سند چشم انداز بيست ساله آرمان است يا آرزو؟

همان طور كه خوانندگان عزيز تارنماي مهار بيابان‌زايي آگاه هستند، ماه گذشته و به دعوت مديريت دانشكده‌ي منابع طبيعي و محيط زيست دانشگاه فردوسي مشهد، كوشيدم تا جايگاه محيط زيست را در سبد اولويت‌هاي راهبردي نظام، براي اساتيد و دانشجويان مخاطب خويش به تصوير كشم. اينك مطلع شدم كه گزارش نسبتاً جامعي از آن نشست، توسط خبرگزاري ايسنا منتشر شده است كه به رغم وجود پاره‌اي لغزش‌ها، به گمانم خبرنگار محترم حاضر در نشست سزاوارانه توانسته‌اند، حق مطلب را ادا كنند.
اينك ضمن سپاس از ايشان و تشكر مجدد از دوستان مشهدي عزيزم، متن روايت ايسنا را از سخنراني نگارنده منتشر مي‌سازم:

گزارش ايسنا از سخنراني محمد درويش

چقدر تا اهداف زيست‌محيطي سند چشم‌انداز فاصله داريم؟
قرار گرفتن ايران در شمار کشورهاي داراي نگران‌ كننده‌ترين چالش‌هاي زيست‌محيطي

سند چشم‌انداز 20 ساله، تصويري از ايران آرماني آينده است؛ ولي آيا با توجه به وضعيت موجود در حوزه محيط زيست مي‌توان به اهداف اين سند چشم‌انداز دست يافت؟ و يا اصلاً در راستاي رسيدن به اين اهداف گام برمي‌داريم؟ به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) _ منطقه خراسان، بر اساس سند چشم‌انداز 20 ساله، سياست‌هاي فرابخشي در حوزه‌ي محيط زيست مصوب شوراي برنامه‌ريزي عبارتند از: عزم ملّي براي توسعه پايدار، آمايش و مديريت بهينه سرزمين با رعايت ملاحظات زيست محيطي، لحاظ كردن هزينه‌هاي زيست محيطي و ارزش منابع زيستي در اقتصاد خرد و كلان،‌ ممنوعيت هرگونه فعاليتي كه منجر به تخريب غيرقابل جبران محيط زيست گردد، پيش‌گيري و كاهش آلودگي‌ها و تخريب‌هاي قابل جبران و حفاظت، احياء و توسعه محيط زيست و تنوع زيستي كشور. همچنين بهره‌برداري پايدار از منابع پايه و بهينه‌سازي الگوي توليد و مصرف، ايجاد نظام جامع مديريت زيست محيطي در تمامي نهادهاي دولتي و غيردولتي، تنوير افكار عمومي و گسترش مشاركت عمومي براي حفظ محيط زيست و ايفاي نقش مسؤولانه در مناسبات جهاني زيست محيطي از ديگر اين سياست‌هاست. 5 سال از زمان تدوين اين سند مي‌گذرد، تا به امروز چقدر به اين اهداف نزديک شده‌ايم؟ اصلاً عملکردها در جهت اين اهداف بوده ‌است يا روز به روز محيط زيست را تخريب و از اهداف دور و دورتر شده‌ايم؟ آيا مي‌توان پذيرفت که احداث جاده در پارک ملي خجير، پارک ملي و جنگل گلستان، دشت لار، جنگل ابرشاهرود، عبور جاده از داخل تالاب انزلي، ساخت سد و ميان‌گذر و نابودي درياچه اروميه به علت افزايش شوري آب آن، اجراي پروژه ذخيره‌سازي گاز در پارك ملّي كوير و ويراني زيستگاه يوز ايراني، مرگ 2 يوز طي يک ماه اخير به دليل تصادف با خودروها، قطع درختان هزار و 500 ساله، نابودي 280 هکتار جنگل براي ساخت سد البرز، خطرنابودي صدها هكتار از جنگل‌هاي جنوب به دليل احداث تأسيسات پارس شمالي در جنگل‌هاي بوشهر، احداث ورزشگاه در تالاب بين‌المللي انزلي، فرسايش شديد بادي و آبي، هجوم ماسه‌هاي روان، سيل‌خيزي، شوري‌زايي، جنگل‌زدايي، اُفت حاصلخيزي خاک، متروکه شدن روستاها، خشک شدن تالاب‌ها، افزايش غبار آلودگي هوا، اُفت سطح آب‌هاي زيرزميني، نشست زمين، نابود شدن گونه‌هاي اندميک گياهي و جانوري و قرار گرفتن بخش قابل توجهي از زيست‌مندان اين بوم و بر در سياهه‌ي سرخ IUCN، ما را در راستاي برنامه‌ها و اهداف اين چشم‌انداز به پيش مي‌برند؟ بايد گفت که شوربختانه امروز نام ايران به عنوان يکي از 15 کشوري در جهان آورده مي‌شود که داراي ناپايدارترين شرايط بوم شناختي است؛ همچنين ايران در شمار 10 کشور اول داراي نگران‌ كننده‌ترين چالش‌هاي زيست‌محيطي كره زمين همچون فرسايش خاك، جنگل‌زدايي، فرونشست آب‌هاي زيرزميني، نابودي تالاب‌ها و بيابان‌زايي جاي دارد.

