یاکریمی که رفت … اما برایم امید آورد!

چند روز پیش که به منزل خواهرم رفته بودم، دو خواهرزاده‌ی عزیزم – شقایق و امیر – مرا از رخداد مهیجی آگاه کردند که این روزها زندگی‌شان را متأثر کرده است!
آن رخداد چیزی نبود جز لانه‌گزینی و تخم‌گذاری دو یاکریم –Streptopelia Decaocto –  بر روی گاز پیک‌نیکی موجود در بالکن منزل‌شان و انتظار برای سربرآوردن دو جوجه‌ی جدید!
آنها آنقدر حواس‌شان به این دو یاکریم بود که حتا برای آن که امنیت‌شان به مخاطره نیافتد، حاضر شده بودند، در کنار پنجره – که میز تحریرشان است، کمتر حاضر شده و درس و مشق‌شان را بر روی زمین انجام دهند …
اما با این وجود، دیروز به دایی زیست‌محیطی‌شان زنگ زده و سراسیمه خبر دادند که تخم‌‌ها مانده‌اند، اما از یاکریم‌ها خبری نیست که نیست … غافل از این که دایی هم کاری نمی‌توانست برای شان انجام دهد، جز آن که امیدی را در دلش زنده‌تر ببیند …
آخر شرح شدت ناراحتی‌شان از احتمال مرگ یاکریم‌ها، وصف ناشدنی بود … و من با خود می‌گفتم: اگر کودکان امروز وطن جملگی اینگونه برای جان یاکریم‌های شهر و دیارشان ارزش قایل باشند، آنگاه شاید فردا، هماوردی دلربای سینه‌سرخ‌ها، آواز سحرانگیز بلبل‌ها، معاشقه‌ی دیدنی سنجاقک‌ها در سیوند و هارمونی هوش‌ربای گل‌ها در آهار بتواند همچنان پایدار و پابرجا بماند و امانت امروز به آیندگان واگذار گردد.
پژواک شقایق و امیر و اشک‌هایی که در سوگ یاکریم‌ها ریختند، مانند تلاشی است که این درخت برای حفظ خاک می‌کند و با چنگ و دندان می‌کوشد تا خاک پیرامونش را از گزند آب و باد پاسداری کند.
و یا این یکی درخت بید که به رغم فرسودگی و شکسته شدن تنه‌ی اصلی‌اش، همچنان می‌کوشد تا جوانه‌های جدیدش به سوی نور فریاد کشند و رهگذرانی را که از کنارش در مسیر پلنگ‌چال عبور می‌کنند، انرژی بخشد …
می دانید؟!

درسته که از این چهار بالکن، فقط یکی گل دارد، اما به جای نالیدن از خالی بودن سه چهارم بالکن‌ها، می‌توان امیدوار بود و ماند که روزی تعداد بالکن‌های پر گل شهر و دیارمان بیش از این باشد! نمی‌توان؟
فقط کافی است که عشق را افتتاح کنیم و در بازی قشنگ زندگی، جر نزنیم … آنگاه شاید از این پروانه ی آهاری هم سبکبال تر شدیم! و در عین حال، از این درختان پر ریشه در باغ بهادران و نیاسر هم، بیشتر به پایداری سرزمین مان کمک کردیم …

عشق افتتاح شد
سال‌هاست
اسم بازی من و خدا
زندگی ست
هیچ چیز
مثل بازی قشنگ ما
عجیب نیست
بازیی که ساده است و سخت
مثل بازی بهار با درخت
با خدا طرف شدن
کار مشکلی ست
زندگی
بازی خدا و یک عروسک گِلی ست.

عرفان نظرآهاری

توجه:

محمد کرام الدینی عزیز، این احتمال قوی را مطرح کرده اند که پرنده مورد نظر نوعی قمری نخلی یا قمری خانگی است. ایشان بر این باورند که نسل یاکریم در تهران منقرض شده است. چنانچه دوستان اطلاعات تکمیلی دارند، خوشحال می شوم که آنها را بخوانم.

35 فکر می‌کنند “یاکریمی که رفت … اما برایم امید آورد!

  1. soilman

    درود بر جناب درویش عزیز…

    بالاخره بچه ی خوب به داییش می رود دیگر :)

    نابخردی های انسان باعث اخلال در چرخه ی تولید و مثل و هزاران نمونه دیگر شده است…

    مثلا همین کرمان که مثال زدید…با بالا امدن اب ها سطح زمین به شوره زارها و low land هایی تبدیل میشه که خطر بالایی رو دارند…

    راستی پیشاپیش روز جهانی محیط زیست گرامی باد

    پیروز باشید و شاد

  2. كرام الديني

    سلام استاد عزيز. من هميشه از نوشته هاي شما بهره مي برم و آن ها را مي‌خوانم و تحسين مي‌كنم. غبطه مي خورم كه كاش مي توانستم مانند شما فعاليت كنم و پيامم را برسانم.
    اين نوشته به نظرم بسيار احساسي و جالب توجه بود و صميمانه. اما به نظرم اين كه در شكل هست قمري نخلي يا قمري خانگي است، نه ياكريم. جالب است كه فكر مي كنم ويكي پدياي فارسي هم همين اشتباه را كرده است. لطفا اين را بخوانيد:
    http://karamudini.wordpress.com/2008/04/06/%D8%AC%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A/

  3. دانش

    آقای درویش, من فکر میکنم احتمالا” آن یاکریم ها حس کرده اند که زیر نظر هستند و یا لانه شان تغییر کرده بود, برای همین هم رفته اند.

    چند سال قبل در بالکن آپارتمانمان در طبقه ی هشتم, در کنار قسمتی از وسایل اضافه, دو کبوتر لانه ساختند و بدون ترسیدن از ما, هر کدامشان به نوبت روی تخمها میخوابیدند تا هر دو تخم آنها تبدیل به جوجه شد و چند هفته بعد, جوجه ها پرواز کردند و رفتند و ما هم کلی خوشحال که توانستیم به بقای پرندگان کمک کنیم.

    پارسال که جای اسبابها را کمی تغییر داده بودیم, دیدم این بار یک جفت دیگر, در یک محل دیگری از بالکن لانه درست کرده و یک تخم هم گذاشته اند. چون آن لانه در معرض دید, و رفت و آمد قرار داشت, من جای اسبابها را مقدار کمی تغییر دادم و لانه را به عقب تر راندم. چند ساعت بعد صدای بغ بغوی آنها را روی نرده ها شنیدم ولی هر چه از پشت پنجره آنها را پاییدم, به طرف لانه نرفتند و پرواز کردند. از فردای آنروز هم هر چه منتظر ماندیم, هرگز باز نگشتند. ما هم بعد از چندین ماه, آن تخم بدشانس را دور انداختیم. امسال نمیدانم که باز خواهند گشت یا نه؟ ولی یادگرفتم که هرگز نباید لانه ی پرندگان را جابجا کرد. باور کنید هنوز عذاب وجدان دارم که چرا این کار را کردم.

  4. محمد درویش نویسنده

    درود بر دانش عزیز …
    از قضا ما به همین “عذاب وجدان ها” در این ولایت سخت نیازمندیم.
    البته خواهرزاده های من لانه را اصلاً تغییر ندادند. در ضمن پرنده نر، همچنان به آشیانه برمی گشت و منتظر جفت خویش بود، اما از او خبری نشد که نشد …

  5. دانش

    آقای درویش عزیز, توی مطلب تون اشاره ای به اینکه پرنده نر به لونه برمیگشته نکرده بودین, برای همین هم من حدس زدم ممکنه تغییراتی توی لونه داده شده باشه.

    با این حساب, ممکنه که اون پرنده ی ماده, کشته شده باشه, مثلا” با تفنگ ساچمه ای و یا تیرکمون یکی از همونهایی که ماههاست گوشت نخورده اند. آخه عزیز دلم, از قدیم گفته اند, آدم گشنه دین و ایمون نداره.

    پاسخ:

    بله … شرمنده … از ذکر جزییات صرفنظر کردم … مثلاً این که خود تخم ها هم روز آخر ناپدید شدند و درواقع خورده شدند! به نظر می رسد کار گربه ها باشد!

