حتا اگر فجایع جبرانناپذیر حاصل از انتقال آب کارون به نواحی مرکزی کشور در اصفهان، قم، کرمان و یزد را بر روی محیط زیست منطقه نادیده بگیریم؛ حتا اگر فراموش کنیم که ممکن است برای همیشه مجبور شویم با تولید بخش بزرگی از خرمای کشور که از نخلستانهای خوزستان بدست میآید، خداحافظی کنیم؛ حتا اگر افزایش وسعت و غلظت چشمههای تولید گرد و خاک در پاییندست جلگهی خوزستان را بتوان نادیده انگاشت و سرانجام اگر فرض کنیم که مردم اهواز عاقبت به بوی تعفن کارون عادت کرده و ترانهی ماندگار لب کارون را برای همیشه در خاطرهی سینههاشان دفن خواهند کرد؛ باز هم از این ناسزهی شگفتانگیز نمیتوان گذشت و نمیتوان از چنین پارادوکسی انگشت به دهان نگرفت!
پارادوکسی که حمیدرضا خدابخشی، دبیر انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان به شیوایی هر چه تمامتر بر آن انگشت نهاده و خسارت درنظرگرفته نشدن آن را بالغ بر دهها میلیارد تومان برآورد کرده است. خدابخشی در گفتگو با ایسنا میگوید: «با اجرای طرحهای انتقال آب از خوزستان به استانهای دیگر، قابلیت تولید انرژی برقآبی در استان خوزستان و کل کشور از دست میرود.» رخدادی که به گفتهی او خسارت ناشی از آن، بدون در نظر گرفتن عوارض و تبعات محیط زیستی ناگوارش و به همراه خسارتهای بخش کشاورزی به یک هزار میلیارد تومان میرسد!
آیا به نظر شما شگفتآور نیست؟
از یک سو دولت دهها هزار میلیارد تومان هزینه میکند تا سدهای مرتفع زده و بر توان تولید انرژی برقآبی کشور از سرشاخههای کارون و دز بیافزاید و از سوی دیگر با اجرای طرحهای انتقال آب در بالادست همین سدها و مصرف میلیاردها تومان اعتبار دیگر، عملاً سدهای مزبور را از کارایی انداخته و آنان را به جرثومههایی بیمصرف بدل میسازد! چرا؟
حمیدرضا خدابخشی، حتا به این هم اکتفا نکرده و اشاره میکند که از مجموع 3.3 میلیون هکتار اراضی قابل کشت در خوزستان، به دلیل کمبود آب، تنها 1.2 میلیون هکتار آن به زیرکشت میرود. یعنی ما آب را از استانی میگیریم که خود با محدودیت آب برای توسعه مواجه است؛ استانی که میزان بهرهوری آبش در بخش کشاورزی از استان اصفهان هم بیشتر است!
به نظر شما اگر نام این حرکت را نابخردی نگذاریم (در بهترین حالت!)، چه باید بگذاریم؟
تصورش را بکنید، شهردار یک شهر برای تشویق مردم به ورزش کوهنوردی و صعود به ارتفاعات اقدام به صدور مجوز سرمایهگذاری برای تولید بهترین لوازم مرتبط با این ورزش کرده و کلنگ احداث تلهکابین را زده و با چند سرمایهگذار برای احداث پیست اسکی به توافق رسد و در همان حال، به دلیل خطر سقوط هواپیما و جانمایی غلط فرودگاه شهر، مجبور شود فرمان برداشتن کوه را صادر کند!
به نظر شما با شهردار چنین شهری چه باید کرد؟
توضیح ضروری:
هر گونه تشابه بین این روایت خیالی با ماجرای فرودگاه بجنورد، تصادفی بوده و اصلا و ابدا عمدی در کار نیست! هست؟
درسته … پیش از خواندن ِ توضیح ضروری یادِ کوه کاشتن آنان و کوه درو کردن خودمان افتادم و متاسف شدم .
پاسخ:
متاسفم که متاسف تان کردم!
نگویید با شهردار ِ چنین شهری چه باید کرد !؟
بگویید شهردار ِ چنین شهری دارد با شهر چه می کند !؟
اصلاً بی خیال شهردار! به فکر وزیر نیرو باشید!!
وزارت نيرو سالهاي سال است كه كارش از اين حرفها گذشته !.. اين ارگان بهبود پذير نيست .. يك بيراهه را به نظر شما چطور مي توان بهبود بخشيد ؟.. گل و بته در دو كنارش بكاريم ؟ منطقه گردشگري بوجود بيآوريم ؟ كودكان خوشحال و خنداني در حالي كه گل در دست دارند در اطرافش بگذاريم بايستند ؟ جلوي دره اي كه بيراهه به آن ختم مي شود سينما و سالن تأتر بسازيم يا يك تابلوي ساده كه رويش نوشته شده به بهشت خوش آمديد ؟.. : ) ..
شاید کار وزارت نیرو از این حرف ها گذشته باشد؛ اما چرا نهادهای بالاسری به وظایف خویش درست عمل نمی کنند؟ آیا انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی شتاب چنین افسارگسیخته گری های سرمایه برباد دهی را افزایش نداده است؟
درود …
راستش آقای درویش اگر فرض کنیم که هیچ عمدی پشت چنین رفتارهایی نیست، شاید بشود گفت بخش عمده ای از این دلایل بروز اینطور مسائل و تصمیمات، حاصل ساده نگری به و سهل انگاری پیرامون دنیای اطراف ما است.
در واقع وقتی دوستان قصد بررسی یک مساله را دارند آنقدر ساده اش می کنند تا به سرعت و آسانی به راه حل برسند.
مساله: دسترسی به آب در منطقه ی A کم است.
پاسخ: آب را از منطقه ی B به A منتقل می کنیم.
به همین سادگی به همین خوشمزگی. نه کسی به اندازه ی کافی به دلایل کمبود آب منطقه ی A دقت می کند، نه کسی با دقت به شرایط منطقه ی B دقت می کند، نه داده های بلندمدت به میزان لازم مورد توجه قرار می گیرد، نه کسی با حوصله سایر سرمایه گذاری های انجام شده را در نظر می گیرد و … الخ. بررسی اقتصادی هم که محاسبه ساده ی سود و زیان حسابداری با در نظر گرفتن نرخ تنزیل است.
به قول خارجکی ها و جسارتا: Rubbish In Rubbish Out
http://www.cartoonstock.com/lowres/dre1352l.jpg
تا وقتی ورودی ها کامل نیست و فرآیند تحلیل و طراحی ناقص است آنقدر احتمال رسیدن به خروجی مناسب پایین است که اگر هم چنین چیزی رخ بدهد واقعا چیزی شبیه معجزه است.
الان در استرالیا این بحث Murray-Darling basin بحث روز است. طرح این است که سهم آب بخش کشاورزی را در بهترین منطقه ی کشاورزی استرالیا تا حدود 30 درصد کم کنند تا بتوانند رودخانه ها و محیط زیست را حفظ کنند. فرآیند بسیار جالب است. اول یک کمیته مستقل و غیردولتی تشکیل شده است که موضوع را بررسی کرده و یک گزارش منتشر نموده است.
http://www.mdba.gov.au
گزارش به صورت مکتوب چاپ شده و کمیته در رسانه ها نتایج را ارائه کرده اند. یک هفته است تمام استرالیا دارند در مورد گزارش نظر می دهند. دولت، اپوزیسیون، اتحادیه ها، اصناف و …
تعدادی راهپیمایی در مناطق کشاورزی شکل گرفته است. تیم تهیه کننده دارد شهر به شهر می رود و با کشاورزان جلسه می گذارد و حرف همه را می شنود. در واقع هیچ کس تصمیمی نگرفته است و همه دارند حرف می زنند و حرف هم را می شنوند. چند نفری عصبانی شده اند و صدایشان را بلند کرده اند اما در چنین فضایی داد و هوار کاملا غیرمعقول است. تمام طرفین ماجرا (stakeholders) از کشاورزان، دولت، توریسم، پرنده ها و ماهی ها در گزارش مورد توجه قرار گرفته اند. شما فقط به وب سایت نگاه کنید. داده های رودخانه ها به صورت زنده روی سایت است.
http://www.mdba.gov.au/water/live-river-data
نکته اینجا است که اجرای چنین فرآیندی در ایران تمام و کمال شدنی اما اینکه چرا نمی شود… چون…!
سلام
شايد يكي از دلايلش اين است كه مي خواهند طرفين درگير ماجرا را راضي نگهدارند چه براي فرودگاه- چه براي كوهنوردان و … .
اميدوارم كه مشاوران طرح ها آدم هاي پخته تري باشند تا موانع و مشكلات هر طرحي را كاملاً بررسي و پيگيري نمايند.
بدرود.
پاسخ:
حالا که برعکس شده ابوحنانه جان و هر دو طرف ناراضی هستند!
درود بر همشهری عزیز
درود
درود
کاش ایسنا با همه مردم خوزستان هم مصاحبه می کرد
آه کارون !!!!!!! آه کارون از دزفول تا خرمشهر
آه کارون !! آه اهواز آه آبادان آه تالاب ملی شادگان
آّب
آب
یه کارتونی بود که بچگی خیلی اونو دیدم اگه کسی یادش یاشه!!
که هیولا جلوی آب رو گرفته بود و یه گل با بی تابی و بی رمقی می گفت : آب! آب! آب! و کسی ( درس یادم نمی آید ) سعی می کرد برایش آب بیاورد ولی نمی شد
کسی یادش می آید؟
امیدوارم این تلاشها برای خوزستانمان آب شود.
وگر نه از دشت خوزستان چیزی جز کویر خشک و سوزان با ریزگرده های بیماریزا چیزی نخواهد ماند
پاسخ:
متآسفانه نام آن کارتون را نمی دانم ؛ چون آن را به خاطر نمی آورم.
درود …
تا 4 دهه گذشته کشاورزانی از اصفهان و یزد برای کشاورزی به خوزستان رفته و علاوه بر اجاره زمین ، آبادی هایی نیز ایجاد می نمودند . خوزستان سرزمین مهاجر پذیری بوده و اقوام بومی با ساکنان تازه مشکلی نداشتند . بجز طرح انتقال یکی از سرچشمه های کارون که از دوران صفوی در کوهرنگ به فکر آن بودند و در دهه 1330 خورشیدی اینکار انجام شد ، دیگر طرحی برای انتقال آب به نقاط دیگر کشور از سرچشمه های کارون تا جایی که می دانم بررسی نشده بود …
چگونه در بیست سال گذشته بجای آبادانی خوزستان همگان بفکر پسته کاری در یزد و لاستیک سازی افتادند ؟
آیا اصفهانیان و یزدیان سخت کوش نمی توانند به خوزستان تشریف بیاورند ؟
پاسخ:
این نکته ای است که من هم شدیداً با آن موافقم و فوایدش را بسیار بیشتر از طرح های انتقال آب می دانم.
درود …
سلام
ابن جمله رو که خوندم:
“از یک سو دولت دهها هزار میلیارد تومان هزینه میکند تا ……”
یادم به “پت و مت” افتاد
حالا خوبه به ياد پت و مت افتاديد!
من كه ياد پلنگ صورتي افتادم كه مي خواست گل هاي صورتي بكارد و بازرسي كه دوست داشت گلهاي صورتي نكارد!
.
درود …
در ضمن به دوستان عزيز توصيه مي كنم گفتگوي نگارنده و استاد بيژن فرهنگ دره شوري را در باره درياچه اروميه در اين نشاني گوش دهند. كل فايل 43 دقيقه و 8 ثانيه است كه حدود 20 دقيقه آن اختصاص به اين گفتگوي غم انگيز و اشك بار دارد …
سلام آقای درویش.از وبلاگ گفتگوی داغ سبز مزاحمتون می شم. اگه واستون امکان داره آدرس آقای بهروز محمویی رو که توی برنامه هفته گذشته درباره اشون صبحت کردید رو به من بدید تا بهشون لینک بدم. ممنون و خسته نباشید واقعا
درود بر ندا …
این هم نشانی پژوهش ها و مطالعات اخیر جناب مهمویی در باره دریاچه ارومیه:
http://climatechange.ir/component/tag/Urmia.html
واقعن با سدهایی که بر روی سرشاخه های کارون در چهارمحال و بختیاری و لرستان می زنند- سدهای دردست احداث و یا مطالعه شده لیروف کارون 3 و 4 و 5 و خرسان های 1 و 2 و 3 – دیگر آبی می ماند که انتقال دهند !؟
.
.
به بهروز عزیز:
اطلاعات ارزشمندی ارائه نمودید … ممنون و درود
انگار مهم آب نیست! مهم پول است که در می آورند! نمی آورند؟
درود بر دیده بان عزیز طبیعت بختیاری …
به بهروز:
همین است دیگر …
ما یا یک مسآله ساده را چنان می پیچانیم و پیچیده اش می کنیم که هزار عاقل هم نتوانند حلش کنند و گاه برعکس، به شکلی افراطی درصدد ساده کردن پیچیده ترین مسایل – به ویژه در حوزه محیط طبیعی – برمی آییم!
لطفاً ما را از سرانجام ماجرای تخصیص آب در استرالیا آگاه کن.
.
.
درود …
درود وسلام به استاد عزیزم ودوستان گرامی.ایا میدونید در استان چهارمحال و خوزستان چقدر زمین حاصلخیز کم اب هست 1 دشت بروجن 8260 هکتار 2 دشت سفید دشت 7500 هکتار ووو سرتون و درد نمیارم در این دو استان حد اقل 460000هکتار زمین حاصلخیز کم اب وجود دارد که فاصله ان با کارون کمتر از 100کیلومتره حالا با عقل جور در میاد هزاران هکتار جنگل و مرطع زیر اب سدها بره و راه کوچ عشایر توسط سدها بسته بشه واب کارون 700کیلومتر انتقال داده بشه برای 140000هکتار زمین کم بازده, ای بابا کاشکی ما بختیاری ها هم مثل رفسنجانیها یکی را تو سران مملکت داشتیم
درود بر شهریاری عزیز:
همینطوره، اگر قرار باشد با چماق “کشاورزی” طرح های انتقال آب را توجیه کرد، چنین مثال هایی می تواند ناسازه های ماجرا را بیشتر آشکار کند.
هر چند به گمانم طرح های انتقال آب به استان های قم و اصفهان و یزد و کرمان مانند نفت برای کشورهای عضو اپک عمل می کند و بیش از پیش آنها را وابسته به صدور نفت کرده و از خلاقیت دور می سازد. این آب ها هم روزی تمام خواهد شد و آنگاه مردم این استان ها می مانند با توسعه ای که اصلا تناسبی با توان بوم شناختی سرزمین شان ندارد!
هم اکنون قیمت یک متر منزل مسکونی در برخی مناطق شهر قم به بیش از 3 میلیون تومان رسیده است!
آیا فکر می کنید پس از آن که محدودیت آب خود را نمایان ساخت، چنین قیمت هایی می تواند دوام آورد؟!
.
درود …
سلام
بختیاری ها هم در سران دارند افرادی را:
آقای رضائی و آقای کروبی
من فكر مي كنم زماني ايران، ايران مي شود كه نمايندگان مجلس پيش از آن كه خود را منتخب حوزه انتخابيه خود بدانند؛ منخب مردم ايران بدانند و همه ياد بگيريم كه ملي فكر كنيم نه قومي و بخشي و صنفي و نژادي و آييني و …
.
و البته در گام بعد من ايمان دارم كه زماني زمين، زمين خواهد شد كه همه ي اهالي اش فارغ از مرزهاي سياسي كه در آن زيست مي كنند؛ جهاني بيانديشند.
.
درود …
اولا آقای کروبی بختیاری نیست و از غیور مردان لر خرم آباد است.( هر لری که بختیاری نمیشه !!!!!!!)
ثانیا آقای رضایی هم خیلی وقت است که پایتخت نشین شده و دیگر احتیاجی به رای مردم هم کیشش نداره.
متاسفانه!!!!!!
فكر كنم شما كامنت پيشين مرا نخوانديد و يا آن كه با آن مخالفيد! نه؟
دوستان گرامي:
همان طور كه روز پنج شنبه در گفتگوي داغ سبز هم وعده داده بودم، از ساعت 14:30 امروز در راديو ايران صدا با جناب آقاي دكتر دايمي، معاونت آب و فاضلاب وزارت نيرو در باره درياچه اروميه مناظره خواهم داشت.
نه مخالف نیستم! ولی به اصل ناسیونالیستی اعتقاد دارم. قبلا در این مورد صحبت کردیم! نه ؟
اگر عرق ناسیونالیستی نباشد دیگر کسی که موفق شده و دستش به دهانش رسیده بر نمی گردد تا شهرش را آباد کند زیبا کند همه می رویم و در تهران زندگی می کنیم.
بله صحبت كرديم.
اما فكر نمي كنيد آن “متاسفانه !!!!!!” با 6 تا علامت تعجب يه مقدار زياد است؟
درود …
خوب یادش رفته دیگر! نرفته ؟ شمعخانی هم یادش رفته. و همه آنهایی که از اهواز رفته اند و مال و منالی بهم زده اند و تهران نیشین شده اند و بچه تهرونی یادشان رفته.
فكر مي كني چرا من از كارون و اروميه و بختگان و پريشان و گاوخوني و نايبند و هامون و گاندو و دنا و سبزكوه و جنگل ابر و كشف رود و گناباد و جندق و شهداد و سفيد كوه لرستان و سياه كوه يزد و … مي نويسم؟!
درویش جان باور کن من هم دلم برای دریاچه ارومیه همانقدر می تپد که برای تالاب ملی شادگان و همان قدر برای جنگلهای پلنگ دره بی تابم که برای زمینهای کشاورزی خوزستان و همان قدر به فکر درختان ارس هستم که به یاد بلوطهای زاگرس ولی فکر می کنم همانقدر که باید به این مسئله کلی و ملی نگاه کرد باید جزئی و عرقی هم دید .تا قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
دلم برای یزدیها و قمی ها و سیستانی ها می سوزد که آب ندارند . شاید اگر علمی داشتم دنبال راه حلی می گشتم غیر از انتقال آب کارون ولی کارون را مثل شاهرگ گردنم دوست دارم و نمی خواهم آبش را ببرند اینها باهم تعارضی ندارند . دارند ؟
درووووود
گفتگوی داغ سبز به روز است و صفحه تارنمای ایرانی هم در آن هست برای دانلود برنامه ی پنجشنبه گذشته.
http://iranseda.ir/Fulllive/?g=794539
سلامت باشید
آقای پازوکی
شما که دستی در ایران صدا دارید ؛ می توانید لینک ِ مناظره ی امروز را اینجا بگذارید ؟
متاسفانه طراحی سایت اصلن یوزر فرندلی نیست .
ماشاالله این آقای خدابخشی عجب شمایل مسیحاگونه ای دارد !!
خدا پشت و پناه و نگهدارشان باد و از چشم بد دور نگاه بدارد .
بچه های جنوب همشون همینجورند کا!!!!!!!!
آباد شه باغشون انگوری !
آقا مسعود ، مناظره امروز تولیدی بود و نمی دانم کی ÷خش می شود. اگر پشت دستم نزدند چشم.
آقای درویش عزیز،
مانند همیشه با خواندن این نوشتارتان بخشی دیگر از وقایع اتفاقیه در مملکتمان را دریافتم.
مسلما بحث رساندن آب و شیوه های رساندن آب و مقاصدی که با این آبرسانی دنبال میشوند، بحث جالبی است مخصوصا در مملکت خشکی مانن مملکت ماو از همه بیشتر زمانیکه در یک دوره خشکسالی هم گیر افتاده باشیم.
ولی پرسشهای خود را هم نمیتوانم که پنهان کنم. آیا مردم نیز بهمان اندازه که با شیوه های آبرسانی احتمالا مخالفت دارند با شیوه های مصرفی خود نیز منتقدانه برخورد میکنند؟
ما یاد گرفتیم که هر سکه دو رو دارد. یعنی اگر مشکلات آب وجود دارد که حتما هم وجود دارد و کوچک هم نیستند، بخشی از آنهم به نحوه مصرف این ماده حیاتی مربوط میشود. حال این چه مصرف خانگی باشد یا کشاورزی و یا صنعتی.
چرا امثال من نسبتا مقالات بسیار کمتری را در تارنگارها و مطبوعات مشاهده میکنیم؟ مقالات اندکی هستند ولی اگر بخواهیم درصد بگیریم خیلی کم.
این یک پرسش و انتقاد بیغرضانه است. تنها پرسشی بود و مطرحش کردم.
درود بر فرهاد عزیز
آمارها می گوید که میانگین مصرف سرانه آب شرب در اغلب مناطق شهری ایران، دو برابر میانگین های جهانی و حتا بیشتر از استانداردهای اتحادیه اروپاست!
در بخش کشاورزی هم راندمان آبیاری حدود نصف راندمان آبیاری در کشورهای شمال است و از میانگین جهانی آن هم دست کم 15 درصد کمتر است.
یک دلیل این رخداد ناگوار، ارزان بودن بیش از حد این ماده حیاتی در نظام اقتصادی ایران است.
به احمد پازوکی:
خسته نباشید و ممنون از اطلاع رسانی ات.
.
.
به مسعود:
به محض آن که لینک شنیداری برنامه بر روی ایران صدا قرار گرفت، انتشار خواهم داد. باید بگویم که مناظره امروز که با حضور نماینده مردم ارومیه و مدیر کل آبفا – جناب علیرضا دایمی – صورت گرفت، بسیار شفاف و صریح بود و فکر می کنم می تواند بسیار روشنگر باشد. در عین حال، آقای دایمی را مدیری توانمند و حساس به ملاحظات محیط زیستی دیدم.
.
.
به تمامت تنهایی:
علم به ما می گوید که باید چیدمان توسعه را بر بنیاد توانمندی های بوم شناختی سرزمین از نو بازمهندسی و تعریف کنیم.
.
.
به اشکار:
ظاهر را رها کن رفیق …
.
.
سرفراز باشید.
آقای درویش عزیز،
خیلی مختصر، خیلی مفید و خیلی صادقانه همه چیز را گفتید.
برایم جالب است که بدانم آیا دیگران نیز بهمان راحتی میپذیرندش.
بیان اشتباهات از هر سو که میخواهند باشند، و انگشت بر روی آنها گذاشتن کار سختی است.
موفق و پیروز باشید.
شاید بپذیرند! اما مسلماً به همان راحتی پذیرش، زیر بار اجرایش نمی روند! می روند؟
درود …
لب کارون چه گل بارون … بود.
آه از این آدمی که چقدر از زیبایی دارد می گریزد.
واقعاً آه …
درود بر جواد عزیز.
فکر میکنین چه جوری میشه به آقایان گفت و نشون داد که با وضعیت و برنامه های فعلی تکلیف این کشور در 50 سال آینده به چه بحرانی میرسه؟ راه حل چیه؟
با افزایش اطلاع رسانی در حوزه محیط زیست؛ با جلب آرای مردم و فزونی وزن سیاسی آموزه های محیط زیستی در صحن بهارستان.
درود بر مهرداد اسلامی …
با سلام و عرض ادب واحترام
جناب درويش عزيز ومهربان از لطف شمابراي انعکاس مطلب فوق که برايم انعکاسش در اين وبلاگ گرانمابه بسيار باعث افتخار بود ، سپاسگزارم.
به همه دوستان دوستدار طبيعت در تمامي هستي توصيه آقاي درويش را تکرار ميکنم ” جهاني بينديشيد ملي عمل کنيد” ما همه اول انسان هستيم بعد ايراني فارغ از هر قوم وقبيله اي وهمه بر يک کشتي سواريم هيچ کس همانطور که حق ندارد کشتي را غرق کند حق ندارد زير پاي خودش را هم سوراخ کند چون باز همه غرق خواهيم شد.
در زمينه انتقال آب سئوال بسيار است و با دلايل ساده وعوام پسندانه به راحتي مي توان آنرا توجيه کرد اما آنروي سکه چيز ديگري است.از معاملات سياسي لابي هاي قدرت نمايندگان داراي نفوذ استان هاي مرکزي و دخالت در امور تخصصي که بگذريم فقط يکي از موارد اعلام کمبود آب در استان هاي يزد کرمان واصفهان ميل به توسعه بيشتراز ظرفيت کشاورزي وباغات است که کمبود مصنوعي را ايجاد کرده است و فشار بيشتري به منابع آب زير زميني آورده تا حدي که خسارت ها به بعضي ازسفره هاي آب زير زميني در آن مناطق غير قابل جبران شده است.در اين استان ها با تخصيص آب شرب وصنعت به کشاورزي حساسيت هاي سياسي واجتماعي را بالا برده اند و کمبود را به صورت وارونه نمايش مي دهند.
منهم به عنوان يک ايراني براي تمام مواهب خدادادي اين سرزمين و براي همه ي مردمش نگرانم اما صدور مجوزانتقال آب همان سوراخ کردن کشتي در زير پايشان است.
خانه از پاي بست ويران است اما مي توان ويرانترش نکرد.
طرح آمايش سرزمين که مزيت هاي نسبي اقتصادي هر استان را بر اساس قابليت هاوظرفيت هاي مختلف جغرافيايي ، فرهنگي و…نشان مي دهدسالهاست بر زمين مانده اما مطالعات نيم بندي که آمريکاي جهانخوار توسط شرکت D&R براي سازمان برنامه و بودجه تازه تشکيل شده حدود 50 و اندي سال پيش انجام داده نشان مي دهد که استان خوزستان بهترين شرايط را براي توسعه کشاورزي در کشور دارد و براي استان اصفهان گردشگري وصنعت براي کرمان معادن و گردشگري و براي استان يزد گردشگري و توسعه حرف خاصي که براي گسترش در کل کشور داراي توجيه اقتصادي نيستند(مثل اولين مرکز درمان ناباروري کشور) راتوصيه مي نمايد
جالب است در مطالعات اين شرکت در همان موقع توصيه هاي مقبوليت اجتماعي طرح ها واخذ مشارکت مردم و رعايت مسائل زيست محيطي و توجه به آبخيزداري و آبخوانداري به خوبي گنجانده شده.
درويش عزيز عليرغم اينکه بسياري از متخصصان وزارت نيرو با رعايت مسائل زيست محيطي موافقند اما عملاً(سازماناً) مردم محلي ،محيط زيست و ميراث فرهنگي را در تقابل اجراي طرح ها مي بينند و چون اين سه موردعملکردشان را مختل مي کنند در نتيجه در پاسخگويي در مقابل سيستم و روسا و لابي هاي قدرت سياسي ولابي ثروت سد سازي(بخوانيد شرکت توسعه منابع آب ونيرو)کم مي آورند آنگاه چشم خود را به روي وجدان وعلم وفرهنگ … مي بندند و پته مجوز تخصيص آب انتقال آب به استان هاي يزد ، اصفهان و کرمان به ميزان انتقال حداقلي 846 ميليون متر مکعب آب در سال را از رودخانه کارون( ونه دريا) بدون انجام مطالعات و بي توجه به حتي گزارشات مرکز مطالعات مجلس ، امضا مي کنند تا سند گناه بزرگي را براي خود به جاي بگذارند.
شايان ذکر است که همان آقاي دکتر دائمي “حساس به ملاحظات زيست محيطي ” به عنوان مديرکل دفتر برنامه ريزي معاونت آب و آبفاي وزارت نيرو و دبير شوراي تخصيص آب کشور و همکار ايشان خانم دکتر ترابي نقش بسيار فعالي در صدور اين مجوز داشته اند.
باز هم سپاس از حوصله تان
با خواندن همراهي ميکنم عذر مي خواهم اگر به علت کمبود وقت کامنت نمي گذارم.
درود بر جناب خدابخشی عزیز …
آنچه که انجام دادم، وظیفه بود. همه باید دست به دست هم دهیم تا نگذاریم با جانمایی غلط و اعمال فشارهای سیاسی، طرح های آبی غلط بیشتری در کشور کلید بخورد. امروز خود جناب دایمی به من می گفت: وضعیت به گونه ای است که ما فقط باید پاسخگوی مردم و نمایندگان و مدیرانی باشیم که خواهان احداث سد و حفر چاه و طرح های انتقال آب بیشتر هستند! اما اگر محیط زیستی ها بر ما فشار آورند، ما نیز می توانیم بیشتر مقاومت کنیم.
راستی! فردا در استان شما خواهم بود و در پتروشیمی ماه شهر سخنرانی دارم. شاید همدیگر را دیدیم! نه؟
شب خوش …
به فرهنگی – تاریخی – صنعتی گرامي:
توجه به مصرف اشاره خوبي بوداز آنجاييکه حدود 90درصد مصارف آب کشاورزي است، مطالعات با 2 سناريو نشان مي دهد:
1- با پول انتقال آب از سرچشمه هاي کارون ، چنانچه سيستم گلخانه اي که بسيار مناسب براي استان اصفهان است بدون تغيير الگوي کشت در استان اصفهان توسعه يابد اصفهان از انتقال آب بي نياز ( با بالا رفتن بهره وري آب )و عملکرد محصول 2 برابر مي شود.يعني پول بيشتري کسب خواهند نمود .
2- سيستم گلخانه اي توسعه و الگوي کشت به الگوي کشت با ارزش نسبي اقتصادي بيشتر تغيير کند آب مصرفي کنوني استان اصفهان اضافه هم خواهد آمد عملکرد هم حدود 5/2 برابر خواهد شد.
در استان خوزستان کشت گلخانه به علت گرماي هوا مقرون به صرفه نيست و واقعيت قابل اعتراف اينکه در اين استان بهره وري آب مانند خيلي از جاهاي ديگر کشور به دلايل مختلف مديريتي ،فرهنگي ، اقتصادي ،جغرافيايي و…پايين است و سيستم هاي آبياري تحت فشار توسعه نيافته اند و آلودگي آب ها توسط صنايع علي الخصوص صنايع نفت به شدت صورت مي گيرد.
آیا آماری از میزان آلودگی منابع آب استان به مواد نفتی وجود دارد؟