چندی پیش خبری با بوق و کرنا از سوی سازمان حفاظت محیط زیست کشور منتشر شد که بیایید و ببینید که ما چه کردهایم؟ فیل را هوا کرده و توانستیم در دولت فخیمهی دهم، مجوز 7 منطقهی حفاظت شدهی جدید را در 6 استان سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی، گیلان، خراسان جنوبی، خراسان جنوبی و قم بگیریم.
متعاقب این خبر خوش! که در ماه گذشته انتشار یافت، بسیاری از روزنامهها و خبرگزاریها نیز به انعکاس آن پرداخته و حتا سبزپرس هم آن را پیشتر از همه پوشش داد. اما هیچکس اشاره نکرد که شش شرط شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور برای اجرایی کردن این اقدام چه بوده است؟
واقعاً چرا؟ چرا هیچ خبرنگاری به خود زحمت نداد تا متن کامل مصوبهی هشتم آذر ماه 1388 این شورای عالی را بخواند و آنگاه به انعکاس خبر اقدام کند؟
به باور من، این درد کمتر از درد طبیعتستیزی مدیران کشور نیست! هست؟
لطفاً به متن کامل این موافقتنامه که به امضای محمدرضا رحیمی، معاون نخست رییس جمهور هم رسیده است، توجه کنید و آن شش شرط را مرور نمایید تا دریابید که معاهدهی ترکمنچای در برابر این ذلت تاریخی سازمان حفاظت محیط زیست، همچون سندی افتخارآمیز و میهنپرستانه است!
آیا به نظر شما معنی مناطق چهارگانه تحت حفاظت این است؟ مناطقی که وزارت راه بتواند همچنان در آن جولان دهد؛ هر نوع رزمایش نظامی در آن برگزار گردد؛ نیازهای روستاها و شهرهای اطراف را برآورده سازد؛ طرحهای گردشگری در آن ادامه یابد و از همه بامزهتر این که وزارت مسکن هم بتواند در آن نه فقط خانهسازی که شهرسازی کند!
آیا این است معنی مناطق حفاظت شده؟ چگونه آقای محمدیزاده حاضر شدید تا چنین شروط ترکمنچایگونهای را پذیرا شوید؟ آقای دکتر صدوق عزیز! شما کجا بودید؟
اگر میگوییم که باید زنگ ایست را به صدا درآورد و آیش طبیعت ایران را اجرایی کرد، برای همین است. انگار هیچ نیروی منطقی و استدلال کارشناسی قادر به کند کردن ارابهی طبیعتستیزان نیست. پس دستکم به قول ناصر کرمی بیایید بازی را خراب کنیم.
خیلی جالب است . تجسم کنید یک منطقهء حفاظت شده داشته باشیم که در آن روستائیان مشغول گسترش مزارع و خانه هایشان باشند ، وزارت مسکن هم در حال احداث یک شهر جدید باشد ، وزارت راه هم جاده هایی چهار بانده بسازد و نیروهای مسلح هم در حال انجام مانور و بمباران آن باشند . حالا پیدا کنید پرتقال فروش و آن محیط امن و آسودهء حفاظت شده در این منطقه را !
پاسخ:
مي بيني لطيف جان!
مي بيني چرا بايد از پيشنهاد آيش طبيعت حمايت كنيم؟
ما ديگر چيزي براي از دست دادن نداريم!
زنده باشي رفيق ناديده من.
راستي! فكر كنم يك سوژه كاردرست براي شبانه هايت آفريدم! نه؟
گمان کنم ما نمیفهمیم انچه را مینویسیم نمیخوانیم انچه امضا میکنیم و پای میکوبیم بر همه خوبیهایی که خود ویرانشان کرده ایم
پاسخ:
كاش موضوع فقط نفهميدن بود نسيم جان …
كاش مي شد با همين مثبت نگري به اين ماجراي غم انگيز و شرم آور نگريست!
درویش عزیز
تصور می کنم اشتباه برداشت از شما بوده !
شاید این مناطق ” حفاظت ” شده برای :
خانه سازی،
جاده کشی ،
بهره برداری روستائیان ،
مانور ها ،
……….
