روز گذشته – 19 ابان 1393 – در صفحه 9 روزنامه ایران، یادداشتی به قلم زهرا کشوری – خبرنگار نامآشنای حوزه محیط زیست کشور – منتشر شد که دربردارندهی یک پرسش یا افسوس کلیدی بود! این که طبیعت ایران همچنان نیاز به فریادهای بلند دارد تا مردم و مسئولین را متوجه خطر از دست رفتنش سازد و اینک با قبول مسئولیت توسط محمد درویش و تبدیل وی از یک فعال محیط زیستی خط شکن به یک مدیر دولتی، به نظر میرسد فریادهای طبیعت دارد تبدیل به نجوا میشود!
ضمن قدردانی از خانم کشوری به دلیل دغدغهمند بودن ایشان و رصد نکتهسنجانه و دقیق عملکرد نگارنده در طول یکی دو دههی گذشته، توجه خوانندگان عزیز مهار بیابانزایی را به متن کامل یادداشت ایشان با عنوان: «طبیعت فریادی بلند میخواهد» جلب میکنم. در عین حال خوشحال خواهم شد تا نظر شما خوانندهی عزیز را هم بدانم که آیا آنگونه که زهرا کشوری ابراز نگرانی کرده است، اثر محمد درویش بر حوزه محیط زیست ایران در حال کمرنگ شدن است و او آرام آرام دارد از فعالی سرکش – به تعبیر نویسنده روزنامه ایران – به مدیری آرام بدل میشود؟
هنوز هم وبلاگ نویسی «محمد درویش» برای خبرآنلاین ادامه دارد. او تا پیش از اینکه معاون مشارکتهای مردمی محیط زیست شود، خود به تنهایی یک خبرگزاری فعال در محیط زیستی و منابع طبیعی بود و ایمیلهای هر روز صبحش خط و ربط را به خبرنگاران و روزنامه نگاران حوزه نشان میداد و وبلاگش یکی از تأثیرگذارترین وبلاگهای حوزه محیط زیست بود. در حالی که او روزنامه نگار نبود و نیست. درویش، متولد 4 بهمن 1344 تهران است. دارای چندین عنوان تألیف در قالب کتاب و مقالات علمی است و نیز سابقه اجرای چند طرح تحقیقاتی در موضوعات گوناگون مرتبط با منابع طبیعی، آب و محیط زیست را دارا است.
دوران کودکی و نوجوانیاش را (به دلیل شغل پدرش که نظامی بود) در شهرهای گوناگونی چون تهران، بروجرد، سردشت، اصفهان، آبادان، خرمشهر و نجف آباد گذراند و پس از اخذ دیپلم تجربی از مجتمع آموزشی شهید بهشتی اصفهان(صمد بهرنگی سابق)، بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ خدمت سربازی را در پشتیبانی منطقه ۳ ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه ۱۱ توپخانه مراغه سپری کرد. بلافاصله پس از پایان سربازی در کنکور شرکت کرده و در نخستین رشته انتخابی خود (مهندسی مرتع و آبخیزداری دانشگاه تهران) پذیرفته شد. از بهمن ماه سال ۶۸ نیز به دلیل دانشجوی ممتاز بودن و پذیرفته شدن در مصاحبه ورودی، جذب مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور شد. هماکنون به عنوان عضو هیأت علمی و مسئول گروه اقتصادی، اجتماعی در بخش تحقیقات بیابان مشغول است. مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مرتع و آبخیزداری از دانشگاه تهران گرفت و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت محیط زیست از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد. موضوع دانشنامه کارشناسی ارشدش (امکانسنجی مدیریتی در استفاده از روش فائو و یونپ برای تهیه نقشه بیابانزایی ایران)، به عنوان پژوهش برتر سال ۱۳۷۸ وزارت جهاد سازندگی وقت انتخاب شد. «تارنمای مهار بیابانزایی» درویش را به فعالان و کارشناسان محیط زیست معرفی کرد.
تارنمایی که خود دربارهاش مینویسد: «آرمانم از انتشار این تارنما که در دوازدهمین روز از فروردین ۸۴ پا به دنیای جذاب مجازی نهاد، دستیابی به نوعی هماندیشی و همافزایی مثبت با هموطنان عزیزم در حوزه محیطزیست است؛ رخدادی که امیدوارم منجر به پالایش و ویرایش بیشتر در دیدگاههایم شود. خوشبختانه موفقیتهای استانی، ملی و بینالمللی که تاکنون نصیب مهار بیابانزایی شده، جملگی گواه آن است که راه را درست رفتهام؛ راهی که البته هنوز در آغاز آن هستم و میکوشم همچنان امیدوارانه چراغش را روشن نگه داشته و بپیمایمش.»
دانش و ماجراجویی درویش باعث شد تا رسانهها او را به جامعه مخاطب محیط زیست و منابع طبیعی معرفی کنند. او هم از این فرصت نهایت سود را برد تا یکی از جریان سازان در حوزه پر آسیب محیط زیست باشد. حمایت رسانهها و خبرنگاران حوزه محیط زیست از فعالیتهای کارشناسی او باعث شد وبلاگ او یکی از پرمخاطبترین وبلاگهای موجود در این زمینه شود. خودش هم مشوق گروههای بسیاری برای ورود به رسانهها و فضای مجازی برای صیانت از محیط زیست شد.
یکی از کـــــارشناسانی که فعالیت هایش در حوزه منابع طبیعی را به فضای مجازی آورد و اکنون به یکی از منابع خبری در حوزه در استان چهارمحال و بختیاری برای رسانهها تبدیل شده است «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی این استان است. فعالیتهای او در تارنمای «دیده بان طبیعت بختیاری» نگاه جامعه را به سمت محیط زیست و منابع طبیعی بختیاری چرخانده است.
زوایهای که تا قبل از خاکپور هیچ چشمی علاقهای به چرخش به سمت آن نشان نداد! هرچند فعالیتهای او هم در ماههای اخیر کمرنگ شده است. محمد درویش اما همچنان در فضای مجازی حضور دارد، اما خبری از خط شکنیهایی که تا پیش از رسیدن به پارک پردیسان و ساختمان شیشهای سازمان حفاظت از محیط زیست داشت، نیست! او یکی از مهرههای مؤثر در رفتن یوز ایرانی به جام جهانی برزیل بود. پس از آن بود که «معصومه ابتکار» رئیس سازمان محیط زیست در حکمی درویش را به عنوان معاون مشارکت مردمی سازمان محیط زیست منصوب کرد. حکمی که میتوانست بهترین انتخاب ابتکار در سازمان باشد اما چند ماه بعد، دیگر از ماجرا جوییهای درویش خبری نبود. حتی میتوان به جرأت گفت که از رسانهها و خبرنگارانی که روزگاری دوش به دوش آنها و برای محیط زیست حرکت میکرد، دوری میکند.
خبرنگارانی که هر روز، صبح کاری خودشان را با ایمیلهای خبری او آغاز میکردند.
درویش پیش از سازمان محیط زیست در مرکز تحقیقات سازمان جنگلها فعالیت میکرد اما سؤال این است که چرا آن فعال سرکش به معاونی آرام تبدیل شدهاست که پاسخش را مثل فیلمهای کارگردان اسکار برده ایران «اصغر فرهادی» باز میگذاریم! شاید اصغر فرهادی بداند که الی قصهاش چه سرنوشتی پیدا کرد، خودکشی کرد یا غرق شد اما ما پاسخ واضحی برای این سؤال نداریم!
با سلام
البته بنده نیز این طرز تفکر را از بعضی دیگر از فعالان محیط زیست شنیده اما اعتقادی به ان ندارم . ما باید تلاش کنیم تا این اتفاق نیفتد و اقای درویش همواره در کنار فعالان و علاقمندان محیط زیست بماند و از طبیعت وطن حمایت کند. برای همین است که در اتاقش را می زنیم و برایش ایمیل می فرستیم و ..لازم می دانم که بگویم بارها با چشمان اشکبار از اتاق بسیاری از مدیران بیرون امده ام و از پرندگان و گیاهان خواسته ام که برای حفاظت خودشان به خداوند پناه ببرند چون گویادر مقابل این همه هجمه به محیط زیست کاری از دست علاقمندان متعهد به محیط زیست ساخته نیست جز انتقاد.حتی اموزش هم کارساز نیست چون همه ادعا می کنند که همه چیز را بهتر می داننداما به گونه دیگری عمل می کنند .این همه بلائی که بر سر کره زمین امده در حضور میلیون ها کارشناس خبره اما نا متعهد امده است.گاهی انسان به عنوان یکی از حلقه های زنجیره حیات از این ظلمی که به طبیعت می کند شرمش می شود اما گلوی ما بیش از این فریاد بلند را بر نمی اورد . کمک کنید.
سلام،
به نظر من که حق دارند. من که بعنوان یک علاقهمند هم اخبار محیط زیست را از طریق اینترنت و هم روزنامه ها دنبال می کنم. به وضوح حس میکنم میزان خبررسانی در این رابطه خیلی کم شده است در حالی که وضعیت ما فرق چندانی نکرده است. یکی از افراد فعال در این زمینه شما بودید که به صورت یک هاب خبری، اخبار را از منابع مختلف دریافت، بررسی و منتشر می کردید. وجود چنین هابی لازم است و شاید باید قبل از قبول پست مدیریتی در این رابطه جانشین پروری میکردید.
پیروز باشید
بدون اینکه بخواهم درباره تغییر میزان فعالیت آقای درویش قضاوت کنم (چون اطلاع دقیقی ندارم) این روشنه که
حکومت ها همیشه مخالفان و معترضان رو با جذب کردن آنها درون بروکراسی خود و دادن مواهب حکومتی ساکت و (به تعبیر خبرنگار) «نرم» کنند.
با این حال با احترام به این خبرنگار محترم عرض کنم:
به قول فروغ: نجات دهنده در گور خفته است! اگر انتظار دارید یک قهرمان بیاد و محیط زیست مملکت رو نجات بده، باید به صغارت فکری شما افسوس خورد.
اگر انتظار دارید آقای درویش بار بی عملی و بی مسئولیتی همه ما را به دوش بکشد خوب این انتظار بیجایی است. ایشان در حد خودش سالها در این برهوت فهم محیط زیستی تلاش اش را کرده شاید به اندازه میلیون ها ایرانی. حالا اگر به هر دلیل صدایش کم شده نوبت شما جوان تر هاست که این راه را با قدرت بیشتر ادامه دهید. حفظ محیط زیست قائم به شخص نیست و نباید باشد.
قدیما وقتی پدربزرگم زنده بود ، به من همیشه کادوی تولد کمتری از بقیه می داد، چون اول فروردین به دنیا اومدم و کادوم با عیدیم یکی می شد و در نتیجه کمتر از بقیه فامیل به من کادو می رسید.
پدر بزرم می گفت : “بد موقعی به دنیا اومدی، درست موقعی که من باید به همه عیدی بدم.”
حالا تولد محیط زیست همراه شده با عید؛ و محمد درویش باید به بقیه هم عیدی بده…
به مقررات نوشته شده روی کاغذهای سر در سازمان…
به همکاران طبقات دیگه همون ساختمان شیشه ایی توی پارک پردیسان…
به کسی که پشت میز اتاق بغلی نشسته و محمد درویش نیاز داره تا تایید اون، روی نظرش قرار بگیره…
محمد درویش حالا به جای این که همه ی چیزی که داره رو به محیط زیست بده، باید بخشیش رو به من و افرادی مثل من بده که
اون رو به عنوان یک مدیر دولتی میشناسیم،یک مدیر دولتی که امضاش می تونه کارمون رو راه بندازه.
