کتابک، نام یک درگاه مجازی است که گروهی از پویندگان شوریدهی معرفت در حوزهی دنیای زیبای کودکان، کوشیدهاند تا چرخش را در این زمین ناهموار به گردش درآورند.
کتابک را دریابید و به دوستانتان معرفی کنید. زیرا ادعایی ندارد جز آن که میخواهد پنجرهای باشد به جهان خواندن. خوشبختانه یکی از بخشهای مهم کتابک، بخش خبرها و تحلیلهای محیط زیستی است که نگارنده نیز افتخار همکاری با آن را دارد.
به همین مناسبت، مصاحبهی کتابک را با نگارنده میتوانید در این نشانی بیابید و بخوانید.
عنوان این مصاحبه چنین است : «ما بزرگتر ها مسئول رفتارهای کودکان مان با طبیعت هستیم! »
مصاحبه رو خوندم
به نظرم ، شاه بیت غزل حرف هاتون این قسمت بود:
” باید کاری کرد که بچه ها وقتی واژه های گل و درخت و طبیعت را می شنوند، همان احساسی را پیدا کنند که با شنیدن واژه های محبت و عشق و مردانگی به آن ها دست می دهد. ”
و البته طرح همیار سبز یا همیار طبیعت هم جالب و تامل برانگیزه .
ممنون از دقت نظر و کشف شاه بیت مصاحبه!
طرح همیار سبز به نظرم می تواند از دو منظر برای محیط زیست مفید واقع شود: هم برای کودکان و هم برای والدین ایشان
درود …
ساده و عمیق بود . سپاس محمد جان
درود بر هومان عزیز.
مصاحبه را خواندم و یاد دو خاطره افتادم:
خاطره ی اول مربوط به زمان کودکی ام است که دائی ام میگفت دخترش قرار است برود امریکا درس بخواند، یاد بگیرد چتور میشود بیابان ها را اباد کرد و برگردد ایران و بیابان های ایران را اباد کند.تا سالها فکر میکردم بیابان عجب چیز بیخودی است. چرا کسی پیدا نمیشود این بیابان ها را اباد کند؟ جواب این سوال در مصاحبه ی شما است.
خاطره دوم مربوط به محل کارم است. به بچه های چهار ساله یاد میدهم که کاغذ ها را در ظرف مخصوص بازیافت کاغذ ها بیاندازند. روزی از مادر یکی از بچه ها به شوخی پرسیدم کاغذ را کجا دور میانداریم؟ مادره خیلی مطمئن گفت معلومه توی سطل اشغال!
پسرش زود گفت: نه! توی ظرف بازیافت کاغذ.
و این در حالی است که در شهری که من زندگی میکنم بفاصله ی هر پانصد متر یک ظرف بازیافت است.
با سپاس فراوان از زحماتتان
همانطور که سارای من[http://zibayeirani.blogfa.com/] ، از من خواسته بود به وبلاگ شما رای دادم.
پاینده باشید.
چه حرکت ى شایسته ای ؛ این که بخواهیم و بتوانیم که از ریشه ها این حرکت سبز را آغاز کنیم , بسیار ارزشمند است.
چون بزرگترها و والدين آنها به اين امر حساس نيستند و ارزشي براي طبيعت و حيوانات قائل نيستند
اگر والدین انقدر که وقت و هزینه برای رساندن سی دی های کارتونی(البته موارد بی محتوا) به دست فرزندانشان آن هم جهت عقب نیوفتادن از قافله مدرنیسم تلاش می کردند ..کمی در این موارد دلبندانشان را آموزش می دادند ..کمی بهتر بود ………….
آقای درویش, مصاحبه ی جالب و آموزنده ای بود و میتوان گفت هر سطر آن, به تنهایی در حد یک کتاب آموزشی بود.
منهم معتقدم بچه ها هوش سرشاری دارند و اگر از کوچکی روی آنها کار کنیم و با طبیعت و چگونگی حفظ آن آشنایشان سازیم, خود به خود نسل آینده, نسلی خواهد بود که حفاظت از محیط زیست برایش در درجه اول اهمیت قرار خواهد گرفت و با انجام یک همچنین کار فرهنگی, میتوانیم از همین الآن امیدوار باشیم که نسلی طبیعت دوست را پرورش داده ایم.
سلااااام،
مصاحبه تون عااالی بود. حق با شماست. برآیند عشق، مهارت و ایمان، معجزه می آفریند.
زیر تن پوش کویر، عشق را می یابی
کپری هست که، کاشانه ی ماست
خانه ايي ساده و سخت
نخل همخانه ي ماست
همه ي روزي ما، صحرا هاست
گله مان دشت به دشت
پي يک جرعه ي آب
پي يک مشت علف
تو ولي شهر نشيني و نديدي کپري
تو نمي دانستي که بيابان همه ي روزي ماست
تو نميدانستي که بيابان گذر تنهايي است
کاش يک روز به صحرا بروي
کاش همخانه ي نخلي بشوي
کاش مي دانستي که زمين تشنه ي همراهي توست
کاش مي دانستي که شقايق تنهاست
کاش مي دانستي که زمين تشنه ي يک لبخند است
و تو مي دانستي که سبک تر بايد برزمين گام نهي
محمد جان حالا مي رسيم به اونجايي كه م نخيلي دوست دارم بنويسم ولي نمي شود. آخه نازنين صنم، وقتي من اصلا حاليم نيست سبزي چيه؟ (البته خوردنيشو خوب مي شناسم ولي غير از اون هر چي سبز باشه تكفير مي كنم)، نه مي دونم اصلا درخت براي كجاي اين دنياي وانفسا خوبه! و حداكثر شنيده ام كه خداوند درختان ميوه را در بهشت قرار داد كه هر چه مي خواهيم از آن برداريم و هر ميوه اي خواستيم از يك درخت مي توانيم برداريم، و وقتي حيوانات را مي بينيم فقط دنبالشان مي كنيم و يادمان مي آيد جوون كه بوديم گربه ها رو دار مي زديم! اون وقت چه بايد به اروند و صدرا ياد بدهيم؟ از همه اينها گذشته تناقضات مديريتي موجود در جامعه را چگونه بايد حل كنيم؟ من مي دانم فقط با تشكر كردن.! در اينجا پيشنهادات اشكار هم كاربردهاي خوبي دارد.نه؟
ارادتمند
با سلام و درود
ضمن تشکر فراوان میخواستم بگم این عکسی که در سایت تان گذاشتید باعث افتخار من شده.
بخشی از مسئله ذاتی است. بخشی تربیتی وبخشی به وضعیت جامعه ارتباط پیدا می کند. قطعا نمی توان کودکان را به زور وادار به احترام به طبیعت نمود اما میتوان تشویق نمود . چگونگی آنرا کارشناسان بایستی تعیین کنند.
درست می گویید بانو …
هم چگونگی آن را و هم محتوای آن را باید کارشناسان کمک کنند. اما آن عشق را می توانند والدین در فرزندانشان ایجاد کنند! نمی توانند؟