امروز میخواهم از یک سد برایتان بگویم که شاید بزرگترین سد دنیا باشد و مهمتر این که سد خوبی هم باشد!
دوشنبهی گذشته در مراسم روز جهانی مقابله با سدسازی، یک نمایشنامهی تأثیرگذار هم به همت مردم سبزاندیش تنکابنی و در حضور مقامات و مدیران اصلی تنکابن به اجرا درآمد. نام این نمایشنامهی کوتاه، «بزرگترین سد دنیا» بود. کاری از محمّدرضا یوسفی در مقام نویسنده و حسین طوسینژاد در مقام استاد راهنما. دو خواهر دوستداشتنی و شیرین به نامهای نیلوفر و نازنین علیزاده ثابت به همراه شمس مدنی (در نقش عمو جنگلبان) این نمایشنامه را اجرا کردند و در نهایت به همهی شرکتکنندگان در همایش نهالی را برای غرس هدیه دادند.
حرف اصلی این نمایش این بود که آی مردم شریف گیلان، مازندران و گلستان: اگر میخواهید از بلای سیل برای همیشه در امان بمانید، اگر میخواهید از مواهب طبیعت استثناییتان همواره بهرهند باشید و اگر میخواهید روزگاری شیرینتر برای فرزندانتان به ارمغان آورید، قدر جنگلهای بینظرتان را بدانید و به هیچ بهانهای اجازهی قطع این درختان ارزشمند را ندهید؛ چون آنها میتوانند «بزرگترین سد دنیا» باشند در برابر همهی طبیعتستیزها و همهی عواملی که حیات را در نوار ساحلی خزر تهدید میکنند.
یادمان باشد که يک هکتار جنگل راش سالانه نزديک به 1.2 ميليارد، يک هکتار مرتع مصنوعی يا مزارع کشاورزی 30 ميليون و سرانجام يک هکتار مرتع طبيعی تا 10 ميليون کيلوکالری کارمايه (انرژی) را در خود ذخيره میکنند. از طرفی محاسبه شده که هر هکتار جنگل تا سالانه 16 ميليون متر مکعب هوا را جذب کرده، 5400 کيلوگرم کربن را به مواد آلی تبديل و 14400 کيلوگرم اکسيژن آزاد میکند؛ در حالی که اين مقدار (اکسيژن آزاد شده) در فضای سبز معمولی، تنها 2500 تا 3 هزار کيلو گرم در هکتار در سال اندازه گيری شده است.
و اینها البته نکاتی بود که آن دخترکان پاکنهاد تنکابنی نمیتوانستند در وقت محدودی که در اختیار داشتند، با مخاطبینشان مطرح کنند.
قدر این بزرگترین سد دنیا را بدانید و بدانیم … راستی! حالا باید به کدام سد افتخار کرد؟ سدهایی که وزارت نیرو می سازد یا سدهایی که طبیعت وطن در هیرکانی و زاگرس برایمان به یادگار نهاده اند؟
درود بر جناب درویش عزیز…
امیدوارم خوب و خوش و خرم باشید و تعطیلات به کام :)
مطلب جالبی بود..اصلا فکر نمی کردم مردمان شهسوار این چنین ابتکاراتی رو انجام بدن…
بزرگترین سد به نظرم برای بقای ما و جهان اینه که ما بشر فکر می کنیم خودمون عالم هر چیزی هستیم و قادر در حالیکه فراموش کردیم قادر مطلق فقط او است و بس :)
راستی فیلم ایثار رو هم ندیدم…
پس به نظر شما هم باید بشر باید فداکاری کند؟
دیدن این فیلم رو به شما توصیه می کنم…
روز خوش :)
درود بر مرد خاکی عزیز …
درست می گویی، بزرگترین سدی که مانع پیشرفت می شود، شاید آزمندی و نادانی و غرور احمقانه و تعصب نوع بشر باشد.
آن فیلم را حتمن می بینم.
نوروزت همچنان خوش باد …
بعد از جنگ جهانی دوم ، دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی سد سازی را نیز به عنوان یکی از دستاوردهای عظیم بشری به دنیا معرفی کردند . تا پیش از آن سد به عنوان آخرین گزینه برای پیشگیری از اتلاف آبهای جاری و مدیریت درست منابع آب تلقی میشد . هنوز هم در کشورهای پیشرفته سد نه تنها آخرین گزینه است ، بلکه نهایت سعی نیز به عمل می آید تا با زدن کانالی فرعی و دور زن سد خط تردد کشتیرانی را در رودخانه نبندند و از آن مهمتر اینکه به دقت مراقب هستند تا حجم آب ذخیره شده در پشت سد به گونه ای نباشد که رودخانه را از حوش و خروش بیندازد و آن را تبدیل به چشمه ای باریک و خاوش کند . نتیجه این شده است که اگر به سدهایی که ظرف چهل سال اخیر در اروپا و آمریکا ساخته شده اند نگاهی بیندازید می بینید که حجم رودخانه در پایین دست و بالا دست سد تفاوت چندانی نمی کند و حیات در هر دو بخش آن جاریست .
