همين پاييز سال گذشته بود كه سرانجام توانستم از نزديك اين غار رؤيايي و زيبا را ببينم و در عظمت اهورايياش كلاه از سر بردارم … خوانندگان عزيز مهار بيابانزايي حتماً يادشان هست كه چگونه از آن غار و زيباييهاي كمنظيرش گفتم و نوشتم … (و البته حالا ميفهمم كه چرا هرگز نتوانستم آن سفرنامه را به پايان ببرم).
امّا خبر امروز روزنامه اعتماد، دلم را به درد آورد … چگونه ممكن است يك ارگان مسئول تا اين حد سبكسرانه و بدون مسئوليت با چنين ميراث طبيعي ناهمتايي كه بيش از 70 ميليون سال قدمت دارد، برخورد كرده و امانت طبيعت را چنين سبكسرانه نابود سازد؟!
و غمبارتر آنكه ظاهراً هيچ نهاد نظارتي يا حكومتي وجود ندارد كه بر عليه چنين خطاي آشكاري اعلام جرم كرده و مسببان اين نابخردي نابخشودني را به مجازات رساند!
واي بر ما …
خوش به حالتان اقای درویش که حداقل یه بار دیده اید..من و ایرانی های دیگر….نسل آینده…آنها چه؟
بهتر بود همونجور میموند…خودش بهتر می دونست چجوری پذیرایی کنه…طبیعت خودش از همه بهتر می دونه…
پاسخ:
اتفاقاً اگر نمي ديدم بهتر بود! و امروز شايد كمتر افسوس مي خوردم … باور كن ميوه درخت دانايي تلخ است رفيق!
بله دیروز که خوندم در نهایت تاسف یاد شما افتادم ، بازم فقط می تونم بگم متاسفم ، برای خودم و کشورم که ریش و قیچی همه کارهایش دست چنین مدیران نالایقی است
پاسخ:
آنچه كه بيشتر نگران كننده است، برخورد سرد و بي تفاوت مردم است! انگار هيچ اتفاقي نيافتاده … چرا؟!
دوست عزیز…از این منظر نگاه می کنم که حداقل شما و امثال شما این غار رو دیدید و در جهل و نادانی از این دنیا نمی رید…
میوه ی درخت دانایی تلخ نیست…دانا بودن و ماندن در میان دیوانگان بسی کار بزرگ است…
موفق باشید
پاسخ:
آقا خيلي مخلصيم.
این هم یه فاجعه ی دیگه….
:((
تالاب استیل آستارا كاملاًخشك شد
http://www.aftab.ir/news/2008/jul/27/c4c1217157770_social_enviroment_enviromental.php
I like your blog.