آنها هم عشق را می‌فهمند! مگر این بوسه را نمی‌بینید؟

    خواهر خوبم – خاطره حجازی – شاعره‌ی فرزانه و طبیعت دوست ایرانی که این روزها عمرش را برای نجات امپراتور دره شهبازان (سمندر لرستانی) مصروف می‌دارد، قطعه شعری سروده و آن را به شما خوبان روزگار، خوانندگان عزیز یادداشت‌های محمّد درویش تقدیم کرده است.

    به همین بهانه و با کمک شکار استثنایی یک هنرمند عکاس به نام حسن مقیمی، کوشیده‌ام تا در تازه‌ترین یادداشتم در خبرآن لاین، ارزش شکار را به یک ضد ارزش بدل سازم.

14 فکر می‌کنند “آنها هم عشق را می‌فهمند! مگر این بوسه را نمی‌بینید؟

  1. نیما

    تا مقداری عاشق نباشی تا خودت عشق را درک نکنی
    نمی تونی روح لطیف و حس زندگی رو در این موجودات زیبا و در جزء به جزء طبیعت حس کنی
    عکس های این مطلب چقدر زیبا هستند .
    به واقع این موجودات را می توان دید و لذت بردبه گفته خود شما می توان دوربینی به دست داشت و شکارچی لحظه های آنها بود

  2. محمد درویش نویسنده

    بله … واقعاً می شود دوربین به دست گرفت و اسلحه را رها کرد و آنگاه دید که همه ی آسمان و زمین به تو می خندد.
    درود بر نیمای عزیز …

  3. فرشاد

    به خدا اگه دين دارين خدا تو ايه هاش گفته شكمتان را از حيوانات پر نكنيد اگر پيامبر را قبول داري غذايي جز نان و خرما نمي خورد.اگر علم را قبول داريد گوشت عامل اصلي سرطان روده است.اگر مردانگي … اينو نميشه چيزي گفت.
    چجوري كسي ميتونه اين لحظه را ببينه باز هم ماشه تفنگشو بكشه.

  4. نادر جباري

    عرض ادب خدمت جناب مهندس،دوستان محيط زيست و همكاران شكارچي.همكار عزيز شكارچي،عكس را به دقت ملاحظه فرموديد؟آيا تاثيري گذاشت؟اگر جواب مثبت است كه الحمدلله،ولي اگر منفي است،در آنصورت با عرض پوزش بهتر است مشاوره شويد.فكر نميكنم حتي جاني ترين انسان هم اگر اين صحنه جالب را ببيند،ته دلش باز هم راضي باشد به اين چهار پاي زيبا شليك كند مگر اينكه تعصب خشكي داشته باشد.ضمنا دوستان عزيزي كه شكار پرنده را شروع كرده اند،در نظر داشته باشند كه خيلي زود اقدام كرده اند.اگر بهار امسال در طبيعت گردشي كرده باشيد،حتما متوجه شده ايد كه آمار پرندگان بسيار كم است و اگر بخواهيم كمي هواي محيط زيست را داشته باشيم،بهتر است تا اواسط پائيز تامل كنيم.شايد نياز باشد كه امسال با محيط زيست مهربان تر باشيم.ياد و خاطره سه كوهنورد مظلوم كشورمان هم به خير.سپاس و درود

  5. ماندانا

    آقای جباری به نظر می آید همکاران شکار چی شما نفهمیده اند قسمت مهار بیابان زایی مطلب جدیدش را بخوانید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  6. نادر جباري

