پافشاری رییس جمهور بر اجرای یک طرح غیرقابل اجرا نشانه چیست؟

    دکتر محمود احمدی‌نژاد در بعدازظهر بیست و سومین روز از فروردین 1392، هنگام افتتاح نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج، مجدداً بر یک تصمیم سوخته تأکید کرد و از خواست و اراده‌ی دولت متبوعش برای واگذاری دو هزار متر مربع زمین به هر خانواده ایرانی سخن گفت تا همه‌ی ایرانیان، هم بتوانند از زیستن در منازلی فراخ و مجلل لذت برند و هم تمامی هزینه‌های خانوار را با کشت و کار در نیمی از این زمین، تأمین کرده و ثروتمند شوند.

    این که چگونه رییس دولت دهم در آخرین روزهای صدرات رسمی‌اش بر ساختمان پاستور، از عزم خود و مجموعه‌ی یارانش برای چنین اقدامی سخن می‌گوید، بس شگفت‌آور است؛ چرا که به فرض آن که همه چیز درست و منطقی و امکان‌پذیر باشد، او به عنوان متخصص در حوزه‌ی شهرسازی، بهتر از هرکسی می‌داند که افزایش سکونتگاه‌های شهری به میزان حدود 2 میلیون هکتار در سرزمینی که حاصل تلاش همه‌ی دولت‌های کهنه و مدرنش در طول دویست سال گذشته، ایجاد سکونتگاه‌های شهری و روستایی‌ به وسعت فقط یک و نیم میلیون هکتار بوده است، ادعایی بس بزرگ، شگفت‌آور و ناممکن است! نیست؟ آنقدر که حتا در تخیل آدمی هم نمی‌گنجد که دست‌کم در یکصد سال آینده چنین رخدادی جامه‌ی عمل بپوشد، همان گونه که نمی‌توان تصور کرد، روزی بشر به چنان قدرتی دست یابد که کره زمین را در درون یک هندوانه جاسازی کند، به نحوی که نه هندوانه بزرگ و نه کره زمین، کوچک شود!

    پرسش این است که پس چگونه عالی‌ترین مقام اجرایی کشور که بارها بر جایگاه علمی خویش به عنوان یک استاد دانشگاه، نخبه و متخصص هم تأکید کرده است، چنین ادعایی را در یک جمع عمومی و در حضور نمایندگان رسانه‌های گروهی مطرح می‌کند؟ این که بدنه‌ی کارشناسی در وزارت‌خانه‌های متولی زمین، منابع سرزمینی و زیرساخت‌های لازم، اغلب با این ادعا مخالف هستند؛ این که تقریباً همه‌ی تشکل‌ها و انجمن‌های علمی و تخصصی کشور در حوزه‌ی آب، محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی با صدور بیانیه‌های متعدد چنین اقدامی را ناصواب تشخیص داده و محرک تشدید جریان ویران‌گر بیابان‌زایی در ایران دانسته‌اند؛ این که عالی‌ترین مقام در ایران، یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صراحتاً در برابر تفکر خطرناک گسترش باغ‌شهرها موضع‌گیری کرده و تمام قد ایستاده‌اند؛ موضوع بحث این نوشتار نیست! و نگارنده مایل نیست تا از این منظر به اصرار رییس جمهور بر اجرای طرحی تأکید کند که خود بهتر از هر کسی می‌داند که نه عملی است و نه در صورت عملی شدن، دردی از این مملکت دوا خواهد کرد. زیرا او گزارش‌های روزانه، ماهانه و سالانه‌ی همه‌ی دستگاه‌های کشور را در اختیار دارد. او بهتر از هر کسی بر این واقعیت اشراف دارد که جریان خطرناک نشست زمین در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران، اینگونه شتابناک، مشغول بلعیدن سازه‌ها و کارمایه‌ها نبوده است؛ او سزاوارانه‌تر می‌داند که چگونه در هفتاد دشت اصلی کشور میزان افت سطح آب زیرزمینی به بیش از دو متر در سال رسیده است؛ او عریان‌تر می‌داند که چرا آن فاجعه‌ی بزرگ و شرم‌آور در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه رخداده و اینک کابوس جابجایی سکونتگاه‌های خاوری دریاچه ارومیه از هر زمان به واقعیت نزدیک‌تر است؛ او بیشتر و دقیق‌تر از هر مدیر و کارشناسی اشراف دارد بر این واقعیت که برهنگی سرزمین و افزایش نرخ فرسایش بادی و رخدادی به نام طغیان ریزگردها چگونه دارد کیفیت زیستن در ایران زمین را در تمامی ابعادش به کمینه می‌رساند و او آشکارتر از همه‌ی ما می‌داند که دیگر چیز زیادی از آنچه زیگونگی حیات و تنوع زیستی می‌نامیمش، در ایران باقی نمانده و می‌داند که چرا مجموع حیات وحش ما اینک باید به شمار اندک و باورنکردنی 110 هزار رأس کاهش یابد! نمی‌داند؟ حتا او نیک‌تر می‌داند که اگر مساحت ایران را به جای 165 میلیون هکتار، 187 میلیون هکتار اعلام می‌کند، تفاوت ایجاد شده عمدتاً در مرز آبی کرانه‌های جنوبی کشور در ژرفای دریای عمان و خلیج فارس – آن هم بر مبنای نظر گروهی از کارشناسان سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح و نه سازمان نقشه‌برداری کشور- است و هیچ خشکی جدیدی به ایران افزوده نشده است! شده است؟

    پس موضوع چیست؟ و نگارنده از چه منظری می‌خواهد به این ادعا بنگرد که تاکنون لحاظ نشده و خطرش را بیشتر می‌داند؟!

    ماجرا این است که تکرار چنین ادعاها و نویدها و شعارهایی که ظاهراً ایشان و برخی از همفکران‌شان رأی‌آور و دلپذیر می‌دانند، آشکارا نشان از توهینی بزرگ به شعور و درک ایرانیانی است که پیوسته در طول بیش از سه دهه‌ی گذشته آنان را باصفاتی چون ملت آگاه، شهیدپرور، همیشه در صحنه، جان برکف، با بصیرت و سلحشور یاد کرده‌ایم و این بسیار دردآور است که اینک چنین سخنانی را بر زبان رانده و بپنداریم که مخاطبان‌مان در سرزمین مقدسی که ایران می‌نامیمش، باور کنند و بپندارند که ثروتمندشدن‌شان در گرو واگذاری این دو هزار متر است.

 

3 فکر می‌کنند “پافشاری رییس جمهور بر اجرای یک طرح غیرقابل اجرا نشانه چیست؟

  1. مرتضی خاکپور

    ((( واگذاری دو هزار متر مربع زمین به هر خانواده ایرانی )))
    طرح بسیار خوبی است .
    با توجه به اینکه زمین خواران همه زمین های ایران زمین را برای خودشان سند گرفته اند و مردم زمین برای خانه ساختن ندارند .
    این بهترین طرح تاریخ ایران و جهان می شود .

    http://mkhakpour9.persianblog.ir

  2. محمد

    با تکنولوژی امروزی
    و با دوره های آموزشی کوتاه مدت مثل فنی و حرفه ای
    و مشاوره و نظارت و بازرسی مناسب
    و تسهیلات و وام و حمایت
    به نظرم شدنی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.