سه تصويري را كه ملاحظه ميكنيد، ماجراي غم بار تجاوز صبح امروز به ديرينهترين باغ گياه شناسي ايران در نوشهر را نشان ميدهد؛ پرديس باشكوهي با 1400 گونه گياهي و بيش از 14 هزر نمونه گياه خشك شده كه ميتوانست موزه تاريخ پژوهشي ايران در حوزه منابع طبيعي باشد؛ اما فرماندار نوشهر بيشتر مايلند تا جاده كمربندي بندر نوشهر باشند!
چرا؟
بابا اینا دیگه کی هستن!!! از قوم مغول هم ویرانگرترند. یعنی باید همینطور دست روی دست گذاشت!!!!
این لا مذهبا به خودشونم رحم ندارن
گاه خطر نابخردي بيشتر از هر خطر ديگري مي تواند كارمايه ها را تهديد كند رسول جان …
دوستان بیشتر از جاده مایل به گرفتن زمین و شهرک سازی هستند .
اسم تایلند بدجوری در رفته است ، در هرکجا که شهرک سازی باب شده به سرعت پا اندازها و مواد فروشان زودتر از بقیه کسبه مشغول می شوند
جناب آقای مهندس درویش این مطالبی که می نگارم شایسته شما و خوانندگان محترم نیست ولی اکنون در مناطق توریستی و ویلاسازی شده جوی بوجود امده که دیگر پا انداز ها بصورت خانوادگی و با همکاری زن و دختر و حتی عروس ! به دادن خدمات مشغول می باشند .
ما به باغ گیاه شناسی چه احتایجی داریم در حالیکه اگر جاده بکشیم و ویلا و برج یسازیم درآمد بیشتری داریم و حساب های مالزی را پر تر می کنیم
درود بر آقاي درويش و ديگر طبيعت دوستان .
دوازدهمين گفتگوي داغ سبز با موضوع “چالشهاي محيط زيستي كوهستان هاي ايران” باحضور محمد درويش و عباس محمدي را مي توانيد از طريق لينك زير بشنويد و دانلود كنيد. نظراتتان موجب دلگرميمان خواهد بود.
http://iranseda.ir/Fulllive/?g=799342
شماره sms برنامه : 300001386
شماره تلفن برنامه : 09191662991
در جوامع توسعه نیافته در نتیجه عدم آگاهی اجتماعی معمولا افراد یک جامعه آنقدر که برای حفظ اموال خود دقت و تلاش میکنند نسبت به حفظ اموال عمومی مسئولیتی احساس نمی کنند.بدیهی است چنین حالتی میتواند ناشی از فقر و عدم رشد اجتماعی باشد. ا زآنجا که منابع طبیعی محصول تلاش و دست آورد افراد خاصی نیست وجزء اموال عمومی و ثروت ملی محسوب می گرددبنابر این در حفاظت از منابع ملی نیاز به عزم ملی و همیاری و همکاری تمام آحاد جامعه خواهد بود ونیاز مند تدوین و تصویب قوانین برای حفظ منابع طبیعی میباشد. قوانین تصویب شده برای حفاظت از منابع طبیعی باید بسیا ر دقیق و روشن باشد و از هرگونه ابهام به دور باشد. منابع طبیعی به دو بخش منابع غیر قابل تجدیدشونده و منابع تجدیدشونده تقسیم می شود. منهبع تجدید شونده مثل جنگلها از اهمیت ویژهای برخوردار است. جنگلها علاوه برتولیدمواد اولیه(مثل چوب)از جهات دیگر نیز مورد توجه است، جنگل خود به عنوان منابع طبیعی نقش اساسی در حفظ منابع طبیعی دیگر (مثل خاک وتثبیت آب در خاک دارد)جنگلها به عنوان یک اکوسیستم پیچیده موجب بقا وتداوم حیات بسیاری از موجودات گیاهی و جانوری است که در صورت تخریب جنگلها این منابع با ارزش نیز از بین خواهد رفت. بالا رفتن سطح آگاهی اجتماعی در نتیجه رشد و توسعه جامعه، موجب افزایش درک عمومی در اهمیت منابع طبیعی می شود.(دکتر رستمی شاهراجی)
نباید از بندر یا شهرداری نوشهر ایراد گرفت. تمام مشکلات منابع طبیعی از بیکفایتی و عدم صلاحیت مسولین حاضر در منابع طبیعی و در این خصوص ریاست مرکز تحقیقات نوشهر دانست، لازم به ذکر که نقشه این کار در سالهای قبل در زمین مرکز تحقیقات پیاده سازی شد و مطمئن بودیم که این کار عملی میشه و شد.
شایداکنون زبان طبیعت این شعر باشد:
تا که بودیم نبودیم کسی، کشت مارا غم بی هم نفسی
حال که نیستیم همه یار شدند، خفته ایم و همه بیدار شدند
قدرآئینه بدانیم که هست، نه درآن لحظه که افتاد و شکست
درود..
با اجازه از عكسا واسه خبر رساني استفاده كردم
http://marta84.blogfa.com/post-199.aspx
در این زمانه بی هیاهوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل فال پرست
متاسفانه این آقایانی که هر کدامشان دارای عناوینی مانند دکتری و مهندس هستن!! نمی دانم در طول دوران تحصیل چی یاد گرفتن و فکر کردن رو چگونه آموختن؟
اینکه برای درختان بی دفاع و مظلوم قدرت نمایی کنیم چیزی به ارزشهای انسانی و توسعه مناطق افزوده نخواهد شد! بلکه بر خوی غیر انسانی ما تاکید میکند.
از تمام افرادی که دارای سرشت های پاک انسانی هستند می خواهم که نسبت به این حادثه دهشتناک واکنش نشان داده و کارمندان ساده و زحمتکش این باغ به ویژه آقای دکتر زارع و خانم امینی را تنها نذارن.تا در مبارزه خود برای نگهداری این میراث طبیعی که در سطح خاورمیانه کم نظیر هستند موفق باشند.
وقت این است که NGOها بدون دسته بندیهای سیاسی در محل حضور یابند و یک گردهمایی اعتراض آمیز انجام دهند بشتابید.
مباركه جناب دكتر پرهمت عزيز (متولي اصلي پارك به عنوان معاونت آموزش و تحقيقات وزارتخانه)و جناب دكتر سلاجقه نازنين (پاسدار جنگلهاي ايران.)
دکتر پرهمت !!!
چه اسم پر مسمایی
بر عکس نهند نام زنگی کافور
اصلا کی حالشو داره بره نوشهر
اون قدیم ندیم ها افسرام ژاپنی به هنگام شکست خودکشی می کردند تا شرف نظامی کشورشان پایدار بماند …..
چی ؟… ول کن بابا من دکترم سامسونتم خش میافته برم اونجا
برخی اوقات مترسک بودن حتی برای مترسکی که سر جالیزی خشک و بی بار آرزوی دیدن حتی یک کلاغ رو هم داره خیلی دشواره
من از غم فراوان پناه بردم به صدای محزون حسین پناهی
…
جواب زنده بودنم مرگ نبود؛ جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود؛ تو رو به خدا بود؟
دیوونه کیه ؟
عاقل کیه؟
جوونور کامل کیه؟
اون همه افسانه و افسون ولش؟
این دل پر خون ولش؟
دلهرهی گم کردن گدار مارون ولش؟
تماشای پرندهها بالای کارون ولش؟
خیابونا، سوت زدنا، شپ شپ بارون ولش؟
دیوونه کیه ؟
عاقل کیه؟
جوونور کامل کیه؟
فکر کنم یه موقع هایی از دست حسین پناهی ها با آن صدای خاص، ساده و دوست داشتنی شان هم کاری برنمی آید …
بعداز ظهر امروز متاسفانه در یورش شامگاهی تقریباً کار را یکسره کردند و تازه حکم دادستانی آمد که عملیات تخریب را باید متوقف کرد! نیروی انتظامی مستقر در محل هم گفته است: ما دستوری برای توقف کار نداشتیم!! درست مثل این که جلوی دزدها را نگیرند به این بهانه که هنوز دادستان دستور نداده بوده است!!!
وای بر ما …
به اشکار:
من امیدوارم در این ماجرای تلخ دکتر پرهمت، دکتر سلاجقه و دکتر خلیلیان اعلام کنند یا استعفا می دهند و یا فرماندار نوشهر باید برکنار شده و متجاوزین به سزای عمل خود برسند.
به امیر سررشته داری:
من مبارک باد شما را ابلاغ خواهم کرد!!
به مازیار پرتوی:
من با پیشنهاد شما کاملاً موافق و همراه هستم.
به سپنتا:
ممنون از حمایت ها و همراهی های صمیمانه تان. با درخواست شما کاملاً موافقم.
به رسول خوارزمی:
ممنون از حمایتت. فکر کنم همه ی دوستان محیط زیستی سزاوار است که این خبر را انعکاس دهند.
به ابوالفضل:
در چه سالی این نقشه پیاده شده بود؟
به احمد پازوکی:
خسته نباشی رفیق. نمودارها فراموش نشود! به همراه راه اندازی بخش چت. در ضمن چرا تلفن ثابت اعلام نکرده اید؟
به اشکار:
حقیقت هایی که اشاره کردی، بسیار تلخ است و من امیدوارم که صحت نداشته باشد.
جناب آقای مهندس درویش
در ماجرای کشیدن کمر بندی انزلی حدود 300 هکتار از تالاب به حالت زه کش درآمده و خشک می شود . به این می گویند از آب کره گرفتن .
حضرات داکتری که نامبرده اید جلم اینکار ها را ندارند . اگر فردا به ذوب آهن اصفهان و یا مس کرمان هم منتقل بشوند برای انها و کسانی که این مهره ها را می چینند تفاوتی ندارد
چقدر نگران کننده است و
چه حواشی تاسف انگیزی هم دارد .
آقای مهندس درویش
داستان زیر گرفتن رئیس مخیط زیست آستارا توسط راننده متخلف کمژرسی به دستور و سفارش شهردار محترم که در خاطرتان است ؟
داستان به کجا کشید ؟
با متخلفان چه کردند ؟
آنگونه بود که بدینجا کشیده شد و بد تر از این را هم شاهد خواهیم بود .
روزی فرا می رسد که قباله وقف منطقه جنگلی گلستان را هم یکی از حضرات می یابد و صد البته باید موقوف را به موقوف علیه رسانید !!
یک خواجه حافظ بیکاری بود حرف هایی در باره شراب و مال وقفی و خوردن و بردن میزد کجاست ؟
سلام
مايه تاسف است.
تاسف براي كساني كه پيشرفت را فقط در كشيدن جاده ( البته جاده پيشرفت است اما با كارشناسي و …) مي دانند ولي شعورشان به عوامل رشد و اعتلاي فرهنگ يك مردم ( كه از نمونه هاي آن توجه به محيط زيست است و در آئيين نياكان ما هم بوده است) نمي رسد ، تاسف براي آنان بايد خورد.
بدرود.
از اطلاع رسانيتون ممنون.و واي بر ما و آيندگانمان
نوشهري ها خوشحال باشيد كه هدف قطع هزاران درخت، رفع مشكل بيكاري هزاران نفر از شماست
در اولين ساعات روز شنبه مورخه 8/8/89 بين 50 تا 100 نيروي گارد بندر به همراه معاونين، مسئولين ادارات، نيروهاي حقوقي و حراست بندر با ماشين آلات مختلف به ايستگاه تحقيقات نوشهر و باغ گياه شناسي نوشهر يورش برده، ديوار باغ را شكستند و در عرض 3 ساعت حدود 8 هكتار از اراضي جنگلكاري شده اين مجموعه را با خاك يكسان نمودند و هزاران درخت و نهال را نابود كردند و با كشيدن سيم و كوبيدن پايه آهني حريم جاده مورد نظرشان را با زور و شبيخون مشخص كردند تا نام نوشهر به خاطر تخريب عرصه هاي تحقيقاتي در سايت هاي مختلف بدرخشد و تيتر اول خبرهاي محيط زيستي شود. البته اين اميد هست كه اين آخرين مشكل شهرستان نوشهر با روش حل منحصر به فرد شبيخون و يورش يك سازمان به يك مركز تحقيقاتي به زودي حل گردد و از اين پس شاهد اين خواهيم بود كه شهرستان نوشهر پس از به كارگيري نيروهاي بي كار و صدها نيروي داراي شغل كاذب در شهرستان فوق آگهي پذيرش بيكاران از شهرهاي همسايه را در سايتهاي مختلف داشته باشد.
جمعي از بيكاران نوشهري
لطفاَ اطلاع رساني كنيد.
در اولين ساعات روز شنبه مورخه 8/8/89 بين 50 تا 100 نيروي گارد بندر به همراه معاونين، مسئولين ادارات، نيروهاي حقوقي و حراست بندر با ماشين آلات مختلف به ايستگاه تحقيقات نوشهر و باغ گياه شناسي نوشهر يورش برده، ديوار باغ را شكستند و در عرض 3 ساعت حدود 8 هكتار از اراضي جنگلكاري شده اين مجموعه را با خاك يكسان نمودند و هزاران درخت و نهال با ارزش را نابود كردند و با كشيدن سيم و كوبيدن پايه آهني حريم جاده مورد نظرشان را با زور و شبيخون مشخص كردند تا نام نوشهر به خاطر تخريب عرصه هاي تحقيقاتي در سايت هاي مختلف بدرخشد و تيتر اول خبرهاي محيط زيستي شود. گارد بندر با حمايت همه جانبه از طرف مسئولين شهرستان تمام روز شنبه به عمليات شرم آور خود ادامه داده و در عرض چند ساعت مثل اسراييلی ها موجودي باغ را زير چرخ بولدوزرها له كردند.
کامنت بالایی خیلی خیلی وحشتناک و متاثر کننده است
از ظالم جز ظلم انتظاري نميرود. اما از ظلم ستيز چه انتظار مي رود؟ آيا كسي نبوده است كه برود و در مقابل چرخ هاي لودرها قدعلم كند و گردنكشي كند اگرچه كل ارتش و سپاه آنجا باشد. ظلم را از طرف هركه باشد نبايد تحمل كرد. بايد فرياد زد اما نه از طريق نامه و شكايت.
اگر كسي حتي زير چرخ هاي لودر له بشود نبايد او را سرزنش كرد.اگر كسي از غم بميرد نبايد او را ديوانه خطاب كرد. بايد نام و نشان او مثل حسين فهميده جاودان نگه داشته شود. مدعيان كجايند ؟ آيا ميترسند دستگيرشوند و حكم محارب به آنها داده شود ؟ آيا سر بي گنه را غم دار هست ؟ بخدا كه نيست.
سلام و درود به استاد عزیزم . بدون شک ایندگان کنونیان را سرزنش خواهند کرد از این بیمناکم که ما راهم اینگونه بنگرند و تر و خشک را با هم بسوزانند
جواد جان … ديروز منظره تخريب اين باغ 54 ساله چنان تاثربرانگيز بوده كه حتا مردم و عابرين عبوري هم اشك مي ريخته اند …
اما بيشتر از اين چه انتظاري داري از مردمي كه در برابر جنايت هايي بزرگ تر چون خشك شدن بختگان و تخريب زاگرس و آتش سوزي مريوان و نابودي پريشان و نمك زار شدن اروميه هم بي تفاوت مانده اند؟!
به شهرياري:
بيمناك نباش عزيز … مطمئن باش!
به جوانان عزيز جوياي كار در نوشهر:
درود بر شما كه واقعيت ها را مي بينيد و گول نمي خوريد و واي بر چنين تاريخ درخشاني براي نوشهر!
آنها مي توانستند با پرداخت پول چند خانه را بخرند و جاده را بكشند؛ اما براي آنها پول مهم تر از موزه تاريخ طبيعي كشور بود …
واي … واي … واي …
از خودم خجالت می کشم، از اینکه شهروند کشوری هستم که در آن برای ازمیان برداشتن درخت و باغ گیاه شناسی اش از خشن ترین روش ها استفاده می کنند بی آنکه حتی یک برگه مجوز قانونی دردست داشته باشند خجالت می کشم.
از خودم و فرزندان این سرزمین خجالت می کشم که چطور علم ، تحقیقات و طبیعت این کشور را قربانی ندانم کاری ها و ضرب و زورهای غیرمنطقی مان کرده ایم.
به مسعود:
مي داني فردوسي بزرگ اين موقع ها چه مي گويد؟
.
دلم سیر شد زین سرای سپنج
خدایا مرا زود برهان ز رنج
نزادی مرا کاشکی مادرم
وگر زادی مرگ آمدی بر سرم
که چنین بلاها بباید کشید
ز گیتی همی زهر باید چشید
به نقل از وبلاگ مژگان جمشيدي
به رها:
وظيفه بود … ممنون از همدردي و حمايت تان … همه بايد بكوشند و بكوشيم تا طبيعت ستيزان نابخرد را رسوا كنيم.
به رؤيا:
خجالت هم دارد! ندارد؟
درود …
به ابوحنانه:
بله بايد تأسف خورد براي آنهايي كه خرد را در پاركينگ نهاده تا از آكبندي خارج نشود!
.
كسي كو خرد را ندارد به پيش
دلش گردد از كرده خويش ريش
.
درود بر هموطن دريادل و عزيز بوشهري خودم.
به اشكار:
يافت مي نشود آن خواجه! خيالت راحت …
.
راستي! ارزش آن 300 هكتار زمين آفريده شده چقدر مي شود؟!!
به شقايق:
حواشي اين رخداد تلخ: تهديد كارمندان و پژوهشگران شاغل در باغ اكولوژي نوشهر؛ سكوت اغلب اهالي منطقه، عكس العمل حيرت انگيز نيروي انتظامي، انفعال رسانه ملي و … بسيار تلخ بوده است … تلخ ِ تلخ ِ تلخ.
دلم کرد پر درد و جانم نژند
چنین است رسم سرای جفا
نباید از او چشم داری وفا
چنین است رسم سرای فریب
گهی در فراز است و گهی در نشیب
در دنیای مجازی ِ غیر ملی ، داغ ترین خبر مربوط به از دست دادن باغ نوشهر است و
صبح من تمام اخبار را از رسانه ملی، به کراهت ،گوش کردم
که خطی بشنوم و هیچ … .
اين هم يكي از دردهاي بي درمان طبيعت مظلوم وطن است كه انگار بي صاحب مانده است …
با اين وجود، ساعت 12:30 فردا در راديو جوان به آن خواهم پرداخت …
چنین است رسم سرای فریب
فرازش بلند و نشیبش نشیب
به گوشیم استاد
من نمي دانم چرا آنهايي كه امانت ارزشمند نسل فردا را اينگونه بي مهابا به تاراج و تخريب محو مي كنند؛ آن هم براي كيسه زر! فراموش كرده اند پند باباطاهر عريان را:
.
به گورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه دولتمندی بی کفن در خاک رفت
نه دولتمندی برد از یک کفن بیش