    خدمت سركار ماندانا خانم،مطلب مورد نظر را خواندم.فكر ميكنم منظورتان جلسه ” به اصطلاح هم انديشي شكارچيان” در تالار سرو بود. حق با شماست.آنهايي كه ساليان سال شكارچي هستند،تكليف و مرامشان مشخص است .هرچند كه به نظرم در هيچ شرايطي،شكارچي بودن افتخار به حساب نمي آيد.ما هم كه گه گاهي براي شكار پرنده ميرويم،آنهم با رعايت تمام شرايط مندرج در پروانه شكار،هنگام بيرون بردن تفنگ،چنان با احتياط و وسواس اسلحه را حمل ميكنيم كه مبادا از در و همسايه كسي متوجه شكارچي بودن ما شود.آبرويي براي شكارچيان نمانده كه بتوان به آن افتخار هم كرد.اما سخنان جناب اينانلو در آن جلسه قابل تامل است.ايشان ميفرمايد : من ديگر شكار نميروم ولي در مورد پرنده كلاغ زاغي، “چه در فصل شكار و چه غير آن ،چه با پروانه و چه بدون پروانه ،”اين پرنده را شكار ميفرمايند.البته با آن همه سابقه و اطلاعات آقاي اينانلو ،مسلما بنده در جايگاهي نيستم كه ايشان را نقد كنم.صرفا نظر شخصي خودم را بيان ميكنم.پرنده اي كه ايشان ميفرمايند،در فرهنگ لغت ، ” كشكرك ” نام دارد.و قديمي ها اعتقاد به خوش يمن بودن اين پرنده دارند و هروقت سر و صدايش در اطراف خانه اي شنيده ميشد ، اهالي خانه منتظر مهمان و خبر خوش را داشتند.بگذريم از صحت و سقم اين موضوع.ولي وقتي اين پرنده خارج از فصل شكار،كشته ميشود ، تكليف بچه هايش چه ميشود؟ بر فرض كه اين پرنده آفت بزرگي هم در طبيعت باشد(كه به نظر من ،نيست) اين پرنده به ميوه هاي كشاورزان آسيب ميزند.در طبيعت تخم پرندگان مختلف مثل كبك و باقرقره را ميخورد(البته اگر بتواند پيدا كند)خوب اگر ملاك اين باشد كه بزرگترين دشمن طبيعي يوزپلنگ در ايران،پلنگ است.بيشترين شكارچي طبيعي كبك ها ،عقاب است.مهمترين غذاي فاخته ها و كبوترها و باقرقره و بلدرچين ،تخم آفتابگردان و غلات كاشته شده توسط كشاورزان است.اين زنجيره به هم وصل است.در اين صورت هركسي نسخه اي براي درمان و حذف اين آفت ها براي خود مي پيچد. به نظرم اين جلسات هم انديشي و …. هيچ تاثيري بر احياي محيط زيست ايران نخواهد داشت و با عرض پوزش از همه خوانندگان ،فرهنگ سازي و اين جور شعار ها هم كمترين نقش را در ما خواهد داشت.تجربه نشان داده كه براي ما ايراني ها،در همه مسائل مرتبط با ناهنجاريها ،تنها زور عامل بازدارنده خواهد بود.وقتي خرسي را همراه توله هايش وحشيانه لت و پار ميكنيم و به اين كار افتخار هم ميكنيم و بعد هم با حمايت بعضي ها،اين گونه پرونده ها به نتيجه هم نميرسد،كدام فرهنگ ميتواند ما را اصلاح كند؟البته منظورم بستن دست و پاي شكارچيان هم نيست.بالاخره براي دسته اي از شكارچيان مجاز،ميتوان راهكارهايي در نظر گرفت.ولي تازمانيكه با شكارچيان چهارپايان و شكارچيان خارج از فصل شكار،برخورد قاطعي صورت نگيرد،وضع روز به روز بدتر هم خواهد شد.درود.

  7. نادر جباري

    ارادتمندم جناب مهندس.بنده به شاگردي در محضر شما و آموزش ديدن مسائل محيط زيست افتخار ميكنم.

  8. ماندانا

    درود
    ممنون آقای جباری از توضیح کاملی که دادید البته بهتر است امید داشته باشیم که این بار با فرهنگ سازی نه با زور می توان مشکلات شکار وطبیعت بی نظیرمان را حل کرد

  9. بازتاب: تصویری که بارها تماشایش خواهید کرد! | اشتراک مطالب

  10. اسرا گرجی

    دیدن شکوه انسانیت و خواندن متن برخواسته از دل شما، اشک به چشم میاره و دل می لرزونه

    دستانتان توانا را همواره قلمفرسایی کنید
    و افزون و پر شمار باد علاقمندان وحوش و محیط زیست هر روز بیش از گذشته

  11. مسعود افضل

    سلام . وبلاگ زيبايي داري . وبلاگ من هم در مورد تنگ صياد است . مي توني ازش ديدن كني و ازتماشاي عكس هايش كه تماما كار خودم است لذت ببري و استفاده كني . موفق باشي .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *