگار هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد.
و هيچ برده‌اي را نمي‌توان در آن همه تصاوير رنگ به رنگ يافت كرد
در بین صدها پیكره‌ي تراشیده شده بر سنگ‌های تخت جمشید حتا یك تصویر برهنه يافت مي‌نشود.
اين است سلوك و فرهنگ اصيل ايراني
نجابت، قدرت، احترام، مهربانی، خوشرویی و شادماني

ما را چه شده است؟
چرا امروز اين همه درد و رنج هموطنان عزيز را در خوزستان قهرمان تاب مي‌آوريم؟ چرا به فريادشان نمي‌رسيم و دست پرمهر خود را بر سرشان نمي‌كشيم؟

کجارفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود

اين مردمان كه مي‌بينيد … اين زنان و كودكان را كه مشاهده مي‌كنيد … اين‌ها هموطنان شريف من و تو هستند كه دارند بيابان‌‌زايي را در شديدترين شكلش … از آسمان (ريزگرد) و زمين و آب درك مي‌كنند … و ما بايد نشان دهيم كه خوزستان فقط يار روزهاي خوش ما نيست؛ خوزستان، ايران ماست و بايد كه از هميشه شاداب‌تر و سرفرازتر باشد و بماند.

اين گونه مي خواهيم تمركززدايي و عدالت محوري پيشه كنيم؟

23 فکر می‌کنند “مارها را رها كنيد … به مردم حموله و گطيش و دغاغله برسيد … به خوزستان برسيد!

  1. روشنك

    مرسی که به این مسئله پرداختید .. کاش روزنامه های محلی خوزستان از خبرگزاری مهر یاد می گرفتند و مسئولین خوش خنده بی خیال را سین جیم می کردند .. من وقتی با مشکلات این مردمان صبور آشنا شدم که برای پایان نامه فوقم مجبور بودم به آبادی های خوزستان سر بزنم ..

    سفر اخیر رئیس جمهور و هیئت دولت را به خوزستان به یاد می آورید ؟.. همان که در موردش نوشتم ..

    پاسخ:

    خواهش می کنم … این کمترین کاری است که باید انجام دهیم. دست خبرگزاری مهر هم درد نکند.

  2. روشنك

    آبی که این مردم بیچاره مصرف می کنند حتی برای دام و احشام هم قابل استفاده نیست .. ببینید عمق فاجعه تا کجاست ..

    پاسخ:

    شرم آوره …

  3. روشنك

    گاهي از خودم خجالت مي كشم كه چرا به هم استاني هايم به اندازه كافي نمي پردازم اما برقراري ارتباط با آنها برايم سخت است چون غير عربها را به سختي مي پذيرند مخصوصن اگر زن باشد !.. گاهي از دوستان عرب زبان همشهريم تعجب مي كنم كه چرا به جاي دبي نشيني و وبگردي و رگ غيرت بيرون انداختن براي هر صداي مخالفي و به جاي جلب ترحم هاي بي مورد به مشكلات همشهري هاي خود نمي پردازند ؟.. چرا اعتراض نمي كنند ؟.. چرا باز با يك سخنراني به زبان عربي و وعده بدست آوردن چند گله گاو گوسفند دوباره به ديكتاتوري اسلامي رأي مي دهند ؟.. چرا براي رفع نيازهاي خود به جاي اعتراض به دولت مركزي به جان همشهري هاي غير عرب زبان خود مي افتند ؟.. چرا و چرا و چراهاي زيادي در مورد معضلات اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خوزستان با توجه به تنوع زياد قوميتها و فرهنگها وجود دارد ..

    زماني مي خواستم به اين مسئله به صورت يك پروژه تحقيقاتي بپردازم كه هم با واكنش بد و نا اميد كننده همشهر يهاي عرب زبانم مواجه شدم و هم واكنش تهديد آميز دولتي ها و مسئولان ..

    آنها بيش از آب به دانش نياز دارند .. به آموزش .. آگاهي .. اينها كه باشد براي بدست آوردن آب سالم و بهداشت كه حقوق مسلمشان است ساكت نخواهند نشست و با روشهاي مسالمت جويانه و غير خشونت آميز حق خود را مطالبه خواهند كرد .

    پاسخ:

    نباید موضوع را قومیتی یا نژادی کرد … آنها همه هموطنان ما هستند و باید دید ریشه این بدبینی کجاست؟

  4. هومان خاکپور

    این سوال که چرا به خوزستان اینچنین جفا می شود همیشه ذهنم را مشغول کرده است شاید تاوان مرزی بودن و خطرپذیر بودنش را می دهد؛واقعا” نمی دانم …

  5. روشنك

    مسئله قومیتی یا نژادی بودن نیست .. مسئله دیدن و لحاظ کردن واقعیات است .. باید همه آیتمهای دخیل در این مسئله را ریز به ریز در نظر گرفت .. مثل یک معادله چند مجهولی می ماند که اگر از چند مجهول بنا بر مصلحت صرف نظر کنیم جواب غلط و گمراه کننده دریافت می کنیم ..