به نظرم محمد درویش هنوز تمام چیزی که داره رو به محیط زیست میده، فقط حالا داشته های کمتری براش می مونه.
همونطور که پدر بزرگم به من کادوی کمتری می داد ؛ ولی اون، همه ی چیزی بود که براش می موند.
به نظرم خیلی هم دور از ذهن نیست که محمد درویش عزیز از کار کردن برای محیط زیست خسته شده باشه، چی کار باید بکنه تا جبران این همه خسارت به این کره ی خاکی باشه که فقط ما ایرانی ها بخش اعظم اونو به عهده گرفتیم؟! آیا حفظ محیط زیست فقط برای درویش و امثال اوست؟
این رو برای دفاع از صاحب این وبلاگ ننوشتم، نوشتمش چون که میدونم که همیشه دوتا دست بهتر از یه دسته و چهار تا بهتر از دوتا
پس بهتره که همدیگه رو تو این ورطه تنها نذاریم.
به نظر من اگر بخواهيم از زاويه انتقاد بي رحمانه به اين موضوع نگاه كنيم متوسط تعداد يادداشت هاي محمد درويش كم شده. اما اگر مشغله مديريت اجرايي در يك سازمان دولتي با ده ها پرسنل و شرح وظايف مختلف از مشاركت هاي مردمي، تا آموزش همگاني و … را در نظر نگيريم به نظر من، بعنوان كسي كه كارهاي محمد درويش را دنبال مي كند فعاليتهاي ايشان كم كه نشده بلكه اثر بخشي اين فعاليتها ١٠٠ چندان هم شده است.
من فقط به چند فعاليت بزرگ و اساسي محمد درويش در حوضه محيط زيست اشاره مي كنم.
١- احياي دوباره جايزه ملي محيط زيست
٢- طراحي و راه اندازي مدارس جامع محيط زيستي
٣- هماهنگي ملاقات سمن هاي محيط زيست با رئيس جمهور
٤- انسجام و شبكه بندي سمن هاي محيط زيستي
٥- سامانه الكترونيكي جامعه محيط زيست ايران
٦- جشنواره كتاب برتر محيط زيست
٧- توجه بيش از پيش به آموزش محيط بانان
٨-حمايت از گروه ها و حاميان محيط زيست سراسر كشور
٩-توانمند سازي معلمين و مروجين
١٠- حمايت از مولفين كتب محيط زيستي
و …
بنظر من رسالت انسانی در هرجایگاهی انجام بشه چه در جایگاه فعال رسانه ای چه در پست دولتی هردوتا شایسته تقدیره. امیدوار باشیم جناب درویش راهکارهای عملی رو در سازمان دنبال کنن. فریادهای بلند اگه تبدیل بشن به کارهای عملی هرچند بی سروصدا باز هم جای تقدیر داره. باید زمان بگذره و در پایان کار جناب درویش در پست جدید در این مورد قضاوت کرد.
آنكه كنشگر است و دستش از ديوان و دفتر دور مي برازد كه دادو فريادي كند تا بشنوند و بدانند آچه را كه ناديده شده است و آنكه در ديوان و دفتر است مي برازد كه بي هاي و هوي و جنجال ، به كار مردمي بپردازد و اين هردو اساس و بنياد كار است . پس درويش را كه در جامه كنشگران خوب يافتيم به جاست و اميد است كه در جامه ديوانسالاري هم خوب بيابيم . پس اين دو را تميز دهيم وگر نه اين كنشگران خواهند بود كه به جنجال ديوانيان بنشينند . اميد است از اين پس نداي كنشگران بهتر شنيده شود كه ديوانسالار از جنس خودمان است .
کنشگران را برازنده است تا دادو فریاد کنند آنچه را به دیده و شنیده ی دیوان سالاران نمی رسد . و دیوان سالاران را برازنده است به دور از هیاهو و جنجال ،به کار مردمی بپردازند .واین هردو اسای و بنیاد کار است .
