اروند و تبلت و عشق!

با امیر صبوری در محور رستم آباد به رشت - 14 مرداد 1392

    از ابتدای امسال آرام آرام خرید یک تبلت در شمار مطالبات اروند از پدر قرار گرفت. من هم هربار به او می‌گفتم که فعلاً از عهده پرداخت هزینه‌ی خریدش برنمی‌آیم و باید منتظر بمانی. اما ماجرا از زمانی حادتر شد که امیر – پسر عمه‌اش – صاحب یک تبلت شد و البته اشکار است که فشارها برای خرید تبلت به سوی پدر افزایش یافت! بهش گفتم: تلاش می‌کنم تا آخر تابستان پول لازم برای تهیه‌ی تبلت را فراهم کنم. در این فرصت هم بهتر است اطلاعات خودت را در مورد تبلت و اینکه چه کارایی‌هایی از آن مد نظر داری، افزایش دهی.

    تا این که چند روز پیش در حالی که در محل کارم بودم، بهم زنگ زد و گفت:  پدر! تصمیمم عوض شد … و دیگر تبلت نمی‌خواهم.

    من که فکر می‌کردم این هم ترفندی دیگر برای نشان دادن تمام شدن طاقتش برای دراختیار گرفتن یک تبلت است، به او گفتم: چرا … قهر کردی؟ من که قول دادم برایت می‌خرم و دارم پولش را یواش یواش جمع می‌کنم.

    با قاطعیت گفت: نه! دیگر کاملاً منصرف شدم … چون دیدم خودت که خیلی بیشتر بهش نیاز داری، هنوز نتونستی تو این همه سال! برای خودت بخری!! پس لابد پولشو نداری دیگه …

    گفتم: چیز دیگری می‌خواهی به جایش برایت بخرم؟

    با اندکی تأمل، گفت: اره … 200 هزار تومان نقد به من بده!!

    گفتم: می‌خواهی با آن پول چه کنی پسر؟

    گفت: هیچی! نگهش می‌دارم تا هر وقت به پول نیاز داشتی، 50 هزار تومان 50 هزار تومان بهت قرض بدم!! چون من بهتر از تو پول نگه می‌دارم!!!

    خلاصه اینکه این پسر هنوز هر از چند گاه یک بار مرا اینگونه می‌کُشد و بیشتر شیفته‌ی خودش می‌سازد.

    و البته معلوم است که با چنین سلوکی، چاره‌ای برایم نمی‌گذارد جز آنکه حتمن تبلت مورد نظر را برایش به هر قیمتی شده خریداری کنم! نه؟

    تبلتی که حالا بوی عشق می‌دهد! نمی‌دهد؟

در محوطه میراث روستایی سراوان - 18 مرداد 1392

9 دیدگاه دربارهٔ «اروند و تبلت و عشق!»

  1. سلام اروند عزیز.من ناهید سادات نوربخش هستم از قاین،چند روز قبل ما میزبان پدر شما بودیم در قاینات برای برگزاری نشست تخصصی محیط زیست.من واقعا نمیدونستم شما با آمدن پدر به سفر تنها هستین و از اینکه شما رو دعوت نکردم بسیار ناراحت شدم و تازه یک پوئن منفی هم از پدر تون گرفتم…!انشاا.. سفر بعدی که ایشون رو دعوت کنم شما هم حتما دعوت خواهی شد.امیدوارم من و ببخشید.با آرزوی موفقیت برای شما.و به امید دیدار.

  2. سلام آقای درویش
    وقتی اروند هست یعنی همه چیز بوی عشق می ده ، بهتون تبریک می گم که هم چین پسری بزرگ کردین که از بچگی همین قدر مودب و باوقار بود

  3. سلام جناب محمد درویش
    من فروزان نژاد هستم ، مسئول سخنرانان رویداد تدکس کیش 2016
    می خواستم دیداری داشته باشم با شما در رابطه با سخنرانی در این همایش. در سایت “ما و مردم” هم براتون پیام گذاشتم ولی جوابی نگرفتم. آیا امکانی برای ملاقات با شما وجود دارد

    ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا