یادتان هست از ماجرای آن مارمولکهای ژاپنی برایتان نوشتم؟ یادتان هست قصهی آن گنجشک را در محلهی پدری اشاره کردم؟ یادتان هست ماجرای جانفشانی گاومیشها و اتحادشان در برابر شیرها را پاس داشتم و یادتان هست از مشاهدهام در باراندوز گفتم و از یک سگ گله وظیفهشناس در حوالی روستای ممکان؟
حالا میخواهم به رویداد دیگری اشاره کنم که در شماره 22 اکتبر 2011 روزنامه دیلی میل به آن پرداخته شد؛ قصهی سگی به نام Lily که به دلیل یک بیماری نادر، هر دو چشمش را پنج سال پیش از دست داد، اما به واسطه داشتن یک دوست بامعرفت به نام Maddison، همچنان میبیند! زیرا این رفیق بامرام یک لحظه دوست نابینایش را ترک نکرده است.
و شاید به واسطهی همین مرام باشد که حالا یک زوج بریتانیایی حاضر شدهاند تا هر دو سگ را با هم نگهداری کنند و روزگاری خوش برایشان بیافرینند.
ماجرای آن مارمولکها البته برایم بازخوردهایی بس شیرین داشت؛ امیدوارم نقل روایت این دو دوست واقعی هم برای شما بتواند سبب ساز رخدادهایی دلنشین باشد، زیرا دنیا مهربانتر از آن است که میپنداریم؛ اگر یاد بگیریم که با او مهربان باشیم.
و شاید یک راه یاد گرفتن مهربانی آن باشد که به دنیای شگفتانگیز حیوانات بیشتر توجه کنیم و رسم داد و دهش را از آنها تقلید کنیم! نه؟
از حیوانات بیاموزیم آئین انسانیت را …
فکر کنم از حیوانات باید خیلی چیزها را عجالتاً بیاموزیم مسعود جان …
راستی هیچ می دانی که تو اغلب در دل نوشته هایم، ردیف نخست را به خود اختصاص می دهی؟ نکند از شب قبل نوبت گرفته ای دم در کلبه درویش! نه؟
درود …
همین طوره استاد …
😀
پ ن پ نگرفته ام !؟
پس یادم باشد یک جایزه مخصوص برای شما کنار بگذارم!
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند …
سلام
جالب بود ولی نگفتین زوج هستن یا فقط دوستن؟
راستی که بعضی چیزها رو رو باید دوباره بیاموزیم
از حیوانات ، مهم نیست که حیوان هستند ولی باور کنیم که انها هم احساس دارند و حس آنها دیگر دروغ نیست
حقیقت است هر چیزی که ابراز می کنند .
لذت بردم دوست من
درویش جان
این پستم هم یه جورایی در راستای !!! همین مطلبته
http://1mohandes.bloghaa.com/1390/08/10/%d8%ad%d8%b3%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%86%d9%85/
درویش خانا
نژاد این سگ دانمارکی است که به آن گریت دین هم می گویند و دلیر سگی است که در سالیان کهن در شمار خرس و گرگ و گراز در اروپا و بویژه آلمان کاربرد داشت.
سلام
معلوم شد فقط بنی آدم اعضای یکدیگر نیستند این به دیگر مخلوقات نیز برمی گردد.
فکر کنم سعدی هم فکر نمی کرد پس از چند دهه انسان ها چنان جهش اخلاقی کنند ! که راه و رسم از حیوانات بیاموزند!؟
ممنون بسیار جالب بود.
ببخشید دوباره مزاحم شدم
دیروز دخترم پرسید چطور می شود بدون قطع درخت و شمارش حلقه ها سن آن را اندازه گیری کرد ؟
من به او قول دادم جواب این سوال را از شما بپرسم و برایش نقل کنم
لطفا راهنمایی بفرمایید
با تشکر
همسایه بانو
با استفاده از یک مته ویژه تا نیمه فطر تنه برابر سینه درخت را سوراخ نموده و با شمردن حلقه های رشد نمونه سالیانه ، سن درخت را تخمین می رنند.
البته این مته به درخت اثر سوئی نخواهد گذاشت.
آقای درویش عزیز من هم شش ماه پیش یک گربه خپل و دوست داشتنی را از یتیم خانه به فرزندی قبول کردم و اسم و فامیل او را گذاشتم ببو گلابی. همیشه او را بغل می کنم و کله کچلش را می بوسم و او هم خودش را لوس می کند تا به او خوراکی های خوشمزه بیشتری بدهم. چند وقت پیش داشتم با خودم فکر می کردم که اگر من جای ببو بودم و یک نفر هی با من ور می رفت و من را بغل می کرد و می بوسید حتما گازش می گرفتم. بعد به این نتیجه رسیدم که اصولا انسان از هر حیوانی وحشی تر است. فقط تصور کنید که یک موجودی روی کول ما سوار شود و افسار به سرمان ببندد و بگوید راه برو و یا یک گوریل گنده ما را بغل کند و با خودش به این طرف و آن طرف ببرد. خشونت در ما آنقدر زیاد است که در اولین فرصت آن موجود را می کشیم تا از دستش رها شویم در حالی که ما این بلا را سر حیوانات می آوریم و آنها چنین رفتاری را با ما نمی کنند و در عوض فقط محبت می کنند و عشق می ورزند. چند وقت پیش ببو با یک گربه دیگری که به داخل حیاط ما آمده بود دعوا کرد و با هم گلاویز شدند و من هم آنجا ایستاده بودم. ببو پنجه ندارد ولی آن گربه دیگر پنجه های تیزی داشت. با کمال تعجب دبدم وقتی آن گربه همسایه به سر و کله ببو می کوبید پنجه هایش را در نیاورد و من بعد از دعوا حتی کوچک ترین خراشی هم در ببو ندیدم. یعنی آن گربه در اوج عصبانی بودن خشم خودش را کنترل کرده بود و این کار از بسیاری از انسانها بر نمی آید. خلاصه اینکه طبق فرمایش شما چیزهای زیادی می شود از حیوانات یاد گرفت ولی به شرط اینکه اراده ای برای این کار در کار باشد.
به آرش: چه داستان زیبایی و چه نکته هوش ربایی ذکر کردی رفیق … عاشق حریف ببوگلابی و مرامش شدم. قیصر کجایی که مرام ها را باید از گربه های بی مرام اینک آموخت؟!
.
به اشکار: ممنون از کم کردن زحمت من
.
به همسایه: درود بر خواننده قدیمی دل نوشته های درویش … علاوه بر روشی که اشاره کردید، همان طور که اشکار فرمودند، از مته های مخصوصی به نام مته سالسنج هم استفاده می شود و پس از بررسی، سوراخ ایجاد شده در درخت پر می گردد تا آسیب به کمینه رسد. همچنین اخیرا با استفاده از تابش پرتو ها نیز کوشش هایی برای تعیین سن درختان صورت گرفته و یک دستگاه از این تکنولوژی جدید هم به ایران وارد شده است.
.
به محمد کماسی: جواب پرسشت را فکر کنم داده ام رفیق! نداده ام؟
.
از مهدیه و نیمای عزیز هم بسیار ممنون که همراهی می کنند. همچنین سپاس ویژه از مهدیه بابت کامنتی که زیر یادداشت جدید من در خبرآن لاین منتشر کرده اند که کلی لایک هم گرفته.
http://khabaronline.ir/detail/189541/%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%A2%D9%84%D9%88%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%A7-/%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87
درود …
سلام ما بیشتر باید از ان ادمهایی که این سگها را نگهداری میکنند یاد بگیریم . سگها به راستی در ایران به مانند مظلومانی هستند که زیر دست ستمگران کار میکنند . همین که از دور بعضی ها یا حتی از پشت تلویزیون یک سگ را میبینند و چیزی نیاز نیست بگویند همین که چهره شان را در هم فرو میبرند به حالت این که چیز چندش اوری دارند میبینند توهین به طبیعت است . وقتی ما از سگ در ذهنمان به عنوان یک موجودی که تمام بیماری های دنیا را در خود جای داده یاد میکنیم چطور میتوانیم خود را مسلمان بشماریم ما به طبیعت توهین کردیم و این گناهیست بس نابخشودنی . شنیدم برخی ها میگفتند که عرق سگ نجس است و نمیدانند که سگ عرق نمیکند . من نمیگویم حیوانات ناقل بیماری نیستند . مثلا از نظر ما خوک نجس است همه میدانند که کرم خوک (trichinella spiralis ) میزبان حد واسطش خوک است و خوک از خوردن مدفوع الوده ی انسان به این کرم مبتلا میشود پس انسان میزبان نهایی این کرم است . (اگر از دید خوک نگاه کنیم انسان موجودی نجس است ) زیرا انسان باعث بیماری خوک میشود . یا مالاریا که انسان باعث بیماری پشه انوفل میشود .