  6. یاسمین یوسفی

    سلام
    با آقای کرام‌الدینی در خصوص این که عکس فوق قمری هستند موافقم یاکریم‌ها بزرگترند بدنی کاملا نخودی-خاکستری دارند با نیم طوق سیاه‌رنگی پشت گردن اما انقراض بحث دیگری است یاکریم‌ها در تهران زادآوری ندارند تنها پرندگانی زمستان‌گذرند که در حاشیه تهران و اغلب دشت‌های کشاورزی ساکن‌اند از این جهت که بسیار محتاط هم هستند نزدیک شدن به آن ها سخت‌تر از قمری خانگی است رکوردهای از این پرنده در دشت های کشاورزی کرج داشتم که عکس آن نیز موجود است امیدوارم زیاد ننوشته باشم متشکرم
    از خواهرزاده‌های عزیزتون تشکر می‌کنم

  7. محمد درویش نویسنده

    درود و سپاس از اطلاع رسانی ارزشمندتان.
    برای من هم اندکی تردیدآمیز است که به انقراض باکریم ها فکر کنیم. به ویژه آن که پرویز بختیاری هم از آنها در تهران بسیار یاد کرده است.

  8. محمد

    قمری معمولی streptopelia turtur
    قمری خاوری streptopelia orientalis
    قمری خانگی streptoelia senegalenis

    یاکریم strepatotopelia dacaocto

    کتا ب پرندگان ایران اسامی بالا را آورده. و برای یاکریم توضیحات متفاوتی داده. آنچه در تصوير تنكابن دیده می شود قبلا در تهران فراوانتر دیده می شده و وابستگی مستقیم به وجود درخت برای لانه سازی و تخم گذاری بوده. با قطع درختان لانه آنها ویران شد و تعداد آنها در تهران روبه کاهش گذاشت. بنده این پرنده را در اروپا دیدم و شاید با کاشت درختان مرتفع تر در تهران این پرنده زیبا دوباره به شهر ما برگردد. البته اگر بتوانند هوای آلوده تهران را تحمل کنند!

  9. هومان خاکپور

    گزارشی زیبا و صمیمانه ای بود که به همت یک دایی محیط زیستی و دو خواهر زاده دوست داشتنی – شقایق و امیر – تهیه و ارائه شد.
    به شقایق و امیر
    مثل همیشه کارتون عالی بود… حقا که فرزندان خلفی هستید. درود
    ضمنا” نظرات دوستان هم بسیار مسئولانه و مفید بود که زیبایی گزارش را دوچندان کرده بود. سپاس دوستان ..

    پاسخ:

    زنده باشی هومان جان. پیام پرمهرت را به شقایق و امیر می رسانم.