محمد درویش را به جامه کنشگران خوب دیدیم ، امید است که به جامه دیوانی هم خوب باشد و سکوتش برای شنیدن هیاهوی کنشگران.
سلام:این که آقای درویش به عنوان کسی که همیشه مسائل زیست محیطی را دنبال و اعلام می کرد شکی نیست و به همین دلیل جذب ایشان که جزو سازمان قرار گیرد تا صدای انتقاد از عملکرد سازمان کمرنگ شود از سیاست های سازمان بوده که ایشان را دگیر کارهای اجرائی کنند : اما نکته قابل تامل اینجاست ، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد این تجربه اجرائی از جند جهت می تواند مفید باشد : اول، ایشان پیشنهاد ها و انتقاد های قبل از مسئولیت رابه مورد اجراگذارد. دوم : با مشکللات اجرائی از ایده تا اجرا به خوبی دست و پنجه نرم کند . سوم آنوقت که به نگارنده انتقاد می کرد که محافظه کارانه برخورد می کند متوجه شوند که به ناچار در سیستم مجبور به خود سانسوری خواهید شد . پنجم : مطمئن هستم درویش عزیز در آینده تجربه نظری در کنار تجربه عملی ایشان را در بخش محیط زیست قوی تر و کاراتر خواهد نمود. ششم : ضعف هائی که در بخش آموزش در سازمان وجود داشت می رود که با حضور آقای درویش پوشش داده شود و اقدامات تاکنون قابل تقدیر است . هفتم : به عنوان یک محیط زیستی هرچه دارم در اختیار ایشان قرار خواهم داد تا در کارشان موفق باشند . هشتم، منتقدان بشوند درویش ها تا با افزایش دلسوزان محیط زیست نسل آتی را از نعمت های الهی محروم نکنیم .
به عقیده من کاری که در حال حاضر جناب درویش میکنن در آینده موثرتر خواهد بود. درسته که از بارگذاری ساعتی وبلاگ ایشون کم شده اما بارگذاری درک زیست محیطی ایشون برای عامه مردم بیشتر شده. بهر حال ما توی کشوری هستیم که میزان دسترسی مردم روستا و حتی ادارات مرتبط با محیط زیست کم و حتی صفره اما حضور ایشون و نشست با سمن ها و حرف های موثر و رودرروی ایشون به مراتب تاثیرش بیش از این سایت در بین عامه مردم خواهد بود. قضاوت کردن زود است باید منتظر میوه درختی شد که نهالش رو جناب درویش دارن می پرورونند. البته خیلی از خود فعلان هم از زمان آمدن خانم ابتکار گوشه نشین شده اند به نوعی! و جای توضیح دارد که چرا خبرگزاریهایی مثل سبزپرس فعالیتش متوقف شد!
استاد ارجمند من از قول شما مینویسم
درون مرا هیچ کس نمی تواند ببیند، حتی نزدیک ترین کسان من
واحساس همدردی مرا با طبیعت
سلام و درود
من به عنوان کارشناسی که هم تجربه مدیریت میانی و هم دغدغه های محیط زیستی را دارم ،تغییر در مواضع و دیدگاههای جناب درویش نمی بینم .بلکه تلاش های ایشان را نیز با توجه به جایگاه و موضع یک مقام دولتی بسیار همسو با نقطه نظرات و دغدغه های ایشان می دانم .
همین طور این را هم می دانم که در این جایگاه همه نظرات و مواضع را به طور روشن و آشکار بیان کرد .
