نزديك به دو سال از اقدام شرمآور و حيرتانگيز وزارت نيرو در شكستن حرمت آرامگاه حكيم فرزانه توس، فردوسي بزرگ ميگذرد؛ در طول اين مدّت تقريباً همهي شخصيتهاي حقوقي و حقيقي داخل و خارج از كشور اين اقدام ننگين را محكوم كرده و خواستار عذرخواهي رسمي وزارت نيرو و برچيدن دكلهاي برق از اطراف آرامگاه فردوسي شدند. شايد برايتان متصور نباشد كه در اين موج اعتراض، افرادي چون معاون رييسجمهور كنوني هم همراه بوده و تاكنون سه نامه به شخص وزير نيرو، جناب فتاح نوشته و رسماً از وي خواسته تا خود به اين شرمساري پايان دهد. بسياري از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، استانداران، هنرمندان و مردم كوچه و بازار اين عمل را محكوم كرده و مجدانه از مسئولين امر تقاضاي رسيدگي كردهاند.
نگارنده نيز – دستكم – هشت يادداشت در «مهار بيابانزايي» به اين موضوع اختصاص داده و افزون بر آن، طي نامهاي از پرويز فتاح خواسته است تا دستور جابجايي آن دكلها را صادر كند؛ نامهاي كه تاكنون بيش از 1290 هموطن بر پاي آن امضاء نهاده و با مضومنش همراهي پيشه كردهاند. امّا انگار نه انگار!
به راستي چرا در اين مملكت يك وزارتخانه به خود جرأت ميدهد كه اينگونه سبكسرانه و خودخواهانه با احساسات ميليونها ايراني عاشق فردوسي بازي كند و آب هم از آب تكان نخورد؟!
بيدليل نيست كه در ماجراي شرمآور سد سيوند، هنوز هم حاضر به پذيرش خطاي خود در جانمايي غلط سد نيستند و هرگز حاضر نشدند تا در هيچ مناظرهاي با مخالفان احداث سد رودررو شركت كنند.
پرسشم اينك از سازمان بازرسي كل كشور است؛ آيا چنين سازمان عريض و طويلي نبايد در اين ماجراي غمبار دوساله وارد شده و وزارت نيرو را مورد بازخواست قرار دهد؟
جناب آقاي پورمحمدي!
نگاهي به ساختمان مجلل و عظيم سازماني كه اخيراً هدايت آن را برعهده گرفتهايد، بيندازيد و ببينيد آيا ناسازهاي آشكار را در بناي همين ساختمان مشاهده نميكنيد؟!
سازمان نظارتي كه حتا نتواند مانع خشكيدگي درختان چنار مقابل خودش در خيابان آيتالله طالقاني تهران شود، معلوم است كه خيلي گرفتار است! آنقدر كه ميشود آن را بيمار خواند.
مؤخره:
ماجراي دكلهاي برق در توس و ارادهي بزرگي كه براي برچيدن اين دكلها وجود دارد، يكبار ديگر عمق فرآيندهاي فرسايشي حاكم بر مديريت دولتي سرزمين را نشان ميدهد و به همگان ثابت ميكند كه ديو ديوانسالارانه و مقررات دست و پاگير و اوج كاغذبازي در اين مملكت تا چه اندازه استعداد خود را در فرصتسوزي به رخ كارآفرينان و فرهنگدوستان ايراني ميتواند بكشد!
راستي، آيا فريادرسي نيست؟
در همين باره و از همين نويسنده:
– اقدام شرمآور وزارت نيرو در حریم آرامگاه شاعر حماسهسراي وطن!
– لینک حمایت از فردوسی را امضا کنید!
– وزارت نيرو عقب مينشيند!
– لطفاً به اين لجبازي كودكانه پايان داده و فردوسي را نجات دهيد!
– در ستايش جواد آرينمنش
– شمارس معكوس براي سرنگوني دكل توس آغاز شد!
– آخرين عكسها از توس!
– هشدار به وزير نيرو و استاندار خراسان رضوي!
– حرمت آرامگاه فردوسی را در توس حفظ کنيم.
از این نظام … بیش از این انتظاری نیست ننگ بر ما با این …
چه اتفاقاتی توی این سرزمین میوفته و ما خبر دار نمیشیم. من تا به حال هیچ مطلبی در هیچ رسانه ای راجع به این موضوع ندیده بودم.
ممنون از اطلاع رسانی
گذشت شوکت محمود و در زمانه نماند/جز این فسانه که نشناخت قدر فردوسی … فردوسی می ماند جای نگرانی نیست .
یعنی با انرژی خورشیدی 2600 گیگا وات در ساعت امکان تولید برق هست در حالی که اکنون 170 گیگا وات بر ساعت تولید می شود؟!! درست می گویم یا واحد ها را قاطی کرده ام یا شما اشتباه می کنید؟؟!!
پاسخ:
كيارش عزيز:
موافقم، فردوسي مي ماند، اما جاي نگراني است! چرا كه ما مردم بسيار گرفتاري شده ايم؛ مردمي كه در چهارراه هاي زندگي گير كرده و در هم تنديده و گره اي كور آفريده ايم … اين گرفتاري سبب مي شود كه نتوانيم شاهنامه بخوانيم، گلستان بخوانيم، ديوان شمس را ورق بزنيم و … اين يعني مرگ ادبيات و فرهنگ. هر چند اگر براي بزرگان ادب فارسي آرامگاه هاي مجلل بنا كنيم. مباد آن روز …
اما در مورد توان انرژي خورشيدي. همانطور كه پيشتر و بارها در همين تارنما به آن اشاره كرده ام، عرصه اي به طول و عرض 800 كيلومتر در صحراي آفريقا – منطقه ساحل – مي تواند برق يكسال جهان را تامين كند، اگر به سلولهاي فتوولتائيك مجهز شود! حقيقتي كه در گزارش سال 2006 UNDP مورد تاكيد قرار گرفته است. به زباني ساده تر، اعداد و ارقام تو كاملاً درست است و واحدها را قاطي نكرده اي! آنچه گفتم: كمينهي ممكن بود!
زنده باشي.