دقیقاً هفتاد روز از انتشار نخستین یادداشتم در خبرآنلاین میگذرد؛ یادداشتی با عنوان: «وقتی فوتبال ایران در برزیل به یوز مدد میرساند» که کوشید با طرح پیشنهاد آرش نورآقایی عزیز، فراخوانی برای عینیت بخشیدن به آن را کلید بزند. خوشبختانه آن یادداشت در بیش از یکصد سایت، روزنامه، خبرگزاری و تارنما بازنشر یافت و در چندین برنامه رادیویی و تلویزیونی و نشستها و همایشهای تخصصی مورد بحث قرار گرفت و خلاصه بارشی فکری به راه انداخت که موجش همچنان پیشبرندهتر از روزهای آغازین ادامه دارد. آنگونه که بعد از حمایت علی کفاشیان، مرد شماره یک فوتبال ایران، محمدعلی نجفی و معصومه ابتکار هم آشکارا از آن حمایت کردند و نگارنده همین دیروز در جلسه کارگروهی شرکت داشت که به همت اداره کل کمیته طبیعتگردی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور و نیز هومن جوکار عزیز – رییس پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی – تشکیل یافته بود تا مراحل پیشبرد کار را سامان و شتابی درخورتر دهد.
در این میان، اثر طنازانهی نازنین جمشیدی، کارتونیست روزنامه شرق هم که به بهانهی سخنان خانم ابتکار در مراسم رونمایی از آغاز فاز دوم پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی منتشر شده بود، نشان از توجه جدیتر مردم و محافل رسانهای به ایدهی حضور یوز در آوردگاه برزیل 2014 داشت.
امروز هم به همین بهانه، نشستی در انجمن یوزپلنگ ایرانی برگزار خواهد شد که در آن گروهی از افراد مؤثری که میتوانند به اشکال گوناگون از این پروژه حمایت کنند را گرد هم میآورد. حتی فرهاد توحیدی، رییس خانه سینما و کانون فیلمنامهنویسان کشور هم که آفرینش سناریوی چند فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران را در کارنامه خود دارد، به دعوت نگارنده لبیک گفته و در این نشست شرکت خواهد کرد.
در این میان، نباید از نقش آرش نورآقایی غفلت کرد که گمان کنم این روزها دستکم ده ساعت از وقت روزانهی خویش را برای تحقق این آرمان مصروف داشته و میدارد تا با برطرف کردن موانع مالی، جذب اسپانسر و تشکیل گروهی کارآمد و حرفهای بتواند آخرین پازلهای حضور یوز در برزیل را تکمیل کند.
داشتم فکر میکردم پژواک مردم چه خواهد بود اگر صبح که از خواب برمیخیزند و به خیابانها و معابر عمومی پایتخت و دیگر کلانشهرهای وطن که مینگرند، به جای تابلوهای پایین کشیده شدهی صداقت آمریکایی، با تابلوها و بنرهایی بزرگ و جذاب روبرو شوند که بر رویش نوشته شده:
«وقتی که یوز ایرانی به فوتبال برزیلی میرسد!»
به نظر شما میرسد؟
به باورم تا همینجا هم ما پیروز شدهایم و بار دیگر نشان دادیم که چندین گام از دولتمردان خود جلوتر حرکت میکنیم. رمز این موفقیت و همافزایی کمنظیر را در این میدانم که همه کوشیدیم تا برای ماندگاری یوز در طبیعت سرزمینی که دوستش داریم، منیتها را کنار گذارده و به جای سهمخواهی، فقط به موفقیت پروژه بیاندیشیم. اینکه هنرمند نامی کشور – حسین صافی عزیز – داوطلبانه میگوید: طراحی لگوی یوز با من؛ این که اغلب تشکلهای مردمنهاد و شخصیتهای هنری، ورزشی، رسانهای، فرهنگی و سیاسی صمیمانه از تحقق این پیشنهاد حمایت میکنند، آشکارا نشان میدهد که هنوز میتوان دست به دست هم کارهای بزرگی را در این مملکت سامان داد و عینیت بخشید.
پس از همین حالا شمارش معکوس برای تماشای یوز ایرانی در مستطیل سبز برزیلی را آغاز میکنیم …
در همین باره:
– بیاییم دست به دست هم، از حضور یوزپلنگ آسیایی در ایران و برزیل حمایت کنیم!
– یوز را در فوتبال و صنعت خودروسازی به یک فرصت بدل سازیم!
– حمایت از حضور یوزپلنگ در جام جهانی برزیل
احسنت. مثل همیشه جذاب و زیبا بود.
زنده باد به شما
دست مریزاد.
از تلاشها و اطلاع رسانی های امید بخشتان ممنون.
درود بر هادی، زهرا و آرش نورآقایی عزیز … سپاسگزار همراهی حمایت همگی هستم. به امید حضور یوز در آوردگاه سبز برزیل.
سلام. خوشبختانه فکر خوب و تلاش ارزنده تان به ثمر نشست. تبریک. انشاالله شاهد بهتر شدن حال و روز محیط زیست میهنمان باشیم.
با سلام
می توان با یکی از تولیدی های بزرگ مانند البسکو هم رایزنی کرد تا تی شرت در اندازه های مختلف با لگوی یوز تولید و در ایام مسابقات به فروش برسانند تا همه ما نمادی از یوز در ایام مسابقات و بعد از ان را داشته باشیم .به امید حفظ یوز و تنوع زیستی ایران عزیز.
اینجا اهواز است. جایکه با باران باید آژیر خطر زد.
باران که روزگاری طراوت بخش جانها بود اکنون نفسها را میگیرد.
در این دیار تا دیروز برای بمباران دشمن بعثی آژیر خطر میزدنند امروز باید برای زیاده خواهی هموطنانمان آژیر خطر بزنند
سلام مهندس
لطفامطلبی نیز در مورد اقدام ارزشمند نوروز حیدری چوپان لرستانی که در پی حمله پلنگ به گله اش با وجود داشتن اسلحه….. بنویسید. متشکرم.