دوست عزیز جناب آقای درویش ضمن خرسندی وتبریک به شما و همه طرفداران محیط زیست از اینکه فردی چون شما در سازمان محیط زیست مسئولیت گرفته اید
محیط زیست و طرفداران آن و مدافعان آن حتی در کشورهای پیشرفته و جلوداران حکومت مردم و دمکراسی توسط حکومتها به عنوان یک مانع حساب می شود و سعی می کنند به نحوی از زیر بار آن بگریزند، آنچه این حکومتها را سر جای خود می نشاند وجود نهادهای مدنی و نشکل های غیر دولتی و مردمی و صنفی است که مدافع محیط زیست هستند. امیدوارم شم با مسئولیتی که بر عهده گرفته اید بتوانید زمینه های اجازه فعالیت این نهادهای مردمی را فراهم کنید. گردهمایی های طرفداران محیط زیست با برخوردهای امنیتی روبرو نشود و … موفق باشید
با سلام خدمت همه دوستان عزیز و ارجمند و دوستدار محیط زیست
با مطالعه مقاله منتشر شده باید عرض کنم، همانطور که همه میدانیم از قدیم گفته اند: یک دست صدا ندارد. با توجه به سابقه ای که از جناب درویش سراغ داریم. ایشان همیشه در حوزه محیط زیست فعال بوده و هستند و اتفاقا در مسئولیت فعلی نیز تمام ارتباط ایشان با گروههای دوستدار محیط زسیت است ولی خوب همیشه مسئولیتهای دولتی ممکن است کمی محدودیت ایجاد کند.ولی با توجه به اینکه جناب درویش همیشه در صدر اطلاع رسانی اخبار محیط زیستی بوده اند.باید توجه داشته باشیم خود ما نیز باید کمر همت ببندیم و در حفظ این میراث و تحویل ان به نسل های بعدی بگوشیم.همه ما باید نوعی محمد درویش در حد خود باشیم و را ایشان را ادامه دهیم مطمئن هستم ایشان هم در همراهی ما از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد.
پس همه با هم در این راه دست به دست هم دهیم.تاایرانی سبز و آباد برای همه موجودات فراهم کنیم.
به امید آن روز……
با درود به محمددرویش و یارانش
بنظر من آمدن محمد درویش درپست مدیریتی دولتی آنهم محیط زیست باید یک فرصت خوبی تلقی شود،چرا که سوابق بیانگر تلاش مجدانه وکسب تجربیات ارزنده ایشان در زمینه مسائل محیط زیستی است وبایدان رابفال نیک گرفت ،زیراکمترین فایده مدیریتی ایشان مسافرتهای متعدد تا دورترین نقاط کشور وانتقال تجربیات و اموزش و گسترش فرهنگ منابع طبیعی و زیست محیطی دربین مردم و سازمانهای دور از مرکز وپشتیبانی از فعالان محیط زیست و امیدواری بیشتر آنان می باشد.
درویش عزیز اولا سلام و خسته نباشی . اگر من رو یادت باشه از سالهای دور با شما و وبلاگت همراه بودم و شما هم به وبلاگ من ( رگبارها) سر می زدین و کامنتی می ذاشتین .
از این زاویه که دیگه سرو صدای چندانی درباره خطرات و نواقص محیط زیست چون قبل از شما بلند نمیشه درست میگه .وبلاگتون مثل قبل بهروز نمیشه .کمتر این طرف اون طرف هستین . بیشتر عکسهایی که از خودتون می ذارین در جلسات و همایشهاست ولی
خب این طبیعت این کاره . کار اداری فرق می کنه با کار خبری . شما الان باید چیزهایی رو که وجود دارن سرو سامان بدین و طبیعتا مشغله الان شما بیشتره . منتها شما باید جوری بستر سازی کنین که بقیه که می خوان داد بزنن با حمایت سازمان بتونن . بقیه ای که فقط خالصا مخلصا برای زیست گاهشون مشغولند
با سلام به تمامی دوستان
خیلی ها همین برداشت رو داشتنداز جمله خود من!
اما الان فکر می کنم که ایشون تمام تلاش و نیروی خودشو در زمینه ی تکمیل پروژه های بخش آموزش گذاشته است. بالاخره آموزش حرف اول رو در به سرانجام رسوندن هر کاری میزنه. و برای نهادینه کردن یک ارزش و فرهنگ راهی به جز این نیست.
به نظر من “درویش هم اکنون سکوتی پر هیاهوست!”
