در چهارم مرداد ماه سال گذشته، دکتر علی سلاجقه، رییس وقت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در واپسین سخنرانی رسمیاش که در جریان برگزاری سمینار مدیریت حریق در عرصههای منابع طبیعی کشور ایراد شد، خبر از بایگانی شدن سالانه یک سد به بزرگی سد کرج در اثر نرخ بالای فرسایش خاک در ایران داد. او از مسئولان وزارت نیرو خواست تا به جای اصرار بر ساخت سدهای بزرگ و ادامه سیاستهای کنونی سدسازی، در اندیشه استحصال آب از مناطق کارستی (آهکی) زاگرس برآیند که میتواند حدود چهار برابر کل آبی را در اختیار نهد که هم اکنون توسط تمام 590 سد بزرگ مخزنی ساخته شده در کشور تنظیم و استحصال میشود.
هر چند که دست کم در ظاهر کسی به سخنان هشداردهنده سلاجقه توجه نکرد و خود او در شمار مدیرانی قرار گرفت که کمترین طول مدیریت را بر نهاد متولی منابع طبیعی کشور تجربه کرد! اما یکسال پس از آن تاریخ، مردم ایران یکشنبه گذشته – 19 آذر 1391 – بر سیمای تلویزیونهای خود دیدند که دریچهی برخی از مهمترین سدهای مستقر در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با حضور برخی از مدیران بلندپایهی کشوری گشوده شد تا بخشی از حق آبه دریاچه ارومیه پرداخت شود. مهمتر آن که، اندکی پیشتر معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا نخستین اعتراف تاریخی خود را انجام داد و ضمن بیان تداوم سیاست وزارت متبوع خویش در توقف پروژههای سدسازی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، صراحتاً اعلام کرد که در بخش سدسازی کشور اشتباه عجیبی رخداده و سدهای مخزنی به جای آن که تنظیم کننده آب باشند، خود به مصرفکننده آب بدل شدهاند! فقط کافی است سری به بالادست بسیاری از سدهای کشور بزنید و متوجه تغییر کاربری اراضی و افزایش چشمگیر زمینهای فاریاب در آن نواحی کوهستانی (مثل کوهستانهای اطراف سدهای زرینه رود، حسن لو، زاینده رود، شهرچای و …) باشید تا دریابید که علیرضا دایمی دارد از کدام اشتباه عجیب سخن میگوید؟! اشتباهی که البته برای اعترافش باید این مقام عالیرتبه در وزارت نیرو را ستود.
این درحالی است که بسیاری از منتقدان سدسازی بی رویه در کشور، همواره بر این نکته پای فشردهاند که وقتی میانگین راندمان آبیاری در بخش کشاورزی؛ یعنی مهمترین و بزرگترین مصرف کننده آب کشور، هنوز در حد 30 الی 35 درصد است؛ آیا بهتر نیست به جای آن که اولویت نخست مدیریت آب کشور، تهیه آب بیشتر برای این بخش باشد، نخست به ارتقای نرمافزاری بخش کشاورزی اقدام کرده و پس از آن که راندمان آبیاری، ضایعات زراعی و مصرف کود و سموم شیمیاییاش را به سطح استاندارهای جهانی رساندیم، آنگاه به دنبال استحصال آب بیشتر باشیم؟
در همین راستا، اخیراً معاون وزیر جهاد کشاورزی، سید رحیم سجادی آمار جالبی ارایه داده است؛ وی میگوید: در دو سال گذشته بابت اجراي طرحهای آبیاری تحت فشار در كشور معادل يك هزار و 552 ميليون متر مكعب آب صرفهجويي شده است كه حدود 8 برابر گنجايش سدكرج است. به دیگر سخن، تلاش دو ساله وزارت جهاد کشاورزی برای ارتقای راندمان آبیاری تا همین لحظه، بیشتر از منافع ساخت هشت سد به بزرگی سد کرج برای کشور سود داشته است، آن هم در شرایطی که میزان هزینههای مصروف شده حتا به اندازه ساخت یک سد مثل کارون 4 یا گتوند هم نبوده است.
امید است که همچنان با تقویت خردمندانه این بخش، در برههای که باید با شگرد اقتصاد مقاومتی کشور را به پیش ببریم، بتوانیم هم کشاورزی را بایسته سیراب سازیم و هم سرمایههای این ملک و ملت را سزاوارانه حراست کنیم؛ چرا که به نظرم این هشت سدی که نساختیم، بیشتر از آن 590 سدی که ساختیم، میتواند هم کشاورزی را سیراب کند، هم سرمایهها را محفوظ دارد و هم میراث طبیعی و تاریخی وطن را از جراحت بیشتر مصون دارد.
آقای درویش سدسازی همانند دیگر سازه های دست بشر میتواند اثرات مثبت و منفی داشته باشد مخالفت 100% با سدسازی نمیتواند منطقی باشد.
آقا یا خانم حسینی عزیز:
بنده مخالف – به گفته شما – صد در صد سدسازی نیستم و بارها در یادداشت ها و سخنرانی هایم اشاره کرده ام که “سدسازی، آخرین گزینه در مدیریت آب است و نه نخستین آن.”
آنچه که من با آن مخالف هستم، رویه کنونی سدسازی در کشور است که به صورت بی رویه و بر روی هر دره ای که آب داشته یا نداشته، سدی احداث شده و سرمایه ای – اغلب- به تاراج رفته است.
در کشوری که راندمان آبیاری آن در بخش کشاورزی، 30 درصد است، تلاش برای ساختن سدهای بیشتر، یک نابخردی آشکار و بدون بخشش است.
من در تعجبم تعجبی بزرگ که چرا مسئولان ایران زیبای ما فکر می کنند توسعه یعنی جاده سازی یعنی تولید بی رویه ی اتومبیل یعنی سدسازی و هزاران ساخت و ساز بی فایده ی دیگر چرا ما در قرن 21 داریم تازه اشتباهات اروپایی های بعد از انقلاب صنعتی را انجام میدهیم؟ چرا هنوز افرادی پیدا می شوند که مثلا در همایش سدسازان دانشگاه صنعتی شریف هنوز هم محیط زیستی ها را احساساتی می نامند؟ خدا می داند به کجا می رویم با این طرز تفکرها!! چرا هنوز هم باید برای افرادی توضیح دهیم که ما مخالف سدسازی نیستیم بلکه با رویه ی آن مخالفیم!! آه یعنی روزی ایده آل را خواهیم دید؟
درود بر محمد درویش عزیز … مثل همیشه مقاله مفیدی بود.من همیشه در دل شما را ستایش میکنم و واقعا دلم میخواد فرصتی پیش بیاد تا بعنوان یک عضو مملکت برای نگهداشت محیط زیست بیش از پیش تلاش کنم. (ولو به عنوان یک سرباز کوچک)…محمد جان در کنار نکاتی که عرض کردید یک نکته رو هم بر اساس اطلاعات خودم مایلم مطرح کنم(البته رشته من مهندسی عمران نیست). به سد سازی اشاره کردید.پیش از انقلاب ما سد درودزن رو داریم که مخزنی حدود یک ملیارد متر مکعب دارد (کاری به طراحان اسراییلی اون ندارم) اما این سد به نحوی طراحی شد که علاوه بر اینکه موجب رونق کشاورزی و دامپروری در منطقه وسیع رامجرد و مرودشت و حتی کربال گردید در عمل زیانی رو متوجه دریاچه های پایین دست مثل کافتر و … نکرد و اونها رو کم آب ننمود. به عبارتی مدیریت آب صورت گرفت (اونهم هوشمندانه).