صبح امروز، همكار عزيزم، دكتر شاهمرادي، مرا از انتشار خبري كمسابقه بر روي خروجي درگاه پربينندهي ياهو مطلع كرد كه در شمار 10 عنوان خبري پربازديد ياهو نيز قرار داشت؛ خبري كه ميتواند براي ما دربردارندهي زنهاري بزرگ و تأملبرانگيز باشد.
ضمن سپاس از شاهمرادي عزيز، نخست خبر را – كه به نقل از خبرگزاري رويترز است – با هم مرور ميكنيم:
دو گونهي گياهي زواليافته بعد از گذشت 135 سال دوباره در نقاط دور دست شمال استراليا پديدار شدند.
بنابر گزارش خبرگزاري رويترز و با استناد به يک گزارش رسمي که روز گذشته – 12 آوريل 2008 برابر با 24 فروردين ماه 87 – از طرف مقامات دولتي استراليا منتشر شده است، دو گونهي گياهي که تصور ميشد در اواخر قرن نوزدهم زوال يافتهاند، در نقاط دوردست شمال کشور استراليا دوباره کشف شدند. اين دو گونهي گياهي در منطقه کيپ يورک (Cape York) ايالت کوئينزلند در شمال شرقي استراليا ديده شدند. يکي از اين دو گياه، گونه Rhaphidospora cavernarum است که يک گياه علفي بوده و داراي ارتفاع حدود 5/1 متر است. اين گياه از سال 1873 به بعد ناپديد شده بود.
گياه دوباره کشف شده ديگر، گونه Teucrium ajugaceum است که آن هم گياهي است علفي و از سال 1891 به بعد ناپديد شده بود.
کشف اين دو گونه، نتيجهي کار تحقيقاتي 100 (يکصد) نفر متخصص دولتي و آکادميک در استراليا است.
گفتني است که طبق همان گزارش در ايالت کوئينزلند استراليا، هر ساله بيش از 50 (پنجاه) گونهي گياهي که براي دنياي علم جديد به شمار ميروند، کشف ميشود. ايالتي كه به تنهايي بيش از 12000 (دوازده هزار) گونه گياهي بومي را تاكنون به دنياي علم معرفي كرده است.
تحليل خبر:
نكات و آموزههاي فراواني در اين خبر به ظاهر كوتاه وجود دارد كه نگارنده به برخي از آنها در حد بضاعت خويش اشاره ميكند:
– نخست آنكه شناخت تنوع زيستي، به ويژه سامانهي گياهي، از چنان اهميتي برخوردار است كه دولت استراليا بيش از يكصدتن از دانشمندان و پژوهشگران خويش را مؤظف به پيگيري اين موضوع كرده است؛ رويكردي كه آشكارا با سياست «مشتريمداري» در تحقيقات در تضاد قرار دارد. سياستي كه متأسفانه چندي است به غلط و با شيوهاي افراطي بر طبل آن در داخل كشور كوبيده ميشود و كسي متوجه اين نكته نيست كه حفظ پايداري اكولوژيك سرزمين، همواره و در همه جا از وظايف حاكميتي كشورها بوده و نبايد آن را به بخش خصوصي واگذار كرد. از اين گذشته، اين كدام بخش خصوصي است كه علاقهمند به سرمايهگذاري در يافتن گونههاي جديد گياهي باشد؟!
– دوّم اينكه وقتي در كشور استراليا، كه بر بنياد آموزههاي اقتصاد آزاد اداره ميشود، چنين توجه خاصي به منابع طبيعي و محيط زيست آن وجود دارد و دولت مستقيماً توليت آن را برعهده گرفته، چرا بايد شاهد باشيم در كشور عزيزمان ايران كه با توجه به تنوع خيرهكنندهي اقليمي، جغرافيايي و گياهشناسي آن، واجد ارزشهاي فراوان – به خصوص در خاورميانه و جنوب غرب آسياست – است، سرمايهگذاري پژوهشي هر روز با التفات و توجه كمتري روبرو ميشود؟
– سوّم آنكه فقط يكصد پژوهشگر گياهشناس در يك ايالت استراليا، صرفاً به بررسي و كشف و معرفي گونههاي جديد اشتغال دارند. آيا كسي ميداند در ايران و براي تمامي حوزههاي مرتبط چند دانشمند و كارشناس نخبه و با چه ميزان سرمايهگذاري مشغول انجام وظيفه هستند؟! به راستي آيا اگر دكتر اسديها، مظفريانها، معصوميها و … هم بازنشسته شوند، آيا جانشينان شايستهاي براي ايشان تربيت كردهايم و اگر پاسخ مثبت است، آيا امكان جذب اين پژوهشگران جوان در نهادهاي تحقيقاتي مرتبط دولتي فراهم است؟
– واپسين دريافت شايد زنده شدن اين اميد سپيد باشد كه بتوان به نحوي خود را از كابوس قرار داشتن بيش از 2 هزار گونهي گياهي خويش در شرايط بحراني و انقراض نجات داده و با كاوشي بايستهتر، نشانههايي از بازگشت حيات را در آن گروه از زيستمندان فراموش شدهي اين آب و خاك مقدس يافت. وقتي گياهي پس از 135 سال در استراليا دوباره پديدار ميشود، چرا در ايران نبايد شاهد تكرار چنين رخداد دلپذيري بود؟
درویش جان خسته نباشی
مثل همیشه بسیار جذاب و خواندنی و تامل برانگیز بود. بویژه تحلیل جالب و واقعیتی غیر قابل انکار را بیان کرده ای که امیدوارم مقبول افتد.
سلام جناب درویش عزیز.مطلب بسیار ارزشمندی را بیان کردید.سال نو شما هم مبارک باشه هر چند کمی دیر شده!
ای وای خدا شماها به فکر چه چیزایی هستین!
خدا همینجوری خوش نگهتون داره…