امروز، 24 اسفند 1391، پانزدهمین سالی است که جهانیان روز حفاظت از رودخانهها در برابر سدهای بزرگ را گرامی میدارند. سدهای بزرگ، مهمترین شناسهی تفکر سازهای در مدیریت منابع آب محسوب میشوند؛ شناسهای که نمایندهی بارز شکست تفکری است که پنهان کردنش در بسیاری از سرزمینهای موجود در کره خاک، به ویژه ایران آشکارا ممکن نیست! هست؟
تنشهای اجتماعی پیش آمده در میانرودان، به دلیل نگاه آزمندانه حاکم بر دولت ترکیه، بحرانهای کهنه در هیرمند بین ایران و افغانستان و نیز ماجراهای تلخ تونل گلاب، طرح بهشت آباد، تونل های یک، دو، سه کوهرنگ، طرح انتقال آب زاینده رود به یزد، طرح انتقال آب الیگودرز به قم و … همه و همه گواه ناکارآمدی بارز و غیرقابل چشمپوشی این نوع از مدیریت در منابع آب است؛ مدیریتی که فرسنگها با آنچه که از آن با عنوان مدیریت به هم پیوسته منابع آب (IWRM) یاد میشود فاصله دارد؛ فاصلهای که سبب شد تا بحران آب بین اصفهان و یزد در طول چند هفته گذشته به مراحل خطرناکتری وارد شود. به همین مناسبت، دو یادداشت با عنوان خطر خشکسالی در مدیریت منابع آب و سندی دیگر در تأیید خشکسالی در مدیریت منابع آب طی دو هفته گذشته نوشتهام که در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین میتوانید آنها را بیابید و بخوانید. همچنین امروز، در برنامه منظره علمی رادیو ایران صدا، به اتفاق احمد پازوکی و حمیدرضا میرزاده، این موضوع را با مهندس غفوری، مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان یزد به بحث نشستیم. استانی که به گفته غفوری، یک میلیارد و دویست و پناه میلیون متر مکعب از سفرههای آب زیرزمینیاش در سال برداشت میکند، در حالی که میزان تغذیه سالانه سفرهها از 950 میلیون متر مکعب افزونتر نمیشود و اینک لنگ 55 میلیون لیتر آب سالانهای است که از طریق زاینده رود به آن میرسید، آن هم در شرایطی که فقط 3 درصد از کل منابع آب استان یزد، اختصاص به شرب دارد!
قسمت اول و دوم فایل صوتی این گفتگوی رادیویی را از یکشنبه آینده میتوانید از روی تارنمای ایران صدا برداشته و گوش دهید.
سلام
عرض ادب و احترام خدمت برادر بزرگوار جناب مهندس درویش
دکتر تقی طاوسی هستم. دانشیار دانشگاه سیستان و بلوجستان و بزرگ شده بخش خشک و کم آب شرق اصفهان (جرقویه)
خواستم عرض کنم روند پدیده ویرانگر بیابانزایی منطقه را با پوست و خون خود احساس کردم
درسال فروردین 1380 خورشیدی رساله دکتری خود در دانشگاه تربیت مدرس را در زمینه بیابانزایی اقلیمی و هیدرولوژیکی چاله گاوخونی نوشتم
در آنجا این بحث را مطرح کردم که در برخی از دشتها که به همراه افزایش شمار چاه ها میزان تخلیه کاهش یافته است بیابانزایی هیدرولوژیکی رخ داده است وسالی که در آن منحنی تخلیه به سوی پایین برگشته است را سرآغاز بیابانزایی همان دشت بیان کردم
اما انگار کسی نخواند و کسی توجه نکرد
مقاله مستخرج از رساله نیز با عنوان شناخت فرآیندهای بیابانزایی در چاله خشک گاوخونی در فصلنامه تحقیقات جغرافیایی انتشار یافت ولی افسوس که چشمی بینا و گوشی شنوا برای رنج کشیده ای که خشک شدن قنوات، چشمه ها و زاینده رود را در عمر کوتاهش تجربه کرده است نبود.
با احترام تقی طاوسی
درود بر دکتر تقی طاوسی عزیز …
به نظر شما چرا کسی آن هشدارها را در آغاز دهه هشتاد جدی نگرفت؟!
درود بر دانشمند ارجمند برادر عزیزم درویش
سال ها و سال ها و بارها و بارها فرموده اید و گفته ایم:
شیوه مدیریت یر منابع آب و طبیعت باید عوض شود و این مهم ممکن نخواهد بود مگر با نخبه گرایی در سازمان ها ی تخصصی . وقتی مهمترین مسائل که به حیات و ممات ملتی مربوط است دستمایه سیاست بازی عده ای مدیران سیاسی که به جز باند ویاند بازی و رانت خواری در تمام زمینه هابلد نیستند ، قرار گیرد و پست های مهم و استراتژیک کارشناسی وسیله نان قرض دادن ها شود وضعیت بهتر از اینی نخواهد شد که پیش آمده
جناب خدابخشی عزیز:
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. این که ملاحظه می شود برخی از عزیزان! به دلیل کمبود شغل مناسب در جایگاه تخصصی شان (اگر البته تخصصی اصلا داشته باشند!) مجبور از قبول مسئولیت در وزارتخانه ها یا نهادهایی می شوند که به هیچ وجه با حوزه تخصصی یا پیشینه مسئولیت و تجربه های کارشی شان تناسبی ندارد و حاصل هم البته اغلب مضحک از آب در می آید! نمی آید؟
درود بر شما و پیشاپیش نوروزتان پیروز.
درود بر محمد عزیز که آتش “روز جهانی حمایت از رودها” را هیمه ای (یا شاید خاشاکی؟!) گذاشت.
فروزنده باشی.
تا باشم نمی گذارم که این روز در وطن فراموش شود عباس جان.
درود …
بسیار ممنون از حس وطن دوستی تان . بسیار جالب و در عین حال نگران کننده است . کجاست اصل 50 قانون اساسی و مبانی ذات شریعت اسلامی که فدای منافع باندی و فردی شده است
ممنون از حسن توجه شما.
درود …
جناب آقای … ما در دانشگاه زاهدان سطح علمی شما را دیدیم همان بهتر که نظرات حضرتعالی در آرشیو مجله خاک بخورد. چون واقعا شخصیت یک استاد را ندارید. در ضمن من از غرض این حرف را نمی زنم نظرات دانشجویان جغرافیا را منتقل می کنم که هر کسی به بنده رسید از اجحاف شما در تدریس گفتند. مشکل ما امثال شماها هستید که با مظلوم نمایی تیشه به ریشه علم می زنید