که دیگر هزینه اتوبوی و خستگی رفت و آمد از دوش شما ها برداشته شود !!
اینطور نمی اندیشید ؟؟
پاسخ:
راست مي گويي عمو جان!
فكر كنم بايد يه جور ديگه به اين مصوبه نگريست و به قول امير سررشته داري عزيز شروع كنيم به “تشكر كردن“!
هزینه اتوبوس
متاسفانه نسنجیده رفتار کردن و
نفهمیده بیانیه نوشتن و بیانیه امضا کردن
ما را در همه ی جنبه ها به این روز انداخته…
خیلی متاسف شدم.
یک نگاه حاشیه ای:
این پست قابل توجه دوستانی بود که نخوانده امضا می کنند!
پاسخ:
نكته غمبار ماجرا اين است كه دوستان گرامي؛ خوانده و امضاء كرده اند!
اين است درد امروز طبيعت وطن!
من اميدوارم در ديداري كه قرار است فعالان محيط زيست با جناب محمدي زاده داشته باشند، آشكارا اين موضوع را به چالش بكشند.
همچنين انتظار دارم از ارباب جرايد كه موشكافانه تر به چنين مصوبه هايي بپردازند.
نگاه كنيد براي آن دو تا آهو و آن يه دونه پلنگ چه بازخوردهايي آفريديم و براي چنين مصوبه هايي كه گله گله از حيات وحش ما خواهد كاست، چگونه رفتار كرديم؟
آيا واقعاً خود ما يه چيزي مون نمي شود؟!
نفرین بر دشمنان انسانیت مدنی و طبیعت وحشی
چه نفرين عجيب غريبي!
این مصوبه من را بیاد قانون اساسی عراق در زمان مرحوم صدام حسین انداخت . یعنی یکجا آمده و حقوقی را برای محیط زیست قائل شده ، اما زیرش با ایجاد چند تبصره همهء رشته ها را پنبه کرده است . قانون اساسی عراق می گفت :
هیچکس را نمی توان دستگیر کرد ، مگر به حکم قانون
هیچکس را نمی توان تعیزیر (شکنجه) کرد ، مگر به حکم قانون
هیچکس را نمی توان کشت ، مگر به حکم قانون
هیچکس را نمی توان از حقوق اجتماعی اش محروم کرد ، مگر به حکم قانون
و هیچ شخص یا مقام یا وزارت و سازمانی را نمی توان از اجرای قانون استثنا کرد ، مگر بنا به تشخیص حکومت سوسیالیستی بعث عراق!
پاسخ:
عجب حافظه پردردسری داری لطیف! نه؟
درویش عزیز
ظاهرن بهم میان ،
مصوبه هم یک جورائی عجیب و غریبه . نیست ؟
پاسخ:
برو بالاتر …
درويش جان اين منطقه حفاظت شده اي كه فرموده اند و شما تشريح كرده ايد فقط يك چيز كم دارد و آنهم مردم ايران است! من باز هم تشكر مي كنم كه در اين قضيه حداقل شرط لازم نگذاشته اند كه حتما همايشهاي شهرداري هم در آن اجرا شود! اگر اينگونه بود مي شد به آنها اعتراض كرد! جاي اشكار نازنين خالي اينجا چند تا تيكه ناب تاريخي بزند. كم كم روي شاهان قاجار در حال سفيد شدن است البته پس از سريال سالهاي مشروطه بيشتر فكر ميكنم يهوديان مقصر شدند تا شاهان قاجار نه؟
پاسخ:
اون همایش های شهرداری رو خوب اومدی امیر جان!
اشکار هم دیگه رفته سر کار و چند وقت دیگه هم صاحب همسر و فرزند خواهد شد و یواشش یواش می فهمه که تا حالا چقدر فرصت سوزی کرده! نکرده؟
براي لطيف: راستي لطيف جان از آن يشنهادفتواوايي كه براي موشهاي شهر دادي، براي اينجا چيزي تو چنته ات پيدا ميشه؟ درود.