با اين وصف بايد پرسيد سند چشم انداز بيست ساله آرمان است يا آرزو؟

مهندس محمّد درويش، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور در اين رابطه به خبرنگار محيط ‌زيست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) _ منطقه خراسان، گفت: براي اين‌که بتوانيم به اهداف و آرمان بلندي که در چشم‌انداز بيست ساله براي ايران تعيين شده، دست پيدا کنيم و به جايگاه اول اقتصادي و فن‌آوري در خاور ميانه برسيم، لازم است حتماً به سمت توليد پايدار گام برداريم و هر نوع ملاحظه ديگري را غير از آن کنار بگذاريم. وي ادامه داد: بايد به سمتي برويم که در مجموعه فعاليت‌هايي که انجام مي‌دهيم، پايداري سرزمين اعم از منابع طبيعي و محيط زيست را در نظر بگيريم. وي افزود: امارات متحده عربي در سال 2007، حدود 179 ميليارد دلار صادرات و 130 ميليارد دلار واردات داشت و تراز مثبت اين کشور چيزي حدود 49 ميليارد دلار بود و اين در حالي است که ايران در سال گذشته با 79 ميليارد دلار صادرات و 61 ميليارد دلار واردات تراز مثبتي برابر با 16 ميليارد دلار داشت.

وي ادامه داد: کشوري مثل امارات که 4 صدم درصد مساحت و كمتر از نيم درصد جمعيت ايران را دارد و فاقد تنوع اقليمي است که ما در ايران داريم، تراز مثبتش در سال گذشته 4 برابر ايران بود و ما قرار است که با اين وضعيت در سال 1404 سرآمد منطقه باشيم. وي با بيان اين‌ که دستيابي به رفاه ملي هدف اصلي سند چشم‌انداز چهارم توسعه است، افزود: بر طبق اين سند يکي از شاخصه‌هاي ضروري براي رسيدن به رفاه ملي، محيط زيست مطلوب و پايدار است؛ اما آيا در حال حاضر مکانيزم‌ها و تدابير لازم براي تحقق اين آرمان بلند در کشور وجود دارد؟

تصوير مجملي از وضعيت موجود محيط زيست و منابع طبيعي ايران

درويش قرار گرفتن ايران در کمربند خشک جهان را يکي از محدوديت‌هاي اقليمي در اين کشور برشمرد و گفت: 90 درصد خاک ايران را مناطق خشک، نيمه خشک و فراخشک تشکيل مي‌دهد و محدوده‌ي زيست‌اقليم‌هاي مرطوب اين سرزمين کمتر از 10 درصد وسعت آن است، اين واقعيت نشان مي‌دهد که اگر تخريبي در کشور ما اتفاق بيافتد، حتا با حذف عامل مخرب، امکان برگشت به شرايط طبيعي بسيار دشوار و هزينه‌هاي نابخردي در حوزه محيط زيست در ايران به مراتب جبران‌ناپذيرتر از ساير کشورهاست. وي با بيان اين‌ که به دليل اقليم خشک ايران، سهم عمده‌اي از کشور ما دامنه‌ي آسيب‌پذيري و شکنندگي بالايي دارد، افزود: نقشه حساسيت اراضي نسبت به بيابان‌زايي نشان مي‌دهد که خاورميانه يکي از بحراني‌ترين مناطق جهان از نظر حساسيت به بيابان‌زايي است و ايران در مرکز اين منطقه‌ي بحراني قرار گرفته‌ است.

مسئول تهيه‌ي برنامه کلان پژوهشي بخش تحقيقات بيابان در چشم‌انداز 20 ساله افزود: اگر عامل تخريب‌هاي انساني را هم به ميزان حساسيت بالاي اراضي کشور به بيابان‌زايي اضافه کنيم، نتيجه اين مي‌شود که به جز بخش‌هايي از کوير مركزي، دشت لوت و شهداد که در واقع ديگر پتانسيل توليدي در آن‌ها وجود ندارد، اغلب نقاط کشور حتا حاشيه‌ي درياي مازندران نيز از نظر خطر بيابان‌زايي در شرايط حادي قرار دارند. درويش گفت: اين امر نشان مي‌دهد که مديريت‌هاي ضعيفي که در طول 50 سال گذشته بر کشور ما حاکم بوده‌اند، کم‌ترين التفات واقعي را به حفظ محيط زيست پايدار کشور نداشته‌اند.

وي افزايش کانون‌هاي بحراني فرسايش را يکي از عوارض بيابان‌زايي عنوان کرد و به ايسنا گفت: 235 ميليون هکتار يا 81/1 درصد از اراضي خشک و فراخشک جهان تحت تأثير فرسايش بادي است، اراضي تحت فرسايش بادي در ايران 20 ميليون هکتار يعني 12 درصد از کل خاک کشور است که اين يعني خطر فرسايش بادي در ايران بيش از 6 برابر متوسط جهاني است. وي افزود: در محدوده 82 شهرستان و 17 استان کشور آثار مخرب فرسايش بادي را به عنوان يکي از نشانه‌هاي آشناي بيابان‌زايي مي‌بينيم. درويش با بيان اين‌که يكي از مهم‌ترين عوامل مرگ و مير در زابل تصادفات رانندگي به دليل عدم ديد كافي است، افزود: اين امر ناشي از افزايش ذرات گرد و غبار به دليل شدت فرسايش بادي در منطقه است. وي ادامه داد: در غرب کرخه در فاصله زماني کمتر از 30 سال بيش از يک و نيم متر جابه‌جايي خاک داشته‌ايم و اگر به اين نکته توجه کنيم که براي تشکيل هر يک سانتي متر مکعب خاک بين 500 تا هزار سال زمان لازم است، متوجه مي‌شويم چه ثروت با ارزشي را به راحتي از دست مي‌دهيم.