با درود
حکیمی را پرسیدند. چه فرق است بین کنشگر محیط زیست با وزیر محیط زیست. جکیم گفت کنشگر محیط زیست می کوشد. آسیب های محیط زیست را بنماید تا راه حلی برای آن بیابند.ولی وزیر محیط زیست می کوشد تا ندانم کاری ها را توجیه نماید.
درود بر شما
آری دوست عزیز جناب آقای مهندس
من نیز مدتها پیش از خانم کشوری بدین نتیجه رسیده بودم لیکن ارادت دیرین نسبت به شما وشرم از انتقاد مانع بیان ان می شد به هر حال شاید طبیعی نیز باشد که پست ومنصب جدید کمی احتیاط و دست به عصا بودن وملاحظه کاری را می طلبد شاید هم مشغله های بیشتر مانع حضور پر رنگ تر آن فعال پر جنب وجوش چون همیشه در میدان رزم محیط زیست میهنم می گردد.
با سلام خدمت دوستاران محیط زیست
نمیدانم از کجا شروع نمایم.
از دلهای غبار آلود سیستان یا از نمکزارهای ارومیه یا زیر آب رفتن اماکن باستانی. اینها همه نگرانی¬های مهندس درویش عزیز بود. اما…. (در جای خالی این چند نقطه هزاران کلمه میتوان نوشت). مهندس درویش عزیر با حمایت جامعه مجازی این کشور به یکی از برجسته ترین افراد در حوزه اطلاع رسانی محیط زیست و منابع طبیعی مبدل گشت. قلمش با درایت و همچون عاشقی تحولات را دنبال مینمود. از بهمن 84 با ایشان آشنا شدم و در دنیای مجازی به قلم ایشان علاقه خاصی داشتم. تا اینکه خود بنده نیز خسته شدم چون بهایی این موضوعات در کشور نداشت اما درویش همچون سروی روز به روز با قامت بلندش ادامه میداد.
تنها خواسه جامعه مجازی این کشور از جناب درویش پیگیری مسایل و مشکلات با جدیت تمام و با انرژی بیشتر از گذشته.
با آرزوی موفقیت
فقط یک کلام می گویم دوستان عزیز و مهربانم:
متشکرم که درویش را اینگونه دقیق رصد می کنید و هنوز از خودتان می دانید. به وجودتان به حضورتان و به اینکه در بین چنین خوبانی نفس می کشم، افتخار می کنم و عهدم را تکرار می کنم که هیچ چیز جز تماشای حال خوش طبیعت وطنی که دوستش دارم، مرا به اوج نشاط نمی رساند …
سلام
خسته نباشيد و پر توان تر از هميشه در نجات محيط زيست ايران
داستان قطع درختان كهن سال خيابان ولي عصر ، آنهم توسط شهرداري هنوز با جديت تمام در حال اجراست و روابط عمومي يه تلفني شهرداري هم با تشدد و اضطراب در توجيه هم كم مي آورد همين پريروز دوستي از نا اميدي و اعلام عزائي عمومي و ترك وطن مي گفت چون ديگر تاب تحمل و اعصاب مقابله اش نمانده ، و نفرين بر شهردار و … كسي كه در ايمان به مسيولين ، من هميشه به او غبطه مي خوردم و اميد را از او مي آموختم و شرمندهء خستگي و گسست و نا اميدي خود بودم از شور و حرارتش !!!
تصور كنيد هم اكنون حال امثال مرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینیاتسیو سیلونه در رمان کم مانند “خرمگس” از زبان پدر قهرمان داستان می گوید که جوانی شعر است و پیری نثر؛ زندگی بی شعر شوری ندارد و بی نثر، شعوری (نقل به مضمون، تا اندازه ای که حافظه ی دودزده اجازه می دهد!). با وام گیری از این گفته، می گویم که کنشگری شعر است و مدیریت، نثر… .
