نه! اين ماسه‌هاي روان، بيابان نيست؛ كارون است، پرآب‌ترين رود ايران!

بستر شنزار حاشيه كارون - مردادماه ۱۳۸۷

چه كسي با مشاهده‌ي اين عكس باور مي‌كند كه اين ماسه‌زارهاي تفتيده، تا همين ماه گذشته، بستر پرآب‌ترين و طولاني‌ترين رودخانه‌ي دايمي كشور – كارون – بوده است؟ يگانه رودخانه‌‌اي كه بخشي از آن قابليت كشتيراني هم دارد (بخوانيد: داشت)! امّا آن رودخانه‌ي خاطره‌انگيز و خروشان، امروز نه‌تنها پذيراي هيچ كشتي‌اي نيست، بلكه بلم‌هاي مردمان خونگرم جنوب را نيز به دشواري مي‌پذيرد!

۱۱_۸۷۰۵۲۳۰۶۱۱_l۶۰۰.jpgكارون آب مي‌رود و ماسه‌ها پيش …

مهدي قنواتي، عكاس خبرگزاري فارس، تصاويري باورنكردني از روند خشك‌شدن پرآب‌ترين رودخانه‌ي ايران بر روي درگاه اين بنگاه خبررساني قرار داده است كه اينجا مي‌توانيد همه‌ي آنها را ببينيد.

كارون در روزهاي اوج … يادش به خير …

يادمان باشد:
كارون، اروند رود، زاينده رود و سفيد رود، تنها يك رودخانه نيستند؛ آنها بخشي از تاريخ و هويت فرهنگي ايرانيان را تشكيل مي‌دهند كه تاكنون هرگز در چنين شرايطي قرار نداشته‌اند.
نگوييم كه همه چيز به مؤلفه‌هاي اقليمي باز‌مي‌گردد؛ بپذيريم كه اين ما انسان‌ها بوديم و هستيم كه با نابخردي‌هاي مديريتي خويش، دشواري‌ها و تنگناهاي اقليمي را دوچندان ساخته و مي‌سازيم.

آيا اين هموطن خوزستاني مي‌دانست كه از پس طوفان شن در سرزمين زرخيز اروندرود و كارون، بايد منتظر چنين فاجعه‌اي باشد؟! - عكس از امين نظري

14 فکر می‌کنند “نه! اين ماسه‌هاي روان، بيابان نيست؛ كارون است، پرآب‌ترين رود ايران!

  1. مهسا

    چه باید کرد؟…

    پاسخ:
    شايد بهتر باشد بگوييم: چه نبايد كرد؟!
    – نبايد بدون لحاظ توانمندي بوم شناختي سرزمين، در انديشه چيدمان توسعه در منطقه بود؛
    – نبايد بدون تامين حق آبه كارون، در انديشه انتقال آب به حوزه هاي ديگر بود؛
    – نبايد صنايع پرمصرف را در جايي مستقر كرد كه آبي وجود ندارد؛
    – نبايد به بهانه امنيت، همه ملاحظات توسعه پايدار را فراموش كرد؛
    – نبايد ابتدا سد ساخت و آنگاه ارزيابي كرد! كاري كه در كارون 3 و 4 انجام داديم؛
    – نبايد پيش از تثبيت بالادست و تجهيز پايين دست به شبكه هاي آبياري، سد را به بهره برداري رساند؛
    – نبايد استحصال از انرژي هاي نو در خوزستان را فراموش كرد.

  2. نگین شیراز

    کجاست شاعری که سرود :

    بلم آرام چون قوئی سبکبال …
    به نرمی بر سر کارون همی رفت ….

    باور کردنی نیست .. بغض کردم ….

  3. محمد (ققنوس)

    جناب درویش عزیز و محترم

    عکس‌ها را دیدم. ای‌کاش نمی‌دیدم. بهتر بگویم ای‌کاش زودتر می‌دیدیم‌شان. بدون آب کار بشر تمام است. نمی‌دانم چه بگویم در برابر این “مرگ آهسته و حتمی”.

    با احترام
    محمد

  4. حسین

    باتلاقها مردابها دریاچه رضاییه راینده رود وحال کارون
    قردا نوبت کدام است با نکه کارون را ندیده اماما کارونی هایی دوستانم بودند وصفش را زیاد میگفتند و به آن فخر میفروختند برای آنها برای کارون برای . .متاسفم.

  5. عمو اروند

    دلم نمی‌خواهد باورش کنم.

    پاسخ:
    مرگ كارون مثل مرگ ايران مي ماند …
    كاش هيچگاه رخ ندهد …
    زنده باشي عمو جان

  6. خاکسار

    با سلام بر شما درویش عزیز
    فاجعه کارون به همین جا ختم نمیشود اگر از تزدیک دوستان کارون را مشاهده کنند چیزی بجز فاضل آب جاری نمی بینند کارونی که روزی از ترس کوسه هایش کمتر کسی جرات شنا کردن در آن را داشت وحالا به لطف ….. از بوی کندش جرات شنا کردن در آن را نداری
    بر قار وپایدار باشی

  7. شهروند

    ای کاش کار طبیعت بود و دیگر نگرانی کمتر ای کاش کار بیگانه بود و نه زخم خنجر برادر

  8. علیرضا

    با سلام…بله واقعا دردناکه دیگر پل کارون نقشی ندارد مثل سی وسه پل و…… بله خیلی غم انگیزه دیگر آبی در جریان نیست آب آب آب کم کم باید این واژه را به فراموشی سپرد….

  9. محمد درویش نویسنده

    درود بر علیرضای عزیز و ممنون از همراهی ات با گرایه های مهار بیابان زایی …
    به امید روزی که همه ما قدر کارون را بیشتر بدانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.