همین سه روز پیش بود که با حیرت و افسوس از این رسم ناخوشایند و غیرقابل باور ماتادورها در اسپانیا گله کردم و با تأسف از تداوم چنین حرکتهای خشونتطلبانه و گاوستیزانهای در قلب اروپای متمدن ابراز ناامیدی و نارضایتی و شگفتی و افسوس کردم.
پیشتر هم از دوستانم در مهار بیابانزایی خواسته بودم تا به این کمپین اینترنتی پیوسته و مراتب انزجار خویش را از سوزاندن شاخ گاوهای زنده در اسپانیا اعلام دارند.
اینک اما خوشبختانه توسط یکی از خوانندگان عزیز مهار بیابانزایی به نام آقای مجید ملوحی، خبردار شدم که نمایندگان پارلمان ایالت کاتالونیا، به عنوان مهد ماتادورهای اسپانیایی، سرانجام در یک رأیگیری فشرده توانستهاند با اکثریت 67 رأی موافق در برابر 59 رأی مخالف، نخستین گام را برای ممنوعیت دایم گاوبازی در این کشور بردارند.
جالب آن که این رأی حاصل تلاش گروههای فراوانی از مردم اسپانیا بوده که به شدت با مراسم گاوبازی در این کشور مخالف بوده و آن را آیینی غیر انسانی میدانند که آبروی کشور و مردم و تمدن اسپانیا را در جهان خدشهدار کرده است. آنها کمپینی مرکب از 168 هزار امضاء تهیه کرده و به نمایندگان خویش در پارلمان کاتالونیا دادند. همچنین پس از رأی مثبت پارلمان کاتالونیا، اینک نماینده گروه طرفداران لغو گاوبازی – آقای Leonardo Anselmi – اعلام کرده که حرکت اعتراضی خویش را ادامه میدهند تا آن که در سرتاسر خاک اسپانیا این مراسم خونریز برای همیشه پایان یابد.
درود بر انسانهایی که اینگونه میکوشند تا حرمت همهی زیستمندان عالم حفظ شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
1- همانجا هم در باره بادنجان گفتم این ربطی به آن چیزی که متاسفانه شما برداشت کردید ندارد و این مطلبی که در روایات امده یک نکته پزشکی است
و آن اضافه شدن ترشحات غدد جنسی که باعث سلامت بدن مردان و زنان مخصوصا در سنین پیری و یائسه گی می شود و هیچ ربطی به مسائلی که متاسفانه اشاره کرده اید ندارد
در این جا از تمام کاربران محترم می خواهم واقعا در تمام کامتهای بنده و مطالب روی سایت دقت کنند و ببینند واقعا مطالب مستهجن و ناجوری که ایشان نسبت دادند در کجای سایتم و کامتهایم نوشته ام
چرا مغلطه می فرمایید بنده که تمام سوالات شما را جواب دادم فقط همین یک آیه را گفتم نمی خواهم وارد شوم و نیز گفتم نمی خواهم در سایت خصوصی شما وارد شوم
و نیز گفتم که اگر چند خانم باشند وارد می شوم
و نیز گفتم که اگر کسی در باره کاشت گیاهان و درختان مثمر حرف دارد تلفنم را دادم
2- بنده نیز بخاطر اینکه این حرف ها را نشنوم وارد این گفتگو ها نمی خواهم بشوم
3- شما گفتید چند آیه اما فقط همین یک آیه را نوشتید
4- شما صراحتا گفتید اگر کارشناسان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع مرا کتک می زند دستور اسلام را در باره من اجرا می کردند خوشبختانه حرفتان را پس گرفتید
این آیه را سانسور و پنهان نمی کنم و نکردم و در پست قبلی در باره همین آیه توضیحات کافی را دادم دیگر بیشتر از این نمی توانم وارد این بحث شوم (چون ناچار خواهم بود وارد مباحث زناشویی شوم)
گفتم در باره این آیه که مربوط به وظایف همسری زنان است دلایل فراوانی دارم
گفتم و دوباره می گویم این آیه در باره نشوز زن (تخلف زن از وظایف همسری است ) که گفتم نشوز مردان یعنی تخلف از ادای مهریه و نفقه و … ضمانت اجرایی بیرونی دارد یعنی به وسیله دادگاه می شود حق زن از مرد گرفته شود
اما موقع نشوز زن یک ضمانت اجرایی درونی دارد و آن همین آیه است
اللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ
که اگر زنی نشوز (تخلف از وظایف همسری) داشت مرد برای بازگشتش
فَعِظُوهُنَّ
1- اورا نصیحت کند
وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ
2- در خوابگاه ها از او رو برگرداند
وَاضْرِبُوهُنَّ
3- اورا بزند
منتها چه زدنی؟ زدنی که بدنش را حتی سرخ نکند
فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرً
و اگر (در وظایف همسری یعنی تمکین) اطاعت کردند تعدّى بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است.
هیچ گاه مردی زنش را نمی تواند آش و لاش کند
این چه حرفی است؟
آیه عاشروهن بالمعروف کجا رفت؟
المرئه ریحانه لیست بقهرمانه کجا رفت؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بخاطر رضایت همسرانش چیزی را که خدا بر او حلال کرده بود حرام کرد (خوردن عسل یا ماریه) که سوره ای به این نام نازل شده (سوره تحریم)
بهرحال اگر مردی زنش را به حدی بزند که پوستش سرخ شود دیه دارد
انجام تکالیف اسلام اگر انجام ئشود جامعه گلستان می شود
اگر همه زنان وظایف همسری (تمکین) خود را انجام دهند و اگر همه مردان وظایف همسری خود را از نفقه و مهریه و مسکن و اجرت کارهای منزلی و اجرت شیردادن فرزند انجام دهند جامعه گلستان خواهد شد
آقای عبادی گفته اید مرد حق دارد زنش مادرش دخترش خواهرش را بکشد
1- دختر کشی:
خوب است که اسلام متمایز است به مبارزه بی امان با دختر کشی اعراب قبل از اسلام
و چقدر فرق است میان اجازه دختر کشی شما و لقب ام ابیهای زهرای اطهر سلام الله علیها و احترام خاص پیامبر صلی الله علیها به دخترش و…. که چندین کتاب می شود
2- مادر کشی:
خوب است که اسلام اطاعت پدر و مادر را بعد از خداوند واجب کرده است
جالب است که اطاعت مادر را مقدم بر اطاعت پدر کرده است
چقدر فرق است میان وجوب (نزدیک به وجوب) اطاعت بی چون و چرای مادر (تاحدی که به کفر و شرک امر نکنند) و صدور اجازه کشتن مادر از طرف شما به نام اسلام
3- همسر کشی:
چقدر فرق است میان دستورات اسلام در باره زنان و نیز عملکرد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که برای رضایت همسرانش چیزی را که خدا بر او حلال کرده حرام می کند که خداوند پیامبرش را عتاب می کند چرا چیزی را که بر شما حلال است حرام می کنی؟
و احترام حضرت علی علیه السلام فاطمه سلام الله علیها را و….
4- خواهر کشی:
چقدر اسلام در باره رعایت حقوق خویشاوندان سفارش کرده چقدر از ثواب خرج دادن یک خواهر و دو خواهر و سه خواهر بحث کرده
چقدر فرق است میان عشق عجیب و باور نکردنی امام حسین علیه السلام و سایر برادران (حتی ناتنی مانند عباس ) به خواهر گرامی شان حضرت زینب سلام الله علیها که اگر تمام تاریخ را بگردید و در تمام اعصار و قرون سالها بررسی کنید هرگز عشقی متقابل میان هیچ برادر و خواهر پیدا نخواهید کرد همانند عشق عجیب و شگفت آور و بین برادران و خواهران فرزندان حضرت علی علیه السلام باشد
مخصوصا محبت و احترام میان امام حسین و حضرت زینب سلام الله علیها
محبت و احترام متقابلی که برادر بزرگتر را وادار می کند تمام قامت به پای خواهر کوچکتر به پا خیزد و خواهر را وادار می کند برای اینکه مبادا برادر شرم گین شود هرگز بر بالین شهادت دو پسرش حتی حاضر نشود
همچنین عشق میان امام رضا علیه السلام و خواهرش حضرت معصومه سلام الله علیها
خلاصه به فتوای شما کارشناسان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع واقع در کیلومتر 15 جاده کرج حق دارند زنان ارباب رجوع را کتک بزنند و آنان را وادار به اطاعت کنند
و همچنین به فتوای شما مردان حق دارند همسرانشان و مادرانشان و دخترانشان و خواهرانشان را بکشند
شما زمینه حضور چند خانم یا حداقل یک خانم را در تارنمایتان بدهید تا بحث را شروع کنیم
البته شرط ما بکار نبردن الفاظ نامناسب بود که متاسفانه همینجا زیر پا گذاشتید تا چه رسد در تارنمای خودتان
خودتان گفتید بحث تمام شده است اما دوباره خودتان تهمتها را به اسلام و به بنده با شدید ترین لحنی ادامه دادید
مخصوصا تهمت های زشتی که دادید که برای این نسبت ها تعزیر لازم است
بسم الله الرحمن الرحیم
هنوز “جرم مشهود” ماند
نرگس مجتهد نجفی : شما صراحتا گفتید اگر کارشناسان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع مرا کتک می زند دستور اسلام را در باره من اجرا می کردند ..
عبداللطیف عبادی : دروغ می گویی . من هیچ وقت چنین حرفی نزده ام . این دروغ زشت و این تهمت آشکارا در اسلام تعزیر دارد و حکمش هم هشتاد ضربهء شلاق است .
نرگس مجتهد نجفی : تهمت های زشتی که دادید که برای این نسبت ها تعزیر لازم است
عبداللطیف عبادی : بنده عین عبارات ، صالاحات و توصیاتی که جناب علیا نوشته بودید را کر کرده ام . در اسلام هم ذکر کفر ، کفر نیست . در نتیجه بنده از این جهت تبرئه هستم . اما شما به خاطر بهتانی که در ابتدای این کامنت کپی اش کرده ام باید هشتاد ضربهء خیلی محکم شلاق را بخورید
نرگس مجتهد نجفی : بسم الله الرحمن الرحیم . هنوز “جرم مشهود” ماند
عبداللطیف عبادی : بسم الله الرحمن الرحیم . بیا توی وبسایتم تا جرم مشهودت را برایت توضیح بدهم .
بسم الله الرحمن الرحیم
1- مگر این حرف شما چنین معنایی نمی دهد؟
به اشکار …. به پیر و به پیغمبر … هم ظلم به خود درویش و هم از همه مهمتر ظلم به خانوادهء ایشان و بخصوص پسر نازنینش که ما وقت پدرش را به این شکل می گیریم .
به نرگس خانم :
خداوند پدرتان بیامرزد . اگر ایشان شما را ” وادار ” به انجام کاری می کرده اند و کتک تان هم می زده اند رفتارشان کاملا” اسلامی بوده است . در اسلام زن را باید ” وادار ” به اطاعت کرد و اگر اطاعت نکند باید او را کتک زد . قرآن مجید در باب لزوم کتک زدن زنها خیلی آیات صریح و روشنی دارد و اسلام تاکید زیادی روی تنبیه زنها کرده است .
شما حاضر نیستید از وبلاگ جناب محمد درویش خارج شوید . بنده به شما دلایل زیادی را عرض کردم که طبق آنها ادامهء بحث ما در وبلاگ جناب درویش نه منطقی هست ، نه عاقلانه است و نه اخلاقی .”
آیا وقتی یک مطلب و یک ضمیر بین مطلبی قرار می گیرد که در باره یک فرد بحث می شود آیا می توان فرد دیگری را در نظر گرفت؟
آیا مرجع ضمیرتان غیر از آقای درویش (کارشناس موسسه تحقیقات ) به کسی دیگر می تواند برگردد؟
بنده فقط اسم را حذف کردم و بجایش عنوان آقای درویش را قرار دادم
2- ضمنا فراموش نکنید در اسلام فقط نسبت شنیع 80 تازیانه دارد و نسبتها و دشنام های کمتر از آن تعزیر دارد (یعنی کمتر از 80 تازیانه بسته به نظر قاضی) بنده هم اصطلاح تعزیر را در باره شما بکار بردم
موردی که 80 تازیانه باید زده شود که به آن حد قذف می گویند
ضمنا محکم تازیانه زدن فقط در مورد عمل شنیع زنا است نه جرائم دیگر
قابل توجه کسانیکه می گویند اسلام اجازه داده زنان را کتک بزنند و زن را از اسلام دور کرده اند
تهمت زنندگان به زنان پاکدامن 80 تازیانه باید بخورند
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (4 النور)
و كسانى كه زنان پاكدامن را متهم مى كنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمى آورند، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد و شهادتشان را هرگز نپذيريد; و آنها همان فاسقانند 4
ظن خوب به مومنین و مومنات
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ (12 النور)
چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟! 12
چرا 4 شاهد نیاوردند؟
لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءِ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ (13 النور)
چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟! اكنون كه اين گواهان را نياوردند، آنان در پيشگاه خدا دروغگويانند._„_13
عذاب برای تهمت به زنان پاکدامن
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (14 النور)
و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت شامل شما نمى شد، به خاطر اين گناهى كه كرديد عذاب سختى به شما مى رسد!_„_14
مواظب زبانتان باشید
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ (15 النور)
به خاطر بياوريد زمانى را كه اين شايعه را از زبان يكديگر مى گرفتيد، و با دهن خود سخن مى گفتيد كه به آن يقين نداشتيد; و آن را كوچك مى پنداشتيد در حالى كه نزد خدا بزرگ است! 15
چرا نگفتید این بهتان است
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ (16 النور)
چرا هنگامى كه آنرا شنيديد نگفتيد: «ما حق نداريم كه به اين سخن تكلّم كنيم; خداوندا منزهى تو، اين بهتان بزرگى است»؟!_„_16
خداوند موعظه می کند دیگر تهمت نزنید
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (17 النور)
خداوند شما را اندرز مى دهد كه هرگز چنين كارى را تكرار نكنيد اگر ايمان داريد. 17
وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (18 النور)
و خداوند آيات را براى شما بيان مى كند، و خدا دانا و حكيم است. 18
کسانیکه دوست دارند مطالب زشت انتشار یابد
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (19 النور)
كسانى كه دوست دارند زشتى ها در ميان با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است; و خداوند مى داند و شما نمى دانيد. 19
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِيمٌ (20 النور)
و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اين كه خدا مهربان و رحيم است (مجازات سختى دامانتان را مى گرفت)! 20
لعنت بر کسانیکه به زنان مومنه پاکدامن تهمت می زنند
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (23 النور)
كسانى كه زنان پاكدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى) و مؤمن را متهم مى سازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست. 23
روزی که (تهمت زنندگان به زنان پاکدامن مومنه)زبان و دستهایشان و پاهایشان علهشان شهادت دهد
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (24 النور)
در آن روز زبانها و دستها و پاهايشان بر ضدّ آنها به اعمالى كه مرتكب مى شدند گواهى مى دهد._„_24
روزی که (تهمت زنندگان به زنان پاکدامن مومنه) جزای واقعی خود را بیابند
يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ (25 النور)
آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بى كم و كاست مى دهد; و مى دانند كه خداوند حقِ آشكار است. 25
آیا به شما نسبت ناروا زده ام؟
اگر منظورتان کارشناسان موسسسه تحقیقات و جنگلها نبوده که مرا کتک بزنند لطفا خودتان توضیح دهید منظورتان از “ایشان” مرجع ضمیر غیر از آقای درویش و همکارانشان به چه کسی می تواند برگردد؟
اگر منظورتان کسان دیگری بوده باید توضیح می دادید
هر ضمیری مرجعی دارد و معمولا به نزدیک ترین افراد باز می گردد
لطفا مرجع ضمیر “ایشان” را خودتان توضیح بدهید
بعد هم آن چندین لفظ زشت که از قول بنده نوشتید در کجای مطالبم بوده؟
کارخودتان تعزیر دارد به بنده نوشته اید
حداقل می گفتید تعزیر نمی گفتید 80 تازیانه (یعنی حد قذف)
بسم الله الرحمن الرحیم
به خواهر عزیزم “سروی” ملاحظه می فرمایید ایشان چگونه خودشان مطالبی که حیاء حتی مانع پاسخ به آن است را از قول بنده مطرح می کنند
حال چگونه می شود در تارنمای خودشان که طبعا آزادی عمل بیشتری دارند گفتگو کنم؟
با این حال اگر شما هم باشید در تارنمای ایشان بحث می کنم
حد قذف به عربی مجازات شهادت دروغ در بارهء زنا و عمل شنیع لواط است نه زدن حرف شنیع . استاد تو کی بوده؟
چرا هی اسم موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع را تکرار می کنی؟ اینها چه ربطی به بحث ما دارند؟ شما ظاهرا” از کامنت نویسی و کلا” حضور در این جا و بگو مگو کردن با من و امثال من خیلی خوشت می آید .
اسلام را ما عربها خودمان درس کرده ایم . حالا میخواهی محصول خودمان را یاد خودمان بدهی؟ اصلا” شما کار و زندگی ندارید که روزانه فقط در اینجا بقدر چهل صفحه کامنت می نویسی؟
بسم الله الرحمن الرحیم
مگر 80 تازیانه برای تهمت غیر از همان حد قذف است در همان مواردی که نام بردید که من نخواستم نام ببرم البته یک مورد دیگر اضافه بر آنچه نام بردید شامل حد قذف می شود
ایراد من به شما این بود که:
1- اولا برداشتم از حرف شما عین حقیقت بود مگر اینکه شما مرجع ضمیر را فراموش کرده باشید
و بنده جناب اقای درویش و جناب اقای کنشلو و جناب اقای خوشنویس را به عنوان کارشناسان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع می شناسم
و مراجعه بنده هم به این موسسه به عنوان ارباب رجوع بوده
پس معنای حرفتان این بوده که کارشناسان موسسه تحقیقات می توانند هر زن ارباب رجوعی را به نام اسلام کتک بزنند و اورا وادار به اطاعت کنند
2- برفرض حرف من تهمت به شما بوده و دروغ بوده گوینده این گونه تهمت ها و دروغ ها و فحش ها مستحق حد (که همان 80 تازیانه است که نامش حد قذف است) نیست
بلکه حداکثر مستحق تعزیر با نظر قاضی است که تعزیر بین 1 تازیانه و 79 تازیانه است نه 80 تازیانه
3-اسلام محصول عربها (به عنوان عرب بودن) نیست محصول وحی از خداوند تبارک و تعالی و قرآن است و کلام ائمه اطهار علیهم السلام که از راه زحمات 1400 ساله روات و اندیشمندان به ما رسیده است
ضمنا تمام علوم حتی علوم عربی از طریق امام علی بن ابی طالب علیه السلام رسیده است نه عرب به عنوان عرب بلکه به عنوان پیامبر صلی الله علیه و آله که خداوند علم ماکان و مایکون را به او تعلیم داد و ایشان هم همه علوم را به حضرت علی علیه السلام به ودیعه نهادند و فرمودند انا مدینه العلم و علی بابها
و تمام علوم فقه و همین علوم عربی از طریق ابی الاسود دوئلی از امام علی بن ابی طالب علیه السلام گرفته شده است
ضمنا نادانی عیب نیست
زبان عربی هم زبان قرآن و روایات ما است و با جان و دل آن را می آموزیم
بنده از بگو مگو متنفرم به همین خاطر یک سال پس از وارد شدن این سه مقاله علیه خودم در فضای اینترنت صبر کردم و وارد این گفتگو ها نشدم
تا کاسه صبرم لبریز شد چون هرکس اسم مرا جستجو می کرد این توهین ها می آمد
حالا هم که بدتر شده است گناهش و ناراحتیش بای کسانیکه برای اولین بار بنده را علیرغم میلم وارد این فضای مجازی کردند
واقعا پشیمان از ورود به این مباحث شده ام ایکاش از همان ابتدا از راه قانونی جهت اعاده حیثیت وارد می شدم تا شما هم به بنده اینهمه توهین وارد نکنید و آخرش هم مرا بیکار خطاب نکنید
بسم الله الرحمن الرحیم
شما خوشتان می آید به چیزهای غیر مرتبط با بحث گیر بدهید
از اول مگر وجود چند روایت بادنجان در سایت بنده آنهم توسط یک نفر دیگر چه ربطی به بنده و چه ربطی به کاشت گیاهان داشت
اصلا مگر من یک بار نام بادنجان را در مطالبم و در طرحم برده بودم
در پایگاه ها و سایتها مطالب زیادی قرار دارد
قرار داده شدن چند روایت در باره بادنجان از طرف یک نفر دیگر آنهم بی هیچ توضیحی در سایت بنده خیلی عجیب بود؟
خیلی مستهجن بود؟
شما هستید که بجای بحث در باره کاشت درختان با ثمر یا “غیرمثمر” که موضوع بحث بود آسمان و ریسمان را بر هم می بافید و از حق نداشتن زنان در اسلام و بهشت و جهنم نرفتن زنان
و از حق کتک خوردن بنده توسط جناب آقای “ایشان” (نگویم کارشناسان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع)
و نیز حق داشتن مردان در اسلام کشتن مادرانشان و دخترانشان و همسرانشان و خواهرانشان سخن می گویید
اتفاقا داشتیم با مهمانان در باره همین کشتن و زدن خواهر و مادر و دختر و همسر در اسلام حرف می زدیم و چقدر خودمان از عظمت اسلام و احترام به این 4 دسته زن تعجب می کردیم
و واقعا شما با این حرفتان توجه ما را به عظیم ترین و زیباترین نکات در باره مادر و خواهر و زن و دختر جلب کردید که تا بحال متوجه نشده بودیم
که اسلام در باره این 4 دسته زن چه دستورات عالی و مترقی دارد و عملکرد عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار در باره این 4 دسته زن چگونه بوده است
یعنی باید یک به یک دستورات اسلام به مردان در باره مادر و خواهر و دختر و همسر بررسی شود
آنگاه رفتار عملی ئمه اطهار علیهم السلام در باره مادرانشان و همسرانشان و دخترانشان و خواهرانشان بررسی شود
ای کاش فرصتی باشد و عمری باشد و توفیقی باشد که همین حرف شما را عنوان کتابی کنم و کتاب را دو بخش قرار دهم:
عنوان کتاب:
اسلام چه می گوید؟
اجازه کشتن و کتک زدن یا بهترین رفتار همراه با عالیترین احترام ها و احساسات
نسبت به:
مادر
خواهر
همسر
دختر
مقدمه:
1- زن یا مادر است یا خواهر یا همسر است یا دختر
2- قرآن و روایات دستور رفتار با زنان و عملکرد ائمه اطهار علیه السلام نحوه اجرای دستورات دین در باره زنان است
بخش اول قوانین و دستورات اسلام در باره زنان شامل 4 فصل:
1- فصل اول:
دستورات دین اسلام و قرآن در باره رفتار با مادر
2- فصل دوم:
دستورات دین اسلام و قرآن در باره رفتار با خواهر
3- فصل سوم:
دستورات دین اسلام و قرآن در باره رفتار با همسر
4- فصل چهارم:
دستورات دین اسلام و قرآن در باره رفتار با دختر
بخش دوم نحوه اجرای قوانین اسلام در باره زنان شامل 4 فصل:
1- فصل اول:
رفتار عملی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در باره مادر
2- فصل دوم:
رفتار عملی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در باره خواهر
3- فصل سوم:
رفتار عملی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در باره همسر
4- فصل چهارم:
رفتار عملی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در باره دختر
نتیجه:
به عالی ترین و زیباترین نکات می رسیم
و به عالیترین و شیرین ترین و زیبا ترین احساسات و عشقی که یک انسان می تواند در باره انسان دیگر داشته باشد می رسیم
آری نه تنها از دستورات اسلام و قرآن و روایات و رفتار عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام اجازه کشتن مادر و خواهر و همسر و دختر به مردان فهمیده نمی شود
که شگفت ترین احترام ها شگفت ترین عشق ها شگفت ترین احساس ها شگفت ترین علاقه ها شگفت ترین رعایت حق ها را از دستورات قران و اسلام و پیامبر صلی الله علیه و اله و ائمه اطهار علیهم السلام در باره این 4 دسته زن (مادر و خواهر و همسر و دختر) می بینیم چیزی که هرگز در تمام اعصار و قرون در هیچ کسی جز انبیاء هرگز و هرگز نخواهیم یافت
چگونه انتظار دارید اجازه مادر کشی و خواهر کشی و همسر کشی و دختر کشی را به اسلام نسبت دهید و بنده ساکت باشم
چگونه انتظار دارید اجازه کتک زدن بنده را به آقای “ایشان” از نظر اسلام بدهید و بنده ساکت باشم
ای ملت ایران! شاهد باشید
————————
نرگس مجتهد نجفی : پدر مرحومم که مجتهد هم بودند از ۶ سالگی بنده را ” وادار” به آموختن علوم دینی کردند و کتاب جامع المقدمات را با سختی به من یاد می دادند و حتی در این باره ” کتک ” هم خوردم
عبداللطیف عبادی : خداوند پدرتان را بیامرزد . اگر ایشان شما را ” وادار ” به انجام کاری می کرده اند و کتک تان هم می زده اند رفتارشان کاملا” اسلامی بوده است .
———————–
ای ملت ایران شما شاهد باشید . بنده دربارهء رفتار ابوی مرحوم خانم مجتهد نجفی با خانم نرگس مجتهد نظر داده ام اما خانم نرگس مجتهد نجفی میخواهد هر جوری که شده است در جملات بنده بجای پدر مرحومشان جناب محمد درویش و موئسسهء تحقیقات جنگلها و مراتع کشور را بگذارد!
نرگس خانم!
حضرت علی دربارهء زنها می فرماید : مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِْيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ : فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاِةِ وَالصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الاَْنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ. فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَر، وَلاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ.
اگر ترجمه اش کنم به فارسی میشود فحش آبکشیده به زنها! لابد معنایش را هم می دانی . برای من می خواهی حدیث و آیه بیاوری؟ ما خودمان این کاره ایم جانم . حالا تا مجبور نشده ام خطبهء حضرت علی را ترجمه کنم خودت راهت را بگیر و برو . مرسی
بسم الله الرحمن الرحیم
خدارا شکر که توضیح دادید اما تقصیر خودتان بوده
وقتی شما در باره یک فرد حرف می زنید و یک پاراگراف همراه با یک ضمیری بین مطالب مربوط به آن یک نفر می گذارید آیا کسی شک می کند مرجع ضمیر “ایشان” جز به آن فرد برگردد؟ و توقع دارید امر چنین مشتبه نشود؟
واقعا این اشتباه باعث ناراحتی و غصه ام هم شذ و فکر کردم منظورتان این بوده که آنها حق داشتند مرا کتک بزنند
خودتان حرفتان را به چند نفر نشان بدهید غیر از این فهمیده خواهد شد که منظورتان این بوده آقای درویش مرا کتک بزند
حتی پس از چند بار گفتگو با اینکه خیلی هم فکر کردم بازهم متوجه نشدم منظورتان کی بوده تا اینکه خودتان توضیح دادید حال یا هرکس جای من بود این اشتباه را می کرد یا من گیج و خنگ هستم بهرحال این طوری فکر کردم
یک بار دیگر مطلب ایشان توجه کنید:
“….ظلم به خود درویش و هم از همه مهمتر ظلم به خانوادهء ایشان و بخصوص پسر نازنینش که ما وقت پدرش را به این شکل می گیریم .
به نرگس خانم :
خداوند پدرتان بیامرزد . اگر ایشان شما را ” وادار ” به انجام کاری می کرده اند و کتک تان هم می زده اند رفتارشان کاملا” اسلامی بوده است . در اسلام زن را باید ” وادار ” به اطاعت کرد و اگر اطاعت نکند باید او را کتک زد . قرآن مجید در باب لزوم کتک زدن زنها خیلی آیات صریح و روشنی دارد و اسلام تاکید زیادی روی تنبیه زنها کرده است .
شما حاضر نیستید از وبلاگ جناب محمد درویش خارج شوید ….”
و فکر کردم پدرتان را بیامرزد همینطوری بوده و دقت نکردم با اینکه چند بار هم فکر کردم
فکر می کردم منظور از وادار اصرار آقای درویش برای جواب دادن به قطع درختان چنار به دست اوقاف و وادار کردن به اعلام موضع مقابل اوقاف بوده
بهرحال حق با شماست اصلا به عبارت “خداوند پدرتان را بیامرزد” دقت نکرده بودم
آخر آنقدر حرفهای عجیب و غریب و غیر عادی زدید که در تمام عمرم نشنیده بودم مانند: “جهنم و بهشت نرفتن زنان و اجازه کشتن مادر و خواهر و همسر و دختر ”
که هر حرفی از شما می شنوم ذهنم به دور ترین و عجیب و غریب ترین و غیر عادی ترین معنا ها منتقل می شود
هرچند به نظرم اجازه کتک این آقایان عجیب تر از بهشت و جهنم نرفتن زنان و … حرف های دیگر نیست
خلاصه هم از شما و هم از کارشناسان موسسه بخاطر اشتباهم عذر می خواهم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا را شکر از قرآن کریم دست کشیدید حدیث حضرت علی علیه السلام را آوردید
چند جواب:
1- بحث قعود در نماز و بحث شهادت زنان و بحث نصف بودن ارث همه تشریع است نه تکوین
آیا صحیح است معلم یکی از دو بچه هم سن و همکلاس را دوبار برای آوردن گچ به دفتر بفرستد و یکی را یک بار بفرستد بعد بگوید این بچه ناقص است چون خودم او را یک بار برای آوردن گچ به دفتر فرستادم؟
آیا اگر خودمان به یک بچه مان که قرار است اورا همراه خودمان مهمانی ببریم سر سفره جلویش کمتر غذا بگذاریم و بگوییم چون می خواهیم دعوت شام برویم کمتر بخورد و به بچه دیگر که خانه مانده برای امتحان فردا درس بخواند بیشتر غذا بدهیم تا گرسنه نماند بعد بگوییم بچه دوم ناقص است چون خودمان به او کم غذا داده ایم و علت کم غذا دادن هم این بوده که می خواهیم به مهمانی ببریم
چگونه خداوند خودش تشریع کند زنان چند روزی قعود داشته باشند (از طرفی چند سال زودتر از مردان نماز را بر او واجب کند (که مقدار نمازشان هم برابر باشد)
و تشریع کند شهادتشان نصف باشد
و تشریع کند ارثشان نصف باشد و از طرف دیگر مبلغ کم شده را به نام نفقه و مهریه و.. در تمام عمرشان از مردان بگیرد به آنها بدهد بعد بفرماید چون من خودم این گونه قراردادم پس زنان ناقص هستند
قعود چند روزه:
اگر زن در مدت زندگیش 5 بچه بیاورد دقیقا تعداد روزهای قعودش برابر با 5 سالی می شود که مردان دیر تر نماز را باید شروع کنند و اگر زنی اصلا “عادت” نشود یا مثلا 10 بچه بیاورد و برای هربچه سه سال قعود نداشته باشد 5 سال بیشتر از مردان نماز خوانده
پس نقصی در نماز وجود ندارد که باعث نقص در ایمان بشود
2- اگر ارث مردان دو برابر است یعنی ابتدای زندگی دریافتی شان بیشتر است در عوض در طول زندگی به زنان پرداخت کننده هستند
اگر ارث زن نیم مردان است و دریافت شان کمتر است در عوض در طول زندگی مدام دریافت کننده هستند
پس نقصی در حظوظ وجود ندارد
3- اگر شهادت دو زن برابر یک مرد است بدانیم در شهادت یک وظیفه است و یک حق
شهادت بیشتر وظیفه است
فراموشی و مشکلات حضور زنان در دادگاه و… علت تشریع این حکم است
و نیز بخاطر غلبه احساسات زن که برای زن کمال و حسن است همان احساسات و رقت قلب با ارزش که آنان را همسری محبوب و مادری فداکار و مهربان ساخته است
در هیچیک از مخلوقات خداوند کاستی و نقص وجود ندارد و خداوند همه موجودات را نسبت به خودشان کامل آفریده است چگونه موش و پشه و سوسک را کامل آفریده باشد اما انسان را ناقص آفریده باشد؟
با توجه به تناقض این فقره خطبه 80 نهج البلاغه با صریح آیات قرآن رد می شود چون معیار داریم احادیث با آیات سنجیده شوند و اگر روایتی مخالف قران باشد باید آن را به دیوار کوبید
سند نهج البلاغه زیاد معتبر نیست و خطبه ها و بیانات حضرت علی علیه السلام همراه با سند و نام روات آورده نشده است علت آن این است که مرحوم سید رضی برجسته ترین شعرای عرب قصد نداشته در کتابش روایات صحیح جمع کند مانند کاری که شیخ کلینی در کافی و صدوق در من لایحضره الفقیه و استبصار و شیخ طوسی در تهذیب کرده اند که خواسته اند احادیث صحیح را جمع کنند حتی مانند شیخ صدوق در بحار الانوار هم نمی خواسته فقط کتاب روایی بنویسد بلکه چون شاعر بوده و علاقه به متون ادبی داشته خواسته از بین کلام امام علی علیه السلام خطبه ها و کلام ادبی و بلاغی را جمع کند لذا اسمش را نهج البلاغه گذاشته که اتفاقا باعث شده حداقل بخشی از کلام گهربار حضرت علی علیه السلام جمع شود
اما شیخ کلینی که در صدد بوده در کتاب “کافی” احادیث صحیح را جمع کند و از جمله چندین حدیث در باره بادنجان در کتاب کافی نقل کرده
خیلی عجیب است شما روایات بادنجان را با آنکه در معتبر ترین کتابها آمده است با آن کثرتش را جعلی دانستید
اما ناقص بودن زنان را در خطبه 80 نهج البلاغه جعلی نمی دانید در حالیکه اعتبار کتاب کافی بسیار بیشتر از نهج البلاغه است (نه اینکه نهج البلاغه اعتبار نداشته باشد)
و مانند این روایت (ناقص بودن زنان ) تکرار نشده برخلاف احادیث بادنجان که زیاد هستند و در کتابهای متعدد آمده اند و در هر کتاب به متن های مختلف آمده
خلاصه اگر نتوان معنای این روایت را توجیه کرد بخاطر مخالفتش با ذصریح آیه قران مردود می شود
5- اما وقتی دقت می کنیم می بینیم نکات دیگری هم هست که هم این بخش خطبه مردود نشود و هم این شبهه برطرف شود
در آیه سوره تبارک تفاوت به معنای نقص بکار رفته
الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ (3)
آن خدايى كه هفت آسمان بلند را به طبقاتى منظم بيافريد و هيچ در نظم خلقت خداى رحمان بىنظمى و نقصان نخواهى يافت، باز بارها به ديده عقل بنگر تا هيچ نقص و خلل هرگز در آن توانى يافت؟ ( ترجمه الهی قمشه ای)
لابه لا آفريد هفت سما نيست نقصى براى صنع خدا (ترجمه تشکری)
3- خدايى كه هفت آسمان را طبقه طبقه و برخى را بر بالاى برخى آفريده (اى بيننده) تو در آفرينش خداى بخشنده تفاوت و اختلاف (عيب و نقصى) نمىبينى (بلكه همه در كمال استوارى و آراستگى آفريده شده) پس ديده (ات) را برگردان (بسوى آن نگاه كن) آيا (در آن) شكافها و رخنهها مىبينى؟! (ترجمه فیض الاسلام)
خدايى كه هفت آسمان (منظومه شمسى) را بطبقاتى منظم آفريد و در آفرينش خداى رحمان هيچگونه بىنظمى و نقصان نخواهى ديد. پس خوب دقت كن آيا هيچ عيب و نقصى در آن توانى يافت؟ (ترجمه کاویانپور)
آن خدايى كه هفت آسمان را طبقه بطبقه آفريده و منظّم و مرتّب گردانيد نميبينى در نظام خلقت رحمان هيچ تفاوت و نقصى و تكرار نظر نما آيا ميبينى در نظام محكم آفرينش هيچ منقصت و سستى،(مخزن العرفان بانو امین)
چند ترجمه را آوردم که مترجمین معنای کلمه “تفاوت” در سوره تبارک را به معنای “نقص” و “نقصان” ترجمه کرده اند
پس ماتری فی خلق السموات من “تفاوت” و “متفاوت” به معنای “نقص”
یعنی آیا در خلقت “تفاوت” یعنی “نقص” یا “نقصان” می بینی؟
در خطبه 80 هم می شود برعکس ناقص را به معنای متفاوت معنا کنیم در این صورت روایت با آیه قرآن در تناقض نمی ماند و شبهه برطرف می شود
و می توانیم بگوییم: “ان النساء متفاوت العقول متفاوت الحظوظ متفاوت الایمان”
بدیهی است که خداوند در خلقت زنان و مردان را متفاوت آفریده
و هم در تشریع متناسب با خلقت احکام و وظایف و حقوق زنان و مردان را قرار داده است که کاملا عالمانه و حکیمانه است و بر آیند و مجموع احکام و وظایف متقابل زنان و مردان “عادلانه” است
لذا خداوتد در اواخر آیاتی از سوره نساء که در باره ارث و احکام زنان و مردان است می فرماید “ان الله کان علیما حکیما” یا “و کان الله علیما حکیما” یا “و الله علیم حکیم”
4- خطبه 80 نهج البلاغه بلافاصله بعد از جنگ جمل گفته شده می تواند در مورد زنان خاصی باشد که حضرت نخواسته اند صریح نام ببرند
می تواند این خطبه مخصوصا این فقره حاوی عبارات و کلمه ها و جمله های دیگر هم بوده باشد اما:
الف – می تواند کل خطبه 80 جعلی باشد
ب – می تواند فقط این فقره جعلی باشد
ج – می تواند راوی اشتباه کرده باشد و عباراتی را کم یا زیاد کرده باشد
د – ممکن است راوی به خاطر تقیه و مسائل دیگر این فقره را به این شکل روایت کرده باشند چون ناظر به قضیه خاص و زنان خاصی بوده شبیه این اتفاق زیاد است که که ما حرفی را از گوینده ای می شنویم اما در نقلش بخاطر مسائلی نکاتی را در لفافه می گوییم
ه- مخصوصا که این فقره از یک خطبه (سخنرانی است) و قطعا برای راویان (شنونده ها) روایت کردن عین مطالب حضرت علی علیه السلام سخت بوده و امکان اینکه راوی یک سخرانی طولانی را با عبارات خودش و با جابجایی نقل کرده باشد زیاد است آنهم خطبه های ادبی با عبارات عمیق و کلمات سخت
5- جوابهای دیگری و توضیحات دیگری هم هست که در این مختصر نمی گنجد
خلاصه شما خودتان مطالبی را شروع می کنید و بنده را مجبور به جوابگویی می کنید بعد خودتان می گویید چرا گفتی
بسم الله الرحمن الرحیم
عین خطبه 80 با ترجمه و توضیحش را قرار می دهم
و من خطبة له ع بعد فراغه من حرب الجمل في ذم النساء ببيان نقصهن
سخنى از آن حضرت ( ع ) پس از فراغت از جنگ جمل ، در نکوهش زنان ، فرمود :
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّ اَلنِّسَاءَ نَوَاقِصُ اَلْإِيمَانِ نَوَاقِصُ اَلْحُظُوظِ نَوَاقِصُ اَلْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ اِمْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ اَلرَّجُلِ اَلْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى اَلْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ اَلرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ اَلنِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي اَلْمَعْرُوفِ حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي اَلْمُنْكَرِ
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
اى مردم ، بدانید که زنان را ایمان ناقص است و بهرهمندیهایشان ناقص است و عقلهایشان ناقص است . اما ناقص بودن ایمانشان از آن روست که در ایام حیض از خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند و ناقص بودن عقلهایشان ، بدان دلیل است که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است و نقصان بهرهمندیشان در این است که میراث زنان نصف میراث مردان است . از زنان بد بپرهیزید و از زنان خوب حذر کنید و کار نیک را به خاطر اطاعت از آنان انجام مدهید ، تا به کارهاى زشت طمع نکنند .
«يكى از خطبههاى امام است كه پس از پايان جنگ جمل در نكوهش بعضى از زنانايراد فرموده است»
(همان گونه)در قسمت شرح اين خطبه مىخوانيد امام(ع)مىخواهد با اين سخن از زنانىهمچون عايشه آتش افروز جنگ جمل انتقاد كند)
[1]اين خطبه را«سبط ابن جوزى»در كتاب«تذكرة الخواص»نقل كرده و عدهاى ديگر از دانشمندان نيز آن را نقل كردهاند.(مستدرك و مداركنهج البلاغه صفحه246)
[2]شكی نيست كه سخن بالا يك قانون كلى و همگانى درباره عموم زناننيست،بلكه با توجه به اينكه:اين خطبه بعد از جنگ جمل و آنهمه خون ريزيهائىكه به وسيله عايشه رخ داد،از امام(ع)صادر شده،درباره دسته خاصى اززنان است كه در اين گونه مسيرها گام برميدارند،و گرنه چه كسى مىتواند انكار كند كه در پيشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصيتى همچون خديجه،و بانوىاسلام فاطمه زهرا و زينب كبرى و جمعى از زنان مبارز و دانشمند همانند سودههمدانيه شركت داشتهاند،و براى پيشرفت اسلام و اجراى حق و عدالتبزرگترينفداكارى را به خرج دادهاند و با ايمانى محكم و تفكرى عالى،مردان خودرا با تمام وجود در اين مسير حمايت مىكردند،و على(ع)نيز براى آنها احترامفوق العاده قائل بود.
[3]عايشه و جنگ جمل در نگاه «ابن ابى الحديد» از علمای اهل سنت :
هر كس در تاريخ و اخبار چيزى نوشته صريحا گفته است عايشه سر-سختترين دشمنان عثمان بود،حتى روزى يكى از لباسهاى پيامبر(ص)رابيرون آورد و در منزل خويش آويخت،و به هر كس وارد خانه مىشد مىگفتاين لباس پيغمبر است هنوز كهنه نشده و عثمان سنت او را كهنه ساخته است.
گفته اند نخستين كسى كه عثمان را«نعثل»ناميد و همواره مىگفت:
(اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا):
«نعثل را بكشيد خدا او را بكشد»عايشه بوده استعايشه هنگام كشته شدن عثمان در مكه بود گزارش قتل عثمان را به اودادند و او خيال مىكرد پس از عثمان طلحه را رئيس كومتخواهند كرد،لذا از مكه با سرعتبه سوى مدينه حركت كرد و در سرزمينى به نام«شراف»«عبيد بن ابى سلمه»از او استقبال كرد،عايشه اخبار مدينه را از او پرسيد و اوپاسخ داد،عثمان كشته شد.
عايشه پرسيد بعد از آن چه؟
گفتبا على(ع)بهترين رهبر بيعت كردند.
عايشه گفت اگر اين حرف صحيح باشد اى كاش آسمان بر زمين فرو ريزدواى بر تو ببين چه مىگوئى؟گفت:
همان است كه گفتم،عايشه سخت ناراحتشد«عبيد»پرسيد اى مادرمؤمنان چرا اين طور شدى؟من بين مشرق و مغرب بهتر و سزاوارتر از او به خلافتسراغ ندارم،و نظيرى براى او در تمام حالات نمىبينيم چگونه تو از حكومت اوناراحتى،عايشه جوابى ندارد!
دستور داد از همانجا او را به مكه برگردانند و در بين راه مىگفت:
(قتلوا ابن عفان مظلوما):
«عثمان را مظلوم كشتند»!طلحه و زبير،نامهاى وسيله عبد الله زبير برايشفرستادند و از او خواستند به عنوان مطالبه خون عثمان مردم را از بيعت على(ع)برگرداند.
هنگامى كه عايشه در مكه مقدمات كارش را فراهم مىكرد«ام سلمه»نيز در مكه بود و تصميم گرفت از امام دفاع كند،عايشه مىخواست ام سلمه راهمچون«حفصه»در مبارزه با امام(ع)با خود همراه سازد لذا او را خواستو كمى از مظلوميت عثمان براى او صحبت كرد.
ام سلمه در پاسخ گفت:
تا ديروز مردم را بر ضد عثمان ميشورانيدى و او را«نعثل»مىخواندى چراامروز چنين مىگوئى با اينكه موقعيت على را در نزد پيامبر خوب مىدانى و اگرفراموش كردهاى تا ياد آوريت كنم؟عايشه گفت عيبى ندارد!ام سلمه گفت:
بخاطر دارى كه تصميم گرفتى به پيامبر(ص)و على(ع)هنگامى كه صحبتآنها طول كشيد پرخاش كنى،و پيامبر در پاسخ فرمود: بخدا سوگند هيچ كس على را دشمن نمىدارد و با او كينه نمىورزد-خواه از اهل بيت من باشد يا نه جز اينكه از ايمان خارج مىگردد؟عايشه گفت آرىو نيز بخاطر دارى كه على(ع)كفش پيامبر را تعمير مىكرد،پدرت و عمر ازپيامبر در مورد اينكه چه كسى را به خلافتبرمىگزيند پرسش مىنمودند.و پيامبردر پاسخشان فرمود جائيكه الان نشسته مىبينم و اگر بگويم از گردش پراكندهخواهيد شد چنانكه بنى اسرائيل از دور هارون پراكنده شدند.و پس از رفتن عمرو پدرت تو از پيامبر پرسيدى چه كسى را خليفه قرار خواهى داد؟پيغمبر فرمود:
آن كس كه كفش را تعمير مىكند،و ما نگاه كرديم كسى جز على نبود،پرسيديم مقصود على است؟گفت آرى،اين مطلب را بياد دارى؟عايشه گفتبلىام سلمه پرسيد:پس چرا مىخواهى با او مبارزه كنى؟
گفتبراى اصلاح بين مردم!ام سلمه گفت:خود مىدانى!و از هم جداشدند،ام سلمه اين جريان را براى امام نوشت.