بهرحال کمونیستها سد را تبدیل به یکی از نشانه های غظمت و دست یابی به تکنولوژی برتر در جهان کردند و هر جا سدی می ساختند ، تمام رژیمهای کمونیستی جشن می گرفتند! نمونه اش سد اسوان در مصر بود که شوروی ساخت . چین در زمان مائو کار را به جایی رساند که شعار ” هر ماه یک سد! ” را در پیش گرفت و اگر شکستن پی در پی سدهای بی حساب و کتابی که می ساختند نبود معلوم نبود که این روند خطرناک را تا کجا ادامه می دادند؟ متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی و حاکم شدن نگاههای چپ گرایانه به اجتماع ، اقتصاد و علم ، سد سازی نیز به عنوان یکی از نشانه های پیشرفت تکنولوژیک وارد تفکر رسمی مدیران مملکت شد و تا به امروز نیز باقی مانده است . اصولا” تمام افتخار دولت هشت سالهء آقای رفسنجانی به شمارش سدهایی که غالبا” در بیابانها یا کوهستانهای گرم و خشک ساخته شده بودند خلاصه میشد . آنهم چه سدی؟ بندهایی خاکی که چشمه هایی کم جان و بی رمق را پشت خود حبس می کردند . در این سویشان شوره زاری بزرگ بوجود می آمد و در آنسویشان هم چشمه ای فصلی و گاه خشک و گاه با اندکی آب جاری باقی می ماند . این هم حکایت سد و سدسازی در کشور ما بود . خب خیلی طبیعی هست که در مملکتی که مردم و مدیرانش همچنان سدسازی را رسیدن به اوج قله های پیشرفت و تکنولوژی می دانند ، مراسم بزرگداشت روز مقابله با سد سازی تحمل نمی شود . مگر در حال حاضر ساخت نیروگاههای اتمی در دنیای پیشرفته گزینه ای نامطلوب تلقی نمی شود؟ مگر کشرهای اروپایی مانند آلمان و سوئد یک به یک نیروگاههای اتمی خود را تعطیل نمی کنند؟ اما در کشور ما چه؟ انرژی هسته ای آنچنان با عظمت و جلال و جبروت و شکوه و شوکت معرفی میشود که یکی از علمایمان در خطبه های نماز جمعهء تهران دسترسی به انرژی هسته ای در کشور مان را جزو ” مقدسات ” برشمرده بود . در یک چنین شرایطی دیگر نمی شود به سادگی و با دیدگاهی علمی به موضوعاتی مانند سدسازی یا بکارگیری انرزی هسته ای نگاه کرد و در نقدشان نوشت .
وقتی تلاش بشود تا هر چیزی را از دریچه ایدئولوژی و مذهب نگریست، همان می شود که می گویی لطیف عزیز. آنگاه انتقاد به سدسازی معادل انتقاد به حکومت و دین تلقی می شود!
و این نشانه یک جامعه بیمار است.
درود …
چه سد ِ شریفی ؛
مثل همان سد ِ رفاقت که پیش تر گفتید که روابط را مصون می کند
شايد حتا شريف تر!
سلامي اقاي درويش…من خودم تنكابني هستم. حتما خوب مي دانيد كه دست بردن در حريم رودخانه معروف تنكابن موجب شده است كه نسل ماهيهاي آزاد اين رودخانه رو به انقراض باشند. اين ماهيها به دليل فاصله كمي كه از دريا به محل تولدشان دارند كه در حدود 100 كيلومتر ميشود پس از تخم ريزي نمي ميرند و براي همن زياد عمر مي كنند. اما دست بردن در حريم رودخانه موجب كم آب شدن آن و ايجاد موانع مصنوعي بر سر راه ماهيها در بازگشت به زادگاه خود است. در سفري بهمن ماه امسال به تنكابن داشتم به رودخانه نوشا، كه زادگاه اصلي اين ماهيها است رفتم. با كمال تعجب ديدم كه اين ماهيهاي باشكوه و زيا هنوز در آن مكان هستند اما چه حيف كه نسلشان رو به انقراض است. ياد هست كه وقتي بچه تر بوديم و به كوه مي رفتيم پدرم قلاب ماهيگيري با خود داشت و مي گفت ناهارمان ماهي خواهيم خورد. آنقدر ماهي بود كه شكار يكي از آنها عددي محسوب نمي شد. اما امروز اين ماهيها نه به دليل شكار بي رويه كه به دليل سياست [اي غلط شهرداري در حال انقراض هستند.
درود بر آرمین عزیز. پاسخت را ارسال کردم.