محل سد هم جایی تعبیه شد که ککانال کشی و …با حداقل هزینه صورت گرفت چون شیب مناسبی داشت (مقایسه شود با مخزن 7 ملیارد متر مکعبی سد کرخه و مقایسه کارآمدی این دو !!! ) اما بعدها با اضافه شدن سدهای متعدد بر روی همین رودخانه و رودهای نزدیک(سد ملا صدرا.سیوند و… ) علاوه بر اینکه به میراث فرهنگی خسارات سنگینی وارد اومد عملا تعادل اکو سیستم رو بهم زد و دو دریاچه پایین دست هم تقریبا خشک شدند ( که البته خشک شدن دریچه ها رو به خشکسالی نسبت میدهند وسهم سدها رو نادیده میگیرند !) علی ایحال استاد عزیز من فکر میکنم در تایید فرمایش شما علاوه بر اینکه باید سد رو محدود ساخت شاید یک نکته مهمتر این هس که سازنده سد حقیقتا علم این کار رو داشته باشه.چه در جا نمایی چه در بحث زیست محیطی و چه مسائل اقتصادی. متاسفانه مهندسین ما فکر میکنند صرفا با مهندسی معکوس میشه خودرو ساز سد ساز بهپاد ساز هواپیما ساز شد و بدون اینکه به فوت کوزه گری پی برده باشن !!!
به اینهااصرار بر تولیدات صنعتی آب بر مانند تولید فولاد را اضافه کنیم. آن هم در شهرهایی مانند یزد یا اصفهان.
درود بر جناب بیدهندی، امیر بردو و امیرمسعود عزیز …
امیدوارم که روزی، آن اتفاق بیافتد جناب بیدهندی و دیگر طبیعت ستیزان با مارک سانتی مانتالیزم، به تمسخر طرفداران محیط زیست اقدام نکنند.
.
جناب امیر بردو عزیز:
درست می فرمایید، متاسفانه اغلب سدهایی که در طول دو دهه اخیر ساخته شده، بیشتر از آن که بر بنیاد ملاحظات فنی و آمایشی جانمایی شده باشد، مبتنی بر اراده سیاسی و مصلحت های اجتماعی فلان منطقه ساخته شده است. سد درود زن، درست در همان جایی ساخته شد که ایرانیان هوشمند در 2500 سال پیش، آنجا را برای چنین کاربری ای، انتخاب کرده بودند. هر چند که البته در دشت کربال، فاجعه آفریده شد. اما به هر حال، سیاست ساخت دو سد دیگر بر روی کر و سیوند، عملا حیات آبشناختی این حوضه آبخیز را به مرگ نزدیک کرد.
.
امیر مسعود عزیز: درسته … و نیز صنایعی چون سفال پزی و آجرسازی یا ساخت لاستیک در کم آب ترین استان های کشور؛ یعنی اصفهان، یزد و کرمان!
بیان چنین حقایق تلخ و دیرهنگامی توسط آقایان دایمی و سجادی از دست اندرکاران عالی رتبه آب و کشاورزی کشور مینواند اندکی امیدبخش باشد.
حالا میشه این کار رو به فال تیک گرفت یا صرفا چون زمستانه و مصرف آب اومده پایین دریچه ها شل شده!!؟
خبر خوبیست، اما تنها برای شروع راهی طولانی در جهت شکل گیری توسعه ای پایدار در کل سرزمینمان…
بر خلاف نظرخیلی ها اقای سلاجقه عملکرد بدی نداشت.مخالف سد سازی های بدون مطالعه زیستمحیطی بود وبرای پستش سکوت نمی کرد.حتی برای مخالفت او با سد هراز خیلی ها اورا مقابل معاون اول رییس جمهور قرار دادند.http://www.mazandnume.com/cms/print.asp?PNID=11317
وhttp://isdle.ir/news/index.php?news=4034
همینطور خواهان ادغام محیط زیست ومنابع طبیعی بود.