وي آسيب ديدن تأسيسات زبربنايي، جاده‌ها، خطوط ريلي، پر شدن سدها از رسوب به جاي آب و زير خاک رفتن منازل مسکوني را از اثرات فرسايش خاک برشمرد و گفت: در خوزستاني که بر روي مخازن نفت و سوخت‌هاي فسيلي واقع شده، مردم غرب کرخه هنوز از نفت و گاز برخوردار نيستند و براي تأمين گرما گياهان منطقه را قطع مي‌کنند.

وي خاطرنشان کرد: دست‌كم 9/27 ميليون هکتار بيابان واقعي در ايران داريم که با توجه به وسعت کشور رقم بي‌نظيري در جهان است.

تهديدها و تنگناهاي محيط زيست کشور

درويش گفت: 60 درصد از خاک ايران در شرايط زيستي ناپايدار قرار دارد. عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور توضيح داد: شرايط زيستي ناپايدار يعني اين‌که بشنويم حتا جايي مثل دامنه‌هاي سبلان که شرايط آب و هوايي و اقليمي مطلوبي دارد، به دليل عدم توجه به ملاحظات زيست محيطي با تخريب گسترده‌ي محيط زيست مواجه است. وي با اشاره به اين واقعيت که فرسايش بادي در ايران بعد از چين در جهان اول است، گفت: نرخ فرسايش آبي در ايران 2 ميليارد تن يعني معادل 7/7 درصد شست و شوي خاک در جهان است و اين در حالي است که 2 ميليارد تن فرسايش آبي در ايران رقم بسيار خوشبينانه‌اي‌ است و اين رقم حتا تا 5 ميليارد تن نيز گزارش شده ‌است. وي اظهار داشت: با توجه به اين‌که ايران 2/1 درصد از خشکي‌هاي جهان را در خود جاي داده، نرخ فرسايش آبي در ايران 6 برابر متوسط جهاني است. وي افزود: هم از نظر فرسايش بادي و هم از نظر فرسايش آبي وخامت اوضاع در ايران 6 برابر حادتر از ساير نقاط جهان است و لازم است توجه کنيم هر کدام از اين پديده‌ها ارزشمندترين ماده طبيعت يعني خاک را از ما مي‌گيرند. عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور گفت: در کشوري که با بحران کم آبي مواجه است اين که بشنويم 15 درصد از اراضي زراعي کشور بر اثر آبياري بيش از حد و ترکيبي از فرآيندهاي شوري _ سديمي از حي انتفاع خارج مي‌شوند، نشان مي‌دهد تا چه اندازه مديريت‌ها بر مبناي آموزه‌هاي خردمندانه و اصول توسعه پايدار دربخش کشاورزي حرکت نکرده ‌است.

وي با بيان اين‌که 91 درصد از خاک ايران استعداد سيل‌خيزي دارد، افزود: در 10 سال اخير دفعات وقوع سيل‌هاي ويران‌گر در کشور بيش از 900 درصد افزايش پيدا کرده و بيش از 80 درصد آبخان‌هاي کشور با تراز منفي مواجه شده‌اند. مهندس درويش ادامه داد: در طول همين مدت ميزان برداشت آب از چاه‌ها به ميزان کمتري افزايش پيدا کرده ولي تعداد چاه‌ها به مراتب زيادتر شده ‌است و دليل اين امر اين است که ديگر آبي باقي نمانده که از چاه‌ها استخراج کنند يعني ما هزينه مي‌کنيم و چاه مي‌زنيم ولي چاه‌ها به ما آبي نمي‌دهند.

وي افزود: اين روند اثرات خود را در شاخص افت تراز آبخان‌هاي کشور نشان مي‌دهد که الان به رقمي در حدود 3/7 ميليارد متر مکعب رسيده ‌است، يعني ما هر ساله 3/7 ميليارد متر مکعب بيشتر از آبي که در آبخوان‌ها ذخيره شده برداشت مي‌کنيم. اگر يادمان باشد که اين آب در طول 300، 400 تا هزار سال گذشته در آبخوان‌ها ذخيره شده، عمق فاجعه و خطر را بيشتر احساس مي‌کنيم؛ خطري که اثرات خودش را شور شدن اراضي، نشست زمين، متروکه شدن روستاها، خشک شدن و شورشدن آب چاه‌ها و در يک جمله يعني بيابان‌زايي نشان مي‌دهد.

وي با اشاره به افت سطح آب زيرزميني و نشست زمين در نقاط مختلف کشور گفت: در مشهد وضعيت نشست زمين به مرز بحران رسيده و حتي تا 20 سانتي‌متر نشست داشته ‌است، در يزد 1 متر، در دشت ورامين 2 متر و در نهاوند همدان نيز نشست زمين تا عمق 4 متر گزارش شده ‌است.

وي ادامه داد: دشت قهاوند همدان يکي از قطب‌هاي کشاورزي کشور بود، ولي الان فرونشست‌هاي بزرگ و فروچاله‌هايي به عمق بيش از 15 متر و قطر 30 متر در منطقه ديده مي‌شود؛ به طوري که مردم محلي فکر مي‌کنند که اين دشت نفرين شده ‌است و اين موضوع تنش اجتماعي در منطقه ايجاد کرده‌ است.

وي وجود نيروگاه حرارتي شهيد مفتح را يكي از دلايل اصلي نشست زمين در دشت قهاوند همدان ذکر کرد و توضيح داد: اين نيروگاه با هدف ايجاد اشتغال و تأمين برق در منطقه احداث شد، استاندار و ديگر مسئولين و نمايندگان وقت استان نفوذ خوبي داشتند و كمك كردند تا نيروگاهي که به خاطر نوع سامانه‌‌هاي خنک کننده‌اش مي‌بايست در منطقه‌اي با منابع آبي درخور تأسيس شود، در اين دشت ساخته شود. اين نيروگاه بر اساس مصلحت انديشي‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي، بدون توجه به نياز آبي فراواني که داشت در دشت قهاوند احداث و در نهايت با کمبود آب مواجه شد و مسئولان نيروگاه مجبور شدند براي تأمين آب بيش از ده‌ها حلقه چاه عميق جديد احداث کنند.

وي افزود: وقتي اين چاه‌ها را زدند، عمق آب در 2 تا 8 متري زمين بود و الان به 40 تا 60 متر پايين‌تر از سطح زمين افت پيدا کرده‌ است. خود نيروگاه در معرض فرونشست قرار دارد و يك روستا تخليه شده ‌است.

عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور گفت: دشت ورامين در جنوب تهران زماني از خيز آب در رنج بود، اما الان در مناطقي از آن، زمين تا 187 سانتي‌متر نشست کرده ‌است. وي افزود: اين‌ها فجايع بسيار بزرگي است که به دليل مسائل امنيتي و تنش‌ها معمولاً اعلام نمي‌شوند.

وي با اشاره به اين‌که بزرگ‌ترين فروچاله در کل خاورميانه امسال در کبودرآهنگ همدان ايجاد شده ‌است، گفت: مردم محلي فکر مي‌کنند يک شهاب سنگ باعث ايجاد فروچاله‌اي به اين عظمت شده و باورشان نمي‌شود کشاورزي و صنعت نابخردانه مي‌تواند حاصلخيزترين دشت‌هاي ما را به ويرانه‌اي چنين غمبار تبديل کند.

وي با بيان اين‌ که در حسين‌آباد خنداب در نزديکي نيروگاه آب سنگين اراک نيز چنين مشکلي وجود دارد، افزود: اين امر نشان مي‌دهد برخلاف آن چه همه تصور مي‌کنند، محيط زيست يک مقوله لوکس و ويتريني نيست و دقيقاً با زندگي انسان‌ها در ارتباط است و عدم توجه به آن مي‌تواند زندگي نسل امروز و فرداي کشور را به مخاطره بيندازد. وي وضعيت گونه‌هاي در خطر انقراض در يک سرزمين را از ديگر شناسه‌هاي بيابا‌ن‌زايي عنوان کرد و به ايسنا گفت: از مجموع يک هزار و 728 گونه گياهي اندميک ايران، هزار گونه در ليست سرخ IUCN و در معرض خطر انقراض قرار گرفته ‌است. وي با اشاره به ارزش بي‌همتاي اين گونه‌ها گفت: کل قاره اروپا هم اين تعداد گونه گياهي بومي ندارد، اما ايران با اين‌که 90 درصد خاک آن خشک است، داراي يک هزار و 728 گونه‌ گياهي انحصاري است که فقط در اين سرزمين مي‌رويند و اگر نابود شوند جايگزيني آن‌ها ممکن نيست.

عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور افزود: اين‌ها اندوخته‌هاي ژنتيکي و ميراث نسل آينده و حتا ميراثي جهاني است و ما ايرانيان که در سرزميني قرار گرفته‌ايم که هر هکتار آن از نظر تنوع زيستي، 22 برابر هر هکتار از خاک جهان ارزش دارد، بايد نشان بدهيم استحقاق الطاف خدا را داريم.

محدوديت‌هاي اقليمي و طبيعي سرزمين ايران

درويش توالي خشکسالي با شدت‌هاي متغير و در دوران‌هاي زماني نامشخص را يکي از آسيب‌پذيري‌هاي سرزمين ايران ذکر کرد و گفت: در 2 سال گذشته ايران با بدترين و بي سابقه‌ترين خشکسالي و سرمازدگي در طول 50 سال اخير مواجه بوده و آثار آن را مي‌توان در خشک شدن تقريبي درياچه لار و کاهش شديد پوشش گياهي اين منطقه و بسياري ديگر از مناطق کشور مشاهده کرد.

وي با بيان اين‌که ميانگين بارندگي در ايران يک سوم ميزان نظير آن در جهان و تبخير و تعرق به مراتب بيشتر از ميانگين جهاني است، ادامه داد: افزايش وابستگي معيشتي به سرزمين در کشوري که 90 درصد آن خشک و دوره‌هاي خشکسالي آن غيرقابل پيش‌بيني است، کاري نابخردانه است.

درويش گفت: وقتي بخواهيم 20 تا 25 درصد توليد ناخالص ملي را از کشاورزي‌اي به دست بياوريم که راندمان سامانه‌ي سنتي آبياري در آن تنها 32 درصد است، نتيجه‌اش فاجعه‌اي است که دارد در کشور اتفاق مي‌افتد.

وي ادامه داد: 4 سال پيش جشن خودکفايي گندم مي‌گيريم و امسال به عنوان بزرگ‌ترين وارد کننده‌ي گندم معرفي مي‌شويم، اين ساده‌انگاري است که فکر کنيم در چنين کشوري و با چنين ويژگي‌هاي اقليمي مي‌توانيم چنين شعارهايي بدهيم.

وي با بيان اين‌که نيمي از 15 هزار نقطه زيست جمعيتي کشور در طول 20 سال اخير از سکنه خالي شده ‌است، افزود: اگر از نقاطي از صحراي آفريقا صرف نظر کنيم، هيچ جايي از جهان در طول 20 سال، نيمي از سکونت‌گاه‌هايش را از دست نداده ‌است و اين يعني مرگ يک سرزمين! ولي خيلي از ما اين موضوع را اصلاً نشنيده‌ايم و خيلي راحت از کنار آن مي‌گذريم.

عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور ادامه داد: دست کم گرفتن مؤلفه‌هاي محيط زيست مي‌تواند حيات انسان‌ها را به خطر بياندازد.

فرصت‌هاي موجود

مهندس درويش با بيان اين‌که ايران يکي از 5 کشور جذاب جهان از نظر اکوتوريسم (طبيعت گردي) است، افزود: ما در سرزميني زندگي مي‌کنيم که فرصت‌هاي کم‌نظيري در آن وجود دارد و اگر اين فرصت‌هاي بالقوه را به بالفعل تبديل کنيم، مي‌توانيم به اهداف بلند سند چشم انداز 1404 برسيم.

وي وجود 5 دهه تجربه در بخش اجراي عمليات مهار بيابان‌زايي و 4 دهه تجربه در بخش پژوهش در همين حوزه را از جمله اين فرصت‌ها برشمرد و به ايسنا گفت: گربايگان فسا بياباني بود که تنها با استفاده از آب‌هاي سيلابي که هر 5 يا 6 سال جاري مي‌شوند، امروز به يک جنگل تبديل شده‌ است؛ با اين کار ظرفيت چاه‌ها در منطقه افزايش يافته، بيش از 27 چاه خشکيده پر آب شده و مهاجرت معکوس به منطقه رخ داده‌ است، چون به جاي استفاده بي‌رويه از طبيعت، قوانين آن را شناخته و از آن‌ها حمايت و پيروي کرده‌ايم.

وي با بيان اين ‌که قرار گرفتن ايران در کمربند تابش خورشيدي از ديگر فرصت‌هاي اين سرزمين است، افزود: قسمت‌هايي از عربستان، آفريقا و ايران بيشترين بهره‌مندي از تابش خورشيد را در جهان دارند. با وجود اين کشوري مثل آلمان که بيشينه‌ي تابش خورشيد در آن معادل كمينه‌ي ميزان تابش خورشيد در ايران هم نيست، در سال گذشته 25 درصد انرژي خود را از انرژي خورشيدي و بادي تأمين کرد و ما از اين نظر تقريباً صفر بوديم.

وي ادامه داد: در دفتر وزارت نيرو مطالعاتي در زمينه پهنه‌بندي نقاطي از کشور که بهترين وضعيت را از نظر استحصال انرژي خورشيدي دارند، انجام گرفته ولي ما نتوانسته‌ايم از اين مزيت استفاده کنيم.

وي افزود: بنا بر گزارش‌ها، نوع بشر از ابتداي خلقت تا 1952 همان قدر انرژي مصرف کرده که در طول يک صد سال پس از آن دارد مصرف مي‌کند؛ يعني 12 هزار تريليون کيلووات ساعت. پيش‌بيني مي‌شود در فاصله صد سال بعد اين نرخ به 120 هزار تريليون برسد؛ با اين شرايط، اين که فکر کنيم با استفاده از سوخت‌هاي فسيلي با خسارت زيست محيطي بالايي که دارند مي‌توانيم نيازهاي انرژي کشور را تأمين کنيم، يک خوش بيني عبث است.

وي با اشاره به سرمايه‌گذاري 50 ميليارد يورويي اورپاييان براي تأمين تمام نيازهاي انرژِي خود از نور خورشيد تا سال 2050 به ايسنا گفت: سرعت رشد تکنولوژي براي استفاده از انرژي خورشيدي بسيار بالاست و در حال حاضر مي‌توان از هر هکتار بيابان 2 مگاوات برق توليد کرد.

عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور با اشاره به وجود يک نيروگاه خورشيدي در استان فارس به ايسنا _ منطقه خراسان گفت: خيلي از ايراني‌ها از وجود چنين نيروگاهي بي‌خبرند، به گفته مسئولان نيروگاه، به رغم تمايل زيادي که آن‌ها براي حضور وزير نيرو در مراسم افتتاح نيروگاه داشتند، آقاي وزير به علت مشغله کاري در اين مراسم حاضر نشد، اين در حالي است که براي افتتاح يک سد با آن همه مشکلات زيست محيطي که براي کشور به ارمغان مي‌آورد، وزير نيرو تا مناطق خيلي دور هم سفر مي‌کند و تبليغات هم در اين باره بسيار زياد است.

وي خاطرنشان کرد: بنا بر پيمان مقابله با بيابان‌زايي مصوبه مجلس شوراي اسلامي، تمام وزارتخانه‌ها مؤظف‌اند از فرامين وزير جهاد کشاورزي در اين حوزه حمايت کنند، اما اين کميته در طول 3 سال گذشته فقط 2 بار تشکيل شد!

ضعف‌ها و چالش‌هاي مديريت منابع در ايران

مهندس درويش غلبه ديد بخشي و جزيره‌نگري در مقابله با بيان‌زايي را از ضعف‌ها و چالش‌هاي مديريتي کشور در اين زمينه عنوان کرد و گفت: چرا ما در بين 148 کشور جهان از نظر پايداري زيستي در رتبه 132 قرار داريم و فقط 15 کشور وضعيتي بدتر از ايران دارند؟

وي با بيان اين که دشت مسيله زماني شکارگاه سلطنتي بوده و از زيستگاه‌هاي بسيار خوب جبير، گورخر آسيايي و يوزپلنگ و … محسوب مي‌شده‌ است، افزود: ما براي جبران محبت‌هاي مردم قم که سهم بزرگي در انقلاب داشتند و با نيت تأمين آب براي مردم اين شهر، سد 15 خرداد را بر روي فم رود احداث کرديم؛ همان موقع کارشناسان اعلام کردند که جانمايي سد اشتباه است، چون عمق متوسط درياچه سد کمتر از 4 متر و تبخير و تعرق هم، تقريباً  به همين مقداراست، يعني در حقيقت آبي پشت سد باقي نمي‌ماند تا به دست مردم قم برسد؛ علاوه بر اين منطقه مشکل آب دزدي هم داشت.

وي ادامه داد: با وجود اين هشدارها سد احداث و در سال 74 آبگيري شد، در سال 81 بيش از 87 درصد پوشش گياهي مسيله از دست رفت و مسيله به يکي از کانون‌هاي فرسايش بادي تبديل شد، سال گذشته مشکل فرسايش بادي و آسيب‌ديدگي ناشي از ذرات گرد و غبار، آن قدر شديد شد که مسئولان حرم حضرت معصومه(س) مجبور شدند 47 ميليارد تومان براي تعمير و طلاکوبي دوباره ضريح هزينه کنند، شهرداري قم ماهانه يک تن ماسه از سطح معابر قم جمع آوري مي‌کند، در نهايت آبي هم به مردم قم نرسيد و در حال حاضر با صرف هزينه‌هاي ميلياردي آب را از سرشاخه‌هاي خوزستان و کارون به قم مي‌رسانند که اين خود اشتباه زيست‌محيطي ديگري ا‌ست.

وي خاطرنشان کرد: امسال 45 ميليارد تومان هزينه شد تا ارتفاع سد اکباتان همدان از 54 متر به 79 متر افزايش يابد، بخش زيادي از درياچه پشت سد با رسوبات پر شده و خيلي بهتر بود به جاي اينکه 45 ميليارد تومان را صرف بالا بردن سد کنيم، آن را براي انجام عمليات آبخيزداري در بالادست سد هزينه مي‌کرديم يا مديريت بهينه‌ي چراي دام  را در منطقه اعمال مي‌کرديم تا سد به دليل فرسايش خاک در بالادست از رسوب انباشته نشود. وي افزود: اين در حالي است كه 45 ميليارد تومان، 9 برابر بودجه سالانه‌ي بزرگترين نهاد تحقيقاتي متولي منابع طبيعي کشور يعني مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور است.

وي با اشاره به وجود 93 سد مخزني در كشور گفت: با بودجه‌اي كه براي احداث شبكه‌هاي آبياري پشت سدها اختصاص داده‌ شده،  حدود 50 سال طول مي‌كشد تا وزارت جهاد كشاورزي بتواند اين شبكه‌ها را بسازد و امکان بهره‌برداري از اين آب‌ها را براي کشاورزان فراهم کند، اين در حالي است كه وزارت نيرو اعلام كرده كه همزمان داريم 105 سد مخزني ديگري را مي‌سازيم.

وي ادامه داد: سوال اين است كه آيا بهتر نيست هزينه 80 هزار ميليارد ريالي را كه سالانه براي ساخت سدهاي بيشتر صرف مي‌كنيم به وزارت جهاد كشاورزي اختصاص بدهيم تا همين كانال‌هاي آبياري سدهاي موجود را بسازد.

وي با اشاره به ادعاي مسوولان مبني بر اختصاص 90 درصد آب پشت سدها به بخش كشاورزي گفت: كانال‌هاي لازم براي رساندن آب پشت سدها به زمين‌هاي كشاورزي زماني ساخته خواهد شد كه ديگر آبي پشت سدها باقي نمانده‌است.

عضو هيأت علمي موسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور افزود: وزارت نيرو نبايد بخشي فكر كند و فقط ملاحظات خودش را ببيند؛ اگر به جاي اين كه بخشي فكر كنيم به منافع ملي بينديشيم، ‌از اين ضررها جلوگيري خواهد شد.

درويش در ادامه به ايسنا گفت: هميشه اين سوال هست كه كشور ما با اين همه درآمد نفتي چرا نمود ندارد و چرا توليد ناخالص ما واقعا افزايش پيدا نمي‌كند، بايد گفت چون ما با چنين اشتباهاتي روبه‌رو هستيم.

وي با بيان اين‌که تمام سدهاي کشور با انجام ارزيابي‌هاي زيست‌محيطي احداث شده‌اند، افزود: در ماتريس‌هاي ارزيابي زيست محيطي در ايران وزن ملاحظات فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي به مراتب بسيار بالاتر از وزن ملاحظات زيست محيطي است و اين ارزش‌گذاري بسيار بالا سبب مي‌شود، ارزيابي‌ها در نهايت مثبت و مجوز ساخت سد صادر شود، چون ما فقط ژست ملاحظات زيست محيطي را مي‌گيريم.

