دیروز در جریان فراخوان بزرگ دوستداران البرز مرکزی، گروه کمنظیری از شهروندان عزیز تهرانی را دیدم که خود را با هر مشقت و زحمتی بود به دامنههای خیس سیراچال در کیلومتر 52 محور کرج به چالوس رسانده بودند، آن هم در یک روز بارانی و خنک؛ تا به سهم خویش، با غرس نهال اُرس، بخشی از جراحتهای وارد شده بر پیکر رنجور این رشته کوه گرانسنگ را جبران کنند.
استقبال به حدی بود که علاوه بر یک اتوبوس پیشبینی شده، دو مینی بوس و دهها خودروی سواری هم به کمک آمده بود تا روزی بیادماندنی را در شاخهی کوهستانی باغ گیاهشناسی ملّی ایران بیافرینند.
امّا دو تصویر از بین همهی آن تصاویر برایم امیدبخشتر بود:
یکی مشاهدهی این پدر طبیعت دوست که همراه با فرزند خردسالش آمده بود تا نهالی را غرس کند و به تنهایی تمامی مسیر دامنههای سیراچال را با فرزندش بالا و پایین رفت و اینگونه خیس عرق شد، اما خم برنیاورد.
و دیگری مشاهدهی چهرهی دوستداشتنی و سختکوش دکتر انوشیروان شیروانی، استاد گروه جنگل دانشگاه تهران بود که بیشتر از هر فرد دیگری نهال کاشت و به دیگران در حمل ابزار نهالکاری کمک کرد و نشان داد که تا چه اندازه عاشقانه طبیعتش را دوست دارد.
بی دلیل نیست که وی، یکی از محبوبترین اساتید دانشگاه تهران در بین دانشجویان لقب گرفته است.
برای این همکلاسی عزیز و دیرینهام بهترینها را آرزو دارم …
اسمش شده شهید سعید؟!
🙂 امیدوارم که هر دوی شما بزرگواران سلامت و شاد باشید همیشه 🙂
سپاسگزارم خانم مدنی.
درود …
چه حرکت فوق العاده ای کردید ، هزاران آفرین و درود خدمت تمامی شما هموطنان عزیزم که دلمان را شاد کردید، تنها نکتۀ منفی اش افسوس خوردن من است برای نبودن در آنجا- خواهش میکنم زین پس به گونه ای فراخوان کنید که افرادی چون من اینگونه از غافله عقب نمانند و فقط افسوس بخورند- بازهم ممنون و خسته نباشید
چشم … حتمن..
درود بر شما.
بازتاب: یادداشتهای اسدالله مشرف زاده