دورنمایی گوارا برای یک رخداد ناگوار!

    اخیراً و همزمان با کاهش محسوس اندوخته‌های آب شیرین در دسترس کره زمین، ستاده‌های حاصل از پژوهشی منتشر شده که توسط دانشمندان شاغل در یک پژوهشکده‌ی بین‌المللی منابع آب در شهر استکهلم (SIWI) سامان گرفته است ؛ پژوهشی که هشدار می‌دهد: اگر روند مصرف مواد غذايی به شکلی که اینک در اغلب کشورهای موسوم به شمال شاهد آن هستيم، ادامه پيدا کند، دورنمای هراس‌آوری برای تأمین آب کافی به منظور تولید مواد غذایی انتظارمان را می‌کشد. کافی است بدانیم که برای تولید یک کیلو گوشت گاو، پانزده هزار و پانصد لیتر آب مورد نیاز است؛ گوشتی که مصرف کننده اصلی آن در شمال زندگی می‌کند؛ در حالی که هر شهروند کشور هندوستان، تمامی نیازهای روزانه‌اش به آب را با 20 لیتر به سرمی‌آورد! به دیگر سخن، آبی که برای تولید یک کیلو گوشت قرمز در دامداری‌های صنعتی به مصرف می‌رسد، معادل نیاز روزانه‌ی بیش از 760 هندی است؛ از همین رو، تهدیدی که اندوخته‌های آب شیرین جهان از سوی 300 میلیون آمریکایی با آن روبرو هستند، بیش از دو برابر خطرناک‌تر از تهدیدی است که یک میلیارد و دویست میلیون هندی ممکن است بوجود آورند!
چنین است که دانشمندان سوئدی اینک هشدار می‌دهند: دوام چنین رویه‌ای دیگر امکان‌پذیر نیست و ممکن است سبب شود، وقتی که جمعیت جهان در سال 2050 به 9 میلیارد نفر می‌رسد، ميزان پروتئين حيوانی در رژيم غذايی مردم از 20 درصد کنونی به ۵ درصد کاهش یابد.

    این گزارش می‌افزاید: از آنجا که به طور متوسط توليد مواد غذايی حيوانی به نسبت همتایان گیاهی‌اش – دست کم – ۱۰ برابر آب بيشتر طلب می‌کند؛ مردم چاره‌ای نخواهند داشت تا برای تطبیق با شرایط جدید، سهم تولیدات گیاهی را در سبد روزانه غذایی خود افزایش دهند. به ویژه اگر بدانیم، هم اینک حدود يک سوم از تمام اراضی قابل کشت در سطح جهان برای توليد خوراک دام مورد استفاده قرار می‌گيرد که با تغییر ذائقه، می‌توان اراضی پهناوری را به منظور کشت محصولات راهبردی‌تری چون گندم و جو و دیگر حبوبات و سبزیجات اختصاص داد؛ راهکاری که هم به آب کمتری نیاز دارد، هم آلودگی محیط زیستی کمتری ایجاد می‌کند و هم بی‌شک، هزینه‌های درمانی گزاف ناشی از مصرف فرآورده‌های گوشتی را کاهش می‌دهد.

نقشه جهانی تنش آبی در سال 2012

    امّا نکته‌ای که این پژوهشگران در گزارش خود به نظر می‌رسد که از قلم انداخته باشند، یک مزیت دیگر و گوارا از این رخداد ناگوار، یعنی کمبود منابع آب شیرین است! چرا که اگر این کمبود سبب شود تا مردم بیشتری به سمت گیاهخواری میل پیدا کنند، در حقیقت یکی از عوامل اصلی انتشار گازهای گلخانه‌ای (گاز متان) که حاصل فعالیت دامداری‌هاست، کاهش یافته و افزون بر تعدیل روند تغییر اقلیم، نرخ برهنگی سرزمین ناشی از حضور چند برابر ظرفیت دام در عرصه‌های مرتعی نیز کاهش خواهد یافت؛ رخدادی که در صورت وقوع، هم به کاهش میزان فرسایش خاک منجر می‌شود و هم یکی از عوامل بالقوه‌ی افزایش ریزگردها را تعدیل می‌بخشد.

    بنابراین، همانگونه که افزایش ناگهانی قیمت سوخت‌های فسیلی در طول یک دهه‌ی اخیر، سبب شد تا نرخ سرمایه‌گذاری در صنعت استحصال انرژی‌های نو به طرزی معنی‌دار افزایش یابد و بدین ترتیب، یک تهدید جای خود را به یک فرصت برای احیای توان زیست‌پالایی کره زمین داد؛ اینک نیز به نظر می‌رسد، حاصل کمبود منابع آب شیرین و بازخوردهای ناشی از آن، در نهایت به نفع ماندگاری باکیفیت‌تر حیات در جهان خاکی تمام شود.

نقشه تنش آبی در خاورمیانه و موقعیت هشداردهنده ما

    انعکاس این یادداشت در:

    شرق

18 فکر می‌کنند “دورنمایی گوارا برای یک رخداد ناگوار!

  1. فرشيد

    متاسفانه امروزه در کشور ما و يا حداقل در منطقه غرب ايران به علل مختلف، کاشت محصولاتي نظر گندم و برنج و نيز حبوبات اصولا” براي کشاورزان صرفه اقتصادي ندارد و عملا” به کشت محصولاتي مانند جو، ذرت و ينجه روي آورده اند که خوراک دام و طيور ميباشند

  2. shahnaz

    … سطح آگاهی مردم ما در این زمینه دربین افراد و گروه ها و طبقات گوناگون، آنچنان نا برابرو متغیر است که حتا قابل مقایسه نیست (نظرات مشترکین خودتان روی صفحه fb نمونه ی خوبی به دست میدهد).
    از سویی چون تغذیه و براوردن نیاز غذایی منحصر به فرد یا گروه خاصی نیست همه کس صرف نظر از سطح سواد و در آمد و غیره دراین خصوص صاحب نظرند (البته به حق! و همه جا ی دنیا همینطور است)
    سپردن میکروفون ها به دست خود مصرف کننده گان و شرکت دادن عموم مردم در بحث های آزاد – با همراهی کاردانان خبره – جایی که نظرات مختلف شنیده شده و خودشان یک دیگر را تعدیل وموازنه کنند و بطور تدریجی به نتیجه گیری های منطقی که منجر به تغیر رفتار شود، منتهی بشوند – میتواند شیوه یی برا ی انتقال آگاهی به توده مردم باشد.
    شاید بگویید فرصت این فرایند طولانی را نداریم – خیر، وقت برای آنکه این مقوله هم شامل ماجرای دیرینه قیمومت و تعیین تکلیف از بالا با نگاه فقیه اندر سفیه و درنتیجه لوث شدن آن بشود را نداریم. فقط با در آمدن از در مهر میشود انسان ها را به قدم برداشتن در راه مهر دعوت و تشویق کرد.
    با سپاس فراوان همیشگی از شما !

  3. امین خزاعی

    ممنون از مطلب ارزشمندتان استاد درویش عزیز
    اما سوالی که اینجا برای من مطرح می شود تاثیرات و پیامدهای ناشی از تغیر رژیم غذایی انسان ها از گوشتخواری به گیاهخواری است. تاثیراتی مانند بیکار شدن افراد زیادی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با صنعت دامداری و دامپروری در ارتباط هستند که این خود می تواند عامل هرج و مرج، افزایش بزهکاری و ایضا نا امنی در جوامع گردد. بنابراین پیش از اقدام برای مقابله با رژیم گوشتخواری و تبلیغ گیاهخواری می بایست فکری به حال جمعیتی کرد که به دنبال این تغییر رویه بی کار خواهند شد. همچنین مشکل دیگری که به نظر من در اثر گسترش رژیم گیاهخواری پیش خواهد آمد، افزایش زمین های زیر کشت است که به دلیل جبران مواد مورد نیاز بدن حجم بیشتری از مواد گیاهی را می بایست مصرف کرد و این امر ممکن است مانند گذشته در اثر افزایش میزان تقاضا، منجر به زیر کشت رفتن زمین های بیشتر و در مقابل پاکتراشی جنگل های افزون تری گردد.

