واپسين روزهاي كاري سال گذشته (24 الي 26 اسفندماه 86) را به منظور عملياتي كردن بخشي از پژوهشهاي مرتبط با تهيهي نقشهي حساسيت سرزمين به بيابانزايي در بيابانهاي ابو زيدآباد كاشان بودم. آنچه كه در نگاه نخست، مشهود مينمود، آثار مخرب و چشمگير زمستان كمسابقهي گذشته بر اغلب پوششهاي گياهي و رويشگاههاي درختي دستكاشت بود. به نحوي كه اغلب نهالكاريها و جنگلكاريهاي دستكاشت، از جمله درختان كاشته شده در دو طرف آزادراه تهران- قم دچار سرمازدگي برگشتناپذير و حاد شده بودند و نشان دادند كه تاب گذران چنين برودتي را ندارند؛ رخدادي كه در بسياري ديگر از مناطق كشور – از جمله در خراسان شمالي و رضوي، گلستان و مازندران، مركزي، قم، اصفهان، كرمان، سيستان و بلوچستان و حتي برخي از مناطق ساحلي خليج فارس – هم به وقوع پيوسته و گزارشها حكايت از آن دارد كه بسياري از اقلام اكاليپتوس، گز شاهي، كاج الداريكا، زيتون و حتا كهور پاكستاني دچار آسيبهاي گسترده شدهاند.
در حقيقت، درسي كه دوباره زمستان يخزدهي 86 به برنامهريزان و كلاننگران كشور داد، آن است كه سرزمين ايران، به دليل موقعيت خاص پيكرشناسي و جغرافيايياش از شرايط اقليمي متعادل و قابل پيشبيني هرگز برخوردار نبوده و نميتوان همهي هم و غم خود را براي ارتقاي توليد ناخالص ملّي و اشتغالزايي متوجه سياستها و تمهيداتي كرد كه در نهايت به افزايش وابستگي معيشتي به سرزمين منتهي ميشود. انحراف معيار ضريب تغييرات اقليمي، حجم آبهاي سطحي، دورههاي خشكسالي و ترسالي و سهم ريزشهاي جامد آسماني از ميانگين همواره در سطحي بالا بوده كه امكان برنامهريزي را به شدت دستخوش نوسان و شكنندگي ميكند.
اين حقيقت را بايد بپذيريم كه كشور ما، چه در مواقع ترسالي (در اثر وقوع سيل يا افزايش شمار آتشسوزي در مراتع و جنگلها ناشي از وفور گياهان خشكشدهي علفي در تابستان)، چه خشكسالي، چه در دورههاي گرم و چه در هنگامهي غلبهي برف و يخبندان، دچار مصيبت و بحران ميشود و همواره بسياري از اقلام كشاورزي ما در اثر اين به اصطلاح بلاهاي آسماني (كه البته بلاهاي انساني هستند) آسيب ميبيند. آن هم به يك دليل ساده: اينكه ما نشان دادهايم كه توانايي عجيبي در تبديل نعمات آسماني به نقمات انساني داريم!
در صورتي كه اگر واقعبينانهتر و خردمندانهتر رفتار ميكرديم، اگر تنگناهاي اقليمي كشور را پذيرفته و از آنها، فرصت ميساختيم و اگر به جاي اعمال مديريت بحران، بر بنياد آموزههاي مديريت خطرپذيري (ريسك) حركت ميكرديم، آنگاه ناچار نبوديم تا همه ساله بخشي از خزانهي ملي را به بهانهي جبران خسارتهاي كشاورزي ناشي از سيل، خشكسالي، سرمازدگي، آتشسوزي و … بر باد دهيم.
بار ديگر هشدار ميدهم: بايد به سوي افزايش سهم خدمات و صنعت در توليد ناخالص ملّي حركت كرد. كشاورزي، آن هم به شيوهي سنتي كنوني، فقط و فقط به ناپايدارتر كردن بيشتر سرزمين كمك خواهد كرد و بس.
با سلام- گرچه سهم تخریبی خدمات و صنعت کمتر از کشاورزی سنتی است ولی متاسفانه در این دو بخش نیز حرفی برای گفتن در کشور وجود ندارد.
پاسخ:
درسته، مشكلات ما در بخش صنعت و خدمات نيز كم نيست. اما به هر حال – همان طور كه خودت هم اشاره كرده اي – توان ريسك پذيري اين دو بخش در شرايط برابر كمتر از كشاورزي كنوني است.
با سلام و سپاس
مطالب نوشته شده در باره ي كوير قابل ستايش است و كوير زدايي به صورت كاشت درخت هاي تاق مصداق ” آمد سورمه به چشم كشد كور كرد” است زيرا باعث خشك شدن آبهاي زير زميني و قنات هاي منطقه شد.