  10. عبداللطیف عبادی

    پرنده ای که در عکس دیده میشود در خانه ما هم تخم گذاشت و هم جوجه بزرگ کرد . این مرغ زیبا در جنوب کشورمان کبوتر باغی نامیده میشود و مهمترین تفاوتش با قمری در لال بودنش است! قمری صدای بسیار زیبایی دارد و جزو پرندگان آوازه خوان محسوب میشود اما این نوع کبوتر که می بینید صدای شبیه به قوررر – قوررر دارد و آنهم معمولا در فصل جفتگیری و یا در وقت یافتن غذای فراوان و جهت اطلاع دادن به سایرین زبان باز می کند .
    کبوتر حاضر در عکس قادر چندین سال است که بومی شهرهای بزرگ شده است اما متاسفانه هنوز قادر به تطبیق کامل خود با محیط شهری نیست . در نتیجه برخلاف گنجشک که قبل از لانه سازی دست کم به مدت بیس روز محل مورد نظرش را می پاید و زیر نظر می گیرد و بعد از اطمینان از امن بودنش لانه میسازد و تخم گذاری می کند – این کبوتر بیچاره اول تخم گذاری می کند و بعد از نشستن در لانه اش هست که متوجه میشد کجا تخم گذاشته است! و ضمنا از آنجا که خیلی هم ترسو هست به محض اینکه ببیند در اطرافش انسان تردد می کند و یا گربه ای را مشاهده فرار را بر قرار ترجیح میدهد . حسن کار این است که کبوتر باغی اگر تخمش را رها کند یا جوجه اش بمیرد و یا تخمهایش بشکند دباره لانه سازی و تخم گذاری می کند . اگر ترک لانه اش به دلیل ترس از دیدن تردد انسان بوده تا چند روز از فاصله ای حدود ده تا بیست متری لانه اش و تخمهایش را از دور زیر نظر می گیرد ولی جلوتر نمی اید و بعد هم می رود . اما اگر ترک لانه اش به دلیل دیدن گربه بوده دیگر هرگز بر نمی گردد . نکته ای که دوستان خوب است بدانند این است که پرندگان به صدای باز و بسته شدن درهای فلزی به شدت حساس هستند چرا که صدایی شبیه به شکستن شاخه های درختان است . شکستن شاخه علامت واضحی از حضور و حمله و تهدید حیواناتی هست که پرندگان را شکار می کنند . دیگر اینکه پرندگان در امر لانه سازی به دو دسته اند . یکی آنهاییکه زادبوم دارند – مانند گنجشک ها ولک لک ها و پرستوها – که هر ساله به محل زادن یا تخم گذاری خود بر می گردند و لانه شان را احیا می کنند و دیگری پرندگانی هستند که معمولا در هر فصل جفت گیری و تخم گذاری لانه جدیدی میسازند و لانه قبلی شان را فراموش می کنندو کلا خوش نشین هستند . قمری ها و کبوترهای باغی از نوع دوم هستند . به این ترتیب اگر قمری شما برنگش یعنی احتمالا خانه بهتری در جایی بهتر ساخته است اما اگر گنجشکی یا لک لکی یا پرستویی به لانه اش برنگشت یعنی اینکه متاسفانه مرده است . امیدوارم که این توضیحات به برخی سئوالهای ذهنی رفقا جواب داده باشد .

  11. محمد درویش نویسنده

    ممنون لطیف جان … من هم امیدوارم که همان فرض اول درست باشد و آنها خانه ی بهتری یافته باشند. هر چند پرنده نر، تا یک روز به تنهایی می آمد و سرک می کشید.
    راستی! ماجرای یاکریم ها برای من هم کلی اطلاعات جالب فراهم کرد.
    درود …

  12. محمد

    اما متوجه نشدم که آیا یاکریم را اخیراً در تهران دیده ای یا خیر؟
    ——————

    آقای درویش حد اقل دو دهه است که یاکریم در تهران دیده نشده. اما همانطور که پدر و مادربزرگها یادشان می آید ٫ این پرنده قبلا در تهران زندگی می کرده است.

  13. محمد درویش نویسنده

    محمد جان:
    برخی مانند آقای بختیاری فکر کنم خلاف نظر شما را رصد و گزارش کرده باشند!
    به هر حال سپاسگزارم.

  14. رسول کریمی

    سلام
    خیلی زیباست…
    اینکه “نسل یاکریم در تهران منقرض شده است” رو نمیشه قطعی گفت.
    اما همه جا یاکریم کم شده…
    یادمه قبلا تابستان ها که به خانه مادربزرگم میرفتم، یاکریم توی حیاط بود و صدای زیباشون هرگز یادم نمیره…
    خیلی خوبن…
    ولی حیف…

  15. محمد

    آقای درویش

    از نوشته های آقای بختیاری چیزی نمی دانم اما تصور می کنم که اگر یاکریمی توسط ایشان دیده شده باید در «حومه» تهران که هنوز از نظر طبیعی کمی دست نخورده تر است دیده شده باشد. دوستان پرنده نگر من هم بیش دو دهه است که یاکریم را در تهران ندیده اند. یادم می آید که در کشور ی دور از میهن سازمانهای محیط زیستی برای مطمئن شدن از تعداد و آمارگیری و آگاهی از وضعیت عقاب ماهیگیر از پرنده نگرها کمک می گرفتند . امیدوارم چنین حرکتی هم در ایران به راه افتد. در لینک بالا که شما نوشته اید جمله زیبایی نوشته شده :

    « از طبيعت اطراف خود بسيار نا آگاهيم؛ نادانسته هاي ما درباره طبيعت بسيار زياد است و ……….. »

    شاید حق با کسانی باشد که از وجود یاکریم در تهران خبر داده اند.

