تالابها، ارزشمندترين پهنههاي شناختهشده در كرهي خاك هستند. بيشترين اشكال و تراكم حيات را فقط ميتوان در تالابها ديد. اگر تالابها را از دست دهيم، يعني بايد با 14 درصد از توليد زيستتودهي گياهي و جانوري جهان خداحافظي كنيم؛ آن هم عرصهاي كه فقط 2 صدم درصد از مساحت خشكيهاي جهان را به خود اختصاص داده است.
هموطن عزيز من!
مرگ تالابها، يعني بدرود ابدي با 13 درصد از پستانداران، 31 درصد از پرندگان و 52 درصد از ماهيان در حال انقراض جهان.
آيا ميارزد كه به بهاي سدسازي، تغيير كاربري اراضي به مقاصد كشاورزي يا شهركسازي، جادهسازي و ديگر عمليات تكنوژنيك، اين شريانهاي حياتي زيستكره را با دستان خود نابود سازيم؟
راشل كارسون، نويسنده كتاب مشهور بهار خاموش، زماني با ناميدي فراوان گفته بود: «بعيد به نظر ميرسد كه نسلهاي آينده كمتوجهي ما را به يكپارچگي طبيعت كه پشتوانهي كيفيت زندگي است، مورد بخشش قرار دهند.»
روح كلام كارسون را ميتوان آشكارا در اصل پنجاهم قانون اساسي هم ديد، آنجا كه به صراحت حمايت از يكپارچگي محيط زيست را به عنوان شرط تضمين حيات رو به رشد اجتماعي مردم ايران معرفي كرده و دولت را مؤظف به پاسداري از اين موهبت الهي ميكند.
با اين وجود و به رغم آن هشدارها و اين قوانين محكم، آنچه كه پيش روي ماست و صدايي كه هر لحظه با ضرباهنگي محكمتر گوشمان را ميخراشد، چيزي نيست جز نزديكتر شدن ناقوس مرگ تالابهاي ناهمتاي ايران زمين در انزلي، هامون، باهوكلات، ميانكاله، طشك، كمجان، بختگان، ارژن، چغاخور، گاوخوني، گندمان، هورالعظيم و …
و چنين است كه ناچار بايد اعتراف كرد: «نسل فردا نهتنها ما را بابت چنين جفايي در حق طبيعت نخواهد بخشيد، بلكه نفريني ابدي را همراهمان خواهد ساخت.»
مؤخره:
در سوّمين روز از حركت خودجوش حمايت از تالابهاي در حال نابودي كشور، صبح امروز در برنامهي زندهي «روز از نو» – كه در روزهاي دوشنبه با همت دكتر محمدرضا نوروزي به مسايل محيط زيست و گردشگري ميپردازد – موضوع را به رسانهي ملّي كشاندم و كوشيدم تا با طرح اهميت وجودي تالابها، از اقدام سزاوارانهي وبلاگستان در حمايت از اين مواهب منحصربه فرد، تقدير كنم. بازخورد برنامه كه بلافاصله با ارسال پيامك بينندگان همراه بود، نشان ميداد كه حساسيت مردم نسبت به محيط زيستشان به شكلي ملموس در حال افزايش است. گفتني آنكه، استاد علي نصيريان نيز كه در استوديو پخش ناظر اين برنامه بودند، بعد از پايان گفتگويم، ضمن تشكر از نگارنده بابت طرح شفاف بحرانهاي مديريتي كشور در حوزهي محيط زيست و سدسازي، صراحتاً گفت: جاي خالي اين برنامهها در رسانهي ملّي بايد بيش از گذشته پر شود. ايشان بخصوص در مورد ماجراي غمانگيز سدسازي بيرويه كه مانند يك آفت، سرمايههاي كشور را ميبلعد، اظهار تأسف كردند. من نيز به نوبهي خود، از وي خواستم تا با توجه به نفوذ و اعتباري كه در صحنهي هنر و سينماي ايران دارند، بكوشند تا مضامين مرتبط با محيط زيست در آثار هنري ديداري ايرانيان بيش از پيش انعكاس يافته و برجسته شود؛ موضوعي كه به ندرت ميتوان آن را در فيلمها يا سريالهاي مطرح و پربينندهي سالهاي دور و نزديك ديد.
یه وبلاگ هست که تازه امروز متولد شده .
قراره در مورد حیوونا و محیط زیست بنویسه .
برای موج سبز تالابی…
با لرستان و تالاب های آن آشنا شوید..
ای کاش ذره ای از همیت و عرق ملی زیست محیطی شمار را مدیران و بانیان تخریب طبیعت ( مسئولین محیط زیست )فعلی داشتند
من نمی دانم چرا میگویند اسب حیوان نجیبی است ؟
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد ؟
کبوتر زیباست
به قول زنده یاد سهراب سپهری :
چشم را باید شست جور دیگر باید دید
مثل مدیران و تصمیم گبران ما مثل آن جاهل بی خرد است که بر روی شاخه ای نشسته و در حال اره کردن شاخه زیر پای خویش است
به این فرد چه میتوان گفت آیا فضای وبلاگ و یا تکرار وقایع فجیع چقدر در دیدگاه و یادآوری این اشخاص اثر گذار است
خدایش بیامرزد زیست بوم و درختان سر به فلک کشیده تنگه بلاغی .جنگل سرخه حصار . پارک خرگوش دره . دریاچه گهر . پاسرگاد و ….. ده اثر تاریخی دولت مهر ورزی
براستی شاید ندانند بیاییم دوره بازآموزی ابتدایی برای ایشان تدارک ببینیم !!!!!!!!!!!!
I like your blog.