ساعتی پیش از سفر به دیار چی چست، بازگشتم و در نخستین فرصت، گزارش مشروحی از روزگار امروز دریاچه ارومیه منتشر خواهم کرد.
تا آن زمان، این دارکوب زیبارو را در اسکلهی خشک بندر گلمانخانه ببینید که چگونه در صبحدم سیزدهمین روز از اردیبهشت 1389 به پهنهی خشک و نمکی دریاچهی ارومیه نگاه میکرد و آواز میخواند …
کسی چه میداند؟ شاید او نیز با خود می اندیشد که آیا بازهم خداوند به این سرزمین لطف خواهد کرد و دوباره طراوت رفته را بازمی آفریند؟ یا این مردمان سختکوش دیار چی چست هستند که سرانجام با تمهیداتی بخردانه، آبی دریاچه را به ارومیه بازخواهند گرداند؟
در این باره بیشتر خواهم نوشت … این که چرا دریاچه ی زیبا و آبی رنگ ارومیه؛ این بزرگترین آبگیر داخلی ایران و یکی از شاخص ترین دریاچه های 300 گانه ی جهان، دیگر آبی دیده نمی شود، بلکه خاکی رنگ شده است!
از شنیدن خبر خشک شدن دریاچه زیبای ارومیه بسیار دلگیر شدم. امیدوارم که دوباره شاهد پر آبی و رونق شکوهمندی آن دریاچه زیبا باشیم.
همه امیدوار هستیم …
دلم هوای همین سرزمین را با همه ی مصائب و بلایایش کرده درویش بزرگوار. کاش این سفر دو سال قبل انجام می شد تا میزبانت می بودم.
من همچنان امیدوارم و بلکه ایمان دارم که روزی در ارومیه مهمان فرشید عزیز خواهم بود …
درود.
آقای درویش عزیز, امیدوارم سفر بهتان خوش گذشته باشد. راجع به عکس دومی, من فکر میکنم به احتمال زیاد, آن اسکله زمانی برو بیایی داشته و پایه هایش در آب قرار داشته اند ولی امروز دیگر سوت و کور شده و کسی از آن استفاده نمیکند. آیا همینطور هست؟
سلام
متاسفانه اين همه ادعاي مديريت داريم ولي عرضه كار…؟
وقتي يك مهندس عمران را رئيس شيلات ايران مي گذارند و بعد از سه ماه آن را بر مي دارند چه توقعي داريم جايي مثل شيلات ثبات داشته باشد – جاهاي ديگر هم همينطور است .
بدرود.
چقدر از این نام ِ “چیچست” برای آن دریاچه ی اسطوره ای خوشم آمد!
می بینید ؟ اسطوره ها را می کشیم و بعد سعی می کنیم اسطوره بسازیم!
آقای درویش عزیز
من هم سال قبل در باره دریاچه نگون بخت ارومیه مطلبی طی این آدرس http://www.ragbarha.blogfa.com/post-104.aspx نوشته بودم.
الان هم این سلسه مطالبت را که می خونم واقعا افسوس می خورم که اوضاع از سال قبل بدتر هم شده
چه باید کرد درویش عزیز؟
پاسخ:
باید راندمان آبیاری را در درازمدت افزایش داد و در کوتاه مدت، دریچه سدها را باز کرد. 5 میلیارد متر مکعب آب می تواند دریتچه را احیا کند و پشت سدها هم اکنون 7.5 میلیارد آب ذخیره شده است.
:( فقط آه و اندوه…
هنر به اين ميگوين كه درياچه با قدمت هزاران ساله ظرف چند سال را بخشكانن* متاسفم!
خسته نباشی رفیق
رسیدن به خیر و امیدوارم سفرتون نتیجه های خوبی برای دریاچه ی مظلوم ارومیه داشته باشه
با درود،
آقای درویش عزیز همانطور که بخش نظرات نوشته پیشین هم خاطر نشان کردم، دیر است ولی نه آنچنان دیر که کاملا قطع امید کرد. این بمعنای باز هم صبر کردن نمیباشد.
اینکه در اینمورد نوشتید را عملی کاملا مثبت میدانم و تعداد افرادی که در اینجا درج نظر میکنند خود موید این مطلب است که نوشته شما به گوشه ای از اهدافش که همانا متوجه ساختن دیگران است، رسیده است.
راستش اگر زمانیکه دریاچه های پریشان و بختگان خشک میشدند و یا بگفته برخی، میخشکاندنشان، علاقه عمومی به موضوع و بیشتر از هرچیز علاقه هموطنان ساکن استان فارس، بهمین اندازه میبود که امروز هست، نه سرنوشت آندو دریاچه آنگونه رقم میخورد و نه بدون نگرش به آن تجربه تلخ، بر دریاچه چئچست یا ارومیه این چنین بد میرفت.
خشکسالیها هم که در کنار ناآگاهیها مزید بر علت شده اند.
اما هنوز معتقدم تا ریشه در آب است امید ثمری هست.
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
درود بر شما که امیدوارانه به آینده می نگرید …
آقای درویش عزیز،
ضرب المثلی آلمانی میگوید، امید آخرین چیزی است که میمیرد.
این بمعنای آنستکه : نبود امید، نشانگر مرگ انسان است زیرا امید انسان پس از مرگ انسان میمیرد. هر چند هم که انسان تمامی نشانهای ظاهری زنده بودن را از خود نمایان سازد، بدون داشتن امید، مرده متحرکی بیش نیست.
ای کاش بدانیم که هرگز نباید با “امید” یک ملت شوخی کرد …
زنده باشید.
ممنون از لطفتان.
من هم امیدوارم.
بله … ظاهرن این هنر والاتری است!
درود بر آبسالان عزیز.