دکتر مرتضی شریفی، یکی از پیشکسوتان بخش منابع طبیعی کشور است که خوشبختانه چندی است بر دنیای وبلاگستان هم منت نهاده و با سامان دادن یک درگاه مجازی، به بیان دیدگاهها و تجربیات ارزنده خویش میپردازند. از آن جمله باید سلسله نوشتارهای ایشان را که به رد قاطعانهی بنیانهای علمی طرح خانم مجتهد نجفی پرداخت، اشاره کنم. همچنین وی اخیراً پرسش تأملبرانگیزی از سازمان حفاظت محیط زیست طرح کرده و خواستار شفافیت در دلایل چرایی جنایت دنا شده است؛ واقعیتی که نشان میدهد: ظاهراً این سازمان از طريق کميته ملي ارزيابي تحت نظرش، مجوز لازم برای قطع درختان دنا را به مجري پروژه گازرساني عسلویه داده بوده است!
با این حساب، به نظر میرسد، باید هر چه زودتر جلوی دکتر مرتضی شریفی را بگیریم، وگرنه ممکن است با استمرار این افشاگریها، کار دست خودش بدهد! شما فکر میکنید نمیدهد؟
به ویژه اگر بدانیم که آن دیگر همکار شریفش در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران – دکتر محمد امینی – هم امروز به صراحت برای اسدالله افلاکی اعتراف کرده: در طول 50 سال گذشته، سازمان متبوعش در حالی به کاشت 300 هزار هکتار درختان جنگلی در هیرکانی پرداخته است که حدود 5 برابر این رقم در اثر پاکتراشی طبیعتستیزان درخت آشام (بخوانید خون آشام) به یغما رفته است! یعنی خیلی راحت یک سوم جنگلهای ایران را از دست دادهایم!
حالا به نظر شما، نخست باید یقهی چه کسی را بگیریم؟!
سازمان حفاظت محیط زیست؟ سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور؟ مرتضی شریفی؟ محمّد امینی؟ اسدالله افلاکی یا محمّد درویش را؟!
پیوست:
پیشنهاد میکنم برای حسن ختام ماجرا هم که شده، تصاویری از مرگ بلوط ها در عرصه 62 هزارهکتاری در استان ایلام را هم ببینید! بلکه شاید دوباره همان یقه سوسک ها را چسبیده و ما را رها کنند!!
اگر این تیترهای طنازانه ، تلخی نوشته ها را کم نمی کرد ؛ نمی دانم چگونه تحملش می کردیم؟
به به!
اینهم از کارشناسان ما و این هم از سازمانهای پژوهشی ما
———-
بعد به بنده خرده میگیرند که چرا کارشناسان و سازمانهای پژوهشی و زیست محیطی مان را می کوبی . با این مطلبی که محمد درویش نوشته است ، بقول مرحوم جلال همتی :
دیگه حالی به آدم می مونه؟ نه والا
احوالی به آدم می مونه؟ نه بلا ..
به مسعود: دقیقاً نکته همین است. زیرا این یادداشت یکی از تلخ ترین یادداشتهای مهار بیابان زایی است.
.
.
به لطیف:
نه والا!
.
.
البته شجاعت و شهامت چنین کارشناسان و پژوهشگرانی همچنان نقطه امید و قوت است! نیست؟
درود …
.
.
در ضمن بی زحمت برو ببین خانم مجتهد نجفی در اینجا برای شما چه کامنتی گذاشته اند رفیق فراری من!!
دو سال پیش متوجه شدم در تنها یکی از کارخانه های چوب بری ( بخوانید جنگل کشی ) شمال ایران بیش از هشتاد کارشناس! علوم طبیعی و جنگلبانی! مشغول به کار هستند . یک سوم از جنگلهای کشورمان با کمک و صلاحدید و تایید این کارشناسان عزیر از بین رفته اند . نکتهء دیگری که کسی علاقه ای به گفتگو درباره اش ندارد ” داستان کاشت درختان جنگلی ” است . شما هیچ نقطه ای را در کشور پیدا نمی کنید که درختی را به شکل قانونی و با مجوز به خاک افکنده باشند و بجایش درخت دیگری را کاشته باشند . از همه جالبتر اینکه کارشناسانی متبحر! از سوی سازمام محیط زیست کشورمان و نیز سازمان جنگلها و مراتع کشورمان بر قطع کردن قانونی! جنگلهای شمال توسط کارخانه های چوب بری نظارت می کنند . چیزی شبیه به نظارت علما بر ذبح حیوانات در کشتارگاههای کشور . سازمانها و کارشناسان ما در واقع صرفا” برای شرعی کردن و حلال کردن ذبح جنگلهایمان و کلا” محیط زیستمان به کار مشغولند .
پاسخ:
دقیقاً به همین دلیل مؤسسه متبوع من حدود یک دهه پیش خواهان تأمین نیاز چوبی کشور توسط چوب های وارداتی شد تا به این وسیله به هیرکانی مجال خود ترمیمی دهیم. اقدامی که سبب ساز دشمنی ها و کدورت های فراوانی را با مؤسسه بوجود آورد …
جمله ی آخر کامنت آقای عبادی به تلخی این پستتون اضافه کرد.
در راستای جنگلکاری های ناموفق عرض کنم که در یکی از بهترین مناطق بذرکاری شده استان – منطقه لردگان – که باصطلاح محصور عم شده است، بذر های بلوط کاشته شده در 20 سال پیش رشدی کمتر از 25 سانتیمتر داشته اند!
درود بر شریفی عزیز – همکار ارزشمندم – که اینگونه جسورانه به حمایت از طبیعت وطن می پردازند.
پاسخ:
متاسفانه یکی دیگر از مشکلات جنگل کاری های ما در شمال کشور آن است که به غلط گونه های وارداتی را جایگزین برخی از گونه های بومی منطقه کردیم تا چوب لازم برای کارخانه کاغذ سازی نکا را تأمین کنیم!
این نابخردی بزرگی بود که هنووز هم رگه هایی از آن ادامه دارد و البته می دانم که علی سلاجقه با این روند مخالف است.
جناب درویش باعث افتخار بنده است که با انسانی متعهد و مومن هم چون جناب دکتر امینی دوست هستم و همیشه از نوشته های ایشان استفاده می کنم.
خوشحالم که دکتر امینی را می شناسی حسین جان. او نمونه یک سلحشور بی ادعا اما متخصص منابع طبیعی کشور است که عاشقانه بر خاک وطن و مواهب ارزشمندش بوسه می زند. برایش احترام فراوانی قایل هستم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
از کاربران محترم تقاضا دارم جوابیه آقای خوشنویس را به اطلاع دوستان مخصوصا جناب آقای خوشنویس و جناب آقای “مجتبی” برسانند
این آدرس:
http://mohammaddarvish.com/desert/archives/5871
توفیق و عزت و سربلندی و شادمانی و شادکامی همه عزیزان را از درگاه خداوند در این ایام عید و شادی از درگاه خداوند مسئلت دارم