امروز دوباره باران بارید و چون همیشه، روسیاهی این روزهای آسمان تهران را با خود شست و برد تا ما همچنان بتوانیم از این زیباییهای ناهمتای پادشاه فصلها در آخرین روزهای حضورش در تقویم 1391 بهره برده و در نقاشیهای بیمانند و رنگارنگش شناور شویم.
ببینید تازه ترین تصاویر از باغ گیاهشناسی ملی ایران، بزرگترین باغ اکولوژی جهان و زیباترین پردیس وطن را در آستانهآغاز ششمین دهه از زندگیش در یک روز خیس از سومین ماه ِ سومین فصل سال.
سنگفرشها را رها کنید؛ برگفرشها را بنگرید!
مرسی درویش جان
کلی رومانتیک شدیم امروز
پس برو صفا کن و از روز خیس و زیبای پاییزی ات لذت ببر رفیق …
سلام ممنون ممنون و باز هم ممنون بابت عکس ها من باغ گیاه شناسی را در بهار دیده بودم اما همه چیز در پاییز زیبای من شگفت انگیز تر است بازم ممنون
Iran’s subtle, persistent voice for environmentalism
http://amirsar.blogfa.com/post-315.aspx
مگر پاییز چیست؟ بهار دومی که در آن تمام برگ ها مثل گل ها می شوند. آلبرکامو
محل کار ما! محل کار بعععععضی ها!
خيلي زيباست …
با حسودي ِ سيمين خانم هم راستا هستم ! 🙂
درود بر جناب بیدهندی، امیر، سیمین و مسعود عزیز و ممنون از توجه و لطف تان.
مسعود جان! فکر می کردم “حسودی” مختص خانم ها باشد!
اتفاقاً حسودی خانم ها سطحی و لحظه ای است و زود فراموش می کنند ولی وای از زمانی که آقایان حسودی کنند 🙂
دیگه داشتم نگران می شدم سیمین خانم! قبل از ناهار منتظرتان بودم!http://mohammaddarvish.com/i/wp-includes/images/smilies/icon_smile.gif
ولی خدائیش الان که از پنجره اتاقم به بیرون نگاه کردم گفتم بذار ببینم از مظاهر طبیعت خداوند چه چیزهایی دستگیرم می شه. چیزهایی که دیدم شامل: کمی آسمان آبی، حدود 50 تا درختچه کاشته شده (که البته در امتداد خیابان داخل مجتمع مشرف به پنجره اتاقم، توانستم تا دورترین درخت را بشمارم)، حدود یکی دو تا کبوتر که هر از چندگاهی پشت شیشه ی پنجره اتاقم می آیند. فقط همین! بقیه چشم انداز اتاقم که بیش از 70 درصدش است شامل: برج و لوله و راکتور و انبار محصولات و مخازن و چند مشعل خاموش و روشن، دودکش و چند ساختمان و زمین های آسفالت شده.
خب من تا کی به شما حسودی نکنم!
می دونم الان یا میگید هیچ چیز اتفاقی نیست! یا میگید که زیبایی در همه جا هست حتی در بین همان برج و لوله ها!
و یا اینکه حرفی دیگر غیر از اینها!
درود برشما. خیلی زیبا بود من رو برد به دوران دانشجویم یادش بخیر دقیقا روی همین پل عکس گرفتیم چقدر زیبا بود. واقعا ممنون از گذاشتن عکس ها…
موفقباشید
به سیمین:
چه اهمیت دارد که شما برج و لوله و راکتور و چند مشعل روشن و خاموش و یه عالمه بوی ناجور انواع مواد شیمیایی را می بینید و استنشاق می کنید! مهم این است که حاصل زیستن در چنان برزخی، شده است چنین انسان فرهیخته، طبیعت دوست و عاشق ایران و مردمانش.
در عوض اینجا که من هستم در این بهشت زمینی، خیلی ها را می شناسم که حتا یکبار در این پردیس پرشکوه قدم نزده اند و تلخ تر آنکه بدشان هم نمی آید که زمین آن را واگذار کرده و به جایش آپارتمانی بسازند!!
برای همین است که یاد گرفته ام: هرگز درون خودم را با بیرون آدم ها مقایسه نکنم!
درود …
به روحانی: خواهش می کنم. خوشحالم که بخشی از شیرین ترین روزهای و خاطرات زندگی تان را دوباره زنده کردم.
موفق باید.
آها از اون لحاظ میگین!
سيمين خانم بياين كمپين تشكيل بديم اصلا!
من كه از اين پنجره چيزي جز بناهاي سيماني ِ داغدار از باران ِ ديشب نمي بينم!
اشکالی نداره! کمپین هم می تونید تشکیل دهید، منتها در پارک لاله بیشتر از 5 نفر جمع نشوید ها!!
در باغ گياهشناسي جمع مي شويم! :))
پیشنهاد خوبیه!
با تشکیل کمپین در باغ گیاه شناسی موافقم. حداقل اون چند ساعت از این باغ لذت ببریم!
تازه کلی هم بلیط می خرید و به اقتصاد باغ کمک می کنید! نه؟
اسمش میشه کمپین مخالفت با چشم اندازهای غیرزیبا از پنجره!
خیلی اسم باحالی شد. منتها ممکنه مورد منکراتی پیدا کنه و سر از کهریزک دربیاورید ها!!
از من گفتن.
خانم ها و آقایان را از هم جدا می کنیم یک پارتیشن هم می زنیم!
راستی آغاز هفته پژوهش و فناوری را به شما پژوهشگر عزیز و دیگر همکارانتان در آن مرکز تحقیقات تبریک می گویم.
يا : كمپين ِ درخواست ِ چشم اندازهاي زيبا از پنجره !
اين ديگه روانه ي اوين مي كنه ؛ درخواست ؟ اونم زيبا !؟
مثبت اندیشی تان قابل تقدیره آقای مسعود!
بادرود برشما
متشکرم از زحمات شما خیلی زیبا ست واقعا زیبایی ورنگارنگی پاییز در اینطور جایی دیدن دارد
باسلام وبا سپاس از زحماتتان درشناساندن قطعه ای کوچک ازپهنه بیکران این کهن مرزوبوم لطفآ نشانی این پردیس را هم اعلام فرمایید .متشکرم.
باز دچار ِ بحران ِ عدم چشم اندازهاي زيبا از پنجره شدم !
سيمين جان كجاييد !؟