این دو تا دختر دوست داشتنی ( که خب معلومه دوستند ، نه زوج ) رسم رفاقت را چه خوب به جا آورده اند …
درضمن ! منم دلم خواست جای ببو گلابی بودم ! حالا گازش هم نمی گرفتم !
اینا سگن ولی رفیق و بعضی ها رفیقند چون سگ!!!
درد و بلای آن سگ مهربان بخورد به سر بعضی آدم ها!
سلام امشب تصاویری از 20:30 پخش شد که نشون میده بعضی از انسانها از چهارپایان هم از نظر عقل و شعور پایین تر اند، تصاویر کشته شدن یک گوسفند در اثر ضربات چوب بیسبال یک سرباز جلاد آمریکایی به سرش. به خدا دلم به درد امد وقتی صحنه های جان کندن این حیوان رو دیدم .
این سگ کجا و اون سرباز انسان نما کجا!!!!!!
با تشکر از آقای اشکار و درویش گرامی
خدا هیچ مادری را شرمنده جواب سوال بچه اش نکند.
راستی فردا شب آخر پاییزه سرشماری جوجه ها فراموش نشود!
خدا این بنده های گناهکارو که زمینو به فساد کشیدن و هیچ خیری براش ندارن جز ضرر تنها نذاشته و نمیذاره چون همیشه منتظره بنده اش راه درستو پیدا کنه..چه برسه به این حیوونای مظلوم که کاری جز عبادت خداشون ندارن..برام خیلی جالب بود هرچند که من از سگ خیلی میترسم..اخه یه با تو کوه یه چوپان معلولی دیدیم با گله اش..موقع غذاخوردن خاستیم به اونم بدیم.من داوطلب شدم.نیمه راه رو رفته بودم که یهو دوتا سگ عظیم الجثه به طرفم حمله کردن.چه صدای پارس وحشتناکی هم داشتن..تا حالا انقد از نزدیک با سگ روبرو نشده بودم.عقب عقب رفتم
و افتادم تو یه چاله و اون تو سرم هم به سنگ خورد.خلاصه اومدیم ثواب کنیم کباب شدیم..سگها از من خوششون نیومده بود!
سلام استاد ارجمند، مطلب و تصاویر به طرز شگفت آوری زیبا و تاثیر گذار هستند.
بزرگ منشی، محبت و اخلاق نیکوی این زوج (انسان) و آن دو سگ که همزیستی مسالمت آمیز و در خور تحسینی دارند، بی نهایت زیباست.
سپاس از به اشتراک گذاری این مطلب خوب.
به امید دیدار
کاوه اشکشی
به به امشب هم بلندترین شب ساله و یلدا رو جشن می گیریم و هم به رکورد بیشترین قیمت دلار یعنی 1550 تومان رسیدیم.
شاغلام امروز با پاهاش دره خونه رو باز کرد چون هردو تا دستاش پر بود.
نوچه اش هم هن و هن کنان چند تا هندونه رد آورد منزل.
هندونه و انار عقدای یزد و شاید دماوند و کن و سولقون و ساوه زینت بخش سفره شاغلامه.
انواع آجیل شور و شیرین و باقلوا و باسلق سر سفره داره چشمک می زنه
جالبه یک عامل نفوذی در دلنوشته ها پیدا شده که برای همه منفی می ذاره اونم پشت سر هم تا درآخر کامنت مورد نظر از دیده ها حذف بشه.
اما…
… اوهوی اخوی … همشیره … خاله خانباجی
مردم و بویژه مردم ایران رو از هرچی کمع کنند به اون حریص تر می شوند و می خواهند از اون سر دربیاورند.
آره عزیزم
آخه نسناس کامنت عباس محمدی رو چرا می خواهی بپوشونی ، همسایه و Rss2 دیگه چه مشکلی با تو دارند؟!
