به این جمله دقت کنید: «در دماوند متولیان منابع طبیعی که سالها پیش اقدام به برپایی جنگل دستکاشت در مدخل ورودی گیلاوند کرده بودند، خواستار تغییر محل احداث ساختمانهای مسکن مهر به فاصله 100 تا 200 متر شدند که پس از مخالفت، این درختان قطع و سازههای آهنی به جای این درختان بر زمین نشانده شدند!»
به این میگویند: قاطعیت مدیریتی یا کلنگ مدیریتی یا مدیریت کلنگی که پیشتر هم در مورد آن نوشته بودم!
فقط نمیدانم چرا این قاطعیتهای کلنگی شامل حال ماجرای رالی تراکتورسواران هیچگاه نمیشود؟!
شما میدانید؟
اصل ماجرا را از زبان مهرداد مسیبی عزیز بخوانید و اگر حس داشتید، بگریید و سبک شوید …
ممنون از اطلاع رسانی شما دوست عزیز لطفن یه سری به پست جدید بخصوص خط آخر بزن
خواهش می کنم و
چشم!
برخورد نرم فقط مخصوص متجاوزین به منابع طبیعی است! نه؟
پاسخ:
نه! شامل حال ملوانان بریتانیایی و مادران آمریکایی هم می شود! نمی شود؟
آقای درویش عزیز ،
چرا این روزها هیچ خبر خوبی از طبیعت نمی رسه؟
کارمون شده گریه به حال خودمون ، طبیعتمون و شرمندگی از روی ماه ِ نسل های بعدیمون…
به قول شما : “وای برما … “
شاید دلیلش این باشد که حال زمین خوب نیست.
درست مثل موقعی که حال خودمان خوب نیست! در آن روز حتا چلوکباب رفتاری هم به آأم نمی چسبه! می چسبه؟
البته شاید مهم ترین نقطه قوت و مثبت ماجرا همین ارتقای ظرفیت سازی اطلاعاتی در حوزه محیط زیست باشد.
تصورش را بکن که خود سروی نوعی هم سال گذشته اینگونه که امروز به محیط زیست حساس بود، نبود! فکر می کنی چند نفر دیگر مثل تو وجود دارند؟
روزی که شروع کردم، در ماه تعداد مشاهده صفحات وبلاگم به 100 بار نمی رسید. اما همین دیروز بیشتر از شش هزار بار صفحات مهر بیابان زایی باز شده است و امروز تا این لحظه 5600 بار دیده شده است! آن هم در دو روز تعطیل.
آیا این خبرها نمی تواند امید بخش باشد؟
درود …
سال 1376 وقتی تو اتوبوس داشتم میرفتم شمال با یه دختر رشته منابع طبیعی همسفر بودم. سر صحبت که باز شد گفت که از بازدیدهایی که از جنگلهای ارتفاعات بالا داشته اند به عمق فاجعه جنگل زدایی پی برده اند. میگفت مدیریت و حفاظت جنگل شفارود دو وظیفه دارد: کاشت و برداشت.
اما آنها فقط قسمت دوم وظیفه اشان را خوب انجام میدهند.
بله آقای درویش این قضیه سر دراز دارد.
البته ناگفته نماند که با همکاری و مساعدت افرادی مثل شما بلکه بتوانیم صدای این طبیعت بی زبان را به گوش همگان برسانیم و بالاخره کسی را در مسند کار پیدا کنیم که دلش برای محیط زیست بتپد.
و شاید دراز تر از آنچه می پنداریم!
ممنون از لطفتان و درود …
بله ، درست می گید
و البته تلاش شما قابل تحسینه.
می دونید آقای درویش ،
نثر روان و فرم صدای نگارشتون حتی در مورد مسائل تخصصی محیط زیست ، باعث شده که افرادی مثل من که سوادی هم در زمینه ی محیط زیست ندرن ، مشتاق پیگیری این نوع مسائل بشن .
دستتون درد نکنه ، طبیعت مرد بزرگ …
درود بر شما و ممنون از تعریف تون.
می کوشم تا هر روز این تارنما را به آنچه خوانندگان عزیزش می خواهند، نزدیک تر سازم.
درسته که گفتم بی سوادم …اما باور کنید می خواستم بنویسم “فرم ساده ی نگارشتون … “
باور می کنم! خیالت راحت …
قاطعیت این دست مدیران جدن مثال زدنی است !
بله كلنگ را به خوبي معنا كرده اند! نكرده اند؟