عايشه هنگام حركتشترى از شتران«يعلى بن اميه»بنام«عسگر»دراختيارش قرار دادند تا سوار گردد و هنگامى كه نام آن را شنيد به ياد حديثى افتادكه پيامبر به او فرموده بود و او را از سوار شدن شترى به اين نام بر حذر داشته بود،دستور داد اين شتر را برگردانند ولى آنها جهاز و وسائل آن را تغيير دادند وگفتند اين شتر ديگرى است،عايشه به سوى بصره حركت كرد،در بين راه سگهاحمله كردند و شتران را فرار دادند كسى گفت«حوئب»سگهاى فراوانى داردو سختحمله مىكنند،عايشه كه نام«حوئب»را از پيامبر شنيده بود كه سگهاىحوئب در راه حركتبسوى جنگى ناپسند به او حمله مىكنند،يك مرتبه بخود آمدو گفت«سگهاى حوئب؟!»مرا برگردانيد،اما بلا فاصله 50 نفر را فراهم كردندكه قسم خوردند اينجا سرزمين حوئب نيست و بالاخره رفت و جنگ جمل را براهانداخت(شرح ابن ابى الحديد جلد6 صفحه 215 تا227)
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر خطبه 80 نهج البلاغه را صحیح بدانیم و جعلی ندانیم و نقص را هم “تفاوت ” معنا نکنیم بازهم این فقره خطبه درست است
گفتیم طبق بیان سوره تبارک و سایر آیات هیچ مخلوقی به نسبت خودش ناقص نیست یک پشه یک مورچه یک آمیب و…. تمام مخلوقات نسبت به خودشان کامل هستند اما هر مخلوقی نسبت به مخلوق دیگری با توجه به ویژگی های مختلف ناقص است
یعنی می توانیم بگوییم بینایی چشم انسان کمتر و ناقص تر از پشه است ولی اندازه و قدرت بدنی پشه ناقص تر و کمتر از انسان است
و به همین شکل تمام مخلوقات اگر مقایسه شوند توانمندی هیچ مخلوقی برابر با دیگری نیست
زن و مرد هم همینطور
در این فقره سه ویژگی یاد شده
1- کمی ایمان بخاطر قعود از نماز در ایام “عادت”
2- کمی بهره بخاطر نصف بودن ارث
3- کمی عقل بخاطر برابر بودن شهادت دو زن برابر یک مرد
می توان گفت زنان سه برتری عمده و سه زیادتی نسبت به مردان دارند
1- توانایی باروری که مردان ندارند
قعود در نماز ایام عادت که ربط به وضع جسمانی و باروری زن و پرورش فرزند است که مردان ندارند بخاطر این تکلیف سنگین و این وظیفه شاق قطعا باید تکالیف و ایمان و عبادات کمتری از او خواسته شود چون خود درد و زجر “عادت” و زایمان خود عبادت است
2- داشتن سرمایه طبیعی که مردان ندارند
زنان دارای ظرافت ها و لطافت های زنانه هستند همان ویژگی که همیشه زن را در طول تاریخ در همه اعصار و قرون عرضه کننده و مرد را تقاضا کننده قرار داده و باعث شده مردان به دنبالش بدوند
حال اگر با شرایط حلال زن خودرا در اختیار شوهران قرار داد مستحق دریافت مهریه و نفقه تا آخر عمر می شود و در مقابل کار منزل و حتی بچه شیر دادن هم می تواند مزد بگیرد
لذا اسلام نفقه زنان را تا اخر عمر بر شوهرانشان واجب کرده است و زنان در مقابل شوهر و فرزندانشان هیچ مسئولیت مالی ندارند لذا نیاز به ارث کمتری دارند
اما مردان چون تقاضا کننده هستند و باید در تمام عمرشان خرج زنان را بدهند لذا ابتدا باید ارث بیشتری بگیرند تا سرمایه کار و مسئولیت تامین معاش زنان برایشان فراهم شود
به عبارت دیگر در تقسیم ارث به زن که سرمایه طبیعی دارد و عرضه کننده است کمتر ارث داده می شود و به پسر که تقاضا کننده و خریدار است باید ارث بیشتری داد؟
3- داشتن احساسات لطیف بیشتر از مردان
زنان باید مانند وزنه ای درد ها و رنجهای همسر را در بیرون کاهش دهند و سنگ صبور شوهر باشند و نیز باید مشقت و سختی 9 ماه بار کشیدن و بیدار خوابی نگهداری فرزند و…. را تحمل کنند که این هرگز با عقل جور در نمی آید و احساس رقیق و ظریف زنانه است که او را مادری مهربان و فداکار ساخته که با عقل و منطق جور در نمی آید
لذا با توجه به این خصوصیت شهادت دو زن برابر یک مرد شمرده شده است
و حضرت علی علیه السلام در این فقره می خواهند به علت و حکمت اصلی تشریع این سه موضوع بپردازند
همان سه دلیلی که باعث اختلاف حکم شده است یعنی نقص ایمان و نقص بهره بخاطر چیزی که مرتبط با باروری زنان است
و نقص حظ (بهره) بخاطر داشتن سرمایه کافی
و نقص در شهادت بخاطر بیشتر داشتن احساسات لطیف زنانه
بر کسی پوشیده نیست تفاوت زن و مرد
در همین مباحثات هم می بینید قدرت عرضه کنندگی زنان چقدر قوی است که حتی حتی اگر در سایت یک زن کسی دیگر چند روایت آنهم بدون توضیح قرار دهد
این به معنای …. در می آید
اما اگر آقای عبادی بارها و بارها مستهجن ترین عبارات را بنویسد هیچ مشکلی نیست
این بخاطر تفاوت زن و مرد است که کوچکترین نکته ذهنیت “عرضه” را ایجاد می کند
اما هر حرفی از جانب مردان هیچگاه “عرضه” را تداعی نمی کند
بر کسی پوشیده نیست ضعف زن بخاطر جسمش اگر زن حامله ای در دعوا قرار گیرد فرزندش سقط خواهد شد
که در تاریخ می بینیم زینب دختر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در جریان هجرت بخاطر حمله یک مشرک ب اثر بیماری ناشی از سقط جنین از دنیا رفت و دختر و فاطمه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر اثر بیماری ناشی از سقط جنین به شهادت رسید
خب پس معنای خطبهء هشتاد حضرت علی ( که جزو پنج خطبهء بسیار معتبر ایشان است و مورد وثوق علمای شیعه و سنی هم هست )را می دانید .
حضرت علی می فرمایند :
ای مردم! بدانید که زنها ایمانشان ناقص است ، عقل هایشان ناقص است و اصلا” وجودشان ناقص است … از زنان بد بپرهیزید و ” از زنان خوب حذر کنید ” و کار نیک را به خاطر اطاعت از آنان انجام ندهید ، تا به کارهاى زشت طمع نکنند …
——————-
خانم نرگس مجتهد نجفی زن خوبی است اما چون بنا به فرمودهء حضرت علی عقلش ناقص است و ایمانش هم ناقص است و وجودش هم ناقص است ( یعنی بود و نبودش در دنیا خیلی فرقی نمی کند! ) ، از ایشان حذر می کنم چون حضرت علی فرموده اند که حتی از زنهای خوب هم حذر کنید . کسانی هم که با زبان عربی آشنا هستند می دانند که اصطلاح “علی حذر” ی که حضرت علی دربارهء زنهای خوب! بکار برده اند فقط به عنوان هشدار از روبرو شدن با مار سمی ، عقرب جراره ، ببر بنگال ، اژدهای هفت سر ، سرب مذاب ، آتش سرخ و زنهای خوب! به کار می رود . لذا بنده فرار را بر قرار ترجیح میدهم!
(:
وای خدای من !
این جا چه خبره؟!
به سیده نرجس خاتون مجتهد نجفی عزیز:
اول اینکه :
من هم از آشنایی با شما خوشحالم و خوشحال می شوم زیارتتان کنم.
شما هم اگر به رشت تشریف آوردید ، کلبهی محقر و سفرهی همیشه مهمان پذیرمان ، منتظرتان است .
بعدن اینکه :
راستش برایم سوالی پیش آمده که پرسیدنش کمی برایم سخت است .
شما بارها تکرار کردید که حاضر نیستید در سایت آقای عبادی این بحث را ادامه بدهید، مگر اینکه چند خانم همراه باشند .
این مساله به دلیل “مرد” بودن آقای عبادی است؟
اگر این طور است ، چرا در این جا کامنت می گذارید؟
مگر صاحب این فضا هم یک “مرد” نیستند؟
راستش ،من هیچ تفاوتی بین این فضا و سایت آقای عبادی نمی بینم.اگر آن جا را فضای خصوصی آقای عبادی می دانید ، این جا هم فضای خصوصی آقای درویش است.
به هر حال ، ادامهی این بحث را با این شکل و در این فضا ، اصلن به صلاح نویسندگان ، خوانندگان و صاحب این فضا نمی دانم . این نظر شخصی من است .
نمی دانم منظورتان از حضور چند خانم در سایت آقای عبادی چیست؟
به هر حال من از خوانندگان و کامنت گذارهای همیشگی سایت آقای عبادی هستم و گرچه مثل شما و آقای عبادی نمی توانم خیلی تخصصی وارد بحث بشوم ، اما حداقل می توانم سوال ها یا شبهاتم را بپرسم .
زنده باشید و شاد ، بانو.
اصولا مرد باید خشن باشه کچل و بد اخلاق دختر هم باید سفید باشه و یکی هم چاق
…حالا برای اینکه حوصله دوستان سرنرود متن یکی از آهنگ های قدیمی را اینجا می گذارم تا اگر دوست داشتید شما هم آن را زمزمه نمایید و یا اگر اهل دل هستید بر روی میز ضزب بگیرید
عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر درعقربه کار ما چنینه
{ کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه
درو با لنگر میزنه من دلم میلرزه
………………..
ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان
{ از برم مرو ، خصم جان مشو ، تا فدای تو کنم جان }2 }الف
………………..
نرگس مست تـو و بخت من خرابه
بخت من از تو و چشم تو از شرابه
به افتخار خانم سروی و خانم متین و به یاد احمد عاشورپور
…
گيلگي فارسي
خروسخوان بو من و اون مست و مستانه سحرگه او بود و من مست و مستانه
دور از چومان يگانه و بيگانه دور از چشمان يگانه و بيگانه
تا كوه دامن بوشوييم شانه به شانه رفتيم تا دامن كوه شانه به شانه
زير داران سبزيه سر روي سبزه، پاي چشمه، نزد دلبر
چشمه يه ور خوش بي نيشتتيم خوش نشستيم رو به خاور
رو به خاور …
بوشو بوشو تره نخوام
بوشو بوشو تره نخوام
سياهي تره نخوام
سياهي تره نخوام
بلايي تره نخوام
سياه سوخته تره نخوام
پدر سوخته تره نخوام
آن حرفانا بنا كنار
آن حرفانا بنا كنار
آن حرفانا بنا كنار
آن حرفانا بنا كنار
سياهي بلايي
هتل آبشار بمويي
آخ بمويي خوش بمويي
آخ بمويي خوش بمويي
تره نخوام تره نخوام تره نخوام
آي سياه كر
تره نخوام تره نخوام تره نخوام
آي سياه كر
هسه خوايي؟آها آها
خاطر خواهي؟آها آها
هسه خوايي؟آها آها
خاطر خواهي؟آها آها
تره نخوام تره نخوام تره نخوام
آي سياه كر
تره نخوام تره نخوام تره نخوام
آي سياه كر
سيا خاله تو تي اون لبان بزه بي
مي امره گپ نزه بي
سيا خاله تو تي اون لبان بزه بي
مي امره گپ نزه بي
سه روز سه شب تو بركت گاز بزه بي
مي امره گپ نزه بی
سه روز سه شب تو بركت گاز بزه بي
مي امره گپ نزه بی
بيميرم بيميرم بيميرم
بيميرم بيميرم بيميرم
مو تي او سرخه جولانه گاز بيگيرم بيگيرم
مو تي او خاله سر لب ره بيميرم بيميرم
مي جا نه كه حاج خا نومه
لبه لبه دوچكا نومه
مي جا نه كه حاج خا نومه
لبه لبه دوچكا نومه
مو كه خياط نيم
مو كه خياط نيم
بودوزم تي رختا
آي عضب لاكوي
مو كه نجار نيم
مو كه نجار نيم
چكنم تي تختا
آي عضب لاكوي
مو كه كفاش نيم
مو كه كفاش نيم
بودوزم تي كفشا
آي عضب لاكوي
تي بلا مي سر عضب لاكوي
خانه ره سر عضب لاكوي
راه رامسر عضب لاكوي
تي برد نه سر عضب لاكوي
مي بلا به تي سر عضب لاكوي
مي جانه كه حاج خانومه
لبه لبه دوچكا نومه
ترجمه کلمه به کلمه آهنگ به فارسی
برو برو تو رو نمي خوام
سياهي تورو نمي خوام
بلايي تورو نمي خوام
سياه سوخته اي تورو نمي خوام
ته ديگي تورو نمي خوام
برو برو تورو نمي خوام
برو برو تورو نمي خوام
سياهي تورو نمي خوام
بلايي تورو نمي خوام
سياه سوخته تورو نمي خوام
پدر سوخته تورو نمي خوام
اين حرفارو بذار كنار
اين حرفارو بذار كنار
سياهي بلايي
هتل آبشار اومدي
آخ اومدي خوش اومدي
نمي خوامت نمي خوامت نمي خوامت
آي دختر سياه
نمي خوامت نمي خوامت
آي دختر سياه
هنوز(منو)ميخواي؟آها؟
خاطر خوامي؟آها؟
نمي خوامت
نمي خوامت
نمي خوامت
آي دختر سياه
يه خال سياه گذاشتي كنار لبات
(اما)با من حرف نزدي
سه روز و سه شب تو نون نخوردي(گاز نزدي)
(اما)با من حرف نزدي
بميرم بميرم بميرم
من اون لپاي سرخت رو گاز بگيرم
من واسه اون خال كنار لبات بميرم
خانومه من كه عزيزمه
لبش رو مي بوسم
من كه خياط نيستم
لباساتو بدوزم
آي دختر عضب
من كه نجار نيستم
تخت تو درست كنم
آي دختر عضب
من كه كفاش نيستم
كفشاتو بدوزم
آي دختر عضب
درد و بلات به سرم دختر عضب
سر راه خونه دختر عضب
سر راه رامسر دختر عضب
وقتي دارم مي برمت دختر عضب
درد و بلام به سرت دختر عضب
خانومه من كه عزيزمه
لبش رو مي بوسم
ترجمه فارسی آهنگ (به صورت شعر ترجمه شده تا بتوان آن را روی آهنگ خواند)
برو برو نمي خوامت
برو برو نمي خوامت
سياهي نمي خوامت
برو برو نمي خوامت
بلايي نمي خوامت
سياه سوخته نمي خوامت
پدر سوخته نمي خوامت
اين حرفارو بذا كنار
اين حرفارو بذا كنار
سياهي بلايي
هتل آبشار با مایی
خوش می گذره وقتی با مایی
خوش می گذره وقتی با مایی
نمي خوامت دختر سياه
نمي خوامت دختر سياه
بازم می خوای؟ آره جونم
خاطر خوای؟ آره جونم
نمي خوامت دختر سياه
نمي خوامت دختر سياه
خال سياه كنج لبات
جواب نگام سکوت لبات
سه روز و سه شب غصه غذات
نمیشکنی سکوت لبات؟
بميرم بميرم بميرم
اون لپاي سرختو گاز بگيرم
واسه اون خال لبات بميرم
خانومی لوسم
لبتو مي بوسم
من كه خياط نيستم تا برات رخت بیارم
ای نازنین یارم
من که نجار نیستن تا برات تخت بیارم
ای نازنین یارم
من كه كفاش نيستم که برات کفش بیارم
ای نازنین یارم
درد و بلات به سرم خوشگله
توی راه خونتم توی راه رامسرم خوشگله
درد و بلام به سرت خوشگله
دارم میام ببرمت خوشگله
خانومی لوسم
لبتو مي بوسم
بسم الله الرحمن الرحیم
به خواهر عزیزم “سروی” حداقل ورود به این تارنما این خوبی را داشت که با دوستانی مانند شما آشنا شوم
چشم ان شاءالله چه شهری بهتر از رشت سرسبز و زیبا با مردم خوب و مهمان نواز و خونگرم آن
از دعوتتان متشکرم و منتظر قدومتان و زیارتتان هستم
در باره گفتگو:
1- همسرم تمایل ندارند با آقایان گفتگو کنم
و خودم نیز حتی القدور دوست دارم کمتر با آقایان گفتگو کنم الحمدلله روحانیون و طلاب آقا فراوان هستند اتفاقا طلبه خانم بسیار کم است لذا ما اگر وقتمان را به جوابگویی خانمها اختصاص دهیم بهتر است
2- علت گفتگو: اینجا برای احقاق حق و اعاده حیثیت بوده که در فضای مجازی هرکس نامم را جستجو می کرد توهین ها و وارونه شدن پیشنهادم می امد و این در ذهن همه بنادرست القاء شده بود که بنده در صدد هستم تمام گیاهان و درختان “غیرمثمر” را از کره زمین ریشه کن کنم چیزی که با وجود توضیحات زیاد هنوز هم نسبت داده می شود لذا لازم بود برای اعاده حیثیت وارد شوم که متاسفانه اعاده حیثیت نشد که توهین ها و تهمت ها بیشتر هم شد خدا می داند همین جا هم با ترس مو لزر و ناچار وارد شدم نه تنها بنده که زنان زیادی هستند بخاطر زن بودنشان مورد تحقیر و تمسخر و استهزای نا جوانمردانه آقایان قرار می گیرند و ناچار می شوند صحنه را ترک کنند
http://mohammaddarvish.com/desert/wp-content/uploads/moghadam.pdf
3- موضوع گفتگو: که اینجا بحث گیاهان است که متولیان و کارشناسان کاشت گیاهان بیشتر آقا هستند برعکس موضوع زنان که مخاطبین زنان هستند لذا لزومی ندارد در باره موضوع زنان با آقایان گفتگو کنم و نیز کمتر طلاب و روحانیون وارد این مباحث شده اند و شاید مانند بنده کمتر طلبه ای بین خانمها حتی بین آقایان در زمینه گیاهان مطالعه داشته باشند
4- عفت کلام: موضوع کاشت گیاهان خصوصیتی دارد که مطالب مربوط به زناشویی و این حرفها در آن نیست برعکس موضوع زنان که خواه ناخواه باید بیشتر در باره مسائل زناشویی و این حرفها بحث شود
اما با اینحال می بینید حتی درموضوع گیاهان هم جناب آقای “عبادی” که متاسفانه هم خودشان عفت کلام ندارند و هم بی عفتی در کلام را ناجوانمردانه به بنده نسبت می دهند که اگر بنده بخواهم حتی جواب بدهم مجبور خواهم شد عفت کلام را از دست بدهم می بینید چند بار ایشان بدجوری نسبت دادند که بنده دنبال مسائل … هستم و در باره … مطلب می نویسم و حتی از شماره تلفن دادنم برای جوابگویی به موضوع گیاهان برداشت نا صحیح کردند
تنها و تنها منشأ اینهمه تهمتهای زشت ایشان این بوده که یکی از خواهران چند روایت بادنجان را در سایت بنده قرار داده که هیچ ربطی هم به کاشت بادنجان نداشته که در یکی از آن روایات این حدیث امام جعفر صادق علیه السلام بوده
از امام ششم (ع): در فصلى كه نخل را مىبريد بادنجان زياد بخوريد كه شفاء هر بيمارى است، و آب و رنگ را زياد مىكند و عروق را نرم ميكند و به آب كمر مىافزايد.
در حالیکه اضافه شدن “آب کمر” اصلا به معنای آن چیزهایی که متاسفانه ایشان می گویند نیست و یک درمان پزشکی برای جلوگیری از بیماریهای ناشی از کمبود ترشح غدد جنسی است که به سلامت نه فقط مردان که برای سلامت زنان هم لازم است که در نبود آن زنان (یائسه) دچار پوکی استخوان می شوند
حال چه برسد که اینکه موضوع در باره زنان باشد
5- صاحب تارنما: هرگز جناب آقای درویش قابل مقایسه با امثال اقای عبادی و آقای دانش و… نیستند جناب آقای درویش الحمدلله دارای عفت کلام و با شخصیت هستند و خودشان بارها دیگران را از توهین به بنده بازداشتند (که صمیمیانه از ایشان تشکر می کنم)از ایشان تابحال حتی یک جمله مثل آقای عبادی و دانش و… از ایشان دیده نشده این فرق دارد با کسی که حتی در تارنمای دیگران اینگونه عفت کلام را از دست می دهد تا چه رسد به تارنمای خودشان تهدید های ایشان را ملاحظه کرده اید و تهدید های آقای دانش را
لذا در تارنمای جناب آقای درویش احساس امنیت می کنم نه جاهای دیگر
با این حال با کمال میل در خدمت مخصوصا خواهران هستم و تاجاییکه بدانم حاضر به جوابگویی در تمام زمینه ها هستم منتها بیشتر با خانمها و گفتم اگر جایی خانمها حضور داشته باشند با کمال میل حاضر به گفتگو هستم البته خانم هر خانمی حتی مخالف عقاید بنده حتی اگر یک خانم به بنده توهین هم کند تحمل را دارم و با احترام جوابش را تا جایی بتوانم خواهم داد
خواهر عزیزم موفق و شاد و سر بلند و سعدتمند باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
به خواهر عزیزم “سروی” بخاطر گل روی شما یک یادداشت در تارنمای آقای “عبادی” در قسمت تصاویر اسپانیا گذاشتم باشد که مورد توجه شما قرار گیرد
بسم الله الرحمن الرحیم
به خواهر عزیزم “سروی” شما و آقای عبادی می تواتید در پایگاه خودم بیایید
اگر کسی حرفی دارد بیشتر او جا به پایگاه بنده بیاید چرا من باید در پایگاه های دیگران وارد شوم که هرچه حرف خارج از عفت کلام بشنوم کاری هم نتوانم کنم
حداقل در پایگاه خودم http://www.karimeqom.com/ اگر یک یادداشت رکیک و زشت و توهین آمیز آمد می توانم حذف کنم همان کاری که آقای درویش خوشبختانه در باره یادداشت توهین آمیز” آقای شاهین” انجام دادند در پاسخ که از آقای درویش است دقت کنید:
116. شاهین گفته است :
شنبه ۱۹م تیر ۱۳۸۹ در ۱۸:۰۰
جواب … خاموشی است.
خانم جان یا … میگویی؟؟؟!!!
اگه اینجوریه منم میگم بریم کوهها را قطع کنیم و بریزیم تو دریا تا پر بشه و سطح سرزمین ایران وسیعتر بشه و باکشورهای بیشتری همسایه بشیم.
در ضمن برای اون باغهایی که خانم مجتهد نجفی میخواد احداث کنه کلی زمین تولید میشه.
پاسخ:
متاسفانه و بر خلاف رویه این تارنما مجبور به حذف بخشی از کامنت شما شدم. ما باید بتوانیم با کمال احترام به شخصیت افرادی که با نظرشان مخالف هستیم، تحلیل و انتقاد خود را ارایه دهیم. از دوستان و هموطنان عزیزم می خواهم تا مراعات گفتگو با یک بانوی محترم را بکنند. باز هم معذرت می خواهم که مجبور به حذف شدم.
“انجام دادند که مطالب زشت ایشان خطاب به بنده را حذف کردند که بازهم از آقای درویش باید تشکر کنم
بهرحال در پایگاه خودم آماده جوابگویی به هرکس هستم چه آقای عبادی یا دیگران
این هم آدرسش:
http://www.karimeqom.com/
مخصوصا شما خواهر عزیزم
جناب آقای درویش عزیز…
همانطور که شاهد بوده و کامنتهای قبلی مرا در جواب خانم نجفی خوانده اید. بجز دروغگو خطاب کردن ایشان که هنوز هم بر سر حرفم ایستاده ام, هیچگاه از جاده ی عفت کلام خارج نشده و حتی نسبت به دروغهائی که ایشان به اینجانب نسبت داده اند, نهایت خویشتن داری را ابراز نموده ام. من نه تنها به ایشان توهین ننموده بلکه با کمال متانت و با دلیل و برهان دروغهای ایشان را برشمرده ام که تمام کامنتهای من خود دلیل بر اثبات این موضوع میباشد.
آقای درویش, خانم نجفی در کامنت آخرشان و در جواب به خواهر خوبم سروی, در مقایسه با جنابعالی, مرا آدمی بی شخصیت, توهین کننده, و بدون عفت کلام نام برده اند که چنانچه ملاحظه میفرمایید, خود اینها نهایت دروغگویی ایشان را میرساند. این خانم با استفاده از فضای امنی که توسط جنابعالی به آن دست یافته اند, انواع و اقسام دروغها را, همانند قبل به اینجانب نسبت داده اند و خیالشان هم راحت است که کسی مانع از دروغگویی شان نخواهد بود.
آقای درویش عزیز, همانطور که در جریان هستید, چند هفته قبل هم, از جنابعالی درخواست نمودم که کامنت مرا که در جواب به دروغهای خانم نجفی نوشته بودم, بررسی نموده و صحت و سقم گفتار مرا نسبت به دروغهای ایشان صراحتا” بیان دارید, که نمیدانم چرا مصلحت را بر این دانستید تا نسبت به این موضوع واکنش نشان ندهید. به نظر من اگر همانموقع, آن دروغهای ایشان را که بطور مشروح ذکر نموده بودم, به ایشان گوشزد میکردید, و یا لااقل صحت گفتار مرا مورد تاًیید قرار میدادید, الآن اینطور گستاخانه مرا آدم بی شخصیتی معرفی نمینمودند. بنابراین امیدوارم هر طور که خود صلاح میدانید نسبت به این موصوع واکنش نشان داده و نگذارید خانم نجفی هر دروغی که دلشان میخواهد به کاربران نسبت دهند.
درود بر همه دوستان … شرمنده که غیبت داشتم … چند روزی را در دیار آذربایجان شرقی و غربی بودم و از زیارت تالاب قوری گل برمی گردم. برایم جالب است که این یادداشت در طول این چند روزه بیش از 8 هزار بار دیده شده است … با این وجود فقط تعداد اندکی کامنت گذاشته و اغلب ترجیح داده اند که خواننده کامنتها باشند!
جناب دانش عزیز، من شرمنده شما هستم. اما از من بپذیرید که در اینجا نمی توانم در موضع قضاوت برآیم. بهترین قاضی ها همان 8 هزار نفری هستند که این یادداشت را خوانده اند و نیز در مجموع از زمان انتشار طرح خانم مجتهد نجفی گرامی، بیش از 40 هزار نفر با محتوای طرح ایشان و کامنتها آشنا شده اند. این که چرا اغلب ترجیح می دهند که سکوت کنند، البته می تواند موضوع یک آسیب شناسی بزرگ تر در دنیای مجازی باشد.
باز هم ممنون از همه خوانندگانی که با حفظ حرمت و رعایت ادب به گرمای این بحث افزوده و می افزایند.
گفتنی آن که استاد کامبیز بهرام سلطانی هم یادداشتی در همین خصوص برای نگارنده ارسال داشته اند که به زودی انتشار خواهم داد.
سرفراز باشید.
اطلاعیه
——–
به اطلاع همهء دوستان و عزیزان می رسانم که برخی مشکلات شرعی که مانع از حضور خانم نرگس مجتهد نجفی در وبسایت اینجانب – روزنامه نگار آزاد – وجود داشت به حمدالله رفع گردیده است . خوشبختانه امروز ایشان با حضور در سایت بنده مطالب مشروحی را درباب حضور مسلمین در اروپا برایمان نوشتند . ما هم ماشاءالله عفت کلاممان را خیلی رعایت کردیم و الحمدلله تا به الان هیچ مشکلی واقع نشده است . برادران دینی می توانند برای خواندن نظرات خانم مجتهد روی لینک زیر کلیک کنند . خواهران عزیز هم می توانند در معیت یک – و احتیاطا” دو! – مرد محرم تشریف بیاورند و گفتگوی تاریخی و جغرافیایی ما را تماشا کنند .
لطیف
http://www.aebadi.com/archives/2564
بسم الله الرحمن الرحیم
# عبداللطیف عبادی گفته است :
سه شنبه ۱۲م مرداد ۱۳۸۹ در ۱۳:۱۲
خب پس معنای خطبهء هشتاد حضرت علی ( که جزو پنج خطبهء بسیار معتبر ایشان است و مورد وثوق علمای شیعه و سنی هم هست )را می دانید .
جواب:
1- کتاب نهج البلاغه ضمن اینکه کتاب معتبری است اما هرگز در اعتبار به اندازه کتب اربعه “کافی” شیخ کلینی و تهذیب الاحکام” شیخ طوسی و “من لایحضره الفقیه” و “الاستبصار” شیخ صدوق نمی رسد
حتی روایات کتب اربعه هم از جهت دلالت و از جهت سند مورد بررسی قرار می گیرد و اگر روایتی مخالف قرآن باشد یا دلایل دیگری بر عدم صحتش باشد تمام یا قسمتهایی از آن روایت مردود می شود تا چه رسد به همه روایات نهج البلاغه که قطعا باید بررسی شوند و اگر تمام یا قسمتی از یک خطبه یا نامه مخالف صریح آیه قران باشد یا مخالف روایات متواتر قطعی باشد و… مردود می شود البته اگر نتوانیم معنایش را با قرآن تطبیق دهیم زیرا چه بسا که برخی عبارات در وحله اول معنایی بدهند و بعد از بررسی بیشتر مخصوصا با توجه زمان و مکان نقل روایت معلوم شود نکته دیگری مراد بوده
2- به چه دلیل این خطبه جزو پنج خطبه معتبر است؟
3- به چه دلیل علمای اهل سنت هم و شیعه همه خطبه ها و همه نامه ها و همه کلمات قصار موجود در نهج البلاغه را قبول دارند؟
نوشته اید:
حضرت علی می فرمایند :
ای مردم! بدانید که زنها ایمانشان ناقص است ، عقل هایشان ناقص است و اصلا” وجودشان ناقص است …
جواب:
گفتیم نقص در این سه فقره به معنای تفوت یا به معنای علت حکم و افزونی زنان است که در این موارد کمی در نظر گرفته شده و یا بخاطر مخالفت با قران مردود است
چون امکان ندارد خداوند موش و سوسک و آمیب را بدون نقص خلق کرده باشد اما زن که انسان است را ناقص خلق کند
نبود هیچ نقصی در خلقت از سوره مبارک تبارک
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (1 الملك)
به نـام خداونـد بخشنـده بخشايـشگر
پربركت و زوال ناپذير است كسى كه حكومت جهان هستى به دست اوست، و او بر هر چيز تواناست. 1
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (2 الملك)
آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير و بخشنده است. 2
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ (3 الملك)
همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد; در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضادّ و عيبى نمى بينى! بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى كنى؟!_„_3
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِيرٌ (4 الملك)
بار ديگر (به عالم هستى) نگاه كن، سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناكام مانده) به سوى تو باز مى گردد در حالى كه خسته و ناتوان است! 4
جناب آقای عبادی طبق فرموده این آیات یک نگاهی به اطراف بیندازید و جستجو کنید هرگز در خلقت خدا نقصی نمی توانید پیدا کنید دوباره نگاه کنید به همه جا چشم بدوزید چشمتان ناامید و خسته بسوی خودتان بازخواهد گشت
چگونه توانستید ادعا کنید مخلوقی را یافته اید که خلقتش ناقص و بی فایده باشد؟
البته من نمی گویم خودم با فایده هستم اما خلقتم همانند سایر موجودات ناقص نبوده و بیهوده خلق نشدم
این خودم هستم که شاید خود را بیفایده کنم یا خدای ناکرده مضر باشم
در این صورت زن با مرد فرقی ندارد مردانی هم هستند وجودشان بی فایده بلکه مضر است نه اینکه خدا بی فایده آفریده باشد.
نوشته اید:
از زنان بد بپرهیزید و ” از زنان خوب حذر کنید ” و کار نیک را به خاطر اطاعت از آنان انجام ندهید ، تا به کارهاى زشت طمع نکنند …
——————-
خانم نرگس مجتهد نجفی زن خوبی است اما چون بنا به فرمودهء حضرت علی عقلش ناقص است و ایمانش هم ناقص است و وجودش هم ناقص است ( یعنی بود و نبودش در دنیا خیلی فرقی نمی کند! ) ،
جواب:
1- گفتیم این خطبه بعد از جنگ جمل اتفاق گفته شده است و منظور زنان خاصی هستند
2- در یادداشت های قبلی گفتم این خطبه با آیات قران در تعارض است که یا باید طوری معنا کرد که تعارض از بین برود (که همین طور است) یا اینکه باید این قسمت از خطبه 80 را بخاطر مخالفت با قران مردود شمرد
در یادداشت های قبل دربررسی های دلالی این خطبه را حدی ارائه دادم
نوشته اید:
از ایشان حذر می کنم چون حضرت علی فرموده اند که حتی از زنهای خوب هم حذر کنید .
جواب:
اگر از من حذر می کنید اشکالی ندارد و باید انسان همیشه در حذر باشد و مواظب باشد این کاملا بدیهی است
حضرت علی علیه السلام فرمودند باید از خیلی چیزها در حذر باشیم
بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام هر شب باید با حذر بخوابیم
بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام باید از خداوند در حذر باشیم
بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام باید از دنیا در حذر باشیم
بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه باید از خلی چیزها در حذر باشیم که بنده مواردش را نیاوردم
موارد زیادی هم در سایر روایات آمده است
بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام باید از زنان در حذر باشیم خیلی بی مورد نیست
نوشته اید:
کسانی هم که با زبان عربی آشنا هستند می دانند که اصطلاح “علی حذر” ی که حضرت علی دربارهء زنهای خوب! بکار برده اند فقط به عنوان هشدار از روبرو شدن با مار سمی ، عقرب جراره ، ببر بنگال ، اژدهای هفت سر ، سرب مذاب ، آتش سرخ و زنهای خوب! به کار می رود .
جواب:
در تمام نهج البلاغه یک بار در باره زنان خوب آمده است که از آنان بر حذر باشید
اما در کل نهج البلاغه فراوان این عبارت و مشتقات آن بکار رفته است
اما با کمی دقت در همین نهج البلاغه می بینیم در غیر این موارد هم بکار رفته است مثلا حذر از خداوند تبارک و تعالی جناب آقای عبادی شما که عرب زبان هستید آیا خداوند تبارک و تعالی را نعوذ بالله کنار مار سمی قرار می دهید؟
آیا خداوند تبارک و تعالی را نعوذ بالله عقرب جراره قرار می دهید؟
آیا خداوند تبارک و تعالی را نعوذ بالله کنار ببر بنگاله قرار می دهید؟
آیا خداوند تبارک و تعالی را نعوذ بالله کنار ازدهای هفت سر قرار می دهید؟
آیا خداوند تبارک و تعالی را نعوذ بالله کنار سرب مذاب قرار می دهید؟
آیا خداوند تبارک و تعالی را نعوذ بالله کنار آتش سرخ قرار می دهید؟
ببینیم چقدر خود حضرت علی علیه السلام از همسرش گرامیشان در حذر بوده اند؟
حتما حذر از زن این بوده که از قراق حضرت زهرا سلام اله علیها بیهوش شوند
حتما حذر از زن اینهمه عبارات زیبا در باره حضرت زهرا سلام الله علیها است
نمونه هایی از حذر از زنان را عملا در زندگی حضرت علی علیه السلام نشان بدهید
به چند مورد کار برد “حذر” در نهج البلاغه
حضرت علی علیه السلام در خطبه 23 نهج البلاغه: (از خداوند حذر کنید)
…. فَاحْذَرُوا مِنَ اَللَّهِ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اِخْشَوْهُ خَشْيَةً لَيْسَتْ بِتَعْذِيرٍ وَ اِعْمَلُوا فِي غَيْرِ رِيَاءٍ وَ لاَ سُمْعَةٍ ……
….. پس حذر کنید) از خدا ، حذر کنید از آن چيزها كه خدا شما را از آنها بيم داده است . و بترسيد ، ولى نه از آنگونه كه عذرخواه گناهانتان باشد . كارهاى نيك به جاى آوريد ولى نه به قصد خودنمايى كه مردم ببينند يا از ديگرى بشنوند .
حشرت علی علیه السلام در خطبه غراء می فرماید از خداوند حذر کنید آنگونه که خود خواسته از او در حذر باشید
[ 82 ] و من خطبة له ع و هي الخطبة العجيبة تسمى الغراء
… فَاتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اِقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ وَ أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ…
… فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ وَ اِحْذَرُوا مِنْهُ كُنْهَ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اِسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِيعَادِهِ وَ اَلْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ التذكير بضروب النعم …
… أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ اِحْتَجَّ بِمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي اَلصُّدُورِ ….
…. وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ و منها في صفة خلق الإنسان …
… عِبَادَ اَللَّهِ أَيْنَ اَلَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا أُمْهِلُوا طَوِيلاً وَ مُنِحُوا جَمِيلاً وَ حُذِّرُوا أَلِيماً وَ وُعِدُوا جَسِيماً اِحْذَرُوا اَلذُّنُوبَ اَلْمُوَرِّطَةَ ….
و في الخبر أنه ع لما خطب بهذه الخطبة اقشعرت لها الجلود و بكت العيون و رجفت القلوب و من الناس من يسمي هذه
82 خطبهاى از آن حضرت (ع) آن را خطبه غرّاء ناميدهاند كه از خطبههاى شگفتانگيز آن حضرت (ع) است.
ترجمه آيتي
82 خطبهاى از آن حضرت (ع) آن را خطبه غرّاء ناميدهاند كه از خطبههاى شگفتانگيز آن حضرت (ع) است.
…. پس از خداى بترسيد …..
…. چون اندرزش دادند، اندرزها را پذيرا آمد و چون بر حذرش داشتند، حذر نمود …..
…..پس اى بندگان خداى، از خداى بترسيد و آن كنيد كه شما را براى آن آفريده است و از او در حذر باشيد بدان حد كه شما را از خود حذر داده است. تا شايسته آن نعمت جاويد شويد، كه براى شما مهيا كرده است تا وعدهاى كه به بندگان خود داده برآورد، كه وعده او همواره راست است، و از بيم رستاخيز او در حذر باشيد.
… و از آنچه ايمنى داده بر حذر دارد.
در خبر است كه چون آن حضرت اين خطبه ادا مىكرد، مستمعان را تن مىلرزيد و چشمها مىگريست و دلها در اضطراب بود.
خطبه 161 حضرت علی علیه السلام بندگان خدا از دنیا حذر کنید
[ 161 ] و من خطبة له ع في صفة النبي و أهل بيته و أتباع دينه و فيها يعظ بالتقوى الرسول و أهله و أتباع دينه
….. وَ وَصَفَ لَكُمُ اَلدُّنْيَا وَ اِنْقِطَاعَهَا وَ زَوَالَهَا وَ اِنْتِقَالَهَا فَأَعْرِضُوا عَمَّا يُعْجِبُكُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكُمْ مِنْهَا أَقْرَبُ دَارٍ مِنْ سَخَطِ اَللَّهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْ رِضْوَانِ اَللَّهِ فَغُضُّوا عَنْكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا لِمَا قَدْ أَيْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاَتِهَا فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ اَلشَّفِيقِ اَلنَّاصِحِ وَ اَلْمُجِدِّ اَلْكَادِحِ وَ اِعْتَبِرُوا بِمَا قَدْ رَأَيْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ اَلْقُرُونِ قَبْلَكُمْ قَدْ تَزَايَلَتْ أَوْصَالُهُمْ وَ زَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَ أَسْمَاعُهُمْ وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزُّهُمْ وَ اِنْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعِيمُهُمْ فَبُدِّلُوا بِقُرْبِ اَلْأَوْلاَدِ فَقْدَهَا وَ بِصُحْبَةِ اَلْأَزْوَاجِ مُفَارَقَتَهَا لاَ يَتَفَاخَرُونَ وَ لاَ يَتَنَاسَلُونَ وَ لاَ يَتَزَاوَرُونَ وَ لاَ يَتَحَاوَرُونَ فَاحْذَرُوا عِبَادَ اَللَّهِ حَذَرَ اَلْغَالِبِ لِنَفْسِهِ اَلْمَانِعِ لِشَهْوَتِهِ اَلنَّاظِرِ بِعَقْلِهِ فَإِنَّ اَلْأَمْرَ وَاضِحٌ وَ اَلْعَلَمَ قَائِمٌ وَ اَلطَّرِيقَ جَدَدٌ وَ اَلسَّبِيلَ قَصْدٌ
.. . دنيا نزديكترين پايگاه به خشم خدا و دورترين جايگاه از خشنودى اوست . پس اى بندگان خدا ، چشم بپوشيد از اندوهها و گرفتاريهاى آن ، زيرا به مفارقت از او و دگرگونى حالاتش يقين كردهايد . و از آن حذر كنيد ، آنسان ، كه آن مهربان خيرخواه و آن كوشنده رنج بنده حذر مىكند .
خطبه 193 یا خطبه متقین یا خطبه همام افراد متقی باید شب را با حذر بسر برند بخاطر حذر از غفلت
…..وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ يُمْسِي وَ هَمُّهُ اَلشُّكْرُ وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ اَلذِّكْرُ يَبِيتُ حَذِراً وَ يُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ اَلْغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ اَلْفَضْلِ وَ اَلرَّحْمَةِ …
پرهزکاران کسانی هستند که: ….
…. دلش بيمناك است . سپاسگويان روز را به شب مىآورد و ذكرگويان شب را به روز مىرساند . شب را در عين هراس (و حذر) مىگذراند و شادمانه ديده به ديدار صبح مىگشايد . حذر و هراسش از غفلتى است كه مبادا گريبانگيرش شود و شادمانيش از فضل و رحمتى است كه نصيبش گشته . ..
خطبه 230 نهج البلاغه مردم از دنیا در حذر باشید
….. فَاحْذَرُوا اَلدُّنْيَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِيَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لاَ يَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لاَ يَنْقَضِي عَنَاؤُهَا وَ لاَ يَرْكُدُ بَلاَؤُهَا و منها في صفة الزهاد كَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ اَلدُّنْيَا وَ لَيْسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَكَانُوا فِيهَا كَمَنْ لَيْسَ مِنْهَا عَمِلُوا فِيهَا بِمَا يُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِيهَا مَا يَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَهْلِ اَلْآخِرَةِ وَ يَرَوْنَ أَهْلَ اَلدُّنْيَا يُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْيَائِهِمْ
…..پس از دنيا حذر كنيد . دنيا مغرور كننده و فريبنده است . نيرنگ باز است . به دستى مىدهد و به دستى منع مىكند . به دستى بر تن شما جامه مىپوشد و به دستى جامه از تنتان به در مىكند . آسودگيش بر دوام نيست و رنجهايش را پايان نباشد و بلايش را آرامش نيست .
کلمات قصار حضرت علی علیه السلام شماره 30 حذر حذر
وَ قَالَ ع اَلْحَذَرَ اَلْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ
و فرمود ( ع ) : حذر ،حذر ، به خدا سوگند ، كه گاه چنان گناه را مىپوشاند كه پندارى آن را بخشيده است .
کلمات قصارشماره 246 حضرت علی علیه السلام در نهج الیلاغه از رمیدن نعمت ها در حذر باشید
وَ قَالَ ع اِحْذَرُوا نِفَارَ اَلنِّعَمِ فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ
و فرمود ( ع ) : از رميدن نعمت حذر ، بسا كه رميده باز نگردد .
کاربرد حذر در موضوعات مختلف در روایات حتی مانند حذر از خداوند بقدری فراوان است که نمی شود در این جا ذکر کرد اما چند مورد را از خود نهج الیلاغه برایتان مثال آوردم تا بدانید حذر فقط در آن موارد نیست
اصلا انسان با تقوا همیشه در حذر باید زندگی کند همیشه هشیار و هشدار باش که غفلت او را نگیرد لذا در خطبه متقین حضرت علی علیه السلام به همام می فرماید انسان با تقوا شب را با هشدار باش و با حذر می خوابد یعنی غافل نمی شود
یا حذر از دنیا که به معنای فریفته نشدن است که زن نماد دنیا است که از طرفی وسیله برای رسیدن به آخرت است و از طرفی باعث غفلت است فرورفتن در دنیا یکی از مهمترین جلوه هایش شهوت است که باعث نابودی انسان و غفلت می شود
بله با توجه به خصوصیات زنان باید از هر جهت دیگران در حذر (هشدار) باشند از جهت رعایت نکردن حقوقشان همان طور که در باره خداوند تبارک و تعالی باید در حذر باشیم که همان معنای تقوای الهی است
و نیز از زنان باید در حذر (هشدار)باشیم از گمراه کردن و گراه شدن و فتنه های جنسی که بر کسی پوشیده نیست
و باید از زنان در حذر باشیم (هشدار) که احساسات آنها باعث به خطا افتادن نشویم (فکر بد نشود) منظور کارها و تصمیم گیریهای مهم است مانند جنگ و….
که در جنگ جمل اتفاق افتاد
نوشته اید:
لذا بنده فرار را بر قرار ترجیح میدهم!
جواب:
چه بهتر
بنده نیز تمایلی به ادامه بحث ندارم و قصد آزار کسی را هم ندارم اما نمی توانم جواب شبهاتی که به اسلام وارد می کنید ندهم اگر شما ادامه ندهید بنده نیز ادامه نخواهم داد
موفقیت و سعادت شما و همه را از درگاه خداوند خواستارم
بسم الله الرحمن الرحیم
به جناب آقای دانش
البته عفت کلام را می توان شامل دروغگو خواندن و دغل باز خواندن و…. هم دانست اما اگر حضرتعالی یا خونندگان دیگر برداشت دیگری از قرار دادن نام شما در کنار دیگران شده
از شما عذر خواهی می کنم و به همه اعلام می کنم که شما بیش از 90 بار بنده را دروغگو خواندید و نیز چند بار دغل کار و چیزهایی از این قبیل اما عفت کلام خدای ناکرده به معنای هرزه گویی و رکیک گویی نه و من شما را از این گونه سخن گفتن نسبت به خودم مبرا می دانم و اگر چنین سوء تفاهمی شده از شما عذر خواهی می کنم و اعلام می کنم منظورم همان نسبتهای دروغگویی بوده و نه چیز دیگر
هرچند شما هم به سئوالات و ادعاهای خودتان هیچ پاسخی ندادید مثلا اینکه از کجا گفتید خانم ساندرا جرات نکردند حرف از خیابان بزنند و نیز اینکه در پارک هیچ درختی کاشته نشده و نیز مصوبات شهر ونکوور مبنی برکاشت درختان میوه بدون تصویب مجلس و دولت بریتیش قانونی نیست و 10 ها سئوال و مدعا که خودتان مدرک آنهارا ارائه ندادید
در حالیکه مرا تحت فشار قرار دادید از بنده مدرک خواستید
ضمنا بنده با چند دار الترجمه در قم تماس گرفتم و گفتند ما نمی توانیم صحت قوانین دولت بریتیش را بررسی کنیم و شماره تلفن رایزنی و سفارت ایران در کانادا را از اینترنت گرفتم چند بار گرفتم اما جواب ندادند
به دنبال راهی هستم که صحت یا عدم صحت تصویب قانون مورد اشاره از نظر دولت بریتیش کلمبیا را بررسی کنم و نیز میزان اعتبار پایگاه
http://vancouver.ca/parks
و
http://vancouver.ca
اما متاسفانه راهی پیدا نکرده ام و خودتان هم می دانید اطلاع بنده از شهر ونکوور اندک است و نیز به زبان انکلیسی وارد نیستم
و چون اقامت و سفرهای خارجی نداشتم نمی دانم صحت قوانین مصوب در یک کشور دیگر را چگونه می توان رسمی بدست آورد
اگر خودتان راهی سراغ دارید که از آن راه صحت و عدم صحت تصویب این قانون و نیز مقدار اعتبار مصوبات هیئت پارکهای ونکوور از نظر دولت بریتیش کلمبیا که خواسته بودید و نیز میزان اعتبار این پایگاه را بشود بدست آورد بفرمایید تا اقدام کنم
خودتان ملاحظه فرمودید بارها و بارها تکه هایی از مطالب را قرار دادم و از کاربران خواستم حداقل مقداری از ترجمه صحیح آن را بنویسند اما متاسفانه هیچکس این کار را نکرد
به تمام دوستان عزیزی که بحث های من و خانم نجفی را پیگیری نموده اند
_______________________________
داستان از آنجا شروع شد که ایشان در یکی از کامنتهایشان مرقوم فرموده بودند “…تا جاییکه در شهرهای کانادا مانند ونکوور تصویب شده است در خیابانها درختان میوه کاشته شود”. و من که خود بیش از سیزده سال است در ونکوور زندگی میکنم و از صبح تا شب در خیابانهای اینجا در رفت و آمد هستم, چنین چیزی به چشم ندیده بودم و این موضوع برایم بسیار تعجب آور بود. من محض اطمینان, بلافاصله شروع به تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که این سخن یعنی کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور دروغ محض است و چنین چیزی مطلقا” وجود ندارد.
من بر اساس حضور طولانی مدت در ونکوور و همچنین تحقیقاتم, خانم نجفی را دروغگو خطاب کردم و به دنبال آن بحث های طاقت فرسا و طولانی در گرفت و ایشان که نتوانسته بودند برای اظهارات خود, سندی ارائه دهند, با اضافه کردن دروغهای جدید, سعی در برون رفت از زیر بار این اتهام داشتند. در ادامه, خانم نجفی لینک سایتهایی را گذاشتند که مطلقا” جنبه ی رسمی و قانونی نداشته و فقط تعدادی فایل پی دی اف بود که گروهی علاقمند به کاشت درختان میوه در ونکوور پیشنهاداتی داده بودند که هیچگونه پیگیری بعدی از سال 2004 تاکنون نشده بود و هیچگونه تصویبی هم در این مورد به انجام نرسیده بود.
در ادامه, خانم نجفی اظهار داشتند که به مستندات جدیدی در باره ی تصویب کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور دست یافته اند و منهم چون به دروغ بودن این مطلب آگاهی داشتم, در تاریخ پنجشنبه سی و یکم تیر ماه, یعنی دو هفته قبل از طریق آقای درویش به ایشان پیشنهاد دادم که “…آقای درویش, در خاتمه اعلام مینمایم, اگر خانم نجفی مصوبه ی رسمی کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور را که به تأیید دولت استانی بریتیش کلمبیا رسیده باشد ارائه نمایند و مورد تأیید شما و یا هر دارالترجمه رسمی قرار گیرد, ضمن پوزش بابت اتهام دروغگویی به ایشان, مبلغ ده هزار دلار نیز بابت اعاده ی حیثیت به ایشان پرداخت خواهم نمود. در غیر اینصورت, ایشان که معتقد هستند منابع مورد استفاده را پیدا نموده اند, باید ظرف دو هفته, و به صراحت اعلام نمایند که دروغ گفته اند و بابت این کارشان از من عذر خواهی نمایند.”
دوستان عزیز, مهلت دو هفته ای به خانم نجفی امروز خاتمه یافته و ایشان میبایستی تا به حال, یک سند رسمی دولت استانی بریتیش کلمبیا که مسئولیت اموز کشاورزی در ونکوور را بعهده دارند, ارائه نموده و ده هزار دلار بابت اعاده حیثیت و اتهام دروغگویی از من دریافت دارند, که تا کنون هیچ سندی از سوی ایشان ارائه نشده, بنابراین امید است که ایشان از موضع قبلی خود مبنی بر “تصویب کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور” عدول نموده و بابت این دروغگوئی که به عمد و یا سهوا” ابراز گردیده, از من عذر خواهی نموده و در همینجا اعلام نمایند که به این بحث بیهوده پایان خواهند داد.
آقای دانش
خانم مجتهدی چون شرط بندی را حرام می دانند این مدارک را رو نکردند و گرنه می توانستند همچون پوکر بازی ماهر ورق آس خود را رو نمایند
……شما هم بهتر است بروید به پارک سر کوچه قدمی بزنید و به غازهای کانادایی پاپ کورنی بدهید و استغفار بفرمایید بعد از استغفار هم تشریف ببرید یک ساندویچ مای سالمون ( آزاد ) با شیب زمینی سرخ شده و هر نوشیدنی که مایل بودید ( تاکید دارم نر نوشیدنی با هر رنگ و مزه که مایل بودید ) میل بفرمایید…..خوب نوشیدنی را نوشیدید؟ نوش جان!!حالا به بالای سر خود نگاه کنید چه می بینید؟انواع صیفی جات را متصل به درختان می بینید که بر اثر وزش باد در خال تکان حوردن به شیوه موزون ( همان هنر زیبای رقص ) می باشند
پلیس سوار جان!
کجا با این عجله؟
پیاده شو با هم بریم!!
به پلیس سوار کانادا (آر سی ام پی)
قربانت گردم, ده هزار دلار و یک عذر خواهی رسمی بابت دروغ خواندن کار ایشان, کم پولی نیست و شرط بندی هم نبود, ولی وجدانا” اگر ایشان آن مدرک را ارائه میدادند, بلافاصله آن پول را برایشان حواله میکردم. آنطور که نوشته اند, ایشان هنوز میخواهند از طریق سفارت ایران در کانادا, آن مدرک را ارائه دهند که مطمئنا” چنین چیزی وجود ندارد و مهلت ایشان نیز به سر آمده است.
به هر حال از لطفی که کردید و برایم کامنت گذاشتید, بسیار ممنونم. پیشنهادات شما را هم سر فرصت انجام خواهم داد.
دانش جان:
به نظرم التیماتوم دو هفته ای ات را دو هفته دیگر تمدید کن. ضرر نمی کنی! می کنی؟
آقای درویش عزیزم…
اگر شما فکر میکنید خانم نجفی میتوانند ظرف دو هفته ی آینده, آن مدرک را ارائه دهند, باشد, من به احترام شما, آن مهلت را تا دو هفته ی دیگر تمدید مینمایم ولی به شرطی که اگر ایشان نتوانستند ظرف این مدت نیز, آن مدرک را که نشان میدهد “کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور به تصویب نهایی دولت استانی رسیده است”, را ارائه دهند, شما از ایشان بخواهید که از من معذرت خواهی نمایند. بنابراین آخرین مهلت ایشان به درخواست شما, تا پنجشنبه بیست و هشتم مرداد ماه تمدید میگردد.
آقای درویش, از حسن نظر شما بسیار سپاسگزارم. کاش همه شهامت اینرا داشتند که وقتی اشتباه میکنند, با یک معذرت خواهی ساده, قال قضیه را بکنند تا اینهمه به دردسر نیفتند و متهم به دروغگویی نشوند.
من دارم مشاهده می کنم که خانم مجتهد نجفی گرامی می کوشد تا به نحوی آن مدرک را گیر آورده و در دارالترجمه رسمی هم برگردانش را ارایه دهد. امیدوارم با توجه به پیگیری و اراده ای که در ایشان سراغ دارم و داریم، بتواند این کار را انجام دهند.
سپاسگزارم که درخواست مرا زمین رها نکردید.
درود …
آقای درویش عزیز…
آن مدرک به هیچ عنوان وجود ندارد و تا به حال حتی یک درخت میوه در خیابانهای ونکوور کاشته نشده. هر چه بوده, تلاش گروههایی همانند خانم نجفی بوده که سالها قبل دوست داشتند در خیابانها, درخت میوه بکارند ولی پیشنهاداتشان به هیچ عنوان به مراحل بالاتر راه نیافت و به تصویب نهایی در مجلس استانی نرسیده است. بگذارید خانم نجفی هر جه دلشان میخواهد بگردند, ولی به نظر من ایشان دارند آب در هاون میکوبند.
شاید همین سماجت و پیگیری ایشان، سبب گشوده شدن مناظر جدیدی برای نگریستن در ایشان و همه ی ما شود.
به نظرم، خانم نجفی امروز، به هیج وجه با خانم نجفی دو ماه پیش برابری ندارد! دارد؟
درود …
آقای درویش,
امیدوارم خانم نجفی اینگونه باشد که شما میگویید.
واقعاً همینگونه هست. شک نکنید.
خدمت همسر محترم و فرزندان برومند و نیک نهادتان سلام مخصوص فرستاده و باز هم اخذ مدرک دانشنامه دکترا توسط دختر عزیزتان را تبریک می گویم.
به امید شنیدن موفقیت های بیشتر و والاتر و نیز به امید پذیرایی از شما و خانواده محترم تان در تهران.
درود …
بسم الله الرحمن الرحیم
1- خدمت جناب آقای درویش از اینکه خواستار مهلت شده اید و از یانکه تذکری به کاربر محترم “پلیس سوار کانادا گفته است : ” داده یاد متشکرم
2- بازهم می گویم بنده هرگز نگفته بودم در خیابانهای ونکوور درختان میوه کاشته شده است
مانند شهرهای مختلف دیگر جهان که گفته ام می گویم و فراوان تصاویرش را هم دارم
مانند شهر سئول پایتخت کره (درختان سیب و خرمالو در خیابان هایش)
شهر آتن یونان (مرکبات در خیابان هایش)
شهر توکیو چین (خرمالو در خیابان هایش)
شهر یوشی چین (فراوان خرمالو در خیابان هایش)
استان یون نان بخصوص شهر نانینگ (انواع درختان انبه و چک فروت و هلوی تخت)
شهر تورفان چین (داربستهای انگور)
شهرهای مختلف اسپانیا (کوردوبا گرانادا و… انواع مرکبات زیتون)
فقط گفته ام در شهر ونکوور کاشت درختان میوه در فضاهای عمومی از جمله خیابان تصویب شده است
کجا گفتم ام در خیابانهای شهر ونکوور درختان میوه کاشته شده
فقط بعدا خبر جوانان اسماعیلی را با دادن آدرس قرار دادم
حال اگر چیزی تصویب شده باشد بعدا عوض شده یا اینکه بهردلیلی نخواستند قانون را اجرا کنند
و بعدا درختان کاشته شدند یا نشدند دیگر ربطی به بنده ندارد
البته بدیهی است بازهم تکرار می کنم بنده مطالب خامی را برای ایجاد سئوال کارشناسان و دست اندرکاران مطرح کردم طبیعی است بنده درصدد نبودم در باره کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور تحقیق کنم که ایشان اینگونه استناد و تصویب در محلس را از من می خواهند
3- بنده هرگز نگفته ام کاشت درختان میوه در مجلس و یا دولت استانی بریتیش تصویب شده است
بلکه گفتم در شهر ونکوور تصویب شده است قانونی که در مجلس ها و دولتها تصویب می شود کمتر اختصاصی شهر خاصی می شود و معمولا کشوری و برای تمام شهرها تصویب می شود نه فقط برای یک شهر
طبیعی است اگر قرار باشد کاشت درخت میوه در شهری تصویب شود معنا ندارد در مجلس و دولت مطرح شود بلکه در شهرداری و یا سازمان پارکها تصویب می شود
پس کاملا بنده با قید تصویب کاشت درختان میوه در شهر گفتم اما جناب اقای دانش از بنده می خواهند که مدارک تصویب کاشت درختان میوه در دولت و مجلس استانی بریتیش کلمبیا را ارائه دهم
با این حال به دنبال بررسی صحت و عدم صحت تصویب کاشت درختان میوه در فضاهای عمومی شهر ونکوور از جمله خیابانهایش هستم
4- کاش تفاوت با دوماه قبل را یک مقداری باز می کردید
5- از خبر موفقیت دختر عزیز جناب آقای دانش خوشحال شدم و موفقیت بیشترشان و سعادت بیشترشان را از خداوند خواستارم
رجاء واثق دارم تمامی هموطنان عزیزمان ساکن سایر کشورها باعث سربلندی و افتخار ایران عزیز هستند امید وارم در تمام مراحل زندگی خوشبخت و سعادتمند و موفق باشند ان شاءلله
بس الله الرحمن الرحیم
اتفاقا از اینکه نمی توانم به خودم این اجازه را بدهم که بی دلیل دروغ بگویم نمی توانم بگویم چنین چیزی نیست
دیدید که در باره اشتباهم در باره ترجمه 5 کلمه به جنگل فوری عذر خواستم و تصحیح کردم و نیز دیدید در باره اشتباهی که در باره “زدن” از مطلب آقای عبادی کرده بودم صریح تصحیح کردم و عذر خواهی از آقای عبادی کردم
اما آقای دانش م یگویند من بگویم در ونکوور کاشت درختان میوه در خیابانها تصویب نشده است من هیچ گاه تا یقین نکنم چننی حرفی را نمی توانم بزنم گر اینکه واقعا از جانم بترسم
لذا اینهمه وقت خودرا صرف تحقیق کردم و می کنم تا صحت و عدم صحتش را بدست بیاورم
بنده گفتم کاشت درختان میوه در خیابانهای شهر ونکوور تصویب شده است و واقعا در این حد بوده
اما تصویب در مجلس و دولت را ادعا نکردم و نمی کنم
و نیز نمی توانم بگویم کاشت درختان یوه در خیابانهای ونکوور توصیب نشده است
من هم چندین بار در باره چند مدعایشان از جناب آقای دانش دلیل خواستم اما ایشان هیچ دلیلی بر مدعایشان ارائه نکرده اند
درود بر خانم مجتهد نجفی گرامی:
1- وظیفه بود؛
2 و 3- شما لطفاً همان مدرک مربوط به تصویب کاشت درختان میوه در خیابان های ونکوور را با ترجمه و تأییدیه رسمی ارایه فرمایید.