پاسخ:
فکر کنم لطیف به زودی با دستی پر بازمی گردد!
ببخشيد شرمنده، اصلاح مي شود: به جاي “یشنهادفتواوایی” در كامنت قبل بخوانيد “پيشنهاد فتواهايي”.
سلام
مگه چه اشكالي داره؟ مناطق حفاظت شده اي مثل نايبند مگه اشكال دارند؟
يه روز حفاظت مي شوند يك روز ديگر حماقت ! مي شود .
روي كاغذ هم آمارهاي عالي و همه جا گل وبلبل .
بدرود.
پاسخ:
حماقت را در برابر حفاظت خوب آمدی رفیق بوشهری من.
درود …
جناب درويش يه شرط آخرش از قلم افتاده اونم ساخت وتوسعه بهشت زهرا 2 كه همان طرح توسعه بهشت زهراي خودمان است
پاسخ:
پس زودتر باید بهشون اطلاع دهیم! نه؟
جمله جناب عبدالطیف را که خواندم یادم افتاد که بعد ازمانور و بمباران احتمالا قصد دارند آن دو قلاده ببر که از نسل ببر مازندران بوده وبدلیل اشتقاق ایران وجدائی از وطن در آنور مرزها مانده در این مناطق حفاظت شده وامن!!!!!! رها شوند وسپس آن دو آهو که برای تحقیقات به قطر فرستاده اندپس از بازگشت پیروزمندانه رها شوند .البته اگر ببرها آهوها را خوردند به من هیچ ربطی نداره من که صوات درصت وحسابی ندارم خودت یه جوری دور آهوها سیم کشی(فنس)کن تا ببرا نخورندش!
پاسخ:
ای به چشم!
در مورد گنجینه تتیس من تمامی قسمت ها دیدم به جز قسمت پارک ملی گلستان…
در مورد قسمت تالاب انزلی هم نظرم را بیان کردم.تحلیل کلی را هم به امید خدا خواهیم نوشت.البته منتظر تحلیل شما هم هستیم…
این روزها به شدت درگیر کارهای انجمن هستم.به امید خدا برای سال بعد برنامه های خوبی را در نظر داریم که اگر مشکلی پیش نیاید سر و صدای خوبی بر پا خواهیم کرد.
پاسخ:
من که همان موقع نوشتم رفیق! نخواندی؟
امیدوارم کارهای انجمن تان به خوبی پیش رود.
این نامه و مدیران سازمان را باید فرستاد برای صندوق حفاظت از گونه های نایاب!
من اما همچنان منتظر مي مانم تا دفاعيه ايشان را بشنوم و بعد تصميم مي گيرم پيام جان!
تاریخ را که ورق می زنی از بسیاری نام برده شده
کاش آیندگان از بردن نام ما به خود و گذشته ببالند
کاش ماندگار شویم به عشق ماندگار شویم در عرش
و رسالتمان را در اصالتمان معنا کنیم
صندوقچه ی مادربزرگ راهرگز از یاد نبرید
به آسمان که رسیدی ستاره چیدن را تجربه خواهی کرد
درود بر شما و ممنون از زنهار ارزشمندتان خانم کالیراد عزیز.
فرصت را مغتنم دانسته و بابت سخنرانی ارزشمندتان در باره توریسم روستایی به شما تبریک می گویم.
بسیار پرمحتوا و حرفه ای بود.
خسته نباشید.
پس ظاهرا” دیگهاصلاحیه آئین نامه ماده 71 قانون برنامه چهارم جای تعجب ندارد!؟
نه ندارد!
حتا دیگه چشمان آدم را هم خیس نمی کند!
وای برما …
؟!!!
واقعا خنده داره
و بهتره بگم بسیار غم انگیزه…
بهت و حیرت آدم رو میگیره
البته از دقت نظر شما کمال تشکر رو دارم چرا که شاید من هم وقتی خبر رو میخوندم بدون هیچ توجهی فقط تحسین می کردم!
شما لطف دارید محمد جان …
درود.
متقاضی دریافت موارد بندهای انتخابی هستم
کدام بندها؟!