پیام بحران خشکسالی در آمریکا برای ما در ایران!

     تازه‌ترین نقشه‌های وضعیت خشکسالی در ایالات متحده آمریکا که توسط مرکز پایش خشکسالی آن کشور – US Drought Monitor – در بیست و یکم اوت (31 مرداد) 2012 منتشر شده است، نشان می‌دهد که ممکن است شدت رخداد خشکسالی، چنان شتاب گرفته و کارمایه‌های تولیدی آن کشور در بخش کشاورزی را به نحوی متأثر کند که ابعاد فاجعه و خسارت به مراتب بزرگ‌تر از خشکسالی مشهور و 4 ساله آمریکا در آغازین سال‌های شروع هزاره‌ی سوم – بین سال‌های 2000 تا 2004 – شود. وضعیت به گونه‌ای است که فقط چیزی در حدود 10 درصد از خاک ایالات متحده آمریکا در سال 2012 از ریزش‌های آسمانی نسبتاً مطلوبی برخوردار بوده و از اثرات خشکسالی متأثر نشده ‌است. حتا در ایالت همواره پرآب شمالی، یعنی آلاسکا هم، آثار خشکسالی بر منابع آب و خاک یک سوم از این سرزمین پهناور اثر گذاشته است. بدترین وضعیت را البته در این میان، ایالت‌های مرکزی و شرقی آمریکا، به ویژه ایلینویز، آیووا، میسوری، ایندیانا، آرکانزاس، کانزاس و نبراسکا دارند که حدود 50 تا 90 درصد از وسعت‌شان، دچار شدیدترین نوع خشکسالی شده و میزان ریزش‌های آسمانی‌شان به نسبت میانگین دراز مدت منطقه، تا 80 درصد کاهش یافته است؛ رخدادی که کاهش معنی‌دار محصولات زراعی و متعاقب آن، افزایش قیمت جهانی این اقلام زراعی، به ویژه ذرت و گندم را در پی داشته است.

    حتا به منظور صرفه‌جویی بیشتر و مقابله با کمبود شدید منابع آب، بسیاری از برنامه‌ها و پروژه‌های بلندپروازانه آمریکا در گردشکده مشهور این کشور – لاس وگاس – متوقف شده؛ واقعیتی که کاهش رونق ساخت و ساز و قیمت مسکن و زمین در آن نواحی را در پی داشته است. به ویژه آن که یکی از بالاترین نرخ‌های اُفت سطح آب زیرزمینی و نشست زمین، اینک از آن منطقه و نواحی مجاورش در کالیفرنیا گزارش می‌شود.
پرسش اصلی این است که چرا آمریکا با استناد به قدرت فناوری خیره‌کننده خود و با استفاده از تکنیکی به نام بارورسازی ابرها، نتوانسته است این بحران را مهار کند؟ همچنین، چرا دولت مقتدر و مغرور مرکزی در ایالات متحده آمریکا قادر نیست از روش‌های تغییردهنده‌ی اقلیم چون هارپ به نفع خود سود جوید؟ در عوض با برگزاری و تقویت چندین نوع از اتاق‌های فکر و جلب نظر تصمیم‌سازان داخلی و مردم محلی، می‌کوشد تا با تبیین روش‌های غیرسازه‌ای و اعمال مدیریت بر مصرف درست و اصولی آب، ابعاد نگران‌کننده‌ی این بحران را به کمینه برساند.
شگفت‌آور آن که به رغم آشکار شدن چنین ناتوانی مهمی در ساختار اجرایی بدنه دولت آمریکا برای مهار غول خشکسالی و کاهش اثرات سؤ جریان بیابان‌زایی، همچنان پیام‌ها و مصاحبه‌هایی از مقامات تصمیم‌گیر کشورمان منتشر می‌شود که صراحتاً وضعیت خشکسالی چندساله در جنوب خوزستان و دیگر نواحی جنوبی کشور را دسیسه غرب به رهبری آمریکا برای ربایش ابرهای باران‌زا عنوان می‌کنند. و از سوی دیگر، می‌خواهند تا مجدداً با استفاده از بارورسازی ابرها، مشکل دریاچه ارومیه را حل کنند! درصورتی که به رغم ادعاهای وزارت نیرو مبنی بر ورود 2 میلیارد مترمکعب آب به محوطه دریاچه در سال جاری و افزایش 15 درصدی میانگین ریزش‌های آسمانی در اثر بارورسازی ابرها، تازه‌ترین بررسی‌ها نشان می‌دهد که ابعاد خشکسالی در دریاچه ارومیه در 25 مرداد 1391 به مراتب فاجعه‌بارتر از سال‌های پیش از آن در چنین روزی بوده است، به نحوی که برای نخستین بار، ماهیت جزیره‌های دریاچه ارومیه کاملاً از میان رفته و به یکدیگر متصل شده‌اند .
امید که پیام و زنهار بحران خشکسالی در آمریکا را به درستی درک کرده و باور کنیم، برای مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی، بهترین کار مدیریت تقاضا بر بنیاد آموزه مدیریت به هم پیوسته منابع آب به تفکیک حوضه‌های آبخیز کلان کشور است و بدترین کار، متهم کردن آسمان به کم کاری! یا کشورهای غربی به دزدی ابر و عوض کردن مسیر باد غالب است.

 بازتاب این یادداشت در:
روزنامه اعتماد
تابناک

ایبنانیوز

 

10 فکر می‌کنند “پیام بحران خشکسالی در آمریکا برای ما در ایران!

  1. مسعود

    دقيقا !

    بدترین کار، متهم کردن آسمان به کم کاری! یا کشورهای غربی به دزدی ابر و عوض کردن مسیر باد غالب است.

  2. مسعود

    به جوان ها بايد فرصت داد استاد!
    ولي با اين حال … آن چه از دوست رسد نيكوست ! :)

  3. هومان خاکپور

    جالب بود، پیام بسیار خوبی حتا برای برخی از دوستان کارشناس مون بود که بدون پشتوانه علمی بعضی چرندیات رو قبول میکردند و احساس میکردن که به چه منابع اطلاعاتی نو و متفاوتی دست یافته اند ….
    ممنون محمدجان … هوشیارانه بود این نتیجه گیری تون.

  4. RS232

    چیزی که من تا به حال متوجه شده ام این است که در امریکا دولت در این زمینه ها فقط نقش اطلاع رسانی و یا تدوین روش ها را بازی می کند و این خود مردم هستند که آن را اجرا می کنند. چند سال پیش شهری که من در آن زندگی می کردم در محدوده قرمز خشکسالی قرار گرفته بود و مردم طوری از آن صحبت می کردند و مواظب مصرف آب بودند که آدم متوجه می شد این یک مسئله واقعی و جدی است. به چمن ها و گلها دیگر آب نمی دادند و یا قطره ای و خیلی کم آب می دادند. همه هم می گفتند که دیگر بیش از پنج دقیقه زیر دوش آب نمی مانند. ولی ما چنین حس مسئولیتی نسبت به منابع آبی و یا وضعیت خشکسالی خودمان نداریم و می خواهیم همه چیز را به گردن دولت بیندازیم و دولت هم آن را بر گردن دشمن و استکبار جهانی می اندازد. نمی دانم ولی شاید این چیزها را در زمان کودکی و در دبستان به بچه هایشان یاد می دهند در حالی که وقتی در ایران خشکسالی می شود مردم هیچ تغییری در برنامه روزانه خودشان نمی دهند و اصلا برایشان اهمیتی ندارد. حتی اگر آب سهمیه بندی ساعتی شود در همان ساعت هایی که آب دارند چنان شیره آن را می کشند که حتی میانگین مصرف آب بالاتر از مواقع عادی می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.