    ریشه بدبینی از عدم آموزش درست و دریافت آگاهی است . آنها با تفکر قبیله ای به دنیا می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند طوری که حتی بین دو قبیله عرب هم چنین بدبینی هایی وجود دارد !..

    به آنها می آموزند که حفظ قبيله و خانواده هاي پر جمعيت از هر چيزي واجب تر است .. آنها مهربان و مهمان نوازند اما واي به حالتان اگر بفهمند كه مي خواهيد به فرزندانشان چيزي آموزش بدهيد كه خلاف منافع قبيله اي قلمداد شود .. مثل داشتن فرزندان كمتر .. راه هاي جلوگيري از حاملگي هاي ناخواسته .. جلوگيري از ازدواجهاي فاميلي يا قبيله اي .. جلوگيري از ازدواج پيش از موعد دختران خردسال .. آموزش زنان و تشويق آنها به تحصيل در مقاطع بالاتر و غيره ..

    شما تنها تا زماني مهمان خوب و دوست داشتني آنها محسوب مي شويد كه چاي پر رنگ و قهوه غليظتان را مؤدبانه ميل كنيد و فقط سوالاتي در مورد وضعيت معيشتي و اقتصاديشان بپرسيد ! بهت راست براي هر تحقيق ابتدايي آنها را مطمئن كنيد كه قرار است مثلن در ازاء اين تحقيق اينقدر مبلغ پول يا مواد غذايي به آبادي آنها تحويل داده شود و براي آنها يك نفع مادي دارد .. اگر زن هستيد حداقل با 2 نفر مرد خويشاوندتان باشيد .. اكثرن بيسواد هستند و مجبوريد پرسشنامه هايتان را شفاهي پر كنيد .. خيلي هايشان نمي توانند به زبان فارسي تكلم كنند بنابراين بايد يك عرب زبان همراهيتان كند !..
    بين آنها پسربچه ها و دختربچه هاي فوق العاده باهوش و تشنه يادگيري ديدم آن سالها .. متأسفانه به جاي تحصيل به كار مشغول مي شوند .. چه كارهايي ؟.. دستفروشي .. ماهي گيري .. ماهي فروشي .. پرنده فروشي .. دامداري .. خيلي از مردان عرب از لحاظ معيشتي به درامد زنهايشان وابسته هستند .. زنهايي كه در شهرهاي خوزستان به ماهي فروشي يا سبزي فروشي روي مي آورند .. مردها مخصوصن آن قديمي هايشان ترجيح مي دهند ساعات روز را به خوش و بش در محله هاي مخصوص مردان بگذارند .. جاهايي كه زنها حق ورود ندارند ..

    فقر و اعتياد بيداد مي كند ..

    بدبيني ها يك مشكل دوسويه است ميان آنها و دولت .. دولت از يك طرف به آنها بدبين است به خاطر جمعيت زيادي كه دارند و مهاجرت روستانشيناني كه كم كم شهرهاي بزرگ خوزستان را دارند اشغال مي كنند و از يك طرف هم تحريك برخي گروه هاي تجزيه طلب مستقر در امارات كه گاهي از اين مردمان ساده دل و پابرهنه براي مقاصد شوم خود استفاده مي كنند و نمونه اش را 6 سال پيش شاهد بوديم .. دولت نمي خواهد به اين جمعيت رو به افزايش با خصوصيات فرهنگي خاص و نا همخوان با بافت جمعيتي اصلي بسياري از شهرهاي خوزستان قدرت بدهد .. به همين دليل در دادن امكانات به آنها تا حد امكان صرفه جويي مي كند .. از ان طرف هيچ فكري براي بهبود وضعيت فرهنگي يا آموزش آنان يا جلب اعتمادشان نمي كند ..

    آنها به تدريج آبادي ها و زمينهايشان را از دست مي دهند و حاشيه نشين شهر ها مي شوند ..اختلاف طبقاتي وحشتناك مابين آنها و طبقات مرفه شهرهاي بزرگ خوزستان و همه كمبودهاي تاريخي و اقتصادي اين مردمان بي گناه و عقب نگه داشته شده دست به دست هم مي دهد تا بزرگرتين آمار بزهكاري و و و به اين قشر تعلق يابد و همين عامل ديگري مي شود براي ساير محروميتهاي آنها ..

    اگر اهل اهواز باشيد يا به آنجا زياد مسافرت كرده باشيد با اين واقعيت روبرو خواهيد شد كه تقريبن در اين شهر دارد يك فاجعه انساني خاموش اتفاق مي افتد .. كافيست آشنايي در كلانتري هاي اهواز يا بيمارستانها يا دادگستري داشته باشيد ..

