یاد باد روزگار آبله مرغان … یاد باد!

اروند در حال تمرین بسکتبال - 7 مرداد 88بسکتبالیست آینده20090712633_resize 

دیروز وقتی داشتم از کلاس بسکتبال بر‌می‌گشتم، به پدر گفتم:
یادش به خیر … اون موقع که آبله مرغون گرفته بودم، چقدر خوب بود!
پدر (با تعجب): چی چیش خوب بود؟!
اروند: آخه اون موقع، هر چی می‌خواستم، واسم آماده می‌کردید و لازم نبود تا واسه خودم آب بیارم بخورم!

یاد باد آبله مرغان!اروند - خرداد 1387 - درگیر با آبله مرغان!

پدر (در حالی که احتمالاً  در فکر کلاس هایی بود که منو امسال تابستون ثبت نام کرده و البته با میل خودم!): آهان فهمیدم … واقعاً شرایط سختی رو داری می‌گذرانی پسرم! دلم داره واست کباب می‌شه …

      نتیجه گیری اخلاقی:
     یک  گفتگوی خوب، همیشه منشأ لذت‌های بزرگ است!

7 دیدگاه دربارهٔ «یاد باد روزگار آبله مرغان … یاد باد!»

  1. پسر گل شیطون روز به روز با نمک تر و آقاتر میشی. خدا حفظت کنه. هزار ماشالا

    پاسخ:
    من شيطون نيستم! ديگرون خيلي بي حس و حال هستند … به بزرگي خداوند سوگند!

    1. پدر مي گه: كامنت سبزي در كار نيست. لطفاً مجدداً تلاش كنيد … پليز تراي ا گين!

  2. احتمالا تو را مونده!

    یه وقتایی حرف هایی که زده می شه مال حس و حال همون موقع است و شاید دیگه اون حس تکرار نشه که ترای اگین جواب بده!!

پاسخ دادن به شقایق لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا