دیروز در پایان درس هدیههای آسمانی، خانم باطبی، معلم عزیز و دوستداشتنیام که خیلی برام عزیز است، به رسم یادبود هم یه دونه هدیه به من داد و هم این نامهی خوشگل را برام نوشت که نمیدونم چرا مامانی به خاطرش واسم این کادو را خرید (اعصاب سنج) و پدر هم طبق معمول با خوندنش اشک ریخت!
و من قول میدهم در همین جا و در حضور دوستان عزیز اتاق آبیام که هرگز این معلم مهربان را فراموش نکنم و همیشه به یادش باشم.
خداوند برای همهی کودکان این سرزمین، آموزگارانی مثل خانم باطبی عطا فرماید.
آمین
دختر پاشو برو از این اتاق بیرون!
ببین از من گفتن!
خشنه طرف ها!حالا تاریخو اینا رو هم می تونه ندیده بگیره!
پاسخ:
بنده خدا، خشونت که همه جا بد نیست! هست؟
چشم آقا پارسا. هر چي آقامون بگه.!!!!
پاشو پاشو شما زودتر برو من پشتت میام!
دکترررررررررررررررررررررررررر دارم براتون اسیدی!
پاسخ:
می بینم که بدجور چروکیدی؟!
آفرین!خوشگل خانوم!ابرو کمون!چشم عسلی!
عمو دكتر جان ِ خيلي چيزها، ما آقامون داره ميره من برم يه چايياي چيزا براش بريزم …
پاسخ:
خوش بگذره … مواظب باش چایی لب سوز و لب دوز و لب ریز باشه!
من رفته رفته دارم سبز ميشم و ميرم!
اومدی؟
من تو ماشین منتظرتم بدو !
ببین فری من حالا هیچ چی ! تاریخ و تاریخی رو از دست می دی ها!
چروکککککککککک!عمرا!
من خودم اتو هستم دکتر جان
پاسخ:
اتو هستی! منتها اتو بخار!
پارسا جان؟ به سبز شدن من توجه نكردي؟!
راستی اون آرش اهل خشونته من اهل نوازشم!
پاسخ:
بنده خدا چرا داری اشتباه استراتژیک و فرا راهبردی مرتکب می شوی؟!
چرا عزیز جان!بدو سبزه خاتون! من پایین منتظرم!
بااااااااااااااااااااای
خشانت؟ اينم بد چيزي نيستا!
اتوي با بخار؟
پاسخ:
اتفاقن در مورد اتو؛ هر چه بی بخارتر، چسب ناک تر و داغ تر و سوزاننده تر!!
اگر متوجه سبز شدن من بودي الان يه پاكت ميدادي دستم از اين حرفاي ايشّي كه زدم خودم حالم دارم متنوع و متحول ميشه…
خوب عمو جان، پارسا جان. منم رفتم. شب خوبي در پيش داشته باشيد.
شما هم شامگاه و شبانگاه و صبحگاه خوبی را در پیش رو داشته باشید … آن هم بدون خوابی خرمگسی!
آقای مهندس من از شما عذر میخوام!این پسره بی حیاست , چشم منو دور دیده!!!@
راستی اون هیکل آرش رو خوب اومدین!هرچن افسردگی بعد فوت مادرم کار دست عضلاتم داد
راستی استاد دلم می خواد نظرتون رو در مورد تعهد بدونم؟
حالا پارسا و بانو آنیموس که جوونن و شوخی میکنن ولی خب شما میدونی که من یه جور دیگه فکر میکنم .
پارسا می دونه نظر شما جزء نظرات دو سه نفری است که برای من خیلی ارزشمنده
درود بر وبگرد عزیز.
1- خوشحالم که این طرفها بیشتر آفتابی می شوی رفیق …
2- ایمان دارم که به زودی هیکلت دوباره به همان کماندار دوست داشتنی و مهربان رجعت خواهد کرد!
3- در مورد شوخی های پارسا و آنیموس زیاد هم مطمئن نیستم که شوخی باشه! یعنی می ترسم شوخی شوخی یه کاری دست همدیگه بدهند! نمی دهند؟ (جوکش را که شنیدی؟)
4- و اما در باره تعهد باید بگویم:
تعهد را نمی شه و نباید ساخت، تعهد باید غریضی باشد.
و تنها اگر عشق، عشق باشد؛ بدون آن که متوجه شوی، تعهد هم در پی خواهد داشت!
یک عاشق واقعی، همه جا فقط معشوق را می بیند و فقط صدای او را می شنود … یک عاشق واقعی نمی تواند که کس دیگری را ببیند و یا به کس دیگری بیاندیشد.
و این یعنی یک تعهد واقعی.
ما همه باید یادمان باشد که
تعهد با باید و نباید به وجود نمی آید و با تهدید و قهر کردن تحکیم پیدا نمی کند.
درود …
آقای مهندس نمی دونین چقدرررررررررررررررررررررر خوشحالم که اون روز خجالتم بخاطر سکوتم ریخت و باز اومدم اینجا
خیلی آقایی استاد
شوخی ها تون خداست!
آقا اروند
نامه معلمتو که خوندم خیل دلم برای بچه هایی سوخت که معلمی مثل خانووم باطبی ندارن…
دوستت دارم پسررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
من هم همینطور … هر چند که تو عموی خیلی بی معرفتی هستی! نیستی؟
به به یه چیز دیگه از خدا میخواستم@!آن هستین !عالیه
من عاشقتونم استاد
جدا؟
یعنی واقعا ممکنه؟گناه داره حیوونی آذین@!@
پاسخ:
غیرممکن وجود نداره! داره؟
جوکشو شنیدم
D:
راس میگی عمو جون, قربون اون چشات برم . بی معرفته عموت
پاسخ:
البته نگران مباش …
فرق ما آدم کوچیکا با شما آدم بزرگا اینه که ما زود فراموش می کنیم و چیزی رو به دل نمی گیریم.
عالی عالی عالی
اگر عشق عشق باشه@!
گریه م گرفت
آدم باید تو زندگی خیلی نظر کرده باشه که بتونه مزه ی استثنایی عشق رو درک کنه …
حتا اگر عمر اون مزه زیاد طولانی نباشه …
پس اگه پارسای ما اینقدر بی معرفته یعنی عاشق نیس دیگه!تمام!
آقا پارسا تحویل بگیر!حیف که این دور وبر نیس بزنم سر و فکشو…
معلومه که عاشق نیست.
آدم عاشق نمی تونه درخواست دامن کنه! می تونه؟
.
.
.
ولی حالا تو هم کوتاه بیا رفیق!
مگه خودت عاشقی؟!
.
.
یادت باشد که اگر دوست داری که روحت لبخند بزنه، باید بتونی عاشق بشی.
من فکر می کنم که عشق همان لبخند پنهان روح است … درست مثل طلوعی تازه پس از یک شب تیره بر زمین یخ زده …
اون مزه براتون همیشگی باشه استاد جان
دانکی مدل 2015 میخواین؟
مگه اومده به بازار؟!
راستش شاید اینجا جای گفتنش نباشه ,
من از اون وضعیت بیرون اومدنم رو مدیون عشقم
خیلی خوشحالم کماندار عزیز …
امیدوارم که قدر این عشق را بدانی، بدون آن که مجبور باشی نیمی از حقوق هر ماه را برای آبیاری اش به هدر دهی!
.
.
.
آن موقع که آن رخداد تلخ برایت پیش آمد و مادر سفر ابدی اش را آغاز کرد، همه ی امیدم به سارا بود تا خالی های زندگی بدون مادر را برایت پر کند …
حتا می خواستم باهاش صحبت کنم … اما ممکن نشد تا این که …
شما عالی مینویسین استاد
من مجبورم مدام بگم عاشقتونم استاد جان
اومده به بازار :آرش مدل 2015!از نوع رازدار!
میگم شما که درخواست دامن نکردین انشااله؟
برای سایز من هنوز دامن مناسب دوخته نشده رفیق!
فکر کنم من اون بار از اول هم راهو اشتباهی رفته بود استاد جان ؛ عشقی که با نصف حقوقم می خریدم با یه هفته دپرس بودنم از دست دادم@!
مام فیلسوف شدیما !نشدیما؟
متولدین آذرماه، اگر در نیمه نخست ماه به دنیا آمده باشند، استعداد فیلسوف شدن را دارند. می دانی که دکتر علی شریعتی آذرماهی بود و برای همین
آنقدر تو جاده ی خاکی رفت!
.
.
. یک دوست صمیمی دارم که متولد 1311 است، اما تا دلت بخواهد جوان و بازیگوش و فیلسوف و دخترکش است. دکترای خاکشناسی دارد و نمی دانی دخترهای دانشجویش برایش چه ها که نمی کنند.
او متخصص در موسیقی و گیاهان دارویی هم هست و دستی بر سیاست هم دارد.
اما مهم تر از همه آن که همسرش را عاشقانه دوست دارد و این کار را 51 سال است دارد ادامه می دهد …
جالب این که همسرش را یک روز خواب می بیند و روز بعد در یکی از خیابان های برلین او را می بیند، ماجرای خوابش را برایش می گوید و همانجا درخواست ازدواج از او می کند …
.
.
.
می بینی رفیق! زندگی سحرآمیزتر و جذاب تر از آنی است که حتا فکرش را بکنی .
ها ها ها !
عاشقتم استاد بابت سایز دامنتون!نه بابا دامن می خواین چی کار؟
مزه به این ماهی زیر دندونتونه!
سارا…نه!نمی خوام یاد بی مهریاش بیفتم
نمی دونم چرا.واقعا هنوز نمیدونم چرا
اسم این شازده خانوم ما شیرینه , خودشم شیرینه البته! 🙂
امیدوارم همیشه به زندگیت شیرینی بده و تو هم در عوض ستون استواری برایش باشی که بی منت بتواند بر روی دیوارت یادگاری بنویسد و دلبری کند و روزگارت را بسازد و روزگارش را بسازی …