در خبرها آمده است که هنرمند نامی و موسیقیدان بزرگ کشور، استاد مجید انتظامی به سفارش شرکت آب و نیرو – وابسته به وزارت نیرو – آخرین مراحل ساخت یک قطعه موسیقی جدید با نام سمفونی کارون را به پایان برده و مقرر است تا در اعیاد شعبانیه برای نخستین بار تالار وحدت تهران را در امواجش شناور کند!
خبری که برای اغلب فعالین و متخصصین حوزه محیط زیست و منابع طبیعی و حتا کشاورزی بهتآور و کاملاً ناامیدکننده بود. زیرا هدف از آفرینش این قطعه هنری تجلیل از صنعت سدسازی و آنهایی که در آن مشارکت داشتهاند به بهانه دستیابی به خودکفایی اعلام شده است. این در حالی است که بیش از 35 سال است که بسیاری از نخبگان و فعالین محیط زیست و منابع طبیعی در جهان نسبت به عواقب نامیمون تأکید بیش از حد بر مدیریت سازهای و روند شتابناک ساخت سدهای بزرگ مخزنی اعتراض کرده و هشدار داده و میدهند. افزون بر آن، 16 سال است که آیینهای روز جهانی مقابله با سدسازی در 14 مارس هر سال در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ایران برگزار میشود و همه ساله حجم عظیمی از نتایج مطالعات و پژوهشهایی منتشر میشود که نشان میدهد، آنچه یک حوضهی آبخیز را نجات داده و اندوختههای آبی آن را سامانی بخردانه میدهد، نه سدسازی که مدیریت به هم پیوسته منابع آب و خاک در آن پهنهی آبشناختی است.
کافی بود تا استاد مجید انتظامی، پیش از آن که چنین پیشنهادی را بپذیرند، سری به کارون میزدند و از نزدیک روزگار غمانگیز آن را با یک دههی پیش مقایسه میکردند؛ حتا کافی بود اندکی در محتوای رسانههای مکتوب و مجازی در طول این چند سال اخیر، جستجو کرده تا درمییافتند که در مرگ بختگان، طشک، کمجان، گاوخونی، دریاچه ارومیه، آلاگل، آلماگل، آجی گل، هورالعظیم، هورالحمار، هورالهویزه، دریاچه مسیله، تالاب گمیشان، تالاب شادگان، نخلستانهای اروند کنار و بهمنشیر، تالاب گندمان و … آیا میتوان نقش مخرب سدسازی را انکار کرد؟
یادمان باشد که هنرمند باید آن افقهایی را ببیند که مردم عادی از دیدنشان اغلب عاجزند و در پی رصد نواهایی باشد که گوشهای معمولی قادر به شنیدنش نیستند؛ هنرمند باید پیشرو و راهبر باشد و این کمینهی انتظار ما از مردی است که نام پرافتخار عزتالله انتظامی را به عنوان “پدر” در پیشانیاش دارد.
چنین است که از مجید انتظامی عزیز میخواهم و میخواهیم تا به جای سرودن شادمانی در مرگ کارون و زاینده رود و زرینه رود و کر و سیوند و مُند و کرخه و اترک و … در سوگ همهی زیستمندانی که جانشان را و موجودیتشان را قربانی توسعهای چنین ناهماهنگ با زیستبوم کردند، سمفونی مرگ طبیعت ایران را بیافریند و بنوازد تا بلکه آنهایی که همچنان خود را به خواب زدهاند، بیدار شوند و بدانند:
انچه دارد از دست میرود، طبیعت وطنی است که اگر نباشد، همواره گفتهایم و فریاد برآوردهایم که نخواهیم بود!
محمد جان منظورت از “آنچه دارد از دست میرود، طبیعت وطنی است که اگر نباشد، همواره گفتهایم و فریاد برآوردهایم که نخواهیم بود!: یعنی چه؟ مگر چیزی هم باقی مانده؟
به لطايفالحيلي متوسط ميشوند تا آنچه كه اتفاق ميافتد را وارونه جلوه دهند. و چه كسي بهتر از هنر از اين وظيفه ناميمون سربلند بيرون ميآيد؟
سمفونی مرگ طبیعت ایران را بیافریند و بنوازد تا بلکه آنهایی که همچنان خود را به خواب زدهاند، بیدار شوند
به امیر: بله باقی مانده رفیق! من و تو باقی مانده ایم و من و تو اگر بخواهیم، می توانیم این طبیعت را نجات دهیم؛
با قطع مصرف گوشت در سبد خوراک روزانه مان؛
با عدم مصرف پلاستیک های غیر قابل بازیافت؛
با درخواست از حکومت برای تولید برق از انرژی های نو به جای نیروگاه های حرارتی، برق آبی و اتمی.
و با کمک به ترویج کشاورزی بی خاکورزی و جایگزینی ورمی کمپوست به جای کودهای شیمیایی.
درود بر پامج و مسعود عزیز و همیشه همراه.
آه محمد جان عجب دنیایی ترسیم کردی. یک آن فکر کردم دوازده سال پیش است و من هم در هلند هستم.!
خیلی هم اشتباه فکر نکردی امیر جان. چون مرحوم پدرم همیشه به من می گفت: تو فکر می کنی اینجا سوئیس است.
و من همچنان فکر می کنم که پدرم راست می گوید یا می گفت! … و می شود در همین جا هم کاری کرد، کارستان.
من ایمان دارم که شتاب کاهش مصرف گوشت در بین ایرانیان در طول یک دهه آینده از بسیاری کشورهای دیگر پیشی خواهد گرفت و ما نشان خواهیم داد که بهترین مردم برای حفظ زادبوم مشترک مان هستیم.
پس قرار ما باشد برای سال 1401
درود بر مهندس درویش خستگی ناپذیر.
اول این که ظاهرا قیمت گوشت در ایران به سمتی اوج گرفته است که خودش با پای خودش دارد از سبد خوراک روزانه خارج می شود و نیازی نیست که مردم برای بیرون انداختنش با او دست به یقه شوند. مرغ هم که دارد پرواز می کند و ماهی هم دارد ابوعطا می رقصد.
بعد هم این که من همیشه با کسب درآمد از راه هنر مخالف بوده ام و مخالف هستم. نتیجه آن همین است که هر جا بوی پول به مشام برسد ناخودآگاه هنرمند و هنر او جذب آن می شود. کسی که پول می گیرد تا نقاشی بسازد و یا پول می گیرد تا بازیگری کند و یا پول می گیرد تا موسیقی و داستان بنویسد دارد یک کار حرفه ای برای امرار معاش می کند نه یک کار هنری صرفا برای ابراز لطایف و احساسات بشری. بنابراین آقای انتظامی از این راه پولی به دست می آورد تا به زخم زندگی خود بزند و اگر به او پول خوبی می دادند و می گفتند برای دسته هاون سمفونی بساز هم به احتمال زیاد او این کار را قبول می کرد.
محمدجان الان این آقا مجید آنقدر غرق در عظمت این سازه های غول پیکر بتونی و ترین ها و اعداد و ارقام عوام فریبانه آقایون شده که بعید می دانم گوش شنوایی برایش باقی مانده باشد تا تقاضاها و فریادهای اعتراضی امثال ماها رو بشنود!
سمفونی که نه مرثیه باید بر کارون نوشت، بقدری این سمفونی سفارشی و بدون ارزش حتا برای خود مجید انتظامی است که در هیچکدام از مصاحبه هایش اسمی از این سمفونی نبرده است و از خصوصیات آن فقط از روند توسعه سد سازی اسم برده شده است و ازطبیعت و موسیقی و فرهنگ به قول آقای درویش زیستمندان مسیر این رودخانه باستانی که با هویت ایران و ایرانی گره خورده است نشانی داده نشده که در کارهای موسیقیدان ارزشمندی چون انتظامی می تواند نقطه تاریکی باشد
محمد جان اگر بر اثر گرانی بیش از حد ملت نتوانند گوشت بخرند و بخورند حرف تو کاملن قرین به یقین خواهد بود! در هر صورت … ولشس کن! باشه قرار ما سال 1401.
به آرش: می شود برای دسته هاون هم سمفونی ساخت و پول گرفت! به شرط آن که ادعا نکنیم با این دسته هاون می خواهیم بزنیم در دهان امپریالیسم جهانی و زورگویان چپ و راست! نه؟
.
به هومان: انگار قرار است دهم تیرماه در طبقه دوم تالار وحدت به منتقدانش پاسخ دهد! بنابراین انگار یه چیزهایی شنیده! نشنیده؟
.
به خدابخشی: حقیقتاً که می تواند ارایه چنین کاری در کارنامه استاد مجید انتظامی یک سیاه چاله باشد.
.
به امیر: می بینی رفیق! حتا چالشی چون گرانی گوشت را می شود به فرصتی برای نجات زمین بدل ساخت! نه؟
از خودتان شنیده بودم که تشویق کردن مردم به گیاهخواری نیاز به مدیریت و زیرساختهایی دارد که در آن باید ابتدا مقولۀ تعمین نیاز بازار بدون آسیب رساندن به طبیعت رفع گردد ، خواستم بدانم آیا ما در این زمینه به آن حد رسیده ایم؟
وگرنه میشناسید که بیشتر مردمان ما چقدر اصراف کار و عاقبت نیندیش هستند و دست روی هر چیز میگذارند کفگیرش را به ته دیگ میرسانند
درود و سپاس
من مطمئن هستم که اقای انتظامی اصلا روحش خبر نداره که با طناب اون چه دهلی میخواهند بسازند همانطور که استاد انتظامی وقتی چند ماه پیش با او در مورد یوزپلنگ صحبت کردم با دقت گوش کرد و سر تکان میداد :که این یوز این قدر اذیت شده و این همه ارزش داره؟؟ اگر طوری به ایشان خبر بدهند (شاید خبر دار شده) حتما قبل از اجرا تذکر میدهد (امیدوارم) .پیشنهاد میدهم که بچه های گل خوزستانی دم تالار وحدت قبل از اجرا جمع شوند و با پلاکارد و عکس از وضعیت الان کارون و بدبختی مردم اواره از سد کارون 3 واقع در ایذه و اواره سد گتوند دم در تالار به شرکت کننده ها نشان دهند. یک پیشنهاد به اقای انتظامی دارم برای تالاب ارومیه که نماد خشکسالی بر اثر سدها و چاه های بدون مجوز به این وضعیت (شمارش معکوس) افتاده یک مرثیه بسازه برای جاده سازان گزوییه و جنگل ابر هم یه مارش بسازه ؟؟؟؟!!
درود بر شما آقاي درويش
ما که هر روز کارون پريشان احوال را مي بينيم و بدون ترديد اگر مجيد انتظامي تنها يک بار کارون را از نزديک مي ديد برايش مرثيه مي سرود. حال کارون خروشان ديروز، امروز بسيار خراب است….سپاس از نوشته هاي زيبايتان براي زيست بوم ايران زمين
سلام بر درویش عزیز
راستش من هنوز نمی توانم این موضوع را که ما باید برویم به سمت گیاه خواری را درک کنم.
درسته که اجداد ما گیاه خوار بودند ولی سالیان سال است که انسان ها دارند گوشت مصرف می کنند.
ضمناً هنوز بر من روشن نیست که آن دسته از پزشکان و متخصصان تغذیه که می گویند باید گوشت و پروتئین حیوانی در سبد غذایی ما باشد درست می گویند یا آن دسته از پزشکان و متخصصانی که می گویند باید گیاه خواری و حتی خامگیاه خواری کرد و اصلاً گوشت مصرف نکرد. نظرشان 180 درجه با هم فرق دارد.
به نظر من چالش اصلی “جمعیت کره زمین” و افزایش تعداد انسان ها نسبت به توانایی طبیعت برای پرورش گوشت برای آنهاست نه خود “مصرف گوشت” توسط انسان ها!
تا آنجا که می دانم وقتی برای یک گونه جانوری غذا زیاد شود افزایش جمعیت آن گونه مورد انتظار است (اگر اشتباه است تصحیح فرمائید) ولی در مورد انسان ها به دلیل اینکه “عقل” دارند ابتدا جمعیتشان را زیاد می کنند و بعد برای تامین غذایشان تلاش می کنند و اینگونه است که طبیعت رااز بین می برند.
راستش من خودم دو هفته به توصیه یکی از همکاران “خامگیاه خواری” را تجربه کردم ولی خیلی کار سختی بود و نتوانستم ادامه بدهم.
باید برای کاهش جمعیت که کاهش مصرف گوشت را به دنبال خواهد داشت تلاش شود!