  4. وحید نوروزی

    سلام بر جناب درویش عزیز-اعتراف می کنم مدتها بود مطالبتان را نخوانده بودم.غرق شدن در امور جاری و اجرایی بدترین آفت است که از بسیار خواسته ها ما را باز می دارد.فرصتی شد تعدادی از مطالبتان را خوانم.مثل همیشه پر محتوی و ارزشمند.
    به این بهانه خواستم عرض ارادتی کرده باشم.موفق باشید

  5. مسعود

    آن قسمت كاهش ريزگردهايش از همه جالب تر بود !
    چون من به همه منافعش فكر كرده بودم جز اين …

  6. محمد درویش نویسنده

    درود بر مسعود، سهیلا، وحید، امین و شهناز عزیز …
    به نظر من هم، ترغیب به گیاهخواری به شکل مستقیم و یا ابراز خشم نسبت به گوشتخوارها امکان پذیر نیست، باید با مهر و صبر به پیش رفت.
    به قول رضا مروت عزیز: بنجامین زفنیا، شاعر عالیرتبه‌ انگلیسی‌ با مقامی برجسته در بین بزرگترین نویسندگان بریتانیا بعد از جنگ، دانسته‌‌هایی را که دست کم دو دهه است کاملا آشکار شده‌اند ولی‌ رویهم جمع نبسته‌ایم را خلاصه می‌کند: اینکه برای ترحم نسبت به حیوانات، سلامتی، کاهش گاز‌های گلخانه‌ای و بقای محیط زیست، کاهش آب مصرفی، کاهش آلودگی محیط، کمک به کشورهای جهان سوم، امنیت غذایی در مقابل ازدیاد جمعیت، و حفظ تعادل زمین …. گوشت و مواد لبنیاتی مصرف نکنیم. او می‌پرسد که آیا این دلایل کافی‌ نیستند؟ می‌گوید سوال این نیست که امثال او چرا وگان هستند، بلکه سوال خیلی‌ مشهودتر این است که چرا دیگران وگان نیستند؟

  7. محمد درویش نویسنده

    امین خزاعی عزیز:
    آیا اگر بتوانیم لاستیک هایی برای خودروها بسازیم که هرگز پنچر نشوند، این مسأله باید سبب نگرانی ما از بابت بیکاری پنچرگیران را فراهم کند؟ آیا ما باید نگران بیکاری کله پزی ها هم باشیم رفیق من؟
    کجا رفتند آنهایی که زمانی شغل شان، ساخت شمشیرهای جنگی بود؟ آنهایی که دلو می ساختند یا درشکه یا …
    درود.

  8. امین خزاعی

    استاد عزیز به نظر من مشکلی که خیلی ها دچار آن هستیم افراط و تفریطی بودنمان است، یعنی یا به طور کامل سیاه هستیم ویا سفید. به عنوان مثال در همین موضوع ترک گوشتخواری و اینکه گوشت را به طور کامل کنار بگذاریم در حالیکه نوع بشر سالیان سال است از گوشت به عنوان غذای اصلی خود بهره می برد.
    شاید مخالف اصلی در این بین دین گرایان و مذهبیون باشند مخصوصا مسلمانان که با توجه به روایات و احادیث متعدد از پیامبر و امامان در خصوص مضرات ترک گوشتخواری، با گیاهخواری صرف مخالف هستند و شاید حق نیز با آن ها باشد. چرا اینگونه پیشنهاد ندهیم که مصرف گوشتمان را کمتر کنیم؟ به عنوان مثال اگر در هفته دو وعده گوشت می خوریم آن را به ماهی دو وعده کاهش دهیم. به این شکل هم میزان مصرف گوشت کاهش پیدا خواهد کرد، هم میزان دامداری ها و دامپروری ها به نسبت قابل قبول کاشه پیدا خواهد کرد و هم بدن خودمان را از چیزی که به آن نیازمند است محروم نخواهیم ساخت.
    در ادامه نیز چند روایت از پیامبر و ائمه نقل می کنم:

    رواياتي در كتاب اطعمه و اشربه وسائل الشيعه موجود است كه بسيار ترغيب به خوردن گوشت مي‌نمايد مثلاً در وسائل الشيعه ابواب الاطعمه المباحه باب 10 حديث 3 و 5 پيامبر مي‌فرمايد: “سيد طعام الدنيا و الاخرة اللحم” يعني سيد غذاهاي دنيا و آخرت گوشت است.

    و در حديث 43 همان باب از امام علي (ع) نقل است كه فرمود: “اذا ضعف المسلم فليأكل اللحم و اللبن فان الله جعل القوة فيها” هرگاه مسلماني ضعيف شد گوشت و شير بخورد كه خداوند نيرو را در آن قرار داده است.

    و در باب 11 همان ابواب حديث 5 از پيامبر اكرم است كه فرمود: “انا معاشر قريش قوم لحمون” ما طايفة قريش، قومي هستيم كه به گوشت فراوان علاقمنديم.