محمد عزیز ما تغییری طبیعی را طی کرده است: از مرحله ی کنشگری، وارد مرحله ی مدیریت (گیرم در دستگاه دولتی) شده است. شیوه ی بیان و عملکرد در این مرحله متفاوت است.
اگر خواست از مسیر حفظ محیط زیست خارج شود، به قول آن عربی که خطاب به حضرت علی گفته بود “حتی اگر تو نیز از راه راست منحرف شوی، با همین شمشیر راستت می کنم”، ما هم او را راست خواهیم کرد! (عجب جمله ی کمرشکنی بود، این آخری!!!)
از نظر من كه مطالب مهار بيابانزايي را دنبال مي كردم .ان نوشته هاي جالب گذشته را از قلم سركش محمد درويش كمتر مي بينيم ولي اثرات مفيد نوشته هايش بر روي فعالان محيط زيست وجامعه اشكار است.
با سلام،من گمان میکنم برعکس نوشته خانوم کشوری محترم،آقای درویش گرامی همان است که میبودوفکر میکنم که علاقه مندان ایشان نیز بیشتر شده اند،ایکاش شبکه ای تلویزیونی مخصوص برای این طور برنامه وجود داشت تا از تلاشهای ایشان بیشتر فیض میبردیم
من فكر نمي كنم الان طبيعت نياز به دادزن داشته باشد . راه حل مي خواهيم! راه حل عملي !! مثلا چند سال است كه فعالان زيست محيطي براي درياچه اروميه فرياد مي زنند ؟! الان لازم است وارد عمل شويم حتي اگر قدمهاي اول سست و ناپايدار باشد . تقويت تشكلهاي مردم نهاد هم از آن دسته اقدامات عملي است كه به نظرم تاثيرش بيشتر از فرياد زدن است.
با سلام به نظر من هم همین طور است؛ از وقتی که جناب درویش معاون شدند نمی توان گفت غیر فعال شده اند اما از آن به قول نویسنده «خط شکنی ها» دیگر انگار خبری نیست.
راستی جناب درویش ما که صدامون به جایی نمیرسه اگه یادتون باشه یه ماه قبل یه ایمیل فرستادم در مورد تیتراژ پایانی برنامه شکرآباد شبکه نسیم. نمیدونم خوندینش یا نه ولی ساعت 10 امشب یا هر شب دیگه ای اگه وقت کردید شبکه نسیم رو نگاه کنید. البته تیتراژ پایانی حدود ساعت 10 و نیمه.
دقیقا آقای محترم!متاسفم این آقایان تدبیرشان در بکارگیری افرادی است که درشکل گیری افکار عمومی موثر می دانند.گول خوردی رفیق!
سلام آي گفتي و قشنگ گفتي من 1 سال پيش در مورد نابودي باغات وقفي آستانقدس در مشهد براي آقاي درويش ايميل زدم با خودم گفتم حتما پيگيري ميكنند و… اما جواب دادند عكس بفرست و … دلم ميخواد ايشان كه قبلا مشهد اومده بود حالا هم بياد ببينه در عرض همين يكسال صدارت ايشان و خانم ابتكار در محيط زيست حداقل به ميزان 10سال گذشته همچيز در مشهد داغون شده شايد هم تمام اون حرفهاي آتشين براي بدست اوردن تكه اي از گوشت قربوني شكاري به اسم محيط زيست بوده
درود بر مردان دل باخته این سرزمین که دل در گرو آبدانی این مرزو بوم نهاده اند سلام بر کسانی که برای حفظ آب وخاک ومحیط طبیعی این سرزمین با دل وجان می جنگند؛ بنده شمس الله امیریان بعنوان شاگردی کوچک دررکاب مردبزرگ حافظ محیط زیستی،بنام محمد درویش می باشم ودرتمامی لحظات وبا تمامی وجوددرخدمت شمابرای حفظ محیط زیست ومنابع طبیعی کشورهستیم سرباز شما مهندس شمس الله امیریان از کرمانشاه
ارادت و سپاس. شما دوست عزیز من هستید …