در ادامه ی هشتمین بخش از یادداشت استاد بهرام سلطانی عزیز، تا آنجا رسیدیم که قرار شد از دلایل تلاش برای حفاظت از طبیعت – در حوزه اخلاق و علم – سخن بگوییم …
از جمله میتوان موارد زير را مورد توجه قرار داد :
دلايل اخلاقي ؛ از آنجا كه انسان در موقعيتي قرار گرفته است كه میتواند درباره بود و نبود ساير گونهها اخذ تصميم نمايد، از ديدگاه اخلاقي موظف است به حق زندگي ساير موجودات احترام بگذارد،
دلايل علمی؛ هر يك از گونهها، اجتماعات زيستي، اكوسيستمها و چشم اندازهاي طبيعي زمينهاي براي كسب شناخت و دانش بيشتر محسوب میشوند. بسياري از روابط و كنش و واكنشهاي طبيعي را تنها میتوان در فضاهاي طبيعي دست نخورده يا كمتر دست خورده، مورد تحقيق، بررسي و شناخت قرار داد. تنها با تكيه بر اين قبيل تحقيقات است كه میتوان درباره چگونگي بهره برداري پايدار از منابع اكولوژيك به نتيجه رسيد. ضمن اينكه حل بسياري از مسائل حال و آينده مرتبط با طبيعت سرزمين و اصولاً تداوم زندگي در اين سرزمين كهنسال وابسته بهانجام اين قبيل تحقيقات است،
دلايل برنامه ريزي ؛ از آنجا كه در هر صورت براي ادامه زندگي استفاده از توليدات طبيعت امري ضروري است، ما چارهاي جز حفاظت از بستر و زير بناي اين توليدات براي نسل حاضر و نسلهاي آينده نداريم. در طول سالهاي گذشته، در نتيجه واردات انواع بذرهاي بيگانه به كشور – از گندم و جو و برنج گرفته تا انواع سبزيها و درختان ميوه – گونههاي بومیيا از بين رفتهاند يا ناياب شدهاند. حتا گونههاي گياهي كهاندميك ايران زمين بودهاند – از سيب،گلابي، عدس، نخود تا گياهان زينتي مانند انواع لالهها، سنبل، سوسن – به تدريج فراموش شدهاند و جاي خود را به گونههاي وارداتي دادهاند. در اين ميان آرام آرام و از سرِ ناآگاهي كامل، عرصه براي ورود گونههاي گياهي دستكاري شده از نظر ژنتيك آماده میشود،
دلايل روحي – رواني ؛ در اين باره در سطور بالا صحبت شد و مقصود تكرار مكررات نيست، بلكه تنها يادآوري اين واقعيت است كه انسان بخشي از هويت خود را، از طبيعت سرزمين خود كسب میكند و نابودي و يا تغيير شكل طبيعت سرزمين میتواند به بي هويتي باز هم بيشتر ما كمك كند ؛ بيوم هيركاني، بيوم زاگرس بيومهاي خليجي و هماني سواحل جنوب ايران و غيره در طول تاريخ بلند اين سرزمين مردمان و فرهنگهايي را در درون خود پرورش دادهاند. به همين سبب طبيعتزدايي از اين بيومها، میتواند به معناي فرهنگ زدايي و از خود بيگانگي اين مردمان نيز تعبير شود. از اين رو، اگر قرار است جنگلهاي هيركاني باززنده سازي شوند، اين عمل نمیتواند با استفادهاز درختان سرو نقرهاي، كاج الدار، زربين، صورت گيرد. و اگر جنگلهاي ارسباران از بين برود، نه تنها يك ناحيه جغرافياي گياهي ايران، نه تنها سياه گوش و سياه خروس، كه بخشي از تاريخ طبيعي سرزمين ايران و به همراهان، هويت فرهنگي مردمان آن خطهاز ميان خواهد رفت.
براي آنكه بخشهايي از پهنههاي طبيعي همواره سالم بمانند، ساليان دراز است كه نهادهاي معتبر بينالمللي روشهاي مديريتي خاصي را تدوين و به كشورها عضو توصيه کردهاند. در ادامه به تقسيمات شش گانهی اتحاديه جهاني حفاظت، پهنههاي مورد نظر برنامه انسان زيستكره سازمان يونسكو و كنوانسيون رامسر اشاره میشود.
ادامه دارد …
فرمایشات ایشان درست همان چیزهایی است که ما خوانده ایم
و صحیح است…وقتی ایشان را با بسیاری از دکترچه های بی سواد مقایسه می کنم در می یابم که چه جفایی در حق ایشان و اشخاصی همانند ایشان شده است
از مطالب بسیار مفید و خواندنی کامبیز بهرام سلطانی که بگذریم جناب درویش بسیار سپاس از اینکه مطالب ایشان را در وبلاگتان قرار می دهید و استفاده می کنیم :)
پاسخ:
زنده باشی پیام جان.
ممدآقا دست مریزاد رکورد بهمن 88 رو شکستی .
پاسخ:
مگه همین رکوردها را بشکنیم! کاش می توانستم ریشه نادانی و آزمندی در محیط زیست را بشکنم و بخشکانم.
درود بر مهرداد حواس جمع!
اشکار خان باالآخره یکی را به عنوان دکتر پذیرفتی! نه؟
اونها که گوسفندند دام نیستن که.
http://img6.img98.com/out.php/i58773_DSC00009.JPG
تاریخ همین امروز.
پاسخ:
ممنون سپهر جان. حتمن انعکاس خواهم داد.
سلام
جناب درويش
در خوشبينانهترين حالت، فكر ميكنيد چه درصدي از هموطنهايمان اينگونه به طبيعت مينگرند؟
پاسخ:
نمی دانم قباد جان. اما می دانم که درصدش نسبت به 10 سال پیش خیلی رشد داشته است.
درود.
دلایلی که گفتن کاملن منطقی هست و فکر نمی کنم کسی باشه که قبولشون نداشته باشه ،
مشکل در اجرای و پیاده سازیه …
و یا شاید مشکل در اینه که فرق هست بین دانستن چیزی و ایمان داشتن به چیزی!
درود …
اي بابا من چند روز نبودم اينجا چه خبره؟
چشام گرد شد تا همشو بخونم
اما خيلي خوب به اون گرد شدن چشمها مي ارزيد!!
تازه شانس آوردی از دیروز اینترنت من قطع شده!
سپاس که نوشته های ایشان را انتشار می دهید
اين كمترين كاري است كه مي توان انجام داد …
این عکس اولی چه زیباست!
بايد از عمو محسن و گروهش متشكر باشيم.
ايشان اخيرن در درياچه زريوار بودند و اين عكس را پيشكش كردند.
دست عمو محسن عزیزم درد نکنه !
درو بر عمو محسن و گروه جوانان هدفمند توانايش …
چهره ات غم انگيز است نجيب به اقا هومن گفته بودم سلام مرا به استاد برسانيد با واسطه به ايشان گفته بودم كه اقا درويش يك جورائي متعلق به اين عصر نيست و در درياي فلسفه و عرفان و جامعه شناسي و مردم شناسي و اسلام شناسي و خاك و اب و اباداني و انسان وزنده و زندگي است البيته عاشق
Najib is your face sad to Hooman Agha was told my master darvish mediated sir, I said to them somehow belongs to a dervish is not in this age philosophy and mysticism and the Sea of sociology and anthropology and Islamic studies and soil and and water and human development and the blower does
درود بر فرشاد جهانبخشی عزیز …
حرفهایت مرا یاد زنهارهای پدرم انداخت …
او همیشه می گفت: انگار متوجه نیستی که اینجا ایران است!
زنده باد استاد عزیز شما را قلبا” دوست دارم
ممنونم جناب جهانبخشي گراميو
شرمنده مي كنيد درويش را …