نخست:
هفته گذشته، حجتالاسلام سید علی محمد بزرگواری، نماینده مردم کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی، طی سخنانی شگفتانگیز خرس را نماد نفهمی معرفی کرده و انتخاب آن را از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان نماد طبیعت استان کهگیلویه و بویراحمد، نوعی توهین به مردم شایستهی این خطه دانست و گفت:اجازه نخواهد داد عدهای کوتهبین، اینچنین به مردم استان توهین کنند. بزرگواری همچنین قول داد که موضوع را پیگیری کرده و به سازمان حفاظت محیط زیست تذکر خواهد داد. در انتها هم خواهان معرفی نمادی مناسب برای محیط زیست استان شد که توهین به مردم کهگیلویه و بویراحمد نباشد.
دوم:
یکی از برنامههای نگارنده در دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، ارایهی گزارشی از وضعیت محیط زیست برای گروههای هدف و مرجع، چون مدیران ارشد حکومتی، نمایندگان مجلس و شوراهای اسلامی شهر، هنرمندان، نویسندگان کتابهای درسی، آموزگاران و دیگر طبقاتی است که در حوزهی تصمیمسازی و تصمیمگیری مهم هستند. در همین راستا، پنجشنبهی گذشته در نخستین روز از واپسین ماه سال 1392، فرصتی دست داد تا در همایش دوستداران محیط زیست گرمسار، دغدغههایم را با حجتالاسلام حسن همتی، رییس شورای اسلامی شهرستان گرمسار و برخی دیگر از همکاران ایشان و دیگر مدیران محلی گرمسار و سمنان مطرح کنم. از جمله مواردی که طرح کردم، موضوع سخنان حیرتانگیز جناب بزرگواری بود و طرح این پرسش که چگونه یکی از نخبگان و منتخبین ارشد جامعه، میتواند آفریدهای از آفریدگان پروردگار را با صفت «نفهم» ارزشگذاری کرده و خواستار پاسخگویی مسئولان سازمان محیط زیست شود؟ در آن سخنرانی شرح دادم که فقط سالانه در بلغارستان – یکی از کشورهای اروپایی که از قضا آنچنان ثروتمند هم نیست – میلیونها دلار هزینه میشود تا زیستگاه خرس قهوهای در آن محفوظ ماند. افزون برآن، یکی از برنامههای بنیاد جهانی حفاظت از حیات وحش، همانا جلب کمکهای مردمی برای حفاظت از این گونه در چین، کانادا و سرزمینهای یخزده در شمالگان (قطب شمال) است. در حقیقت، خرسها در شمار گونههای چتر یا شاخص در هر بومسازگان (اکوسیستم) به شمار میآیند که تلاش برای حفاظت از آنها، منجر به حفاظت از گروهی از حیوانات در آن زنجیرهی غذایی و بهبود توان زیستپالایی و خودترمیمی زیستگاه میشود. خرسها علاوه بر کنترل جمعیت برخی از حشرات که در صورت ازدیاد تبدیل به آفت میشوند، با خوردن میوهها و گیاهان مختلف و پخش هسته و دانهی آنها از طریق مدفوع خویش در گسترهی وسیع زیستگاهیاش، منجر به استمرار زادآوری طبیعی درختان و درختچهها و دیگر گیاهان زادبومش میگردد. افزون بر آن، خرسها با جمعآوری و حذف حیوانات ضعیف و مریض از عرصه، نهتنها به فرآیند تکامل و انتخاب طبیعی در بومسازگان کمک میکنند، بلکه از آلودگیهای محیط طبیعی زیستگاه هم کاسته و به ارتقای سلامت زیستمندانی که در زیستگاهی مشترک با او میزیند، کمک میکند. بنابراین، حضور خرس در هر زیستگاهی، یک نشانهی مثبت از سلامتی، شادابی و پایداری بومشناختی آن سرزمین است.
سوم:
سهراب سپهری، سالها پیش گفته بود:
من نمیدانم چرا میگویند
اسب حیوان نجیبی است
و کبوتر زیباست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
چشمها را باید شست …
اینک، محمّد درویش هم به جناب بزرگواری عزیز پیشنهاد میکند که بزرگواری کرده و چشمهایش را بشوید و یادش باشد که :
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست ؛ که هر چیزی به جای خویش، نیکوست
به راستی چرا او فکر میکند که اگر مثلاً قناری یا طوطی را نماد طبیعت استان معرفی کرده بودند، افتخارآمیز بود و اینک که قرعه به نام خرس قهوهای خورده است، توهینآمیز؟ این استنباط تبعیضآمیز در خلقت پروردگار از کجا برای یک فرد ملبس به تنپوش روحانیت پدیدار شده است؟ نکتهای که برای همتای روحانیاش در گرمسار – حجتالاسلام حسن همتی – هم سخت گران آمد و ایشان طی سخنانی، ضمن ابراز تأسف از موضعگیری هم لباسش، گفت: در دین مبین اسلام بیشترین سفارش به مهربانی با حیوانات و حفظ حرمت آنها شده و او نهایت تلاشش را خواهد کرد تا جناب بزرگواری و بزرگواریها را از این اشتباه و خطای فاحش به درآورد.
گفتنی آن که حتی در افسانه های کهن ایرانی هم هرگز از خرس به عنوان یک حیوان بد و مزاحم یا نفهم که باید از طبیعت حذف شود، یاد نشده و به ویژه از حیواناتی چون گاو، سگ و خرس در شمار آفرینش خوب یاد شده است.
کلام آخر آنکه
فیلسوفی میگفت: «زمان هیچ گاه دردی را درمان نکرده، این ما هستیم که به مرور به دردها عادت میکنیم.»
و من خواستم بگویم: آقای بزرگواری عزیز! از شنیدن کلامت در مورد خرسها، دردم گرفت، دردی که امیدوارم به جای آنکه به وجودش در تاروپود جانم عادت کنم، روزی بشود درمانش کرد.
مؤخره:
همیشه گفته و نوشتهام که اگر فرزندان امروز وطن بتوانند بر روی نیمکتها و در مدارسی دانش فراگیرند که بر بنیاد آگاهیها و آموزههای محیط زیستی اداره میشوند، آنها هرگز مانند رییس دولت دهم، فرمان جمعآوری دانه بلوط از سطح جنگلهای زاگرس را در بیست و هفتم دی 1391 صادر نکرده و هرگز چون نماینده محترم مردم کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در بیست و هفتم بهمن 1392، خرس را نماد نفهمی نخواهند خواند!
برای همین است که یکی از مهمترین آرمانهای نگارنده و همکاران سختکوشش در دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، کمک به تسهیل راهاندازی مدارس جامع محیط زیستی در کشور است؛ آرمانی که یقین دارم روزی عینیت خواهد یافت و در آن روز، دیگر هیچ مدیری در این مملکت، منابع طبیعی و محیط زیست را سد راه توسعه نخواهد خواند.
آمین.
سلام
چه باید گفت نمی دانم؟!
از آن چماق باید گفت که نشانه ….!!
یا خرس را نماد نفهمی دانستن ، کدام؟!
درود بر شما جناب استاد درويش گرامي
من نمیدانم چرا میگویند
اسب حیوان نجیبی است
و کبوتر زیباست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
چشمها را باید شست …