اروند: من فهمیدم چرا این آقاهه کله اش اینقده گُنده بوده!
پدر: چرا پسرم؟
اروند: آخه واسه اون همه چیزایی که می دونسته، باید جا باز می کرده!
می دونید؟ هر پدری دوس داره که پسرش روزی اینشتین بشه، جز پدر اینشتین!
اگه گفتید چرا؟
پسا گفتار:
فردا تولد خاله فرزانهی عزیز است …
خاله فرزانه بی شک ستون استوار خانواده کوچک، اما بزرگ عمو محسن دوست داشتنی ماست و پدرم میگوید: او بادنمای محسن و غزل است؛ پدر و دختری که همواره با باد سفر میکنند …
درضمن، درک خاله فرزانه در هفتمین دههی زندگی، آن هم با چنان شور و امید و عشقی؛ بی شک یکی از موهبتهای درویشها هم هست! نیست؟
مهندس! فقط یه شهر!؟ من تا حد یه قاره رو حریفم!!@
پاسخ:
بر منکرش لعنت!
چسبید دیگه دکتر جان!!؟آره؟
من هم این وسط نقش هویج اتاق آبی رو بازی میکنم!!!!
این خانوم مهندس یه بار از من اینجوری که از آرش تعریف کرده .نکرده!
بابا اصن ما بریم سر به بیابون بذاریم دیگه؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
اولن مواظب حرف زدنت در باره “بیابان” باش! مگه بیابان چشه؟ ها؟
دومن: هویج یکی از مفیدترین سبزیجات است و کارایی فراوانی در هر دو حوزه دارد! چماقش هم خوش رنگ در می آید!
سومن: خیلی دوستت دارم پارسا جان … یه جورایی غرورت منو یاد اروندم می اندازه … و هر چیزی که منو یاد این پسر می اندازه، واسم عزیز ِ عزیز می شه.
کالیراد عزیز
از ” درویش عزیز ” نپرسیدم که چرا نباید بپرسم ،
چون ،
آن نگاه آهنگین ” کالیراد عزیز ” به ” انسان “،
همیشه شوری را در ذهن به پا میکند ،
بارور می شوی از ” انرژی مثبت ” ی که در تو جاری شده .
و آرزوی می کنی که :
“کالیراد عزیز” همیشه زمان پر از توانائی باشد ،
توانائی برای سر ریز آن همه انرژی مثبتی که ” ما ” را فرا گرفته است .
و ” او ” که گرمای زیستن مان از خورشید زرد ” او ” ست ،
آرزوی مان را کار ساز خواهد کرد ،
می دانم .
با پوزش 40 مربوط به “عمو محسن ” است
پاسخ:
از درویش عزیزش معلوم بود! نبود؟
مونترای عزیز
” درویش عزیز” گفته است :
“انرژی مثبت برسونید و نپرسید چرا؟”
چرائی ندارد ،
هرگاه یاد داشتی از ” مونترای عزیز ” میرسد ،
ذهن از همه جا می گریزد و دچار می شود .
دچار نرمی ، روانی ، و رنگ های بسیار ،
در بیشتر یاداشت هایش لطافت عجیبی ذهن را می رباید ،
و همان ” انرژی مثبت ” را در ذهن می نشاند ،
با آن نگاهی گرم و صمیمی به ” انسان ” ،
برای همین ،
به این باور رسیده ام که :
زمزمه نام “مونترا ” برابر است با حجم بزرگی از ” انرژی مثبت ” در ذهن ،
و ” مونترای عزیز ” ،
با چنین ذهن و نگاهی به زندگی ،
خود سرشار از ” انرژی های مثبت ” عمیق است ،
و مانند من هائی راهی جز این آرزو نداریم که :
” مونترای عزیز” همیشه زمان پر از ” انرژی مثبت ” وبا طراوت بسیار ،
ما را نیز در نگاه ش ، نگاه دارد .
یادم رف بنویسم
برای خواهر کوچولوم : مونترا و کالیراد عزیز آرزوهای خوب میکنم
سلام به همهي همه.
خاله فرزانه ديروز تولد خوش گذشت؟ ايشالا امروز بهتر باشه، فردا هم بهتر از امروز. ديروز و امروز حال و هواي اينجا رو عوض كرديد، هيچ حواستان بود؟ ميشه امروز هم بياييد؟ عمو محسن جان خوبن؟ جاشون خاليه ها! سلام برسونيد.
اولين پاسخ به عمو كه چرا من ديروز باروني نشدم:
ديروز تا ساعت 5 عينهو شبد بودم (اون شخصيت كارتوني عروسكي كه اسمش شبد بود رو يادتونه؟ همش دنبال دُمش ميگشت و ناگزير دور خودش ميچرخيد؟! من ديروز شده بودم شبد، نميدونستم كدوم كارمو انجام بدم، هي دور خودم چرخ ميخوردم!)
ولي ساعت 5 به بعد، اتفافاً باروني شدم اينم شاهدش توو آنــــــيموســــ:
“روح سرگردانم بالاخره آرام گرفت،
در ابتداي
خطوط آرام ِ حرفهاي كسي كه
شبيه ِ آرامش ِ
روزهاي باراني ارديبهشت است.
چنان آرامشي!”
دوم به آرش: نميدوني دلم چجوري شد چه حسي شدم وقتي خاله فرزانه GOD MOTHER تو شد. انشاا… خدا مادر عزيزت رو رحمت كنه و دلي بزرگتر از دريا به تو بده كه وقتي دلتنگش شدي، يادش آرومت كنه. اميدوارم در كنار شيرين عزيز و مامان فرزانه، و عزيزانت، بهترين لحظهها رو داشته باشي. در ضمن من معتقدم وقتي كسي عزيزترينهاش رو از دست ميده، يه روح فرازميني پيدا ميكنه و دنياش ديگه محدود به اين دنياي كوچيك ما نيست. اينطور حس نميكنم داداشي؟!
سوم به شقايق عزيزم و بقيه: بايد ديروز ميبوديد و ميديديد كه شقايق وقتي داشت با من حرف ميزد و از يه احساسي تعريف ميكرد، بيوقفه از كلامش شعر و ترانه ميريخت و من از ديروز توو فكرم كه دوستم چقدررررر سرشار از احساسه. داشتم فكر ميكردم، الان كه بقه ياين كامنت رو بخونن، فكر ميكنن اين آنيــــــــــــــــــموســـ
هر وقت يه چيز مينويسه در مورد شقايق هم مينويسه! شونههامو ميندازم بالا و توو دلم ميگم، آخه خدايي شقايق براي من يه دونهست. اونم واسه نمونهست! 🙂
به مونتراي عزيز: دوست ناديده، امروز كه اسمت رو توو كامنتا ديدم، دلم برات تنگ شد. براي خودمم عجيب بود. ماماني خوبن؟ خودت چي؟
به پارسا: هي دوستم، كجايي، چرا اينقدر كم پيدايي. (تو دلم ميگم حالا بقيه ميگن دختره بلاگرفته، خودش شيطنت ميكنه كه پارسا سر به سرش بزاره، بعد بازم شونه بالا انداختم و گفتم، هي! براي خودت عجيب نيست كه به اين همه دوست ناديده اينقدر عادت كرده، حتي جاي خالي سربه سر گذاشتن با پارساي مولتي بلا! هم بعد از يه هفته عجيب به چشمت مياد؟!)
به سروي: هي دخترك كجايي؟ يه فكري بكن كه وقتي من هستم تو هم باشي ديگه! اين كه نميشه وقتي تو هستي من نيستم، وقتي من نيستم تو هستي!
به بقيه: آهاي كجايييييين؟ از من به همتون يه دنيا مهر و انرژي و طپشهاي زاده علاقه.
آهان آهان، ساحل متين كجاست؟؟!!! دوستش مادر شده متين كم پيداست!
پاسخ:
خوشحالم که اینقدر سرت شلوغه! چون سبب می شه به چیزهایی که دوست نداری، فکر نکنی!
درود …
وقتي شروع كردم 44 رو بنويسم كامنتا تا 39 اينجا بود، تا من بنويسم كامنتم رو 4 تا اضافه شد.
فریناز خیلی ماهی ؛ عزیزک من…
ماه شمايي، ما ستارهايم خيلي باشيم.
🙂
البته کوچکترین ستاره ای که در جهان شناسایی شده است، گمان برم صدها هزار برابر بزرگتر و درخشان تر از ماه باشد!
حالا شما چه ستاره ای هستید؟!
سلام جناب مهندس
بله…شما درست می فرمایین
همین حالام که دختر نیست و پسره به قول خودش یه قاره رو به می ریزه
ولی خیلی دوست داشتنیه و من دلم نمیاد شیطونیهاش رو “دیده “بگیرم!
پاسخ:
آفرین که دلت نمی آد! هر چه بیشتر ندیده بگیری، رتبه اش بیشتر از شصتم هم می ره پایین تر.
ادیت:
همین حالام که دختر نیست و پسره به قول خودش یه قاره رو “به هم “می ریزه
به کائنات :
آهااااااااااااااااااااااااااااااای کائنات !
دو تا از دوستای خوب و نازنین و دوست داشتنی ما ، خیلی خیلی فوری به یه عالمه انرژی مثبت و فکرهای رنگی و اتفاق های خوب و منظره های دلنشین و صداهای آشنا و شاد نیاز دارن …
این خواست همه ی ماست ،
خواست همه ی ما در اتاق آبی اروند …
آهای کائنات با تو هستم …
صدامونو می شنوی؟
حواست به ماهست؟
ما منتظریم…
ما این جا – همین جا – ایستادیم و منتظریم ،
لطفن زودتر اقدام کن.
به آنیموس دوست داشتنی و مهربون خودم:
باور کن ، صبح ها که می رم سرکار ، بخشی از دلم رو این جا ، جامیگذارم…
کنار شما ،
کنار همه ی شما ،
حتی کنار اونهایی که از روی کامنت های من جامپ می کنن اما من از ته قلبم براشون آرزوی شادی و سلامتی می کنم
باور کن ، حواسم به همه ی شما هست
تو محل کارم اینترنت ندارم ،
اما وقتی از سرکار بر میگردم و می بینم که کامنت هاتون شاد و پر از شیطنته ، خوشحال می شم و خدا رو شکر می کنم که حالتون – حال همه تون – خوبه
وقتی یکیتون بی حاله ،
یا دوز شیطونیش کم میشه ،نگران میشم
ایشالا مدرسه ها که تموم بشه و خاله ساحل بتونه یه نفس راحت بکشه – اگرچه دلش برای شاگرداش خیلی خیلی تنگ میشه – اما اونوقت می تونه صبح ها نزدیک دوستاش باشه
تا اون موقع ،
لطفن مواظب همدیگه باشید
آنا:
اجازه خانوم معلم!شما می دونین که ما جواب سوالو می دونستیم!ولی چیزی نگفتیم که تقلب نشه!
خیلی خوشحالم براتون و همینطور خیلی معلومه مکمل بودنتون!
وقتی یه عالمه ستاره کوچیک و بزرگ می تابند که تو راه را پیدا کنی
وقتی تمام قطره های زلال این اتاق آبی پاکی رو هدیه می کنند
من برای بودن برای شاد بودن
برای خندیدن از یاس پرسیدن
برای پرواز از هر پرنده ای سبک بال ترم
از هر قطره ای دریایی ترم
و از هر آسمانی آبی تر
من در میان ما دریایی ام
با شما سپیدم چون یاس
آشنام چون اروند
مرا چون زلال آبی بدانید که بر خاک بوسه می زند تا شما همیشه شما باشید
بر خاک بوسه می زنم چون زلالی را از شما دارم
نور باشید و تابان
برای تشکر گرمی و نرمی یک قطره اشک رو از من بپذیرید
فقط سپاسگزارم
دلم خواست بخندم وقتي كامنتا رو خوندم. از خوشحالي و ذوق.
يه خندهاي به وسعت، از اين گوش تا اون گوش.
D:
جدن دهنت اینقدرا باز می شه!؟ به دهنت نمی آد ها!
دکتر جان کم پیش میاد اینقده که الان حال کردم!کیف کنم.
جواب کامنتت منو فنا کرد
آرش داشته باش! 😀
جمله روز : هيچ چيز ويرانگرتر از اين نيست كه متوجه شويم كسي كه به آن اعتماد داشته ايم عمري فريبمان داده است…
آقاي درويش پدر.
اين جمله امروز در يكي از ايميل هام اومده بود .. برشما كه پوشيده نيست !! والا آقا ما سي چل ساليه كه به اين جمله اعتقاد نداريم!! دروغ چرا!!… از قبر ،درسن من فقط آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
کائنات تا حالا خیلی چیزها رو به من هدیه داده و با اطمینان می گم یکی از این خیلی های خیییلی ارزش مند، اتاقک آبی ارونده با این همه دوست های خوب و دوست داشتنی. آقای درویش عزیز، شقایق جان، داداش آرش شیش دونگ آذری، عمو محسن عزیز، آنیموس دوست داشتنی، سروی مهربون و همه و همه ی شما- واقعی های دنیای مجازی من در این جا- ممنون و ممنون و ممنونم.
یه عالمه انرژی مثبت برای خانوم کالیراد عزیز و همه ی دوست های خوب اتاقک آبی اروند نازنین…
مانا باشید و خوب و شاد و اروندی، همیشه و همه جا.
شاخه یاسی به کفم داد نپرسید که بود
بغلی پر ز گل سرخ امیدم دادند
سبدی پر ز شقایق اینجاست
سرو را می بینی
باز شاید اینجا نسترن می خندد
وکسی با لب خندان می گفت:
عاشقی شاخه ی یاسی است که لیلا دارد
به شقایق گوئید پی هر لبخندی زندگی جاری گشت
و اتاقی اینجاست که پر از لبخند است
و اتاقی که پر از زیبائیست
و کسی کوفت به در
راستی یادم رفت
در این خانه دری رویایی است
در این خانه به روی همه ی خاطره ها باز شده است
تو در این خانه پر از خاطره ای
همه ی ستاره های ناب این اتاق آبی خیلی عزیز هستید و دوست داشتنی
پاینده باشید و سر بلند
شقايق؟ داشتيم؟! خوب ميخواستم وسعت شادانگيم رو بيان كنم…
خوب شما فرض كن از نيش تا نيش!
😀
بابا بنده خدا كه داشت ازت تعريف مي كرد! نمي كرد؟
معلومه که تعریف بود!
اصلن به دهن خوش ترکیب دوست من می آید که از این گوش تا اون گوش باز بشه؟!نه والا !
پاسخ:
معلومه كه نه والله!
خوش حالم که بانو کالیراد عزیز و مونترای نازنینم اینجا هستن و معلومه که بهترن ! 🙂
– مونترا جان با تمام قدرت به تو و آینده ی پرشکوهت می اندیشم و می اندیشیم.
– فه فر جان! خیلی مخلصیم … همچنان بشکن عهدت را !
– سزاوارش هستی پارسا جان … ایمان دارم که سزاوارش هستی. به امید روزهای روشن تر …
– آنیموسی عزیز: چقدر خوشحالم که دلت می خواد اینجا اینگونه به خندی. در ضمن تعریف ریز و دقیق لیدر جنبش از زیبایی دهان تو حرف نداشت! داشت؟
– بچه ها مژده بدم که امروز کالیراد عزیز از همیشه سرحال تر و قبراق تر است. درود بر همه تون که اینگونه با صفا هستید.
– به شقایق: ولی کاش تقلب می کردی!
– و ممنون از راز و نیاز کائناتی سروی عزیز.
زنده باشید.
دکتر جان خیلی خوبید
———————-
آره!!!؟ اینقدر خوش ترکیبه خانوم مهندس؟!!!!
این رفیق شفیقتونو چرا دعوت نمیکنین بیان اینجا؟
پارسا یه حرف درس تو زندگیش زد اونم این بود که به شما گفت خیلی! خوبید !@
*****
خدا نکنه مامان فرزانه @
منم اعتقاد به این جمله روز ندارم!
*****
مهندس جان تنکس که جواب منو شیرین رو میدین
ترجیع بند رو میدونین دیگه!!@یا باز بگم که عاشقتونم!@
ارادت من كه به شقايق جون فكر كنم ثابت شدهس. من بد متوجه شدم، منذرت ميخوام.
خوب ولي خندهي من به قوت خودش باقيه. بسكه كه آبي و اتاق آبي رو دوست دارم.
خاله ی فرزانه ی عزیز، تولدتون مبارک….یه کوچولو دیر تبریک گفتم اما یه عالمه ارزوهای ناب براتون دارم…ارزو میکنم همیشه در کنار عزیزانتون از لحظه لحظه لحظه ی زندگی لذت ببرید…و همیشه شادِ شادِ شاد باشید….
اروند عزیزم،هیچ میدونی ما چقدر به تو افتخار میکنیم؟
یه عالمه.
من شاید یه چند وقتی نباشم،اما به یادتم،همیشه…و دلم برای تک تک اهالی نازنینِ اتاقت تنگ میشه.