كاش استاد به جاي ديدن سازه زمخت بتني روستاييان اطراف رود را مي ديد و روایتهای آنان را مي شنيد.
کاش استاد اندکی نگاهش را از عظمت سد بر می داشت و اینطرف و آنطرفش را هم می دید.کارون را می دید!
.كاش استاد براي آب مي نواخت نه آبروريزي!
حالا که آبی وجود نداردکه سربالا رود ، قورباغه ها سنفوني ابوالعطا مي نوازند.
من نیز خواهم نوشت!
سلام
سالهاست که سمفونی نابودی طبیعت ایران نواخته شده،لااقل شما که می شنیدید،مگه نه؟
درود
چندی پیش، با علی دهباشی، کوشنده ی گرانقدر فرهنگ و ادب گپ می زدم که گفت بیش از توده ی مردم، باید برای روشنفکران از محیط زیست صحبت کنید، چون بیشترشان خیلی … هستند و به کلی با این مقوله بیگانه اند!
محمد جان، بیا و کاری برای “آگاه سازی” نخبگان جامعه مان کنیم!!!
سه هفته پیش در زیارتگاه چک چک یزد،خادم زرتشتی زیارتگاه پیر سبز تا فهمید خوزستانی هستیم گفت: لب کارون، ها ! آغاسی
و دعوتمون کرد به پای سفره همربانش، همون لحضه گلوم پر بغض شد
اگه این کارو بکنه که خیلی عالیه و اصلن یه سمفونی در مورد مرگ میراث طبیعیمون اجرا کنه، اما اگه دلش نمیخاد و میخاد همون سمفونی رو برگزار کنه چرا اینقد بهش فشار میارین،به صورت بذارید مرزها واضح تر باشن
“خوش باشد اگر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد”
استاد مجید انتظامی عزیز
شما خود از مفاخر عرصه ی هنر این سرزمینید و خوب می دانید که هنر و موسیقی پیوندی ناگسستنی با طبیعت ومحیطزیست دارد. لذا انتظار ما همه یطبیعت دوستان از شما این است که در این روزگار وانفسا که طبیعت سرزمینمان جولانگاه کج اندیشان و بدخواهان و فزون طلبان شده است . شما با ژرف اندیشی از ساخت چنین اثر ی که به گمان ما آب به آسیاب بدخواهان طبیعت ریختن است خودداری نمائید . و مطئن باشید که نامتان همواره در آلبوم خاطرات طبیعت دوستان جاودانه خواهد ماند
سلام آقای درویش
وبلاگ شما رو لینک کردم
و یک گزارش مختصر آوردم از برگزاری کارگاه طبیعت گردی در تهران
پایدار باشید
با سلام خدمت آقاي درويش خواستم تشكري كنم بابت اين درويش نامه ها كه برايم مي فرستيد و من هم بامسائل زيست محيطي كه اغلب فقط باعث ناراحتي و نااميدي است آشنا مي شوم پايدار باشيد در برنامه طلوع هم شما را پيگيري مي كنم فقط گاهي به زباني ساده تر مسائل را توضيح دهيد تا مثل مني كه تحصيلات دانشگاهي ندارند هم متوجه عمق مسائل و البته فجايع بشوند پايدار باشيدو مويد
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندار بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید،البرز لب فرو بست حتا دل دماوند،آتش فشان ندارد
آییم به دادخواهی،فریادمان بلند است اما چه سود اینجا، نوشیروان ندارد
سرخ و سپید و سبز است، این بیرق کیانی اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد
هرگز نخواب کوروش، ای مهرآریایی بی نام تو، وطن نیز، نام و نشان ندارد
سیمین بهبهانی
سلام
اقا ما بختیاریها نمی تونیم گوشت نخوریم!!!!!
چرا حسین جان. می توانید. من بختیاری اصیلی را می شناسم که گوشت نمی خورد.
وست عزیز از توجه شما به محیط زیست سپاسگذارم
من ساکن اهواز هستم و وبلاگی با عنوان شهر اهواز دارم
خوشحال می شم سربزنید و نظر تون رو بگین.
من وبلاگ شما رو لینک می کنم . امیدوارم موفق باشید
با سلام
احسنت از مطالب و تصاویر در مورد سمفونی کارون