چرا تخریب محیط زیست در ایران همچنان رأی می‌آورد؟!

    کمتر از یکماه از آغاز سال 1392 می‌گذرد، با این وجود به جرأت می‌گویم که 25 روز گذشته از سال 1392 از منظر شوک‌هایی که به طبیعت ایران و دوستدارانش وارد شده، با هیچ یک از 25 روزهای نظیرش در طول سال‌های گذشته قابل مقایسه و برابری نیست! دقت کنیم که در واپسین دقایق از سال کهنه، دستگاه متولی محیط زیست کشور، با حکم برکناری مدیری روبرو شد (دکتر اصغر محمدی فاضل، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست) که آشکارا دلیل برکناری‌اش را در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، مخالفتش با زمین‌خواری و مافیای قدرتمند شکار عنوان کرده بود.

چرا؟

    بلافاصله، در آخرین روز کاری سال 1391، هیأت وزیران قانونی را به تصویب رساند که بر طبق آن، هیچ یک از مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست هم مصون از فعالیت‌های معدنی نخواهد بود؛ اقدامی بی‌سابقه که آشکارا با بسیاری از قوانین موضوعه کشور در تضاد قرار دارد. پس از آن و با شروع موج جدید و پی در پی سفرهای استانی رییس جمهور و تیم همراهش در دولت دهم، شاهد پرتاب وعده‌ها، قول‌ها و شعارهایی به میان مردم و تجمع‌کنندگان در سخنرانی‌های ایشان بودیم که هر لحظه بر نگرانی نخبگان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی افزود. به عنوان مثال، ریس دولت دهم در بیست و دومین روز فروردین و در جمع مردم سمنان، خبر از تشکیل ستادهای کشاورزی و معادن در 31 استان کشور داد که وظیفه آنها گسترش فعالیت‌های معدن‌کاری در 14 میلیون هکتار اراضی تحت حفاظت سازمان‌های محیط زیست و منابع طبیعی به همراه افزایش سطح اراضی کشاورزی به مرز 50 میلیون هکتار است. در جایی دیگر از همین سفر، محمود احمدی‌نژاد به مردم شاهرود مژده داد که به زودی طرح جاده از دل زیباترین جنگل ایران موسوم به ابر هم اجرایی خواهد شد؛ همان جاده‌ای که 9 سال است فعالان محیط زیست و منابع طبیعی کشور، تمام قد در برابر اجرایی شدن آن ایستاده‌اند. همان شب، معاون اول رییس جمهور هم از عزم دولت برای عملیاتی کردن طرح پرمسأله انتقال آب مازندران به سمنان خبر داد و گفت: کاری کرده‌ایم که دولت‌های آینده هم مجبور به ادامه این پروژه باشند! در نشست فوق‌العاده هیأت دولت در استان سمنان، یک خبر نگران کننده دیگر هم به بیرون درز کرد و آن سخنان مدیرعامل شرکت ملی گاز بود که نوید می‌داد: به زودی اکتشاف نفت در درون حریم پارک ملی کویر هم آغاز خواهد شد تا بکرترین و پهناورترین پارک ملی کشور هم مصون از خسارت‌های توسعه ناپایدار نماند! و این‌ها البته همه‌ی خبرها و شوک‌های وارده بر طبیعت ایران نبود! چرا که در فردای آن روز، بلافاصله رییس جمهور در مراسم افتتاحیه نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج در جمع مردم کردستان، بار دیگر از طرح خطرناکی سخن گفت که به موجب آن هر خانواده ایرانی صاحب 2 هزار متر زمین برای ویلاسازی و کشاورزی خواهد شد ! آن هم در حالی که به ندرت بتوان کارشناس یا متخصصی را در حوزه منابع طبیعی یا محیط زیست یافت که بر چنین طرح خطرناکی، مهر تأیید زند.

     البته آشکار است که چنین شعارها و وعده‌هایی، آن هم در زمانی که فقط سه ماه از پایان دوره دوم از صدرات محمود احمدی نژاد باقی است، امکان تحقق ندارد و او هم که مطابق قانون دیگر نخواهد توانست کاندیدای دور سوم شود! منتها آنچه که نگران کننده است، تأکید بر این واقعیت غم‌انگیز خواهد بود که چرا صدور چنین دستوراتی یا تصویب چنین مصوبه‌های طبیعت‌ستیزانه‌ای که آشکارا با ملاحظات محیط زیستی در تضاد قرار دارد، همچنان می‌تواند برای بخشی از رأی دهندگان ایرانی جذاب باشد و یا دست کم آن است که دولتمردان و زنان ما می‌پندارند که جذاب بوده و رأی آور است؟!

    آیا همین واقعیت تلخ، نشان نمی‌دهد که دستگاه‌های عریض و طویل اطلاع‌رسانی، رسانه‌ای، آموزش و پرورش و آموزش عالی ما تا چه اندازه در انتقال مفاهیم بنیادی و اولیه محیط زیست و حفظ پایداری بوم‌شناختی سرزمین، ناقص و بد عمل کرده‌اند؟

    به امید روزی که سیاستمداران ما دریابند: تأکید بر شعارهایی که بوی تخریب طبیعت از آنها به مشام می‌رسد، نه تنها رأی آور نخواهد بود، بلکه ممکن است در صورت اصرار وی بر ادامه‌ی آن شعارها و برنامه‌های طبیعت‌ستیزانه، شناسنامه و حیات سیاسی آن سیاستمدار را هم برای همیشه به بایگانی تاریخ ایران بسپارد.

   آمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.