برای آنها که نمی‌دانند بین لواشک و چشمک رابطه وجود دارد!

       چند روز پیش تصمیم گرفتم واسه‌ی پدر یک معما طرح کنم که البته نمی‌دونم چرا این یکی اونقدر مورد توجه پدر و دوستانش قرار گرفت؟!

پسرها در کنار مغازه و سمت چپ رودخانه مشخص هستند!

     همون طور که در این نقاشی می‌بینید، ماجرا از این قرار است که این دو تا آقا پسر که در کنار مغازه ایستاده‌اند، تصمیم گرفته‌اند برای اون دو تا دختر خانوم که اونور رودخونه ایستاده‌اند، چشمک بفرستند! منتها نمی‌دونند چطوری می‌تونند بهونه‌ی لازم را واسه این کار پیدا کنند؟ از پدر پرسیدم که می‌دونی باید چیکار کنند؟
پدر: اصلاً چرا می‌خواهند چشمک بفرستند؟
اروند (با خونسردی تمام): خُب معلومه … چون ازشون خوششون اومده دیگه!

چقدر کاربردهای چشمک برای نسل امروز زودتر اجرایی و ملموس شده است تا نسل دیروز!

پدر (در حالی که سعی می‌کرد خنده‌ی خودشو کنترل کنه): آهان!
اروند: حالا جواب می‌دی؟
پدر: راستش نمی‌دونم … می‌شه خودت بگی؟
اروند: کاری نداره که … اون دو تا پسر می‌رن تو مغازه و یه چیز ترش مثل لواشک می‌خرند و بعد وقتی که دارند اونو می‌خورند، به بهانه‌ی این که آن چیز ترش است و مجبورند قیافه‌ی صورت‌شان را تغییر دهند، چشمک خودشان را هم می‌زنند و کار تمام!

     نتیجه‌گیری اخلاقی:
    اون کدوم پدرنامردی بود که گفته بود: هدف وسیله را توجیه می‌کند؟!

21 دیدگاه دربارهٔ «برای آنها که نمی‌دانند بین لواشک و چشمک رابطه وجود دارد!»

  1. نیلوفر خاکپور

    اروندمن بین نظر تو و چیزی که خودم می دانم کمی شک دارم وقتی که شیطان خود یک فرشته بوده وبعد از راه خدا جدا شده نمی توان گفت که وجودندارد البته نمی توان هم کاملا مطمئن بود که وجود دارد.باید اطلاعات بیشتری کسب کنی.

    1. سلام بر نیلوفر عزیز. من موندم چرا همون فرشته ها دخلشو نیاوردند؟! مگه اونا همه با هم نیستند؟ پس دیگه چرا باید از شیطان بترسند؟

  2. حيف كه قراره مردم كالاهاي تبليغاتي صدا و سيما را تحريم كنند ، وگرنه مي شد با ايده تو يك تيزر توپ براي كارخانه لواشك سازيي كه بالاترين مبلغو پيشنهاد مي ده ساخت .

    پاسخ:
    واقعاً كه حيف. اصلاً من فكر مي كنم اگه آدم بزرگها اختيار مملكت و زندگي شونو به دست آدم كوچيكها مي دادند، دنيا خيلي زيباتر و آرام تر از امروز مي شد. بچه زود مي بخشند و فراموش مي كنند و كينه به دل نمي گيرند … كدوم آدم بزرگي اينجوريه؟!

    1. پس چي كه قبول مي كنم. تازه مي تونم تضميني كار كنم و اگه از نتيجه راضي بوديد، حق الزحمه را پرداخت كنيد!

  3. تمام این حرفها رو اروند میزنه؟
    به ظاهر شما هم چندان مهندس کشاورزی نیستید و معاشرت و بیابان گردی با ممدلی خان و دکتر ناصر الحکما روی شما هم هی… اتر گذاشته!

    پاسخ:
    درباره ممدلي خان بيشتر توضيح بده … موضوع داره جالب مي شه!

    1. در ثبت احوال عربستان كه نمي خواسته اسمم ثبت بشه كه ايراد بگيرند! در ضمن از اين كه واقعيتها را متوجه مي شويد، بهتون تبريك مي گويم!

  4. ممدلی خان همون محمد علی خان اینانلوی معروفه
    ایشون از شاهسون های قزوین!!!!1هستند پیش از 22 بهمن57 در TVمجری برنامه ورزشی بودند در روز 23 بهمن بنا به گفته یکی از همکارانشون پارسال در تلوزیون ز سه به دست گرفته و جلوی در نگهبانی می دادند
    کارشناس های محیط زیست می گویند نسل آهوی شهر سمنان را ممدلی ورانداخته!!؟؟
    سبیلها از بناگوش دررفته …
    دکتر ناصرالحکما که ما دیدمش به عسق افلاطونی علاقه داره ولی زبون !این هوا!!!

    پاسخ:
    ممنون از اطلاعات تاريخي/معاصرتون … منتها اينا چه ربطي به پدر من داره؟

  5. یک دم زندگی با شیطان بهتر از هزار سال بودن با یک مشت فرشته چاپلوس و بله قربان گو است

    1. موافقم … چاپلوسي بدتر از آمريكا و آمريكا بدتر از انگليس (بخوان روسيه) است!

  6. مریم بانو

    اروند !

    من اگه بودم، واسه خاطر لواشک هم که شده خودمو مینداختم توی آب D:
    اما اگه شانسِ منِ، تا من برسم اونور رودخونه یا لواشک ها تموم شدن یا من غرق شدم !!
    حالا به نظرت چجوری میشه پسرا رو کشوند اینور رودخونه؟!

    1. كاري نداره مريم جوون! تو بپر تو رودخونه، بقيه اش با من … ببخشيد! با اون پسرا … حتماً شيرجه مي رن واسه نجاتت …

پاسخ دادن به مریم بانو لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا