فاجعه در جنگل‌هاي ماسال!

     دوست و همكار عزيزم، سيدجعفر سيد اخلاقي، امروز تصاويري از رويشگاه‌هاي جنگلي ماسال در غرب استان گيلان را به من نشان داد كه خود، هفته‌ي گذشته از منطقه برداشت كرده بود. آنچه مي‌ديدم، حقيقتاً باورنكردني و غم‌بار بود، بيش از 50 درصد از درختان با تنه‌هايي كاملاً برهنه و خشك خودنمايي مي‌كردند و روند برهنگي به صورتي شتابان در حال گسترش بود.

پروانه سفيد درختان - منطقه ماسال - عكسها از سيد جعفر سيد اخلاقيsh۱۰۸۱۴۱-۲.jpgsh۱۰۸۱۴۷-۲.jpg


     نخست گمان كردم كه شايد بحران خشكسالي سبب بروز چنين خسارتي به يكي از ارزشمندترين بخش‌هاي جنگلي كشور شده است، امّا با مشاهده‌ي ديگر تصاوير، همان گونه كه ملاحظه مي‌كنيد، دريافتم كه ظاهراً پاي يك آفت گياه‌خوار در ميان است، آفتي به نام پروانه سفيد درختان با نام علمي:  “Hyphantria cunea Drury”

اين حشره بدين شكل نخست تمام برگهاي درخت را خورده و آن را لخت مي كند.آثار خشك شدن و لخت شدن درختان در منطقه ماسال كاملا در اين عكس مشهود است.


موضوع را با همكار عزيز و سختكوشم، دكتر ابراهيم عزيزخاني در بخش تحقيقات حفاظت و حمايت مطرح كردم. ايشان اطلاعات ذي‌قيمتي از اين حشره سفيد آمريكايي برايم نقل كردند و همچنين مقاله‌اي از ولي‌الله رضايي را  در اختيارم قرار دادند، كه مي‌توانيد در اينجا تمام آن را مطالعه فرماييد.

نقشه پراكنش آفت در جهان

به هر حال، حاصل پيگيري‌ها، مرا به اينجا رساند كه متأسفانه اولاً هنوز دليل ورود و انتشار گسترده‌ي اين پروانه‌ي آمريكايي آشكار نشده و گمانه‌زني‌هاي مختلفي در مورد آن وجود دارد (از جمله احتمال ورود آن همراه با الوارهاي خريداري شده از روسيه يا اروپا). دوّم اينكه منطقه‌ي گسترش اين آفت خطرناك، هم‌اكنون به استان اردبيل هم رسيده است و چنانچه هر چه زودتر براي مهار آن اقدامي عاجل صورت نگيرد، ممكن است تمامي ناحيه زاگرس را هم متأثر سازد.
و از همه دردناك‌تر آنكه، ظاهراً آنقدر در اين مملكت مسايل مهم‌تر وجود دارد كه كسي فرصت براي رسيدگي به اين بحران را ندارد و اگر هم داشته باشد، اعتباري در اين خصوص وجود ندارد!

آثار لغزش و افزايش فرسايش و جابجايي خاك در منطقه نيز مشهود شده استsh۱۰۸۲۰۶-۲.jpgsh۱۰۸۲۴۹-۲.jpg


گفتني آنكه اين پروانه، بومي آمريكاي شمالي بوده و در آن مناطق داراي پراكندگي وسيعي است. اين آفت بلافاصله  بعد از جنگ جهاني دوم به اروپا (مجارستان، اتريش و يوگسلاوي) وارد شد و  از آن تاريخ در تمام اروپا منتشر گرديده است.
از ديگر نكات جالب، مسأله دشمنان طبيعي اين آفت است. در حقيقت هر چند نخستين برنامه‌هاي مهار زيست‌شناختي (كنترل بيولوژيك) اين آفت از سال 1952 در اروپا آغاز شده است، امّا همچنان اين آفت به خسارت‌هاي عمده خود ادامه داده و مي‌دهد.  چرا كه هيچ يك از زنبورهاي پارازيتوئيد (دشمن طبيعي) نتوانسته كه در محيط‌هاي جديد استقرار يابد و در نتيجه تلاش‌ها براي كنترل بيولوژيك آفت روي استفاده از اسپري B.T.( Bacillus thuringiensis) متمركز و متوقف مانده است.
شايان توجه آنكه علاوه بر زنبوران پارازيتوئيد، سن‌ها و عنكبوت‌ها هم دشمن آفت هستند، ولي به خاطر مودار بودن لارو آفت توسط پرندگان خورده نمي‌شود.
اميد كه با انتشار اين مطلب زنهاردهنده، مسئولين ذيربط در وزارت جهاد كشاورزي به ژرفاي خطر پيش آمده وقوف يافته و هر چه سريع‌تر مجموعه اقدام‌هايي را در حوضه‌ي مديريت بحران و ريسك در قالب طرح‌هاي اجرايي ضربتي و نيز پژوهشي سامان دهند.

مؤخره:
نكته‌ي غم‌انگيز و در عين حال، عبرت‌آموز ماجرا اين است كه طرفداران محيط زيست، همواره از شنيدن حادثه‌ي تخريب يكي از عرصه‌هاي محيط زيست ناشي از عمليات اجرايي ساختماني (نظير جاده‌كشي، سدسازي و …) برآشفته شده و نگراني خود را اعلام مي‌دارند. غافل از اينكه خسارت يك پروانه‌ي غريبه به ارزشمندترين پاره‌هاي هيركاني و زاگرس مي‌تواند، حتا ابعادي به مراتب بزرگ‌تر و خطرناك‌تر بيافريند! اميد كه روزي همه‌ي ما بر درجه‌ي آسيب‌پذيري و شكنندگي زيست‌بوم ارزشمند خود واقف شده و عملاً نشان دهيم كه استحقاق زيستن در چنين طبيعت زيبا و گرانسنگي را داريم.

شهيد ناصر پيروي

و دست آخر اينكه:

يادمان باشد شهيد ناصر پيروي جانش را براي حفظ همين جنگل از دست داد و خون بي گناهش ريخته شد …
 

5 فکر می‌کنند “فاجعه در جنگل‌هاي ماسال!

  1. ابراهيم فرآشياني

    صمیمانه ترین سلامها و درودها را به دوست فرهیخته ام، به کسی که برای سرسبزی وطن خویش تلاش می کند، آقای مهندس درویش تقدیم میدارم.
    اما در موردHyphantria cunea Drury ،آنطور که شواهد نشان میدهد در حال حاضر این آفت تبدیل به تهدیدی بزرگ برای جنگلها و درختان مثمر استانهای شمالی ایران شده و به سرعت رو به گسترش است.به نظر اینجانب علاوه بر اقدامات موسسات تحقیقاتی و سازمانهای اجرایی مسئول در ارائه را ه حلهای لازم جهت کنترل آفت، ضرورت دارد که به این مسئله با مانند یک بلای طبیعی مهم مثل زلزله و سیل نگریسته شده و در چهارچوب یک سازماندهی مناسب از سایر ارگانها(ارتش، سپاه، بسیج و… )جهت پایین آوردن سریع جمعیت آفت کمک گرفته شود. این امر مسبوق به سابقه بوده و به عنوان مثال در گذشته مبارزه با ملخ با کمک عموم مردم انجام می شده است.
    به هر حال اگر چه ارائه راه حل میان مدت و بلند مدت برای کنترل آفت ضروری و ارزشمند است ولی در کوتاه مدت با توجه به طغیان افت، کاهش جمعیت آفت بطور ضربتی با روشهای فیزیکی و غیرو ، با سازماندهی دستگاههای اجرایی ذیربط و مشارکت ارگانهای نظامی و عموم مردم ضرورت دارد.

    پاسخ:
    جناب مهندس فرآشياني عزيز
    ممنون از درج نظر ارزشمندت در مهار بيابان زايي. پيشنهاد سازنده اي مطرح كرده ايد كه اميدوارم مورد عنايت مسئولين استان گيلان و اردبيل قرار گيرد.

  2. بازنویس

    سلام
    اين مطلب خوب در قسمت اخبار سايت بازنويس منتشر شد لطفا مطالب مورد نظر را براي بازنويس ارسال نمائيد تا استفاده شود. با تشكر و سپاس

    پاسخ:
    متشكرم.

  3. جليلوند حميد

    باسلام و احترام

    بسيار خوشحالم كه دوستاني به فكر چنين پديده هايي كه موجب خسارات نابخشودني به ايران و بوم نظام هاي طبيعي خواهد شد، مي باشند. بنده هشدار تغيير اقليم را و اثر شديدش را روي درختان در اولين تا چهارمين همايش گاه شناسي درختي عرض كرده بودم؛ ولي مورد توجه قرار نگرفت و فكر مي كنم براي مسئولين محترم كشور نفت و پول ارزشش بيشتر از درخت و اقليم و اكسي‍ژن و بوم نظام هاي طبيعي باشد. اين مسأله هنوز در كشور ما به عنوان تضادي بين انسان و خدا مطرح است و برخي مي گويند ما در كار خدا دخالت مي كنيم و فكر مي كنم براساس وهم و خيال تصور غلطي از آباد كردن داشته باشند؛ كه اگر جنگل را از بين بردي فقط براي زراعت اين غذاي ملت را تامين مي كند ولي درختان اكسيژن مورد نياز را نه!! در هر صورت بنده تلاش در حد توانايي خود را انجام خواهم داد و اين سايت ها مي توانند مكمي به در ميان گذاشتن مسائل علمي خواهند بود. موفق باشيد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.