سلام
به نظر من به کسی چیزی نمی رسه بخواد برای کسی منفی بیخود بزنه
بیایم تحملمونو بالا تر ببریم و در موقعه کامنت گذاشتن آنقدر تدبر کنیم که دیگران از متن ما لذت ببرن و هر بار کیفیت کار خودمونو با مثبت و منفی بسنجیم
این درست نیست که برای همه منفی یا مثبت زد درست اینه که هر کسی بعد از خوندن هر متن نظر خودشو بیان کنه.
از دوستان هم میخوام با انصاف باشن موقعه نظر سنجی
و به سمتی بریم که همه از سخنان گرم ، کوتاه ، شیرین ،پرمعناو علمی هم لذت ببریم.
به نظر من به کسی چیزی نمی رسه بخواد برای کسی منفی بیخود بزنه
بیایم تحملمونو بالا تر ببریم و در موقعه کامنت گذاشتن آنقدر تدبر کنیم که دیگران از متن ما لذت ببرن و هر بار کیفیت کار خودمونو با مثبت و منفی بسنجیم
این درست نیست که برای همه منفی یا مثبت زد درست اینه که هر کسی بعد از خوندن هر متن نظر خودشو بیان کنه.
از دوستان هم میخوام با انصاف باشن موقعه نظر سنجی
و به سمتی بریم که همه از سخنان گرم ، کوتاه ، شیرین ،پرمعناو علمی هم لذت ببریم.
يك سلام سبز و زرد آخر پاييزي به استاد ارجمند مهندس درويش
جناب مهندس شرمندمون كردين با اين تصاوير. ميگن يك سوزن به خودت بزن يك جوالدوز به مردم(جوالدوز كه مي دونين چيه؟).ما كه وضعمون خيلي خرابه. ناجور فرو رفتيم تو فكر پول و سياست و قدرت. چند روز پيش توي دانشگاه يك بچه گربه ديدم كه خيس شده بود هوا هم خيلي سرد بود زخمي و خسته بود با حالت ملتمسانه اي ميو ميو مي كرد معلوم بود از دست يك دشمن درنده اي فرار كرده بود ولي لعنت به من كه حتي از بچه گربه معصومي مثل اونم مي ترسم ونتونستم بهش كمك كنم.هنوز هر وقت بهش فكر مي كنم اشكام ناخودآگاه مي ريزن…
نمیدونم نظر من چه عیبی داشت که اینهمه منفی گرفت..من فقط یه خاطره تعریف کردم..انتظار زیادی داشتم که منتظر بودم یه حرف دلگرم کننده بشنوم.درمقابل نظرم حذف شد..شاید اگه هرکدوم شمام جای من بودین و دهان باز و دندونای تیز دو تا سگو که تو فاصله نیم متریتون تو روتون پارس میکنن میشنیدین الان مث من با شنیدن صدای پارس یه سگ از راه دور مو رو تنتون سیخ میشد…من از حیوونا اصلا بدم نمیاد..هیچوقتم آزارم به هیچکدومشون نرسیده..من سه تا بچه گربه ی یتیمو بزرگ کردم…ولی حالا نسبت به همه حیوونا یه ترس تو دلمه..دست خودمم نیس..برای این سگ هم خوشحالم..هربار که یه موجود معلولو میبینم حالا چه یه انسان یا یه حیوون با اینکه شاکر سلامتیمم ولی نمیگم خدایا ممنونم که من مث این نیستم..همیشه میگم خدایا هزار بار شکرت که تنهاش نذاشتی و کمکش میکنی تا روی پای خودش باشه..
آقای درویش عزیز بابت این نوشته ممنونم…از اینکه قدرت خدارو دوباره نشونمون دادین..
سلام به درویش عزیز
از این ور ها رد میشدم گفتم یه سلامی عرض کنم
خلاصه اینکه اگه دلتنگت شدم گه گاه یه سر میزنم و سلامی عرض میکنم
شاد باشی
سلام
چه لذتی داره داشتن دوست خوب
فرصت خوندن مطلب جالبی رو فراهم آوردید جناب درویش ممنونم
سلام آقای درویش عزیز..امیدوارم خوب باشین…مدتیه چیزی ننوشتین..بی خبر گذاشتینمون.نذاشتین؟!
چشم. اوامرتان اطاعت شد و از بی خبری درآمدید! در نیامدید؟
lممنونم! نوشته های شما خیلی به من دلگرمی میده..هر موقع دلم گرفته باشه..به امید یه نوشته تازه میام اینجا..شور و تلاش شما دلگرمم میکنه..بازم ممنون..