  16. محمد درویش نویسنده

    زنده باشید محمد عزیز …
    من هم صمیمانه آرزو می کنم که حق با کسانی باشد که هنوز باور دارند : تهران هم انار دارد و هم یاکریم!
    هر چند که می دانیم تهران دیگر انار ندارد! دارد؟
    درود …

  17. شقایق

    چقدر این پست سبک و گیرا و دوست داشتنی بود…

    شاید باورتان نشود که چه انرژی از این پست پرترنم به جانم ریخته شد , آن هم وسط کلاس!!

  18. كرام الديني

    چرخ قمري به چرخ يار مي‌ماند.
    درود بر همه‌ي دوستان عزيز. بحث جالبي درگرفت. كلي چيز ياد گرفتيم. من فكر مي‌كنم راز ماندگاري اين گونه‌ي مهاجم اين است كه در هر جا پيدا كند، آشيانه مي‌سازد و به انسان‌ها نزديك مي شود. غير از اين بود منقرض مي‌شد و چنين گسترشي در مدت اين بيست سال انجام نمي‌داد. در رفتارشناسي مي‌گويند كه هر رفتاري كه مشاهده مي‌كني، نخست بپرس كه آن رفتار از چه رو به نفع ماندگاري جانور بوده است كه تا حالا مانده است، به بيان ديگر مفهوم تكاملي‌ آن چيست.

  19. محمد درویش نویسنده

    درود بر کرام الدینی عزیز …
    من هم از شما قدردانم که محتوای این ژست و کامنتهایش را غنا بخشیدید.
    راستی! ایرانیان را در مجموع مردمانی می دانند که در کارهای گروهی به مانند کارهای فردی موفق نیستند، بر مبنای آنچه خود گفته اید: این رفتار از چه رو به نفع ماندگاری ایشان بوده است؟ به بیان دیگر مفهوم تکاملی‌ آن چیست؟!
    زنده باشید.

  20. رسول کریمی

    سلام جناب درویش
    خسته نباشید
    ممنون
    مدتیه به خاطر درس و … نمیتونم زیاد اینترنت بیام
    5 تیرماه به همدان میروم و امیدوارم امسال مثل سال های قبل نشه که عکس نتونستم براتون بفرستم!!!
    امیدوارم تصاویر زیادی از طبیعت همدان براتون ارسال کنم
    از یاکریم ها، طبیعت و …

  21. رسول کریمی

    ممنون بابت بازدید و نظر در “طبیعت همدان”
    بارندگی تویسرکان در سال گذشته: 357
    امسال: 601
    تقریبا دو برابر شده، نصف نشده!!!
    متاسفانه آمار 4 شهر همدان فقط ثبت شده
    امسال:
    همدان 389
    ملایر 396
    نهاوند 427
    تویسرکان 601

  22. حمید اسکندری

    آقا سلام
    در تراس خانه ما در شیراز یک جفت فاخته لانه کردن و روز حدودا هشتم عید امسال هم 1 تخم گذاشتن و مادرشون مرتب روی تخم بود تا همین دیشب روی تخم بود تا اینکه امروز متوجه شدم پرنده اصلا نیست و نیومده. رفتم بالای صندلی نگاه کردم دیدم خبری از تخم نیست. فکر کنم بهش حمله شده چون یک پر بزرگ سیاه و سفید که انگار مالِ یک نوع زاغ باشه افتاده بود داخلِ تراس. ولی نکته جالب اینه که هیچ اثری از تخم شکسته مطلقا موجود نیست. آیا ممکنه که حتی بوسته تخم رو هم خورده باشه؟ میگم نکنه مادره تخم رو جابجا کرده باشه؟ خلاصه آقا ما حامون خراب خراب شد امروز…

  23. فاطمه

    سلام لطفاجواب آقاي اسكندري رابديد اين سوال من هم هست خيلي ناراحتم

  24. مرجان

    سلام من چند جفت یاکریم سفید و طوسی طوق مشکی دارم همیشه تو قفس تخم میزارن جوجشونم بزرگ میکنن.

