یادتان هست که هشت مرداد 1386 نوشتم که کم جان را بی جان کردیم؟
یادتان هست که نوشتم بی جان شدن و مرگ تالابهای اقماری بختگان، بیشتر از آن که متأثر از پدیدهای طبیعی و مرتبط با خشکسالی باشد، نشان از نابخردی و آزمندی نوع انسان دارد؛ انسانی که قرار بوده اشرف مخلوقات باشد، اما مخربترین مخلوقات شده است!
امشب امّا میخواهم خبری خوش به شما بدهم … نگاه کنید این تصاویر جانافزا را و ببینید که جوانان و مردمان کربال و کمجان چگونه با دست خالی و اصلاح کانالهای زهکشی حفر شده، دوباره حیات را به تالاب کمجان بازگرداندند.
درود بر مسعود زارعی، شکرالله زارع، عباس زارع، علیرضا احمری، سیروس زارع، محمدامین احمری، مهدی زارع، عبدالخالق زارع، سعید زارع و … دیگر هموطنان عزیزی که نشان دادند مانند اهالی کانی برازان، قدر حضور مقدس تالاب را در آبادبوم خویش، خوب میدانند و برای استمرار حیاتش اینگونه سزاوارانه تن به آب و گل میدهند.
سلام درويش خستگي ناپذير
اين اتفاق فرخنده را تبريك عرض ميكنم.
گفتم كه با فهم و همدلي ميشود بهشت را از جهنم شدن نجات داد و با بيتدبيري و جهل همهي هستيمان را به جهنم تبديل ميكنيم.
خيرود كنار بهشت را به سوي نابودي برديم و اينجا با حفظ اين تالاب زندگي را از سر گرفتيم
امان از بيتدبيري و جهل امان
پاسخ:
خوشحالم که قباد عزیز را خوشحال کردم …
درود …
مرسي براي خبر خوب/اين روزها شنيدنش شده آرزو
راستي از وقتي “اشرف مخلوقات” رو فرض كرديم و شريف تر رو به معني سروري گرفتيم نگاه سلطه به طبيعت هم همراهش اومد نه؟
پاسخ:
نخست آن که قابلی نداشت.
دوم این که اشرف مخلوقات باید با خودش مسئولیت و فروتنی بیاورد نه گردن کشی و تخریب و سلطه گری.
درود …
امروز چه صبح بخیر دل انگیزی از این سایت شنیدم ،
خدایمان را شکر که
هنوز می توان به جان دار شدن ِ کم جان هایمان امیدوار باشیم… .
پاسخ:
بله واقعاً خدا رو شکر …
که هنوز آدمهایی را می شود به جا آورد که کم جان را نه بی جان که جاندار می کنند، آن هم بی منت.
درویش خان
بقدری اخبار تصاحب و تجاوز مردم محلی به منابع طبیعی را شنیده ام که باور این خبر برایم نه غیر ممکن بلکه دشوار است!!!
حق داری اشکار جان.
اما می توانی مستقیماً با آنها تماس بگیری. تلفن شان در لینک قبلی وجود دارد.
درود.
انسان و قتی به منافع خود و منافع ملی خود آگاه شود چاره ای جز مسئولیت پذیری و سازندگی و حفاظت از داشته های خود و مملکت خود ندارد. در اینجا نمونه جوانان آگاه و فعالیت سازنده آنها را می بینیم و در نوشته قبلی (گون سوزان ) حرکت تخریبی که در اثر ناآگاهی انسان از منافع خود و منافع ملی خود است دیده می شود.
کاملاً موافقم … پرسش این است که ظرفیت طبیعت ایران آیا تحمل نادانی و ناآگاهی اهالی اش را دارد؟! و اگر دارد تا کجا و چه زمان می تواند مقاومت کند؟
آیا نباید روند ظرفیت سازی و ارتقاء آگاهی ها تسریع یابد؟
درود.
به ریشه مشکلات اشاره کردید.
در اینکه سازمانهای آموزش دهنده ما و رادیو تلویزیون و مطبوعات تا به حال کاری جدی برای گسترش آگاهی در این زمینه انجام نداده اند شکی نیست. اما چه کسانی باید راه را به سازمانهای آموزشی و فرهنگ ساز نشان دهند و جهت فعالیت آنها را مشخص کند و به زبانی دیگر سیاست گذاری کند ؟ آیا افراد ناآگاه می توانند سیاست گذاری آگاهانه ایی داشته باشند؟!
فکر می کنم در مورد نقش اساسی و پایه ای آموزش و پرورش و بالابردن آگاهی با هم موافقیم.
پاسخ:
اصلن من فکر می کنم در خیلی چیزها با هم موافق و همراه هستیم محمد عزیز.
یه خدا قوت جانانه به این هموطنان ِ جان ( به قول محمد صالح علاء)
پاسخ:
ممنون از شما و محمد صالح علاء!
