آن پارچه سبز رنگ بر روی این تنه‌ی اعدام شده در رضوان‌شهر … رضوان‌شهر … رضوان‌شهر!

گفتم هر او که درختی بکارد
به دانایی پروردگار خواهد رسید
به درگاه دریا و آرامش آسمان خواهد رسید
                                        کوروش بزرگ (برگردان از منشور پارسوماش)

    امروز چشمم به این سند تاریخی افتاد که مردمان شریف ماسوله در 26 آذر ماه 1292 هجری شمسی امضاء کرده و از خویش به یادگار نهاده‌اند. آنها پدران و مادران «طبیعت‌مرد و طبیعت زن» ما در دیار سبز گیلان هستند؛ دیاری که مهد دلیرمردانی چون کوچک جنگلی و فرزانگانی چون دکتر ابراهیم حشمت است. آن مردمان بیش از 96 سال پیش میثاق‌نامه‌ای سبز را در بین خود به امضاء رساندند که به موجب آن احدی حق ندارد به هیچ بهانه‌ای درختی را از زندگی ساقط سازد. این سند افتخار ملی ما می‌تواند باشد؛ افتخاری که ریشه در منشور پارسوماش کوروش کبیر دارد؛ هم او که 2500 سال پیش ندا درداده بود:
او که درختی را بیافکند
بی‌اجاق خواهد مُرد
و خطاب به ایرانیان فرداها آیین سبزش را چنین فریاد کرده بود:
هر که رونده‌ای را بیازارد
جهان را آزرده است

    و من امروز با خواندن قرارداد اجتماعی ماسوله‌نشینان قرن پیش وطن، احساسی دوگانه از شور و شوق و غم و آه را تجربه کردم …
    این که چگونه ممکن است از دل آن چنان مردمی و آن چنان رهبرانی، به جایی برسیم که فرمان قتل درخت کهنسال 1500 ساله را صادر کنیم؟ آن هم در همان ولایت و به جرم مقابله با خرافه‌پرستی!!

    جناب حجت‌الاسلام سید کاظم حسینی اشکوری، مدیرکل محترم اوقاف استان گیلان! درست است که توانستید از درخواست رسیدگی ما به این جرم آشکار، عبور کنید! امّا نظرتان در باره‌ی این سند تاریخی از هم‌ولایتی‌های شریف‌تان چیست؟ نظرتان در باره‌ی این ردای سبز رنگ بر روی پیکر بریده‌ی شده‌ی این درخت آزاد چیست؟

    به خدا:
  این ذره ذره گرمی خاموش‌وار ما
                            یک روز بی گمان سر می‌زند به جایی و خورشید می‌شود

    گفتم تا نگی که نگفتی!

20 فکر می‌کنند “آن پارچه سبز رنگ بر روی این تنه‌ی اعدام شده در رضوان‌شهر … رضوان‌شهر … رضوان‌شهر!

  1. محمد درویش نویسنده

    آن چه که باید زدوده شود؛ درخت پرستی نیست! ما باید آنقدر شجاعت و درایت و خردمندی داشته باشیم تا بتوانیم با صداقت برای مردم مان بگوییم:
    کجا را اشتباه رفته ایم که هنوز باید ترس از خرافه پرستی، وجودمان و موقوفات مان را بلرزاند …
    زنده باشی دیده بان عزیز طبیعت بختیاری …

  2. دختر باران

    سلام وبلاگ جالب داری.
    نظرت در مورد تبادل لینک چیه
    اگه خواستی منو با اسم ………. دل نوشته های دختر باران……….. بلینک
    بیا پیشم بگو با چه اسمی بلینکمت

    پاسخ:

    نظر خوبي ندارم … تبادل لينك را مي گويم!
    آيا بهتر نيست به جاي تبادل لينك در اديشه تبادل انديشه و تعامل فكري برآييم؟
    درود بر دختر باران.

