به گزارش تلویزیون علمی دیسکاوری، از هفتهی گذشته 4 عدد عنکبوت به عنوان مهمانانی ویژه در موزه مرکزی پاریس نگهداری میشوند تا همگان شیوهی حیرتانگیز تار تنیدن این موجودات ارزشمند را از نزدیک ببینند. شیوهای که قرار است با تقلید از سازوکار (مکانیسم) آن، دانشمندان فرانسوی بتوانند برای نخستین بار موفق به ساخت نوعی ابریشم مصنوعی شوند. ابریشمی به نرمی حریر و به استحکام الماس! جالب است بدانید مولكولهای پـروتئين سازندهی تار عنکبوت بسيار كشسان و قـوی هستند، تقريباً ۲۰ برابر از نايلون كشسانتر و ۹ برابر از فولاد در قطر مساوی قویتر.
در گزارشی دیگر به تلاش دانشمندان استرالیایی اشاره کرد که با دقت در ویژگی استثنایی مارمولکها – یعنی توانایی ترمیم سریع اندام قطع شدهی خویش – توانستهاند برای نخستین بار به سمت تحقق یک آرزوی دیرینهی بشر نزدیکتر از همیشه شوند. چرا که در صورت موفقیت این آزمایشها، بشر خواهد توانست هدیهای بزرگ به معلولان خود داده و آنها را دوباره از نعمت بهرهمندی از اعضای قطع شدهی خویش بهرهمند سازد.
و این تنها دو نمونه از خدمات شگرفی است که زیستمندان عالم به ما و به صورتی مجانی ارایه میدهند. کافی است به آنها و به دانش خویش مجال دهیم؛ کافی است آدمی دریابد که اگر بتواند خود را از مصیبت رقابت برای ساخت ابزارهای مرگ و خونریزی رها سازد، آنگاه با چه استعداد، فرصت و توان علمی بالایی برای آگاهی از ویژگیهای ارزشمند جانداران بیادعایی که در همین دور و برها زیست میکنند، مواجه است. یادمان باشد برای پیشی گرفتن آمریکا در مسابقهی تسلیحاتی پس از جنگ جهانی دوم، بیش از 400 هزار دانشمند تراز بالا در آزمایشگاههای جنگ به کار گمارده شده بودند! فکر میکنید اگر رؤسای جمهور آن هنگام آمریکا (مانند ترومن، کندی و نیکسون) آن تعداد دانشمند را در آزمایشگاههای صلح، در تولید و استحصال انرژیهای نو و در درمان بیماریهای مهلک به کار مشغول میکردند، امروز باز هم بشریت مجبور بود تا کابوس هولناک جهانگرمایی و تغییر اقلیم، پایان سوختهای فسیلی و آلودگیهای ناشی از آن و شیوع دوبارهی بیماریهای شرمآوری چون مالاریا و آنفولانزای مرغی و سارس و … را لمس کند؟
غمانگیزتر آن که همچنان هم آن رقابت شرمآور و دمیدن در طبل جنگ و خونریزی در جهان پسامدرن امروز! دست بالا را دارد و کماکان جنگسالاران در کوبیدن طبلهای کارزار، موفقتر از صلحباوران عالم در دمیدن شیپور زندگی عمل میکنند! چرا؟
در همین باره و از همین نویسنده:
– در ستایش یک شبپرهی گمنام در آمریکای لاتین!
مؤخره:
امروز پیامکی از یاسر انصاری کجور دریافت کردم که در آن این پرسش ظریف طرح شده بود:
قلابها علامت کدام سؤالند که ماهیان پاسخشان میشوند؟!
به امید روزی که پیش از مرگ آخرین ماهی، قلابهای خونریز بشری بتوانند پاسخ پرسشهای خود را یافته و بر آزمندیهای خویش افسار زنند.
سلام مهندس
دیر وقتی بود که نتونسته بودم از دنیای مجازی سر به زنم و در اولین فرصت لازم دونستم که یه سر به دوستان قدیمی هم بزنم و مطالب مثل گذشته مفید و در عین خال همراه با انتقاد های لازم و به جا می باشد با آرزوی موفقیت
در ضمن وبلاگم به روز شده منتظرم
خدانگهدار