در این دود جوشان فواره‌وار
نخندد شکوفه
نبالد درخت
نروید شکوفه
نتابد بهار
چهارشنبه‌ی گذشته، هنگامی که مطابق معمول از کرج به سوی محل کارم در شهرک پژوهش تهران می‌آمدم؛ با این اتوبوس بین شهری مسافربری مواجه شدم که با غلظت هرچه تمام‌تر داشت هوای آلوده‌ی شهر را سیاه‌تر می‌کرد! نزدیک‌تر که شدم، دیدم بر پشت آن – که خود را شاهین سبلان نامیده – نوشته شده:
این سپهسالار به عشق اباالفضل می‌تازد.
خواستم برایش بگویم:
به هر آن کس که می‌پرستی، حضرت ابوالفضل (ع) چنین سپهسالاران عاشقی را در رکابش نمی‌خواهد.
بیا و با تعمیر موتور این سپهسالار، عملاً نشان بده که برای حقوق مردم احترام قایل هستی و روح آن بزرگوار را بیش از این آزار مده.
برادر من:
باور کن این حق ماست که از هوایی پاک بهره‌مند باشیم.
درود بر شما
درویش خان قیمت شکر در حال افزایش است به دلیل
تبدیل شکر یه اتانول در برزیل برای استفاده جایگزین بنزین در حال افزایش است.سوخت اتانول چقدر با بنزین متفاوت می باشد؟
با این همه شکری که به دلیل واردات شکر در انبارهاست چه می توان کرد؟
آیا در نواحی با تابش بالای خورشید امکان استفاده از باتری های خورشیدی برای خودرو ها وجود دارد؟
درویش خان از حالا بفکر شکر و روغن و زعفران ماه رمضان می بایست بود …….شعار نویسی بر روی اتوبوس فلسفه جالبی دارد شما چه در خاطر دارید؟
پاسخ:
يكي از شعارهاي اينچنيني كه هميشه يادم مونده و مي مونه: زندگي واسا؛ مي خوام پياده شم! اما ربط ماجراي شكر را به اين يادداشت درنيافتم!
سلام
همين امروز كه از كرج مي آمدم منهم يه سپهسالار شاهين دژ حسابي اعصابم رو ريخت به هم چرا كه به قدري دود مي كرد كه توي لاين دو كه حركت مي كرد از كنار هر ماشيني كه مي گذشت اونا رو مجبور به تغيير جهت و يا كم كردن سرعت براي رد شدن اون مي كرد جالبتر اينكه اين اتوبوس فكر كنم عمر طولاني از خدا گرفته بود!!!
بدرود.
پاسخ:
و جالب تر آن كه مردم چقدر بي تفاوت شده اند به اين شكل از پايمال شدن حقوق شان!
سلام آقاي درويش عزيز
اصلا مثل اينكه اگر اين اتوبوس‌هاي بين شهري خراب نباشند و دود ندهند به راننده لذتي دست نمي‌دهد…باز اين يكي قابل تحمل است…برخي از سواري‌هاي همين تهران خودمان در هنگام حركت آن‌چنان دودي بيرون مي‌دهند كه نگو نپرس
پاسخ:
و البته بعضي از موتورسيكلت ها!
ما ادمها غالبا رفتارمان با انچه مینویسیم و میگوییم و طرفداری میکنیم متفاوت است
پاسخ:
درود بر نسیم عزیز … به قول فروغ: بعضی از شعرا فقط وقتی شعر می گویند، شاعر هستند!
سلام
من هم ساکن کرجم و پدرم همکار شما بود . اگه افتخار بدین یه روز در خدمتتون باشیم
پاسخ:
از آشنايي شما خوشحالم … اما آدرستونو ندارم!
اگه فريدون مشيري الان زنده بود مي خواست كجاي اين شهر بشينه و بگه آسمان صاف و شب آرام…
بعضي وقتا فكر مي كنم كه انگار بد هم نشد كه آن فرزانگان رفتند و اين روزهاي آلوده را نديدند!
سلام جناب درویش عزیز .
با دیدن این عکس بسیار خوشحال شدم که بخاطر شغلم مجبورم در یک شهر کوچک کویری زندگی کنم .
خدا به داد مردم تهران برسه .
پاسخ:
حامد جان خیلی بیشتر از این حرف ها شانس آورده ای برادر! قدر زیستن در آن جای دنج و کویری را بدان.
سلام
خسته نباشی عمو درویش
متاسفانه پلیس بزراگراه تهران کرج به جزء گیر دادن به وانت بارهای سبک و بی آزار ( حداقل نسبت به این سالار ) و ماشین های اسپرت کاری آن هم به صورت انتخابی و سلیقه ای ، دیگر نه بلدندو نه میتوانند انجام بدهند ایکاش کمی هم در این خصوص حساسیت داشتند و به جای گیر دادن به رینگ و لاستیک و ارتفاع ماشین های سواری به دود زا بودن هم اهمیت می دادند.
پاسخ:
انگار از بروبچ ماشین باز هستی کلک! نه؟
اینم به نوبه خودش با تمسک به ائمه دخل مردم در میاورده خب. این روزا این که چیز عجیبی نیست برادر!
کدام چیز عجیبی نیست خواهر؟ این که دخل آدمو در می آرن؟ یا این که در می آرن دخل آدمو؟!
سربازتم سپهسالار
همینو کم داشتیم که سپهسالار قصه ما مرید هم پیدا کنه! بسم الله …
هر دو تاش :))
پاسخ:
پس احتمالاً ما با يك خط كاملاً جدي مواجه هستيم كه بالقوه هم نيست! بلكه بالفعل است!!
درویش خان در برزیل بجای بنزین و گازوییل از اتانول بدست آمده از شکر استفاده می کنند
…در هند هم به دلیلی محصول نی شکر کم شده قیمت جهانی شکر 80%بالارفته گفتم که از حالا شکر برای ماه رمضان بخرید
پاسخ:
چه بهتر! اصلاً در اين مملكت اگر قيمت سيگار و شكر برسد به قيمت خون پدرشان؛ آنگاه مي شود گفت ايران دوباره كشور گل و بلبل است!
درکل ,”در آوردن” دخل آدم و “کله پا” کردنش خیلی چیزی عجیبی نیست!
بله مي فهمم … البته اين عجيب بودن در جغرافياي زمان و مكان است كه مفهوم مي يابد! نمي يابد؟
دقیقا…در دوشرایط مکانی و زمانی متفاوت یک موضوع واحد می تونه در بردارنده معانی مختلفی باشه!والبته علاوه بر معانی متفاوت ،انگیزه های متفاوت
اصولاً بسته به اين كه از چه خاستگاه نظري و بر بنياد كدامين پندارينه ي فلسفي ميتني بر آموزه هاي زيباشناختي اومانيستي به موضوع بنگريم؛ مي شود انتظار بازتاب ها، بازخوردها و پژواك هايي متفاوت را داشت.
خداییش زیباشناختی اومانیستی رو عالی اومدید.
قابلي نداشت.
از اونجایی که از این سپهسالارا رو میشه همه جا پیدا کرد ما هم تو شمال یه روزایی بی نصیب از این هوای آلوده(البته در داخل شهر)نیستیم!!!
پس هم درد هستیم! نیستیم؟