  3. علی

    تکیه صرف بر اعتقادات مردم، خصوصا اعتقادات مذهبی و قلبی آنها، همیشه به نوعی تیغ دو لب بوده و هست.
    یکجا مثل ماسوله، سند همبستگی ای ایجاد میکند که بعد از سالها قابل تحسین است و یک جا هم مصیبتی مثل ماجرای رضوان شهر، که هیچ جای دفاع نیست.
    آنچه احتمالا می تواند انتخابی بین این دو لبه باشد، رجوع به عقل سلیم و آرامش در تصمیم گیری است.
    —————
    یادم هست همان موقع که ماجرای رضوان شهر داغ بود، کسی حکایتی نوشته بود از ماجرایی مشابه در زمان های دور، که بعد از قطع درخت، مردم تکه های آن را به خانه بردند و باز به زیارت آن مشغول شدند. عکس بالا دوباره همان حکایت است.
    —————
    و اینکه شاید برایتان جالب باشد که بدانید، آخرین درختان ارس باقیمانده در ولایت ما، بجنورد، در دامنه کوهی است در روستای پیغو. که اهالی معتقدند متعلق به امامزاده ای است که در دامنه همان کوه مدفون است. شاید تنها آسیبی که مردم روستا به این درختان می زنند چیدن یک سرشاخه کوچک از آنها است، بعد از زیارت امامزاده است محض تبرک.
    روزگاری نه چندان دور، به روایت سفرنامه ناصرالدین شاه: ” اینجا [شهر بجنورد] درختان آورس زیاد و خوبی” داشت. حالا چیزی از آنها باقی نیست.

    پاسخ:

    زنده باشي علي آقا …
    از آن درختان ارس مي تواني عكسي برايم بفرستي؟

  4. سروی

    متاسف شدم برای خودم ، سرزمین همیشه سبزم ، مردمم ، فرزندانم …فرزندانم … فرزندانم…

    چه جوابی برایشان داریم …

  5. محمد درویش نویسنده

    جواب این است:
    ما از آنها نبودیم … ما سکوت نکردیم … ما فریادمان را زدیم و تلاش مان را کردیم تا این امانت را به شما برسانیم.

  6. مریم خداکرمی

    خدای من چگونه چگونه؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

    اشک میریزم بر مزار درختی که
    اکنون خانه گرمی برای من و تو شده است
    اشک میریزم بر تنه درختی که
    اکنون پذیرای ضیافت شبانه ماست
    اشک میریزم بر برگ درختی که
    قلمم بر آن
    همچون پیکره ای جلادین
    سطورش را می پیماید…….

  7. محمد درویش نویسنده

    درود بر مریم خداکرمی گرامی …
    ممنون که با تمام وجودتان ابراز انزجار می کنید از این همه نابخردی آشکار.
    درود بر شما …

  8. محمد

    سلام آقای درویش .
    چه بگویم که آدمی غصه اش می گیرد از جهل ونادانی وحماقت این مدعیان دینداری ! عمری رابه ادعای خودشان تبلیغ دینداری کرده اند حالا که این اعتقادات سنتی مردم را می بینند افتاده اند به جان درختان کهنسالمان تا به جای حل مسئله ، صورت مسئله را پاک کنند!
    سپاسگذرام بابت دلنگرانی ها و مطالب خوبتان.

  9. باران کردستان

    دروداز سوی کردستانیها بر شما مردمان دوست داشتنی انزلی تا باران هست امید رویش درختان تناور هست

  10. بابا خانجانی شیراز

    باسلام
    مشخصات و محل استقرار (تصاویر حاضر )تمامی درختان دیرزیست استان گیلان توسط اینجانب و با حمایت و هدایت علمی استاد بازنشسته سرکار خانم دکتر کروری که جا دارد از حرکت ملی و میهنی ایشان در راستای برنامه شناسایی درختان کهنسال ایران
    تشکر و قدردانی شود

  11. ابراهیم زاده

    درود به شما که میدانم مثل من در طول این 60 / 70 سال زندگی…هرروز رنجی جانکاه همچون تبری شاخه های امیدمانرا بریده است . اما ایستادهایم مثل این درخت…پایدار باشید

  12. رضا

    در همان سال چنار کهنسال و عظیم درکه معروف به چنار نوری البته این بار برای ساخت و ساز و با راهنمایی ماموران شهرداری منطقه 2 تهران قطع شد. چند سال پیش هم چنار کهنسال و معروف امام زاده صالح تجریش که از قسمت های پایین در حال احیا بود توسط تولیت ساده انگار و … قطع و ریشه کن شد. آیا با قطع درخت میشه دل تکفیریها رو بدست آورد! همون مردمی که برای توسل و به صورت نمادین دخیل به آیات خدا(درختان) می بندند، ضریح رو هم میبوسن. آیا باید ضریح ها رو هم تخریب کرد. واقعا چه فرقی بین شما و تکفیری هاست.
    “خداوند به مخلوقات خویش مهربان است پس خدا دوست می دارد کسانی که دلشان برای آنان می سوزد”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.