چند سالی است که از تریبونهای گوناگون مدام میشنویم و میخوانیم که کفگیر اندوختههای ابی استراتژیک کشور به ته دیگ خورده و شمارش معکوس برای جابه جاییهای بزرگ مهاجرتی آغاز شده است. تقریباً همه به این پویش یا کارزار بزرگ پیوسته و از رهبری نظام تا رییس جمهور و دیگر رؤسای قوا گرفته تا نخبگان و طبقهی الیت کشور از مردم میخواهند تا در مصرف آب صرفهجویی کرده و قدر این کالای گرانسنگ را بیش از پیش بدانند.
با این وجود، هرگز آنگونه که سزاوار است، آن همراهی و حمایتی را که باید در قدردانستن بیشتر آب بدانیم و ببینیم، در اغلب موارد؛ نه میدانیم و نه میبینیم! چرا؟
یادداشت پیش رو در پاسخ به این پرسش شکل گرفته و میکوشد تا نشان دهد: شرط شکوفایی سرمایه اجتماعی در حوزهی مسئولیتهای شهروندی برای پاسداری شایستهتر از اندوختههای آبی کشور، آن است که دولت در مرحلهی نخست، هفت گام مهم را بردارد؛ چه، بر اساس یک ضربالمثل مشهور: اگر کارهای کوچک را به خوبی انجام دهید، کارهای بزرگ خود به خود به جایی که باید برسند، میرسند.
Tag Archives: ?????? ??? ????
هشت سدی که ساخته نشد؛ اما کشاورزی را سیراب کرد!
در چهارم مرداد ماه سال گذشته، دکتر علی سلاجقه، رییس وقت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در واپسین سخنرانی رسمیاش که در جریان برگزاری سمینار مدیریت حریق در عرصههای منابع طبیعی کشور ایراد شد، خبر از بایگانی شدن سالانه یک سد به بزرگی سد کرج در اثر نرخ بالای فرسایش خاک در ایران داد. او از مسئولان وزارت نیرو خواست تا به جای اصرار بر ساخت سدهای بزرگ و ادامه سیاستهای کنونی سدسازی، در اندیشه استحصال آب از مناطق کارستی (آهکی) زاگرس برآیند که میتواند حدود چهار برابر کل آبی را در اختیار نهد که هم اکنون توسط تمام 590 سد بزرگ مخزنی ساخته شده در کشور تنظیم و استحصال میشود.
هر چند که دست کم در ظاهر کسی به سخنان هشداردهنده سلاجقه توجه نکرد و خود او در شمار مدیرانی قرار گرفت که کمترین طول مدیریت را بر نهاد متولی منابع طبیعی کشور تجربه کرد! اما یکسال پس از آن تاریخ، مردم ایران یکشنبه گذشته – 19 آذر 1391 – بر سیمای تلویزیونهای خود دیدند که دریچهی برخی از مهمترین سدهای مستقر در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با حضور برخی از مدیران بلندپایهی کشوری گشوده شد تا بخشی از حق آبه دریاچه ارومیه پرداخت شود. مهمتر آن که، اندکی پیشتر معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا نخستین اعتراف تاریخی خود را انجام داد و ضمن بیان تداوم سیاست وزارت متبوع خویش در توقف پروژههای سدسازی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، صراحتاً اعلام کرد که در بخش سدسازی کشور اشتباه عجیبی رخداده و سدهای مخزنی به جای آن که تنظیم کننده آب باشند، خود به مصرفکننده آب بدل شدهاند! فقط کافی است سری به بالادست بسیاری از سدهای کشور بزنید و متوجه تغییر کاربری اراضی و افزایش چشمگیر زمینهای فاریاب در آن نواحی کوهستانی (مثل کوهستانهای اطراف سدهای زرینه رود، حسن لو، زاینده رود، شهرچای و …) باشید تا دریابید که علیرضا دایمی دارد از کدام اشتباه عجیب سخن میگوید؟! اشتباهی که البته برای اعترافش باید این مقام عالیرتبه در وزارت نیرو را ستود.
این درحالی است که بسیاری از منتقدان سدسازی بی رویه در کشور، همواره بر این نکته پای فشردهاند که وقتی میانگین راندمان آبیاری در بخش کشاورزی؛ یعنی مهمترین و بزرگترین مصرف کننده آب کشور، هنوز در حد 30 الی 35 درصد است؛ آیا بهتر نیست به جای آن که اولویت نخست مدیریت آب کشور، تهیه آب بیشتر برای این بخش باشد، نخست به ارتقای نرمافزاری بخش کشاورزی اقدام کرده و پس از آن که راندمان آبیاری، ضایعات زراعی و مصرف کود و سموم شیمیاییاش را به سطح استاندارهای جهانی رساندیم، آنگاه به دنبال استحصال آب بیشتر باشیم؟
در همین راستا، اخیراً معاون وزیر جهاد کشاورزی، سید رحیم سجادی آمار جالبی ارایه داده است؛ وی میگوید: در دو سال گذشته بابت اجراي طرحهای آبیاری تحت فشار در كشور معادل يك هزار و 552 ميليون متر مكعب آب صرفهجويي شده است كه حدود 8 برابر گنجايش سدكرج است. به دیگر سخن، تلاش دو ساله وزارت جهاد کشاورزی برای ارتقای راندمان آبیاری تا همین لحظه، بیشتر از منافع ساخت هشت سد به بزرگی سد کرج برای کشور سود داشته است، آن هم در شرایطی که میزان هزینههای مصروف شده حتا به اندازه ساخت یک سد مثل کارون 4 یا گتوند هم نبوده است.
امید است که همچنان با تقویت خردمندانه این بخش، در برههای که باید با شگرد اقتصاد مقاومتی کشور را به پیش ببریم، بتوانیم هم کشاورزی را بایسته سیراب سازیم و هم سرمایههای این ملک و ملت را سزاوارانه حراست کنیم؛ چرا که به نظرم این هشت سدی که نساختیم، بیشتر از آن 590 سدی که ساختیم، میتواند هم کشاورزی را سیراب کند، هم سرمایهها را محفوظ دارد و هم میراث طبیعی و تاریخی وطن را از جراحت بیشتر مصون دارد.