    فارس زبانها كم كم به مهاجرت از اهواز روي آورده اند .. تعدادي از عرب زبانهاي عزيز هم كه دانش اموخته فرنگ و باهوش و دنيا ديده هستند ماندگاري در شهر فرنگ را به حتي يك روز زندگي كردن در اهواز ترجيح مي دهند چه برسد به آبادي ها ..

    حرف در اين مورد بسيار است اگر مردم و مسئولان هر دو تاب تحمل حقايق را داشته باشند ..

    اين مردمان ايراني هستند چون قرنهاست كه در اين سرزمين زندگي مي كنند و با ايرانيان باستان اختلاط يافته اند .. مسئله فراتر از اين حرفهاست ..

  6. شقایق

    چقدر دردناکه که مردمانمان باید این چنین متحمل سختی شوند ؛ گاهی از خودم بدم می آید که جز کاش گفتن و آرزو کردن کاری از دستم ساخته نیست…

  7. اشکار

    سرکار بانو روشنک سی و چند سال گذشته وضعیت خوزستان بگونه ای بود که بسیاری ار متخصصان از تهران و جاهای دیگر با علاقه به خوزستان آمده و ساکن می شدند با اعراب هم کسی مسکلی نداشت ولی وضعیت اکنون….؟
    در دوره ناصرالدین شاه زرتشتیان هند طرحی برای ایجاد یک کلونی در خوزستان برای آباد کردن آن داده بودند دولت هم برای صد سازی در خوزستان چند نفر را فرستاد ولی در آخر همه چیز بایگانی گردید

  8. اشکار

    محله های مخصوص مردان بگذارند .. جاهایی که زنها حق ورود ندارند ….
    منظور شما خانم روشنک قهوه هانه هاست؟چون اعراب عادت دارند در قهوه خانه ها وقت گذرانی کنند و قلیان بکشند
    قهوه خانه های بغداد روزگاری معروف بودند

  9. پورنگ پورحسینی

    درویش گرامی، آیا آن عکس کودک کارتن خواب را که از وب سایت جهان نیوز به یادگار برداشته و پیشتر تقدیم نمودم به یاد دارید؟
    پیشنهاد می کنم دوستان عزیز اگر طاقت دیدن تصویر مورد نظر را دارند، سری به آدرس اینترنتی زیر بزنند:
    http://www.jahannews.com/vdchwkn6.23nvqdftt2.html
    باید اعتراف کنم این تصویر یکی از زشت ترین صحنه هایی است که به عمر خود دیدم، بی هیچ توضیح و توجیه غیر قابل پذیرشی نهایت بی عدالتی موجود در دنیای ما…

  10. سروی

    به قول مرحوم حمید مصدق :

    “دردی،
    عظیم دردی است
    با خویشتن نشستن ،
    در خویشتن شکستن.”

  11. روشنك

    چه شعری سروی جان نوشت .. دردی .. عظیم دردیست .. با خویشتن نشستن .. در خویشتن شکستن .. : ( ..

  12. خوارزمی

    درود
    چهار گشه ایران رو که بگردی به انضمام مرکزش از این تصاویر زیاده . ولی نمی دونم تا کی مردم می خوان خودشونو به نادونی بزنن و چیزی نگن . واقعا دیگه حتی جای تاسف هم نمونده.
    به اندازه دانایی من و تو شهرمان آباد است استاد

  13. محمد درویش نویسنده

    چه جمله خوبي نوشتي رسول جان …
    نسبت آبادي ديار با داناييمردمانش …
    پس بكوشيم تا دانايي ها بال و پر گيرد.

  14. گلنوش

    آیا خانم روشنک قصد دارند این طور القا کنند که همه عربهای خوزستان اهل روستا هستند و شهرها توسط غیر عربها ساخته شده؟ آیا این خانم متوجه راسیسم پنهان در گفته هایشان هستند؟

  15. محمد درویش نویسنده

    درود بر گلنوش گرامی:
    پیشنهادم این است که پرسش هاتان را از خانم روشنک هوشمند مستقیمن با ایشان و از طریق وب شان طرح کنید.

  16. فرشید

    به مسئولان متذکر می شوم سزی به این مردم دغاغله و حموله بزنند نماینده مردم خوزستان استاندار محترم اهواز خود شما حاضریت فقط یک لیوان از آن آب که ده بار جوشانیده شود بخورید به درد مردم برسید انها هموطنان ما و مسلمان هستند

  17. حمید رضا

    با عرض سلام و خسته نباشید واقعا این مردمان فقیری که تو روستاها زندگی می کنن بدبختن یعنی دولت براشون محل نمیزاره چه فرقی با تهرانیها و اصفهانیها می کنن این همه تبعیض چرا ؟ چون عرب هستن یا چون حرف نمی زنن ؟؟

  18. فرهاد رامش

    درود.خانم روشنک شمابجای ریشه یابی مساله دارین باحرفاتون اختلافات قومی بوجود میارین.خاهشادرحرفاتون تجدید دیدگا کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.