4- به نظر می رسد در طول دو ماه گذشته، بررسی های گسترده تری در حوزه محیط زیست داشته و اطلاعات بیشتری بدست آورده اید.
5- دختر جناب آقای دانش، دارای مدرک دکترای حقوق هستند و در حرفه وکالت مشغول به کار.
بسم الله الرحمن الرحیم
1- ممنون و متشکر
2- به دنبالش هستم اما ظاهرا تایید قوانین سایر کشورها انگار خیلی راحت نیست و هنوز نتوانستم راهش را بدست آورم
البته جناب آقای دانش هم می توانند برعکسش را ثابت کنند یعنی مدرکی از مقامات دولت بریتیش کلمبیا بیاورند که قانونی در ونکوور تصویب نشده و یا اگر تصویب شده از نظر آنها مردود است
بدیهی است با توجه به اقامت ایشان در ونکوور ایشان بهتر دسترسی دارند
ونیز مدرکی از مقامات ونکوور یا مقامات دولت استانی بریتیش ارائه دهند که پایگاه
http://vancouver.ca/commsvcs
http://vancouver.ca/parks
http://vancouver.ca
مورد تایید انان نیست و مطالب آن غیر قابل اعتماد است
البته اگر خودم هرزمان به عدم صحت آن برسم قطعا اینجا منعکس خواهم کرد برای بنده حقیقت مهم است
اینکه تا بحال از نظرم پایین نیامده ام فقط به این خاطر است که با مقدار فهم کمی که از متون انگلیسی دارم فکر می کنم چنین چیزی در ونکوور حقیقت دارد
هر زمان خلافش برای من ثابت شود خواهم گفت هرچند تا همین حد خیلی از نکات یقینی است
مثلا جناب آقای دانش می گفتند فقط خانم ساندرا پیشنهاد کاشت درختان میوه در پارکها را داده و حتی جرات هم نکرده حرف از خیابانها بزند و هیچ کس هم حرف اورا جدی نگرفته و اعتنا نکرده
یا اینکه ایشان اول صریحا می گفتند در سایت ها کوچکترین مطلبی به نفع شما نیست
بهرحال خیلی از مطالبی که ایشان ادعا می کردند اصلا وجود ندارد واقعا هست
تا ببینیم چه می شود
3- قطعا همین طور است و در این دو ماه مطالب بیشتری را بدست آورده ام و مطالعات بیشتری داشته ام
لذا بعدا بهتر می توانم مطالبم را تنظیم کنم
ولی شاید بهترین مطالب همان مطلب جناب آقای سلطانی
بود که همانطور که دوست دارم در محیطی کاملا بی طرفانه نظر مرا نقد کرده بودند که این نقدها بسیار می تواند سازنده باشد
موفق و سعادتمند باشید
مساله آنقدرها هم پیچیده نیست! هست؟
راست آن است که جناب دانش، مردی که تقریباً جای پدر شما هستند و 18 سال از عمرشان را در ونکوور زندگی کرده اند، می گویند در خیابان های این شهر درخت میوه ای وجود ندارد و کاشت درخت میوه در معابر عمومی این شهر هم به تصویب نرسیده است. بنابراین، شما که ادعا دارید خلاف این موضوع درست است، باید مستندات محکمه پسندتان را ارایه فرمایید و تمام.
درود …
بسم الله الرحمن الرحیم
البته خودمانیم ایشان نیز خیلی چیزها را قاطعانه رد کردند در حالیکه واقعا هست
و متاسفانه دلایل و مدارک و جواب خود را نگفتند
ایشان ابتدا وجود این مطلب در تمام سایتها را بکلی منکر شدند بعد هم گفتند مطلقا این ساینها مورد تایید نیستند
من واقعا تعجب می کنم چگونه سایت http://vancouver.ca مطلقا مورد تایید مقامات ونکوور نیست
و نکات خیلی فراوان هستند
لذا بنده مانده ام میان حرف ایشان و آن سایتها
همین یکی را که بارها پرسیدم جواب ندادند که از کجا فهمیدند خانم ساندرا جرات نکرده است حرف از خیابان بزند و دیگران هم حرف اورا جدی نگرفته اند و به حرف او اعتنا نکرده اند در حالیکه اگر تصویب قانون هم نباشد حداقل این که کسانی جرات کرده اند حرف از تصویب درختان میوه در خیابان بزنند یقینی است
و نیز حداقل اعتنا کردن و جدی گرفتن این حرف بین مردم و برخی مقامات هم یقینی است برخلاف حرف آقای دانش
بنده برای جناب آقای دانش و خانواده محترمشان و همچنین دخترشان احترام قائلم و موفقیقت و سلامت و سعادتشان را از خداوند تبارک و تعالی خواستارم
ولی تا جایی که بتوانم صحت و عدم صحت آن را بررسی می کنم هرنتیجه ای برسم منعکس خواهم کرد ان شاءالله
ممنون که بررسی و نتیجه را گزارش خواهید کرد.
شب خوش …
آقای درویش عزیز…
به نکات جدیدی که اخیرا” خانم نجفی فرموده اند خوب توجه فرمایید:
1- “…البته جناب آقای دانش هم می توانند برعکسش را ثابت کنند یعنی مدرکی از مقامات دولت بریتیش کلمبیا بیاورند که قانونی در ونکوور تصویب نشده و یا اگر تصویب شده از نظر آنها مردود است.”
آقای درویش, آیا تا به حال مشابه ی چنین حرف سخیفی را در هیچ کجای دنیا دیده اید؟ ایشان به دروغ حرفهایی زده اند و حالا بعد از یکماه که نتوانسته اند مدرکی برای آن اظهارات پیدا کنند از من میخواهند که خلافش را ثابت کنم. (اینهم لابد جزو قوانین قضایی ایران است.)
2- “…بنده گفتم کاشت درختان میوه در خیابانهای شهر ونکوور تصویب شده است و واقعا در این حد بوده
اما تصویب در مجلس و دولت را ادعا نکردم و نمی کنم”
آقای درویش, خانم نجفی با سخنان ضد و نقیض خود سعی در به انحراف کشاندن موضوع و همچنین افکار عمومی را دارند. خوب توجه کنید, مگر میشود موضوعی در یک شهر معروف کانادا به تصویب برسد ولی نه مجلس و نه دولت از آن اطلاع نداشته باشند. با این حساب مثل اینست که ایشان میخواهند بگویند این موضوع یعنی کاشت درختان میوه در خیابانهای ونکوور, توسط بچه های توی کوچه به تصویب رسیده است. (اینجا ایران نیست)
3- “…اینکه تا بحال از نظرم پایین نیامده ام فقط به این خاطر است که با مقدار فهم کمی که از متون انگلیسی دارم “فکر می کنم”!! چنین چیزی در ونکوور حقیقت دارد. هر زمان خلافش برای من ثابت شود خواهم گفت هرچند تا همین حد خیلی از نکات “یقینی”!! است.”
آقای درویش, ملاحظه میکنید, ایشان باز هم دچار ضد و نقیض گویی شده اند تا در موقع مناسب بگویند من “…فکر میکردم” چنین بوده و ننوشته ام “یقین” داشته ام.
4- “…بنده هرگز نگفته ام کاشت درختان میوه در مجلس و یا دولت استانی بریتیش تصویب شده است بلکه گفتم در شهر ونکوور تصویب شده است. قانونی که در مجلس ها و دولتها تصویب می شود کمتر اختصاصی شهر خاصی می شود و معمولا کشوری و برای تمام شهرها تصویب می شود نه فقط برای یک شهر” (اینجا ایران نیست). طبیعی است اگر قرار باشد کاشت درخت میوه در شهری تصویب شود معنا ندارد در مجلس و دولت مطرح شود بلکه در شهرداری و یا سازمان پارکها تصویب می شود”. (اینجا ایران نیست و همه چیز معنا دارد)
آقای درویش, با اینکه من سیستم دولت فدرال کانادا و مسئولیتهای دولت مرکزی و استانها و امور شهری را توضیح دادم, خانم نجفی فکر میکند که اینجا هم ایران است و این مسائل برایشان بی معنا میباشد. سازمان پارکها که یکی از زیر مجموعه های شهرداری میباشد, وظیفه دارد پیشنهاداتی را که توسط مردم و پرسنل آن اداره دریافت میکند, بررسی نموده و نتیجه را به مدیران سازمان پارکها ارائه نماید. سپس اگر مورد موافقت آنها قرار گرفت, آنرا به مدیر کل هایی در شهرداری که سازمان پارکها زیر نظر آنان قرار دارد ارجاع مینمایند و اگر باز هم مورد موافقت آنان قرار گرفت, در یک کمیسیونی که شهردار هم در آن شرکت نموده است به بحث گذاشته میشود, و اگر در آنجا مورد موافقت قرار گرفت به تصویب شهرداری میرسد, ولی این مصوبه ی شهرداری مطلقا” جنبه ی قانونی و اجرایی ندارد و به هیئت دولت ارسال میشود که خود بحث مفصلی است و تا به مرحله ی تصویب در مجلس استانی برسد, باید ار هفت خوان عبور کند. آقای درویش به خانم نجفی بفرمایید که اینجا ایران نیست و سیستم مدیریت کشور, صد و هشتاد درجه با سیستم آنجا فرق دارد.
5- “…و نیز مدرکی از مقامات ونکوور یا مقامات دولت استانی بریتیش ارائه دهند که پایگاه
http://vancouver.ca/commsvcs
http://vancouver.ca/parks
http://vancouver.ca
مورد تایید انان نیست و مطالب آن غیر قابل اعتماد است.”
آقای درویش, اینهم یک دروغ دیگر, شما اینهمه کامنت های مرا خوانده اید, در کجا نوشته ام که این سایت یعنی ونکوور دات سی آ, مورد تاًیید آنان نیست و مطالب آن غیر قابل اعتماد است؟ این سایت توسط شهرداری ونکوور راه اندازی شده تا اخبار مربوط به شهر ونکوور را به اطلاع عموم برساند. این سایت ممکن است اخبار استانی را هم پوشش دهد ولی مصوبات سازمانهای تحت نظارت شهرداری, مثل سازمان پارکها, به هیچ عنوان جنبه ی اجرایی ندارند و بایستی پس از ارجاع به دولت و مجلس استانی به تصویب نهایی برسند (اینجا ایران نیست). آقای درویش, اگر خانم نجفی اظهارات مرا باور ندارند, میتوانند این موضوع را بررسی نمایند تا خود به این حقیقت دست یابند.
بسم الله الرحمن الرحیم
همگی کاربران محترم
سلام علیکم
ببنیم آیا نظر جناب آقای عبادی درست است و از نظر اسلام مردان می توانند مادران و خواهران و همسران و دختران خودرا بزنند و حتی بکشند!!!!!!!!!!!!!!
چند روایت جالب و لطیف در باره دختران
http://www.mighaat.mihanblog.com/
دختر در فرهنگ اسلامی از ویژگی ها و جایگاه خاصی برخوردار است.
در منابع اسلامی با تعبیرات جالبی چون:
ریحانه(گل)
قواریر( بلور)
حسنات(نیکی ها)
و بهترین فرزندان از دختر یاد شده است.
(1) پیامبر گرامی اسلام درباره دختر نازنین خود فاطمه زهرا فرمود:
(( ریحانة أشمها ؛ ریحانه ای است که او را می بویم . ))
(2)امام سجاد(ع) در تعبیر جالب و لطیفی فرمود
(( هن قواریر لا تکسروهن ؛ دختران و زنان بلورند، آنها را نشکنید. ))
(3)نیز فرزند بزرگوارش صادق آل محمد(ص) فرمود:
(( البنات حسنات و البنون نعمة و انما یثاب علی الحسنات و یسئل عن النعمة ؛ دختران حسنات و نیکی اند و پسران نعمت، همانا بر حسنات ثواب شود و از نعمت سوال می شود. ))
(4)و پیامبر اکرم(ص) فرمود:
(( خیر اولادکم البنات ؛ بهترین اولاد شما دخترانند. ))
(5)امام رضا(ع) فرمود:
(( ان الله الاناث ارق منه علی الذکور ؛ خداوند بر زنان و دختران نسبت به مردان و پسران مهربانتر است. ))
(6)پیامبر(ص) فرمود:
(( خیر لکم خیرکم لنسائه و لبناته ؛ بهترین شما کسی است که برای زنان و دختران بهترین باشد.))
نیز فرمود:
(( هر کس دو خواهر یا دو دختر داشته باشد، به آنان احساس نماید، من و او در بهشت همانند دو انگشت (سبابه و وسطی) در کنار هم خواهیم بود. ))
(7)خود پیامبر آنقدر به دخترش، حضرت فاطمه(س) احترام می گذاشت که مردم تعجب می کردند و با تمام مقامی که داشت، دست دخترش را می بوسید و به هنگام مراجعت از سفر، نخستین کسی که دیدار می کرد دخترش فاطمه بود و هنگامی که می خواست به سفر برود، از آخرین خانه ای که خداحافظی می کرد، خانه فاطمه(س) بود.(8)
آقای درویش عزیز…
همانطور که ملاحظه میفرمایید, دومین مهلت دو هفته ای پیشنهادی شما برای خانم نجفی جهت ارائه ی مدرک در مورد دروغی که راجع به ونکوور اظهار داشته بودند, تمام شده و علیرغم اینکه من صراحتا” عنوان کرده بودم در صورت ارائه ی مدرک مذکور, مبلغ ده هزار دلار به ایشان پرداخت کنم, بعد از یکماه و خورده ای, هنوز نتوانسته اند آن مدرک را ارائه نموده و از اتهام دروغگویی, خود را تبرئه نمایند.
آقای درویش, با توجه به اینکه خانم نجفی نتوانستند مدرک آن مصوبه را ارائه نمایند و همچنین بابت دروغهای بسیار زیادی که بمن نسبت داده بودند, چنین به نظر میرسد که از خجالت, حاضر به ادامه ی حظور در این وبلاگ نمیباشند, بنابراین همانطور که در موقع تمدید مهلت دو هفته ای به ایشان صحبت شد, اگر بخواهند مجددا” حظور پیدا نمایند, امیدوارم از ایشان بخواهید بخاطر همان دروغها از من عذر خواهی نمایند.
درود بر دانش عزیز:
واقعاً متآسفم … هرگز فکر نمی کردم خانم نجفی بدون مدرک معتبر چنین ادعایی را مطرح کرده باشند …
ممنون