وي در ادامه عنوان كرد: در حالي كه سازمان حفاظت محيط زيست ايران به دليل نبود امکانات براي مهار حريق در ارزشمندترين پارك ملي كشور يعني گلستان با دبه‌هاي 20 ليتري آتش‌سوزي را مهار مي‌كند، وزارت نيرو 80 هزار ميليارد ريال تنها براي يك سال پول مي‌گيرد.

وي با اشاره به اين‌كه اغلب ملاحظات سياسي، اجتماعي و اقتصادي بر ملاحظات زيست پايدار غالب مي‌شود، افزود: چرا بعضي از بخش‌ها را اين قدر به صورت قارچي گسترش مي‌دهيم و بعضي بخش‌ها با چنين کمبودهايي روبه‌رو مي‌شوند؟

وي از خشک شدن تدريجي درياچه بختگان به دليل احداث سه سد بر روي اين درياچه خبر داد و به ايسنا گفت: بدون توجه به هشدارهاي کارشناسان، سد سيوند بر روي اين درياچه ساخته شد تا به 330 هکتار از اراضي کشاورزي سعادت‌آباد آب‌رساني شود، اما با خشک شدن درياچه بختگان 6 هزار هکتار از اراضي اطراف بختگان به شوره‌زار تبديل شد و از بين رفت، 40 هزار خانوار که به اين اراضي وابسته بودند دچار تنش‌ها و مشکلات اساسي شدند، و در نهايت به آن 330 هکتار اراضي کشاورزي هم آب نرسيده و به کشاورزان سعادت آباد اعلام کرده‌اند که احداث شبکه‌هاي آبرساني از سد به زمين‌هاي کشاورزي 12 سال طول مي‌کشد.

مهندس درويش گفت: امسال ده‌ها هزار پرنده‌ي مهاجر و كنارآبزي را در درياچه بختگان از دست داديم، پرندگاني که برخي از آنها از چند هزار كيلومتر آن طرف‌تر و از سيبري به سرزمين ما مي‌آمدند و ما نتوانستيم اين امانت جهاني را حفظ کنيم.

وي با بيان اينکه کارون پرآب‌ترين رود ايران و تنها رودي بوده که قابليت کشتيراني داشته است، گفت: آن قدر سد زديم و طرح‌هاي انتقال آب در بالادست اين رود اجرا کرديم که امروز کارون به بيابان تبديل شده است. حالا بوي فاضلاب و پساب به قدري مردم را دچار مشکل کرده که با احداث کانال، آب کرخه را به کارون منتقل کرده‌اند تا اين رود جريان پيدا کند و بوي بد آن کم شود؛ اما چرا بايد چنين اتفاقي بيفتد.

وي عدم اعتنا به مزيت‌ها و ميراث طبيعي کشور را يکي از معضلات موجود برشمرد و گفت: يکي از دلايل حفظ درختان در طول سال‌هاي طولاني باور و اعتقاد مردم بوده است، اما مسوولي در گيلان به بهانه مبارزه با خرافات درخت يک هزار و 500 ساله اين شهر را قطع و اعلام کرده که 40 درخت کهنسال در گيلان شناسايي شده که به همين جرم قطع خواهند شد. وي افزود: غم انگيزتر اين است که اين خبر در صدا و سيما به عنوان يک افتخار ملي اعلام شد.

وي با اشاره به قطع سرو 500 ساله قم ادامه داد: ما در تمام ايران 400 پايه درخت کهنسال داريم که 40 اصله از اين درختان در استان گيلان است، اين مسئله مورد رشک اروپاييان است، درختان کهنسال ذخيره ژنتيکي و تاريخ گوياي اين سرزمين هستند و وضعيت اکولوژيکي و اقليمي گذشته را در خود ثبت مي‌کنند، يک درخت 50 ساله 200 هزار دلار ارزش دارد و درختي که در گيلان قطع شد هزار و پانصد ساله بود.

عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور با اشاره به ادعاي مسوول اداره اوقاف گيلان مبني بر اينکه اين درخت در ملک شخصي و وقفي بوده است، افزود: 1500 سال پيش حتي اسلام هم نيامده بود، چه طور مي‌گويند درخت در ملکي بوده که وقف شده است؟

وي افزود: وقتي با دادستان گيلان صحبت کرديم، ايشان بسيار ناراحت شدند و گفتند چرا مسئولان ردهبالاي سازمان محيط زيست و منابع طبيعي شکايتي در اين زمينه تنظيم نکرده‌اند.

وي خاطرنشان کرد: کساني که مسئوليت دارند و متولي اين حوزه‌ها هستند، اغلب عشق و علاقه لازم را ندارند که اگر داشتند چنين اتفاقاتي براي طبيعت کشور نمي‌افتاد.

وي در ادامه بيان فجاياي زيست محيطي که در کشور رخ مي‌دهد، گفت: بزرگترين کلوت‌هاي شناخته شده در جهان در نزديکي شهداد و گندم بريان (گرم‌ترين نقطه جهان) که سالانه 150 هزار گردشگر داخلي و 7 هزار گردشگر خارجي داشت، امسال دريک رزمايش نابود شد، انگار ما در عرصه يک ميليون و 648 هزار کيلومتري کشورمان هيچ جايي به جز کلوت‌هاي شهداد را براي رزمايش پيدا نکرديم و اين پديده‌هاي طبيعي منحصر به فرد را با آر.پي.جي از بين برديم.

وي با بيان اين که ملاحظات زيست محيطي در ايران از جايگاهي که بايد برخوردار نيست، افزود: در يکي از بخش‌هاي آمريکا که جاذبه هاي ديدني آن به مراتب قابل قياس با کلوت‌هاي ما در لوت نيست، سال گذشته 12 ميليارد دلار از صنعت طبيعت‌گردي درآمد داشته است.

وي عدم شناخت دقيق استعدادهاي طبيعي ايران، عدم ارزيابي منابع و حساسيت‌هاي سرزمين و غلبه تفکر سنتي و رويکرد معيشتي به سرزمين به جاي رويکرد آمايشي را از چالش‌هاي موجود در کشور برشمرد و گفت: رويکرد معيشتي را مي‌توان در چراي بيش از ظرفيت در مراتع، کشاورزي افراطي، شخم در جهت شيب زمين، قطع بي رويه درختان جنگلي و بوته‌هاي مرتعي، سرشاخه‌زني در جنگل‌هاي غرب کشور و تامين نيازهاي گرمايي از چوب‌هاي جنگلي تعريف و در نقاط مختلف کشور مشاهده کرد.

وي ادامه داد: هر کيلو گوشت قرمز با هزينه‌اي بسيار گزاف در ايران توليد مي‌شود و اين يعني اگر ما تمام گوشت مصرفي کشور را از خارج وارد کنيم به مراتب از نظر اقتصادي به صرفه است.

وي افزود: با قطع درختان و شخم در جهت شيب زمين، پس از چند سال کشاورزي، خاک به دليل شيب زياد از بين مي‌رود و ديم‌زارهاي متروکه ايجاد مي‌شود که نرخ فرسايش در آن‌ها بيش از 100 تن در هکتار است.

درويش عملکرد وزارت صنايع و معادن، وزارت نيرو، سازمان محيط زيست و سازمان مديريت و برنامه‌ريزي را در پيشبرد اهداف به سمت پايداري سرزمين ضروري دانست و گفت: سازمان بازرسي کل کشور مسئول نظارت بر سازمان‌هاي مختلف کشور است و اينکه آيا هزينه‌هايي که مي‌کنند به پايداري اين سرزمين کمک مي‌کند يا حيف و ميل مي‌شود.

وي مدعي شد: اين سازمان امسال ساختمان جديد خود را با صرف ميليارد‌ها تومان اعتبار ساخت و 2 تا درخت چنار در اين ساختمان در حال خشک شدن است، چه طور از سازماني که نمي‌تواند از خشک شدن دو درخت در مقابل ساختمان ميلياردي‌اش جلوگيري کند، انتظار داريم که به پايداري اين سرزمين کمک كند. اين موضوع سمبليک و نمادين است اما حقيقت داستان محيط زيست و نظارت را به ما نشان مي‌دهد.

وي ادامه داد: محيط زيست ما مثل درختي است که شاخه‌هاي آن آتش گرفته و ما داريم پاي درخت را با آب‌پاش آب مي‌دهيم، بسياري از کارهايي که در کشور ما صورت مي‌گيرد، همين طور است و در حقيقت کتابي را مي‌سوزانيم تا بتوانيم کتاب ديگري را بخوانيم!

وي با بيان اين که مشکل ما در مديريت محيط زيست اين است که به جاي پرداختن به علت، با معلول‌ها سرگرم شده‌ايم، افزود: فردي را تصور کنيد که چندين بار براي نجات افرادي که در حال غرق شدن هستند به داخل آب رفته و بازگشته است در حالي که اگر همان بار اول سرش را بلند مي‌کرد و ديوانه‌اي که مردم را به داخل آب مي‌انداخت، مي‌ديد و جلوي اين کار را مي‌گرفت، کار مؤثرتري انجام داده بود. اين مصداق وضعيت حفاظت محيط زيست ماست.

درويش با اشاره به وجود دو فراکسيون زيست محيطي و كشاورزي در مجلس گفت: کساني که در رأس اين فراکسيون‌ها قرار دارند، اطلاعات كافي و تخصصي از محيط زيست و توسعه پايدار ندارند و اين بيشتر يک ژست سياسي است که به دليل اهميت بسيار بالاي محيط زيست در ساير کشورها، به اين نحو در کشور ما نمود پيدا مي‌کند.

عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع کشور افزود: مردم به جاي متهم کردن مسوولان، بايد نشان بدهند که محيط زيست براي آن‌ها اهميت دارد يا نه؟ آيا تاکنون نماينده‌اي را به خاطر شعارهاي سبز و زيست محيطي به مجلس راه داده‌ايم؟

2 فکر می‌کنند “سند چشم انداز بيست ساله آرمان است يا آرزو؟

  1. مرد خاکی

    با درود….

    صد شکر که یه خبر گزاری دولتی اینقدر به این موضوع مهم پرداخته…عجیبه تا حالا این حجم ندیده بودم که در مورد محیط زیست باشه…
    فرسایش خاک ایران زمین نگران کننده است!در کنار نبود آب مطمئنا سالهای دیگر باید خاک را وارد کنیم!

    پیروز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.