  25. Amin

    با سلام و عرض ادب خدمت مسئول سایت و بازدید کنندگان گرامی
    من روزی از خواب پاشدم و دیدم یه یاکریم روی مکت که مرتب کرده بودم و گذاشته بودم روی جا کفشی و حتی کاپشنمم روش انداخته بودم که خشک بشه.خدمتتان عرض کنم که دیدم صبح یه کاریم چند تیکه چوب اورده و گذاشته روی کاپشن و متوجه شدم بخاطر اینکه پنجره راه پله بازه سر همون اومده اونجا.و منم بیخیال شدم و دیگر در پنجره را نبستم و دیدم هی میرفت چوب میورد و روی لانه اش قرار میداد ولی تیکه چوب ها خیلی کم بود و از اونجایی که من خودمو به بیخیالی میزدم و نگاهش نمیکردم که نکنه ناگهان بترسه و خلاصه این روند یک روز گذشت و به هیچ عنوان از من نمیترسید به هیچ عنوان. و درنهایت بلخره فرداش دیدم یاکریمه رفته از پنجره بیرون شاید برای غذا خوردن خودش.سپس دیدم یه تخم یاکریم گذاشته ولی در جایی که احتمال ۹۰ درصد این تخم یاکریم دیدم احتمالش هست بیوفته زمین.و شب همون روز که مامانشون بیرون رفته بود من خیلی آروم با دستمال کاغذی و پنبه این تخمه یاکریم رو به آرومی برداشتم و گذاشتم تو اتاقم و بعد رفتم مکتارو مرتب کردم و جاشونو بزرگتر کردم که نکنه بیفته زمین تمخمه یاکریمه.و بعد دباره قید کاپشنمو زدم و خیلی مرتب گذاشتم روی مکتا و گوشه های کاپشنو چسب زدم به دیوار که نکنه کسی هواسش نباش کاپشنو بکشه پایین و این تخمه یاکریم ناخواسته بشکنه. وسپس تو یه برگه آچار بزرگ نوشتم توج توجه در این مکان یاکریمی لونه کرده و میخواهد در این مکان استقرار کنه.پس از راه پله آرام عبور کنید بدون سر و صدا.بعشد هم به همه اطلاع دادم تو خونه که خیلی مراقب باشن.سپس بعد از مرتب کردن لونه یاکریم کمی خیالم بابته جاشون راحت شد.فردای اون روز صبح دیدم یاکریمه اومده روش نشسته و دباره یه تخمه دیگه گذاشته.خلاصه سرتون رو درد نیارم همین روال ۱۶ روز گذشت و اولین تخمه یاکریم دیدم داره آروم آروم شکافته میشه و منم با تعجب به این صحنه نگاه کردم و خلاصه بعد از ۱۵ دیقه جوجه یاکریم از تخمش بیرون اومد که در همین حال بود که مامانشون سر رسید و من بلافاصله از اون محیط دور شدم.ناگفته نماند که مادرشون از من ترس نداشت که من حتی پیش لونه یاکریم بودم مادرشون با اینکه من اونجا بودم میومد روشون میشست.خلاصه فردای اون روز اونیکی جوجه هم در اومد و دیگر مادرشون از روشون بلند نشد تا کمی اینا جون بگیرن دقیقا یک هفته. و از این پس هر روز دقیقه صبح ساعت هفت میومد به اینا غذا میداد و روز به روز بزرگتر شدن تا جایی که من میرفتم نازشون میکردم خوابشون میگرفت و بعضی وقتی میوردم اتاق بهشون با آرومی غذا میدادم و دیگه اینا کلا بهم عادت کردن و تو اتاق با هم دیگر این دوتا جوجه کمی بزرگ شدن باهم تو اتاق راه میرفتن و کمی پرواز میکردن و سه حال اساسی رو داشتن جبران میکردن.منم هر شب روی کاپشنو تر تمیز میکردم و تعداد چوب هارو زیاد میکردم تا راحت باش. و تا تو جاشون میزاشتم کامل میخوابیدن.یروز به خاطر طوفان شدید و بارندگی مجبور شدم در پنجره ببندم و بعد یادم رفت موقع سرکار رفتن باز کنم پنجره رو نگو این تفلکیا گشنشون شده و دباره اوردم تو اتاق دیدم جون راه رفتنم اصلا ندارم با یه حرفه خاصی بهشون با آرومی کامل غذا دادم و خیلی سر حال شدن و دیدم هی میپرن سر و کول من و بازی میکردن.و الانم بیشز حد بهم وابسته شدن تا بهشون دست میزنم زود میپرن رو دستم.یه نکته قابل ذکر اینکه و خیلی هم برام سوال پیش اومد.زمانیکه مادرشون اینارو تخم گذاشت تو ۱۶ روز به هیچ عنوان روی کاپشن من کوچکترین دستشویی هم نمیکرد و منتظر میشد من از اتاق بیام صبح ها بیرون و تا منو میدید میپرید میرفت بیرون خودشو راحت میکرد و بعدش دباره بر میگشت روی یاکریم ها. و این قضیه مدتی طول کشید که اینا دیگه جون گرفتن و پرواز کردن الان صبح ها که پا میشم میبینم تجمعی از یاکریم ها حدودا ۳۰ تا و یا بیشتر وتعداد زیاد گنجشک و حتی قناری میان پشت بوم خونه ما صف میبندد تا بهشون غذا بدم و جالب اینکه یا کریم های دیگه که منو میبینن و شناختی که از من ندارن پرواز میکنن ولی این یاکریم هایی که بزرگ شدن دم اتاقم اصلا ازم نمیترسن و تا غذا میریزم بلافاصله با یه صدای عجبی که از یا کریم در میاد که من نمیدونم چی میگه رو به یاکریم های دیگه میکنه و یچیزی میگه و یهو پشت بوم پر از یا کریم میشه و کلی صفا میکنن.جوری شده که الان همشون متوجه شدن که کاریشون ندارم سر ساعت هفت صبح تجمع میکنن و منتظر روزی خدا هستن و از دست طرف بنده ای حقیر مثل من غذا میخورن یجورایی شدم واسطه.وهمیشه خدارو شکر میکنم که خدا این توفیق رو به من داد و توستم یه قدمی برای این یاکریم ها یا همون قمری ها کاری انجام بدم.
    جالب اینجاست که یا کریم های دیگه هم اومدن تو انباریکه من براشون یه جایی رو با پنبه و غیره نرم درست کردم اومدن اونجا تخم گذاری میکنن.هنوز نفهمیدم اینا چطوری به این سرعت او نجارو پیدا کردن.آخه من اندازه ۳۰ الی ۲۰ سانت شیشه انباری پشته بوم رو بریدم تا بتونن رفتو آمد کنن.ولی یه نصیحت برادنه زمانیکه این بچه یاکریم ها بزرگ میشن جلوی رفتنشونو نگیرید چون این ها زندگی آزادانه و در حال پرواز کردن دارن و باید با یه دنیا دیگه ای آشنا بشن.یه درخواست برادرانه کوچکه دیگه ای بکنم اگه تو خونه پرنده ای چیزی دارید و در قفس هستن خواهشا بزارید پرواز کنن و رهایشان کنید.شاید شما اونارو دوست داشته باشید ودلتون نیاد ازشون فاصله بگیرید ولی بخدا اونا نیاز به پرواز دارن.نیاز به آزادی دارن.
    ببخشید اگه سرتون رو با حرف هام درد اوردم.
    یا علی

  26. مسعود

    ببخشید درحیاط من هم اومدن لونه کردن تخم هم گذاشتن خیییلللیییی مواظبشونم براشون ارزن گندم هم گرفتم میریزم رو حیاط میرن میخودن

  27. محبوبه

    دو تا یاکریم هم پشت کولر خونه ی ما لونه کردن. من سعی میکنم زیاد به اونجا رفت و آمد نکنم و به اهالی خونه هم گفتم رفت و امد نکنن. مامانم میگه ازش نمیترسن. لونشون هم خیلی کوچیکه و یکی بیشتر تخم جا نمیشه و سه روز طول کشید تا این لونه رو بسازن و فاصله کولر ما تا زمین ۲ متر میشه. من همش دعا میکنم جوجش سالم بدنیا امد. من یه بار هم براشون دونه و نان خرد شده ریختم ولی نخوردن. مامانم میگه خودشون غذاشونو پیدا میکنن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.