    و در حديث 1 باب 11 همان ابواب از امام صادق نقل است كه فرمود: “كان رسول الله (ص) لحماً يحب اللحم” پيامبر اسلام گوشتي (علاقمند به گوشت) و دوستدار گوشت بود.

    و در باب 12 همان ابواب مي‌گويد حديث 1 و 2 مي‌فرمايد: “و من تركه اربعين يوما ساء خلقه” كسي كه چهل شبانه روز گوشت نخورد اخلاق او بد مي‌شود.

    و در حديث 3 مي‌فرمايد: “در اين صورت (چهل روز نخوردن گوشت) بايد با توكل به خداوند قرض كند و گوشت بخورد.

  9. محمد درویش نویسنده

    امین عزیز:
    نخست آن که بنده هم نوشته ام: حرکت به سمت گیاهخواری ، یک ضرورت است نه یک انتخاب!
    دوم این که نوع بشر سالیان سال است که خیلی اشتباه های دیگر هم کرده و می کند که باید روزی آنها را ترک کند! به عنوان مثال، چون کودکان همواره مورد تنبیه بدنی والدین خود قرار گرفته و می گیرند، دلیل نمی شود که این رسم ناخوشایند، ادامه یابد.
    سوم این که برای رفع نگرانی هایت از انتخاب رژیم عاری از گوشت، لطفاً سری به تارنمای خانم دکتر زرین آذر متخصص بیماری‌های داخلی و فوق تخصص در بیماری‌های دستگاه گوارش٬ کبد و کیسه صفرا بزن تادریابی که چگونه نقشه راه سلامتی را اشتباه رفته ایم!
    دست آخر این که بار دیگر تأکید می کنم: حیوانات هم حق زندگی دارند، آنها هم عشق به فرزند دارند و در پای نجات هم نوع خود، حتا حاضرند جان دهند، این اخلاقی نیست تا مایی که خود را اشرف مخلوقات خطاب می کنیم، به جای آن که از قدرت و هوش مان استفاده کنیم تا آموزه بیودموکراسی را در جهان جاری سازیم، به آنها به دیده یک طعمه نگاه کنیم. بشر ثابت کرده است که بدون ریختن خون هیچ حیوانی می تواند در کمال سلامت به زندگی خود ادامه دهد؛ دست کم 500 میلیون گیاهخوار موجود در جهان این باور را تأیید می کنند؛ اما آیا یوز یا شیر یا هر حیوان گوشتخوار دیگری که وضعیت آناتومی اش اینگونه آفریده شده است، از چنین امکانی برخوردار است؟
    درود …

  10. امین خزاعی

    استاد درویش عزیز
    این را بگویم که اگر بنا داریم تا نسبت به احساسات جانوران حساسیت از خود نشان دهیم و نقش یک موجود فرهیخته که درد سایر مخلوقات را دارد ایفا کنیم، می بایست وسیع تر بیاندیشیم و در این سیاره پهناور، قدری هم به موجودات دیگر بها دهیم، موجوداتی که از سرمایه های گرانبهای آن هستند و حیات زمینی، موجودیت خود را وام دار تلاش های بی منت آنهاست! موجودی که همانند سایر ساکنین زمین از جمله انسانها و جانوران، از احساسات مخصوص به خود برخوردار است و می تواند غم و درد را حس کند و نسبت به آن واکنش نشان دهد! البته به گواه آزمایش ها و پژوهش های مختلف از جمله این مورد:
    http://persianpet.org/forum/thread84234.html

  11. محمد درویش نویسنده

    امین جان:
    این استدلال متأسفانه توسط جامعه محترم گوشتخوار و در توجیه اصرار بر تداوم گوشتخواری و گریز از احساس گناه ناشی از آن، بیش از حد نخ نما شده و دیگر کارکرد خود را از دست داده است.
    درست مثل آن می ماند که یک ورزشکار در رشته بوکس حرفه ای، به انتقاد از خشونت نهفته در ورزش آی کی دو بپردازد و خواستار توقف آن شود! جماعتی که به راحتی گوشت حیوانات را به عنوان غذا میل می کند و درد و رنج این جانداران و اشک دیدگان شان را نمی فهمد، چگونه است که اینک نگران جان گیاهان شده اند؟! آن هم گیاهانی که به هیچ عنوان از سیستم عصبی پیشرفته چون حیوانات برخوردار نیستند. همچنین، بهره مندی از میوه درختان، به معنای مرگ درخت نیست، اما بهره برداری از گوشت حیوانات به معنای قتل آن حیوان است! نیست؟
    در بدترین حالت، این که اگر بپذیریم که حق با شماست و مصرف فرآورده های گیاهی یک جنایت است؛ می شود برایم بگویی حکم انسان هایی که هم فراورده های حیوانی و هم گیاهی را مصرف می کنند، چیست؟!
    درود …

  12. امین خزاعی

    استاد عزیز
    اتفاقا کلیت حرف من در خصوص مقابله با دیدگاه های افراطی و تفریطی است. چه بسا از زبان آیات و روایات و عرفا و شاعران بزرگ بارها و بارها در خصوص رعایت اعتدال و اندازه سخن ها شنیده ایم که فی الجمله معتقدند با رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط زندگی قابل قبولی خواهیم داشت.
    امام کاظم (ع): خیر الامور اوسطها
    سعدی: اندازه نگه دار که اندازه نکوست
    و…
    بنابراین ما باید از هر دو نعمتی که در اختیار ما قرار گرفته (گیاهان و حیوانات) با رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط مصرف کنیم. چراکه هر دوی این مواد برای سلامتی انسان ضروری خواهند بود. هرچند در سالم تر بودن مواد گیاهی هیچ شکی نیست. ولیکن این را هم باید بپذیریم که بدن ما به گوشت نیز محتاج است. دیشب کتاب “تغذیه در طب ایرانی، اسلامی” نوشته آقایان دکتر کردافشاری، دکتر محمدی کناری و دکتر اسماعیلی را مطالعه می کردم، در بخشی با عنوان “انواع گوشت ها و مزاج آن ها” به تشریح خواص گوشت های مختلف پرداخته بود از جمله گوشت گوسفند و گوشت گاو و تاکید شده بود که گوشت گوسفند برای مزاج انسان بوده در حالیکه گوشت گاو بیماری زاست! وبعد در جایی دیگر روایتی از حضرت محمد نقل کرده بود که حضرت فرمودند :”شیر گاو شفا، روغن گاو دوا و گوشت آن مرض است”.
    همچنین نویسندگان در صفحه 95 کتاب، قسمت “گوشت زیاد” نسبت به استفاده بیش از حد گوشت هشدار داده بودند و بیان داشتند که استفاده از گوشت در حد متعارف مشکلی برای انسان ایجاد نمی کند (هفته ای یک بار)، ولی استفاده مکرر آن موجب افزایش کلسترول، بالا رفتن اسید اوریک، بیماری نقرس و سایر بیماری های مفصلی می گردد.
    اما به نظر من با توجه به معضلات زیست محیطی فعلی و افزایش فزاینده جمعیت جهانی و به تبع آن افزایش گرمایش جهانی و تولید گازهای گلخانه ای که ازقضا دومین عامل اصلی تولید این گازها همین دامداری ها می باشد! می توان اندکی تغییرات در این دستورات ایجاد کرد و به جای هفته ای یکبار، هر دو هفته یکبار خوردن گوشت پیشنهاد شود. شاید با این روش نه سیخ بسوزد و نه کباب! و به احتمال خیلی زیاد مردم نیز مخالفت سرسختانه با این سیستم نخواهند کرد. احتمالا!

  13. کوشان مهران

    درویش خان

    هیچگاه در رژیم غذایی خاورمیانه و کشوری چون ایران گوشت قرمز نقش چندانی در رژین غذایی بیشتر مردم بجز طبقا مرفه نداشته و لبنیاتی چون کشک و روغن و ماست و کره و پنیر جایگزین می شده است.

    دیزی هم که خوراک بیشتر مردم شهری چون تهران بود از مقدار کمی گوشت تشکیل شده و این دنبه بود که به دیزی رونق و جلایی می داد که عطر آن ناگفتنی است.

    گوشت زیاد در رژیم غذایی اروپای غربی و آمریکای شمالی بسیار بیشتر از ایران مصرف شده و بویژه با شروع قرن نوزدهم و افزایش رفاه عمومی در کنار انواع سوسیس که از صده ها پیش مراه با ژامبون مصرف می شد گوشت قرمز این کالای لوکس وارد سبد مصرفی مردم گردیده است.

    حتی در کشوری چون هند کره گاوی(Gee)نقش بسیار مهمی در رژیم غذایی دارد و خلاف باور عمومی جز معتفدان به فرقه جین و برخی فرق هندو بسیاری از هندوان از گوشت سرخ و سپید( مرغ و ماهی ) استفاده می نمایند.

    در سرتاسر جهان در کنار صنایع دامپروری و پروار بندی، تولید نوشیدنی های الکلی از مواد نشاسته ای چون ذرت، گندم، جو و سیب زمینی و برنج بگونه ای حجم غظیمی این مواد غذایی ضروری را از دسترس مصرف غذایی خارج می نماید .

    در هر کاری افراط و تفریط عاقبت را به لوث شدن می انجامد. پاره ای از گیاهخواران حتی از لبنیات و تخم مرغ هم استفاده نمی نمایند. هیچکس منکر وضعیت ناگوار بسیاری از دامپروری های صنعتی نیست ولی آیا بجای وضع بهبود دام ها باید از آن سوی بام فرو غلتید؟

    مهربانا

    این هجمه جدید گیاهخواران و یا اگر به حقیقت در برخی بنگریم مدگرایان گیاهخوار نما با تشویقی از دست های ناپیدا گویا همراه است که در کل نایابی گوشت و تهم مرغ و بالارفتن و بی کیفیت شدن لبنیات را با مد گیاهخواری پاسخ داده و هرکس که به خارج شدن لبنیات و مواد پروتئینی از یبد غذایی خانوار ها اعتراض نماید را با هجمه های احساسی و غوغا سالاری به خون خواری و خون ریزی متهم نمایند و در پس پرده این دوستان هستند که غذاهای رژیمی محصول فلان خانم دکتر را به قیمت خون جگر به مردم بفروشند و در نهان سیخ سیخ فیله و راسته را بر نیش کشند.

    مهندس درویش
    درویش خان

    نمی خواهم متوهم به خیالات باشم ولی این تبلیغات ناگهانی گیاه خواری بی دلیل و بی جهت نیست عزیزم.

    بهتر است این کاهش مصرف گوشت در کشورهای غربی و بویژه آمریکا پیاده شود که به بهای پاکتراشی جنگل های استوایی آبخیز آمازون ، همبرگر چرب مکدونالد آن میزان چاقی و عدم نحرک را پدید اورده است.

    ( در ایران بیشتر چاقی به دلیل مصرف مواد نشاسته ای جایگزین گوشت و شیر گرانبها و نایاب می باشد)

  14. محمد درویش نویسنده

    اشتباه ما همین است امین جان که تصور می کنیم: معنی این جمله که “باید از نعمت های خدا استفاده کنیم” آن است که آنها را بخوریم! منتها با رعایت اعتدال!!
    اعتدال این است که در حجم خوردن از افراط و تفریط پرهیز کنیم؛ این است که می توان نخست با قطع گوشت قرمز شروع کرد و سپس آرام آرام خوردن هر نوع گوشتی را کنار گذاشت و در نهایت از فراورده های دامی هم استفاده نکرد.
    .
    کوشان خان: شما هم انگار شدیداً متأثر از تئوری توهم توطئه شده اید و فراموش کرده اید که شمار گیاهخواران در کشورهای توسعه یافته، دست کم 10 برابر کشورهای جنوب است!

  15. سهیلا

    هیچ شکنجه ای زجز آورتر از سر و کله زدن با انسانهای نادان نیست
    صبرتان جاوید استاد
    کوچکتر که بودم فکر میکردم بعضیها از سر نادانی و بی اطلاعی از بازتاب کارشان است که مثلن حیوانها را برای عاج میکشند یا زباله روی زمین میریزند،به انسانها بزرگ بی احترامی میکنند و هزار کار غیر آدمیزادی میکنند،ولی بعدها که با چندی از آنها به گفتگو نشستم و منطق های خودخواهانه شان را که بسیار هم بر آنها اصرار داشتند شنیدم تازه فهمیدم بعضی ها چقدر باید صبور و جسور باشند که هر روز با این جمعیت خودبرتر بین برخورد داشته باشند
    یکی اش هم همین در یک کفه گذاشتن زجر حیوان و گیاه برای خورده شدن…….(احمقانه است)حتی یک کودک هم میداند که گیاه سلولهای عصبی ندارد، روح ندارد و مغزی که بفهمد عشق فرزند را، درد چاقو را و ترس از مرگ را……
    وای بر شما انسانها که با استناد به قران خود را مجاز میکنید جان حیوانی را بگیرید که در جان بخشیدن به آن هیچ نقشی ندارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.