محمدجان بالاخره جستجوهایت با چراغ قوه جواب داد! نه؟
جوینده همیشه یابنده است! نیست؟
سلام، براستی درود به این مردمان، سپاس از آگاهیشان و همتشان. امید است که دست نابخردان قدرتمند این هدیه ی مردمان آگاه و زحمت کش را به مردم ایران، بی جان نکند.
پاسخ:
صدها درود بر آنها و ممنون از همراهی و تشویق تان.
خوب خدا رو شکر که خبرهای خوشحال کننده هم پیدا شده، واقعا گاهی اینقدر ناراحت میشم که کامنت نمیذارم…
اما آقای درویش ماجرای اون شیر که تو رشت توسط یه وانت حمل و نقل میشده چیه؟
دیروز تو شرق خوندم… گویا جناب راننده شیر رو با 3تا شتر مرغ تعویض فرموده بودن! داشتن از استان خارج میکردن که توسط برادران جان برکف دستگیر شدن!!!
پاسخ:
عجب!
جریانش را نشنیده بودم … فکر کنم لطیفه باشد!!
باید خود را بجای آنها گذاشت تا سختی کار را دریافت. من به این جوانان سخت گوش درود میفرستم و برایشان ایام خوشی را ارزو میکنم.
پاسخ:
بله کار این جوانان تحسین برانگیز است. درود بر همت بلندشان …
خوش بحال کسانی که قدر داشته هاشون رو میدونند .
خوش بحال کسانی که طبیعت پاک رو یک هدیه ارزشمند از طرف خداوند میدونند و برای حفظ این ودیعه الهی تلاش میکنند .
خدای مهربان پشت و پناهشون باشه .
پاسخ:
آمین.
یاد عباس یمنی شریف گرامی گه چه ساده برای فرزندان این خاک سرود:
کودکان، این زمین و آب و هوا
این درختان که پرگل و زیباست
باغ و بستان و کوه و دشت همه
خانه ما و آشیانه ماست
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
یار و غمخوار یکدگر باشیم
تا بمانیم خرم و آزاد
با درود به شما و همه ی دوستان گرامیتان
زنده باشید بانو و درود خدا بر روح بزرگ و ملکوتی عباس یمینی شریف باد …
هم او که یادمان انداخت ما می توانیم:
گل های خندان باشیم
فرزند ایران باشیم …
سلام آقای درویش عزیز.
علیرضا احمری هستم از روستای کمجان.
از گزارشی که راجع به تالاب تهیه کردید و ارائه دادید نهایت تشکر وقدردانی رادارم. امیدوارم کسانی باشند که مانند شما قدر این سرمایه بزرگ رابدانند.
به امید پایندگی شما دوست عزیز.
درود بر شما و ممنون از لطفتان.
منظورتان کدام گزارش است. آیا گزارش جدید را هم دیده و خوانده اید؟
مردمان بالادست چه صفايي دارند،چشمههاشان جوشان، گاوهاشان شيرافشان باد!
مردماني كه “تالاب” را مي فهمند…:)
درود بر همه ی آنهایی که آب را که تالاب را که طبیعت را می فهمند و حرمت می نهند …
سلامممنون از زحمات شما و توجه همه ی عزیزان
عکس هایی از حضور کودکان را هم برایتان ارسال خواهم کرد تا بیشتر متوجه سونامی فرخنده تالاب در اذهان به گل نشسته و رسوب گرفته مردم باشید
لطفا کلمه ی کمجان را به جای کم جان انشاء فرمایید
درود و مهر یزدان پاک نگاهدارتان
درود بر عبدالخالق زارع عزیز.
ممنون از لطفتان.
با عرض سلام و خسته نباشيد
جناب اقاي درويش:
از زحمت شما و تمام عزيزاني كه همت كرده اند تا از جان و دل براي احياء تالاب كمجان تلاش كنند صميمانه تشكر ميكنم.
از زماني كه به اين سايت مراجعه كرده و عكسهاي تالاب رو ديدم در پوست خودم نمي گنجم.واقعاٌ خدا قوت.پيگير اخبارتون هستم.
زارع هستم دانشجوي دانشگاه شهيدچمران اهواز
موفق باشید امیر حسین زارع عزیز.
من وقتی خبر احیای این تالاب راشنیده واقعا خوشحال شدم واز شما ومردم خونگرم این روستاوهمچنین اقایان سیروس وحسین زارع متشکرم .زارع هستم دانشجوی دانشگاه هرمزگان
درود بر شما خانم زارع.
سلام
قبرستان کمجان هم آباد شد دست کلاه چرک درد نکند
با سلام
از جنابعالی و اهالی محترم کمجان که برای احیای تالاب زحمت کشیده اند نهایت تشکر و سپاس را دارم
به امید اینده ای روشن برای تالاب کمجان